معرفی کتاب چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش اثر منصور ضابطیان

چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

منصور ضابطیان و 1 نفر دیگر
4.0
198 نفر |
63 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

420

خواهم خواند

130

ناشر
مثلث
شابک
9786008482079
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1399/9/9

توضیحات

        مراکش دروازه آفریقاست و نزدیکترین کشور آفریقایی به اروپا، مراکش زمانی مرا وسوسه کرد که در جنوب اسپانیا فیلم می ساختم و وقتی درکوچه پس کوچه های گرانادا قدم میزدم،احساسی از خویشاوندی با مردم آن منطقه داشتم.ایرانی ها مراکش را چندان نمی شناسند.در همه ی این سال ها مراکش جزو کشورهایی بوده که ایرانی ها کمتر به آنجا رفت وآمد داشته اند. حتی تا همین چند سال پیش هم ویزایی برای رفت وآمد صادر نمی شد.ریشه ی اختلافها شاید به سال های اول انقلاب برگردد؛زمانی که ملک حسن،پادشاه مراکش، محمدرضاپهلوی را پس از سقوطش در تهران در رباط پناه داد.از همان موقع بود که ملک حسین،پادشاه اردن،و انور سادات،رییس جمهور مصر،رفت توی لیست سیاه و 35 سال طول کشید تا فراموشی تاریخ به داد برقراری ارتباط مجدد بین مردم دو کشور برسد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش

نمایش همه

یادداشت‌ها

          
منصور ضابطیان بعد از سفرنامه‌های مارک‌وپلو، مارک و ۲پلو، برگ اضافی و سباستین، کتاب سفرنامه‌ی مراکش را نوشت. کتابی با عنوان چای نعنا.
بهترین کتاب‌های مجموعه سفرنامه منصور ضابطیان همان دوتای اولی است. اما این آخری‌ها هم خوبند. اگر نخواندید اول آن دوتا را بخوانید و بعد این آخری‌ها را.
_
_
قبل از اینکه از کتاب چای نعنا برایتان بگویم، بگذارید کمی غیبت منصور ضابطیان را بکنیم. همیشه در خلال مطالعه کتاب‌های ضابطیان به خودش هم فکر می‌کردم. به قول توئیتری‌ها او را جاج می‌کردم. می‌گفتم این یارو پول از کجا می‌آورد که اینقدر سفر می‌رود؟ راستی چرا ازدواج نمی‌کند؟ یعنی زن گرفتن مانع سفر رفتن است؟ اصلا چرا طفلک کچل است؟ می‌گفتم با اینکه قریب به ۵۰ سال سن دارد ولی خیلی جوان‌تر به نظر می‌رسد. آیا این همه سفر و گشت و گذار باعث شده جوان بماند؟ یا مجرد ماندنش؟ تا صدای فمنیست‌ها درنیامده بگذارید برویم سراغ معرفی کتاب.
_
_
منصور ضابطیان در چای نعنا به مراکش رفته است.
نگاه او در این کتاب زیباست. ضابطیان در سفرنامه‌هایش به جای پرداختن به موزه‌ها و شهربازی‌ها و... به دل کوچه‌ها و محله‌ها می‌زند. موزه‌ها را که در اینترنت می‌توان دید. او به کشورها نگاهی اجتماعی دارد. زندگی مردمانش را روایت می‌کند، نه کاخ‌ها و عمارت‌هایشان را. آن گاریِ صدف‌فروشیِ بازار مدینای شهر کازابلانکاست که جذابیت دارد. آن ماجرای سینمای لوتیسیا است که شنیدنش کیف دارد. آن داستان جن‌گیرهای مزار سیدی عبدالرحمن است که شنیدنی است. 
_
_
بگذارید به عنوان مثال ماجرای آن سینما را تعریف کنم. ضابطیان در مراکش به سینمایی می‌رود که کمی با دیگر سینماها فرق دارد. آنجا کسی فیلم نگاه نمی‌کند. سینماهای خودمان را دیدید؟ آن ردیف آخر. در تاریکی ته سالن چه خبر است؟ حالا تصور کنید مراکش یک سینما دارد مخصوص همان ردیف آخری‌ها. یعنی کل سینما، ردیف آخر است. آن‌ها یک سینما مخصوص خود دارند و در آن هرکاری که دل‌شان بخواهد انجام می‌دهند. فضای کم و سالن تاریک هم مانع کارشان نمی‌شود. ضابطیان مشاهدات خود در این سینما را با قلمی دلنشین تعریف می‌کند. 
_
_
خب به حول قوه‌ی الهی پاسخ یکی دیگر از سوال‌هایم را یافتم. پرسیده بودم چرا ضابطیان طفلک کچل است؟ خب اگر شما تنهایی وارد چنین سینمایی بشوید، مویی به تن‌تان می‌ماند؟ نه والا.
خلاص
        

