یادداشت محمدرضا زاهدی

        بنظرم به این نوول‌های نشر چشمه هم کم‌توجهی شده. انصافا هم زمان زیادی نمیگیره خوندنشون، هم خسته‌کننده نیستن.
سخت‌پوست هم روایت یک خانواده چهار نفره شمالی از زبان پسر کوچکتره که بیشتر شما رو به قضاوت درباره دو کاراکتر امین، برادر بزرگتر و داود، پدر خانواده می‌کشونه. تقریبا از نیمه دوم کتاب شما دائما فکر می‌کنید به اینکه کدومشون آدم بد داستانه و کدومشون خوب یا اصلا جفتشون خوب یا بدن و با هم فرقی ندارن. البته بنظرم خیلی هم در پر و بال دادن به این دوگانه موفق نبوده شاید هم نخواسته. یه جاهایی احساسم میگه نگاه برادر کوچک‌تر و جنس روایتش باید ‌پسرونه‌تر باشه اما خب نمیشه به نویسنده محترم کتاب خرده گرفت. طبیعیه که برای یک خانم سخته بخواد یک روایت پسرونه از پدر و برادر بزرگ‌تر داشته باشه.
من دریا و شناکردن رو دوست ندارم اما عجیبه که این کتاب کمی نگاهم رو عوض کرد...
      
43

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.