کتاب یحیا

کتاب یحیا

کتاب یحیا

امیرحسین معتمد و 2 نفر دیگر
3.9
83 نفر |
34 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

133

خواهم خواند

26

ناشر
احیاء
شابک
9786009592463
تعداد صفحات
96
تاریخ انتشار
1399/5/15

توضیحات

کتاب کتاب یحیا، ویراستار ریحانه کلهرجهان دوست.

لیست‌های مرتبط به کتاب یحیا

یادداشت‌ها

          بسم الله

هرچه می‌خواهید این کتاب دارد...
اگر به دنبال زندگی هستید، دارد...
به دنبال عشق و محبت هستید، دارد...
به دنبال موفقیت هستید، دارد...

اصلاً شما فکر کنید وارد یک دوره رشدواره شده‌اید که قرار است در آن رشد کنید، قد بکشید، محبت یاد بگیرید، عشق را تجربه کنید، ساده و بی‌آلایش زندگی کنید و بی غم دنیا هم قدم با اهالی این کتاب راه بروید، در هوای گیلان نفس تازه کنید، چای بخورید و بوی رطوبت را به ریه‌هایتان هدیه کنید...

در هم می‌نویسم چون حالم درهم است، حالم خراب است، حالم خوب است، نمی‌دانم چه شده‌ام، همینقدر می‌دانم که این سید که کتاب به نام اوست برای هرکه این کتاب را بخواند طلسمی قرار داده که ناراضی برنگردد، لذت ببرد، گریه کند، مست شود، هشیار شود، رشد کند...

مگر از یک خاطره نگاری یا سفرنامه یا سرگذشت نامه یا ناداستان چه چیز می‌خواهیم که این کتاب نمی‌تواند داشته باشد؟؟؟؟

داستان سفر تبلیغی یک طلبه به منطقه‌ای خوش آب و هوا در گیلان که از قضا محل رفت و آمد یک شیرمرد به نام میرزاکوچک جنگلی بوده است و اهالی آن هم پیاله او بوده‌اند، مردمی سرسخت در جوانمردی و لطافت و محبت و اولین سفر تبلیغی این جوان...

این کتاب به شرط چاقو نیست، باید برای خواندن این کتاب ریسک کنید، با دودلی به سراغش بروید و این حس ته قلب تان باشد که شاید این کتاب را اشتباه انتخاب کرده‌اید تا قرعه الماس درون کتاب به شما بیفتد...

پ.ن: معادل فارسی ریسک به ذهنم نرسید...
        

2

          حمید حسنی:
#کتاب_خواندم
#کتاب_یحیا 
کتاب رو در مهرماه زیبا سال 1400 حین شیردهی خواندم. کتاب رو از طاقچه بینهایت خواندم. کتاب یک حال خوب مقطعی تولید میکند. یک سرچی در اینستا و اینترنت زدم در مورد کتاب؛ هیچ مطلب یا نقد جدی نیافتم. حتی تعریف های کتاب هم کپی بودند که میتوانید با یک سرچ ساده پیداش کنید. کتاب داستان یک روحانی است که برای اولین بار تبلیغ میرود و تنها فرزند یک خانواده روحانی است که در سن 50سالگی به دنیا امده است. محیط تبلیغ یک روستای شمالی با فرمت سنتی  است. اصلی ترین نکته داستان به نظر من حضور تاریخ و هویت روستا و زنده بودن این دریچه برای تحلیل مسائل پیرامونی ست. خطر لو رفتن داستان مانع توضیحات بیشتر است. جایگاه میرزا کوچک خان در بین مردم حتی در مراسم عاشورا این امید را ایجاد میکند تاریخ و پرداخت تاریخی وارد حوزه رمان کشور شده است. طبق آنچه در اینترنت دیدم کتاب  بازنویسی یادداشت های روزانه یک روحانی در روزنامه همشهری است و شکل رمان گرفته است. و اما چند نکته مهم در رویایی مردم با روحانی وجود دارد که جالب است! عدم اصرار مردم برای انجام کارهای شخصی او؛ حضور در میان مردم به صورت واقعی نه حضور فیزیکی مکانی بلکه رسوخ در قلب های مردم که ان راهم تماما از نکات عملی و تذکری پدر وام گرفته است. یک نکته مهم دیگر مواجهه جایگاهی مردم با روحانیت است که ابتدا صندلی نشستن و بعد اجازه منبر رفتن؛ که نشان دهنده یک تیزهوشی یا شاید نوعی سواد رسانه ای مردم ان خطه یا بزرگانشان است.
نفهمیدم هدف از نگارش کتاب چیست!  
ایجاد چهره مطلوب از روحانیت؟ ایجاد حس خوب؟ در واقع انچه این جوان انجام میدهد ناشی از تذکرات پدر است نه تربیت مبلغ دین در حوزه که خلا امروز جامعه است. و چهره به روحانیتی شبیه شاید قبل انقلاب. با خواندن کتاب یاد استاد ادبیات ترم اول دانشگاه 12سال پیش افتادم که نقد میکرد طرف رفته روستا برای تبلیغ و در طول چند روز فقط احکام وضو و غسل گفته. روز اخر بهش گفتن ما اب خوردن هم نداریم و روحانی مورد نظر چه قدر رابطه قطع و متکلم وحده ای با مردم داشته است. نکته بعدی کتاب که نظرم را جلب کرد. یک نقد دیگر جدی که با خواندن کتاب به نظرم رسید این بود که روحانی مشکلات ریشه دار روستا را انگار با یک چشم بندی حل میکند یاد توصیه های مادربزرگ های قدیم افتادم که هر کس مشکل روحی روانی داشت پیشنهاد میکردند برایش زن بگیرید؛ در حالی که حل مسائل جامعه فرایندی و پیوسته و پیچیده است. برای مثال در ماجرای مراد قصاب پرداخت ناقص است و حل مشکل کمی عجبیب..... در کل کتاب در ارائه تصویر صحیح در رسالت های کوچک و تبیین ان موفق عمل کرده است. 
دوستان شمالی گیلکی؛ سیماله و باسوره یعنی چه؟
        