0

          "چای نعنا" اثر " منصور ضابطیان"
یکی از سفرنامه های نسبتا قدیمی تر ضابطیان در نوروز ۱۳۹۶ به مراکش (موروکو) که شامل بازدید از شهرهای کازابلانکا، طنجه، شَفشاون، فِس، و مراکش میشه.
انگیزه سفر به اونجا رو نویسنده در پشت جلد آورده و من دوباره اینجا نمیزارم به عکسش بسنده میکنم البته با این توضیح که اگرچه روابط دو کشور ایران و مراکش در سال ۹۵ ۹۶ خوب بوده ولی چند سالی میشه که دوباره شکرآب شده و الان بعید میدونم ویزا صادر کنن.
ما در جهان تنها مردمانی هستیم که به این کشور میگوییم مراکش. مراکش در واقع نام چهارمین شهر بزرگ کشور Morocco است. ایرانی ها هم تا همین چند دهه قبل واژه "مغرب" رو بکار میبردن ولی از اونجاییکه به بخش بزرگ تری از آفریقا (مراکش، الجزایر و تونس) اطلاق میشده، در همه منابع نام مراکش جایگزین شده. جالبه که ترکیه هم تنها کشوریه که به مراکش میگه "فِس" (فس نام سومین شهر بزرگ اونجاس).
وجه تسمیه کتاب هم چای نعنا معروف اونجاس (البته من یادمه تو مکه هم هروقت چای میدادن یک برگ نعنا داخلش بود!)
سفر با "کازابلانکا" شروع میشه بعد "طنجه" سپس "شفشاون" و "فس" و در آخر شهر "مراکش".
در همه شهرهای موروکو به بخش قدیمی میگن "مدینا" که جای توریستی هم هست.
وقتی اسم کازابلانکا به میون میاد، همه رو یاد فیلمی قدیمی به این نام میاندازه که احتمالا مثل من هیچ وقت ندیدنش و نمیدونن که فیلم اصلا تصویر خوبی از این شهر نشون نمیده و جالب تر اینکه اصلا این فیلم در این شهر فیلم برداری نشده بلکه در استودیوی تو کالیفرنیا ساخته شده! و اصلا اسم فیلمنامه "همه به کافه ریک می آیند" بوده ولی بعد از خرید امتیازش توسط برادران وارنر تغییراتی داده شده و نام فیلم هم عوض شده! و اصلا تو کازابلانکا انگار کسی اسم این فیلم رو نشنیده! 
کازابلانکا اسمی اسپانیاییه به معنی خانه های سفید و اسم قدیمی شهر هم "دارالبیضا" هست. و در زمان باستان و حضور بربر ها نامش "انفا" بوده به معنای تپه.
بعد از کنفرانس تهران که زمان جنگ جهانی دوم با حضور چرچیل ،روزولت و استالین برگزار شد، کنفرانس کازابلانکا یا انفا هم که در سال ۱۹۴۳ با حضور چرچیل و روزولت برگزار شده نقش تعیین کننده ای داشته در سرنوشت جنگ داشته.
بخش اول
از خوراکی ها که بخواهیم بدونیم، توت فرنگی های درشت و شیرینی دارن به قیمت کیلویی یک دلار در سال ۹۶ که الان ۱۴۰۳ تو تهران حدود ۵ دلار قیمت داره. صدف پخته و جیگر هم انگار خیلی دوست دارن ولی غذای سنتی شون که روزهای جمعه برای ناهار میخورن کُسکُس نام داره! چیزی شبیه برنج که از آرد گندم تهیه میشه و معمولا با سبزیجات و نخود یا گوشت میخورن. البته بهترین ماهی کباب دنیا رو جناب ضابطیان در شهر "طنجه" میل نمودند پیش حسن آقا.
کازابلانکا یک مسجد استثنایی هم داره به نام "حسن ثانی" که سومین مسجد بزرگ جهان بعد از مسجدالحرام و مسجدالنبی محسوب میشه و در سال ۱۹۹۳ افتتاح شده( البته این اطلاعات شاید قدیمی باشه چون طبق سایت نامعتبر ویکی پدیا ۱۳ دهمین مسجد بزرگ جهان و سومین مسجد بزرگ افریقا بعد از مصر و الجزایر هست. حرم امام رضا چهارمین و جمکران دهمین مسجد بزرگ جهان معرفی شده اند.)
 بخش عمده این مسجد روی آب در دل دریا بر روی یک صخره ساخته شده و بیست هزار متر مربع وسعت داره با یک مناره ۲۱۵ متری که میتونه ۲۵ هزار نفر رو در شبستان و ۸۰ هزار نفر رو در صحن ها جای بده.
از کازابلانکا تا طنجه که سومین شهر مهم موروکو هست شش ساعت راه با اتوبوسه.
در سال ۱۶۲۲ زمان حکومت پرتغالی ها، شهر به عنوان  هدیه عروسی دختر پادشاه پرتغال با چارلز دوم،پادشاه بریتانیا، به انگلیسی ها بخشیده می شود!
طنجه یک محله ناامن داره بنام petit socco و یک محله دوست داشتنی بنام grand socco 
اول کتاب کیمیاگر هم سانتیاگو وارد این شهر میشه و چای تلخ مینوشه. این شهر در آثار هنری نقش زیادی داشته از فیلم inception تا ویدئو کلیپ style تیلور سوئیفت حتی رودکی هم در رثای شهید بلخی سروده: 
وان که به شادی یکی قدح بخورد روی  
رنج نبیند از آن فراز و نه احزان
اندُه ده ساله را به طنجه رَمانَد
شادی نو را ز رِی بیارد و عمّان
شهر بعدی که آقا منصور رفتن، شَفشاون بوده، شهری معروف به دیوارهایی به رنگ آبی! که حالا معلوم نیست بخاطر پیشینه یهودی نشینیه یا استتار به رنگ دریا برای دور ماندن از بمباران های جنگ های جهانی و یا احترام به دریای مدیترانه و یا حتی دفع حشرات! معنی اسم شهر میشه "شاخ بز" چراکه از بالا شبیه دو شاخ بُز میمونه که در دره به هم رسیدند. تو این شهر کسی دوست نداره ازش عکس بگیرند البته کلا مردم این کشور انگار دل خوشی از عکاس ها ندارند حتی بچه های کوچیک!
شهر بعدی "فِس" نام داره که انگار خیلی شبیه شیراز خودمونه. قدیمی ترین دانشگاه جهان که هنوز هم دانشجو داره بنام "القرونین" در این شهر قرار داره.
بخش دوم
 مدینای این شهر بزرگترین بخش قدیمی شهری در کشور هست که توسط یونسکو ثبت جهانی هم شده و هیچ وسیله نقلیه موتوری حق عبور و مرور در این منطقه رو نداره. البته این شهر یکی از مراکز اصلی تولید چرم گاو هم هست( تحت شرایط نامساعد کاری برای کارگران). یه چیز هم که اینجا یاد گرفتم این بود که، ب ای جدا کردن موی گاو از پوستش، چرم رو داخل حوضچه هایی از ادرار گاو غوطه ور میکنن و چون کارگرها با این ادرار در تماس هستند، هیچ مویی روی بدنشون نیست! (قابل توجه کلینیک های اپیلاسیون)
ودر آخر سفر به شهر مراکش با ساختمانهایی مثل ابیانه سرخ رنگ. نامهای دیگر اون، شهر قرمز، شهر اُکر،و شهر دختر بیابان هم هست. در این شهر میتونید کوه هایی رو ببنید که رویشان برف نشسته ولی خودتان از گرما عرق کنید مثل تهران.
عجیب ترین جای شهر مراکش و حتی کشور موروکو، "ساحه الجامع الفنا" هست. یک میدان بزرگ تر از میدان آزادی تهران با قدمتی هزار ساله و ثبت یونسکو. بدون تعطیلی و همیشه بیدار پر از غرفه های عجیب و حتی حیوان های جور واجور انگار که کشتی نوح الان اینجا فرود اومده!
یک چیز جالب درباره تغییرات ساعتها تجربه کرده: مراکشی ها با آمدن بهار ساعت ها را یک ساعت جلو میکشند اما به ماه رمضان که میرسند، ساعت ها را رسما دوباره عقب میکشند و بعد از عید فطر دوباره جلو میکشند تا اول پائیز که باز عقب میکشند! 