3

zed_bml

1402/5/14

          
.
«کتاب یحیا» داستانی است بر اساس روزنوشت های یک روحانی که در ایام ماه مبارک رمضان به دیار شهید میرزا کوچک خان سفر کرده است.
نویسنده، در تلاش است زوایایی ناشناخته از زندگی روحانیونی را به نمایش بگذارد که بدون هیچ چشم داشتی و با عشق به دین و اهل بیت (علیه السلام)، عطر اسلام و مذهب را در اقصا نقاط کشور می پراکنند و نشان می‌دهد که زندگی و جامعه‌شناسی مخصوص این قشر بزرگ دینی، تا چه حد می تواند پیچیده ترین مشکلات، چالش ها، اختلافات و سوء تفاهم‌های مردمان جامعه را در لفافه‌ای از دعا و متون ناب دینی و مذهبی حل و فصل نماید.
.
تجربه‌ی شخصی:
کتاب یحیا یه کتاب بسیار خوش‌خوان و جمع و جوره که میتونین برای دقایقی کنار گذاشتن دنیا و ما فیها‌ برین سراغش و از لذتی که مثل وزیدن چند ثانیه باد خنک وسط یه گرمای شدید بهتون میده کیف کنین! و همچنین یه پیشنهاد خوبه برای دوباره گرم کردن موتور خوندنتون اگر مدتیه که بین شما و کتاب جدایی افتاده.
موضوع کتاب به شدت تلنگر زننده است که چقدر میشه از ظرفیت مساجد و روحانیت استفاده کرد ولی در خوشبینانه‌ترین حالت این اتفاق بیشتر در روستاهایی که مبلغ به اونجا اعزام میشه میفته...
یادمه یه بار استاد غلامی میگفتن چقدر از جوونامون وقتی یه مشکلی دارن میتونن برن سراغ امام جماعت محل؟ برای درد و دل کردن حتی...!
و این اتفاق چقدر قشنگ در این داستان دیده میشه... محل امن و محل رجوع بودن روحانی مبلغ و البته تلاش‌هایی که در این راه داره و دقت نظرش برای تعامل بهتر با مردم روستا 
داستان با یه سرعت معقول پیش میره، توصیفات خیلی بجا و به اندازه و تاثیر گذار. اونقدر که مثلا من موقع خوندن توصیفات مه جنگل واقعا سردرد گرفتم همون‌طور که در واقعیت هم در هوای ابری و مه دچار افت فشار و سردرد میشم! 
دلیل دیگه‌ی دلچسب بودن کتاب هم پرداختنش به یکی از آرزو‌های زندگیم بود -یعنی تجربه‌ی بودن در روستا در ماه مبارک و ایام اعتکاف- و با توصیفات کتاب میتونم بگم چند درصدی به آرزوم رسیدم!😬
.
#کتاب_یحیا
#امیرحسین_معتمد
#نشر_احیا
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#روزی_۳۴_صفحه_کتاب_بخوانیم
        

0