و در پایان نویسنده مراکش رو این طور توصیف میکنه: "مراکش سرزمین مهربانی است. سرزمین طلوع های نارنجی و مخملی و غروب های آمیخته با اذان های برآمده از قلب، بدون بلندگو های قلابی. مراکش برای هرکس چیزی دارد که عاشقش شود و عاشقش بماند و در دل آرزو کند که روزی دوباره این هوا را بغل بگیرد و عاشقی کند. خدا کند زنده بمانم و دوباره مراکش را نفس بکشم." 

#چای_نعنا #منصور_ضابطیان #نشر_مثلث
۱۶۷ صفحه








        

0

          فکر نمیکنم هیچ سفرنامه ای بتونه جای سفر را  برای کسی پر کند. تجارب  آدم ها  از سفر ، مثل اثر انگشتشون  متفاوت از هم دیگر است اما ... اما زمانی که به هر دلیل دستمون کوتاهه و نمیتونیم تجربه های  خودمون رو از سفر  داشته باشیم  اونوقته که شنیدن و خواندن سفرنامه ها  پرنده خیال رو راهی میکنه تا گام به گام  همراه مسافر بشه و داستان سفرش رو حس کنه . 
تا حالا مراکش نرفتم و تا قبل از اینکه کتاب رو بخونم اطلاعات چندانی ازش نداشتم ولی نمیدونم چرا شنیدن نام کشور مراکش برام یه حس خوب  متفاوت ایجاد میکرد که البته در حین خوندن کتاب  یه جورایی فهمیدم حسم درست بود ، الان خیلی بیشتر از قبل دوست دارم مراکش رو ببینم .
و اما راجع به کتاب باید بگم اولین اثری بود که از آقای ضابطیان خوندم و نمیدونم طرز دیدشون به سفر در همه سفرنامه هاشون  یکیه یا نه ولی من خودم به شخصه زاویه دیدشون رو دوست داشتم و چیزی که میخواستم  از مراکش بدونم رو بهم ارائه داد منظورم تقریبا فرهنگ و جو غالب مراکشه  ، نه صرفا یکسری اطلاعات گردشگری  ! 
و البته لزومی نداره اینو بگم ولی شیوه سانسور مطالبشون  هم خلاقانه بود .
        

13

          اولین  معیاری که در خواندن  سفرنامه‌ها به طور خاصی مهم است شناخت فضای عمومی جامعه،فرهنگ و رفتارهای مردم آنجاست. دومین مسئله  توانایی تجسم کردن مکان‌ها و دیدن آدمها و زندگی هایشان در آن اقلیم است. این دو مسئله نمای خوبی از یک کشور به مخاطب می دهد.
علاوه بر اینکه ضابطیان این دو نکته را در چای نعنا آورده است،کمی از خودش و احساس یک ایرانی در مواجهه با کشور مقصد هم چاشنی کار می کند. او به سراغ غذاها می رود و  با ذائقه‌ی ایرانی به آنها رتبه می دهد. از جای خواب و مسیرها می گوید و با فضاهای ایرانی مقایسه‌ای می کند. در مجموع سعی می کند بدون اینکه زیاد به  از خود گفتن  و "منم منم "کردن بیوفتد، مغرب (مراکش) را نشان مخاطب بدهد. انگار که همراه اوست  و مدتی به مراکش  رفته‌است.
ممکن است بگویید اینها که گفتم را همه سفرنامه‌ها دارند دیگر! من هم جواب می دهم نه.  بعضی سفرنامه‌ها متفاوتند. 
مثلا سفرنامه‌هایی که نویسنده بیشتر از تقابل دنیای درونش با تفاوت های بیرونی گفته و به مردم کشور مقصد  نپرداخته و یا سفرنامه هایی که به یک مقصد خاص در کشوری دیگر می‌پردازد. مثلا اهرام مصر،مسلما فقط  اهرام یا یک شهر نمی تواند تصویر کشور مصر را برای خواننده تداعی کند.
همین آقای ضابطیان در کتاب استامبولی  بعد از چند سفر که به ترکیه داشته،ترجیح داده از منظری عمیق‌تر به آدم ها نگاه کند و برای کسی که تا به حال ترکیه را ندیده شاید در ساختن تصویری کلی از آن کشور موفق نباشد. و گونه‌ای دیگر از سفرنامه رقم زده است.
کتاب چای نعنا کوتاه و جالب بود. خواندنش مراکش را بیشتر به ما می شناساند. 

        

4

          📄 #یادداشت 
📘 #چای_نعنا
🖋️ #منصور_ضابطیان
📚#انتشارات_نشر_مثلث


چای نعنا کتاب سفرنامه آقای ضابطیان به کشور مراکش است. قبلا کتاب سباستین را از همین نویسنده خوانده بودم البته به صورت صوتی و از زبان خود نویسنده و از معدود کتابهای صوتی با خوانش نویسنده بود که پسندیدم و لذت بردم چون تدوین صوتی خوبی داشت.
تعریف چای نعنا را در همخوانی آن کتاب از دوستانم شنیدم و شاید همین انتظار من از کتاب را بالا برده بود. من سفرنامه های زیادی نخوانده‌ام پس نمیتوانم نظر کارشناسی بدهم اما به طور کلی نوشته‌های آقای ضابطیان ساده و صمیمی است شناخت عمیقی به انسان نمی‌دهد اما اطلاعات کلی از آن کشور می‌دهد که برای من مثمر ثمر است. او با مردم کوچه و بازار برخورد دارد و آن کشور را از دریچه چشم خودش برای ما شرح می‌دهد. از بین جاهایی که در کتاب توصیف شده بود باغ ماژورل برایم جذاب بود که در موردش در اینترنت جستجو کردم و فیلمی کوتاه از آن دیدم.
صفحه آخر کتاب توصیف کلی و جالبی از مراکش ارائه شده بود که پسندیدم.
در کل من کتاب را دوست داشتم و دید کلی خوبی در مورد مراکش به من داد.
از گروه همخوانی برای انتخاب این کتاب متشکرم.

دی ١۴٠٣

@BargiAzDanesh 🌱🌾
.
.
        

22