معرفی کتاب خار و میخک اثر یحیی سنوار مترجم اسماء خواجه زاده

خار و میخک

خار و میخک

یحیی سنوار و 1 نفر دیگر
4.2
40 نفر |
27 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

83

خوانده‌ام

45

خواهم خواند

98

شابک
9786224858047
تعداد صفحات
412
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        مقدمه نویسنده:
این داستان شخص من نیست؛ داستان یک شخص خاص هم نیست؛ اما همه اتفاقات آن واقعی است. هر یک از وقایع آن یا همه آن، می تواند به این یا آن فلسطینی مربوط باشد. تنها کاربرد تخیل در این اثر، خلق یک رمان و تحقق فرم و ویژگیهای آن است؛ یعنی روایتی که حول محور افراد خاصی بچرخد و الا بقیه، تماماً حقیقت محض است؛ بیشترش زندگی خود من است و چیزهایی که از زندگی دیگران که خود از دهان ایشان شنیده ام؛ از خودشان، خانواده هایشان و همسایگانشان؛ یعنی حوادثی که در طول چندین دهه در سرزمین فلسطین عزیز روی داده است.
تقدیمش میکنم به کسانی که دلشان برای سرزمین إسراء و معراج می تپد؛ همه آنهایی که در پهنایی به وسعت اقیانوس تا خلیج هستند و حتی از این اقیانوس تا آن اقیانوس!
 یحیی ابراهیم السنوار، زندان "بِئرُالسَّبع"
درباره کتاب خار و میخک شاهکارهایی هستند که در دل شب‌های تاریک و روزهای طولانی زندان زاده می‌شوند؛ از جمله «گفتگوهایی با خودم» اثر نلسون ماندلا، رهبر جنبش ضد آپارتاید، که نشان‌دهنده تلاش در برابر ظلم است. اما این تنها یک نمونه نیست. یحیی سنوار، مبارز فلسطینی، در ۲۲ سال اسارتش تحت سلطه استعمارگران، رمانی نوشت که نه فقط یک اثر ادبی، بلکه صدای خشم و امید مردم فلسطین است. کتاب «خار و میخک» روایتگر تضادهایی است که میان زندگی و مرگ، تسلیم و مقاومت، و یأس و امید جریان دارد. این تضادها در دل داستان ریشه دوانده و ما را به عمق تجربه و درد مردم غزه می‌برد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خار و میخک

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به خار و میخک

پست‌های مرتبط به خار و میخک

یادداشت‌ها

          یادداشتی بر کتاب خار و میخک
۹ آذر ۱۴۰۳

در شروع کتاب مدام نام نویسنده و تصویری که از آن در تمام دنیا منتشر شده بود در ذهن مرور می کردم.
تصویر ذهنی اولیه ام، تصویری بود از هراسِ دشمنش در عرصه‌ی میدانی که او حضور داشت و شجاعت او، که ریشه در توحید و معنا کردن ترس تنها و تنها در خداترسی به معنای درک عظمت وجودی خدا و کوچک دانستن آدمی بود.
و همین ظرفیت وجودی، معرفش بود برای تمام دنیا و من! و سبب می شد پیش از شروع کتاب مدام به تفاوت های این ظرفیت ها در خودم و نویسنده بیاندیشم و آیا می توانم دریافتی که او می خواهد از کتاب داشته باشم یا خیر
و حتما می خواستم به همان دریافت برسم تا حق کتابی که در سختیِ زندان های اسرائیل نگارش شده را ادا کنم، و همین دلیلی بود بر ارزشمندیِ جمله جمله‌ی کتاب در ذهن و جانم.
کتاب را که شروع کردم، روان بودن آن، آنقدر برایم دلنشین بود که خود را در همان موقعیت که گفته شده بود تصور می‌کردم.  

سئوال هایی از قبیل:

کودکان محکم و عمیق در اعتقادات با کدام باورها پرورش یافته اند؟ 
هسته اولیه آن چیست؟
و چطور شکل گرفته؟ 

را از پیش در ذهن داشتم اما سئوال هایم هنگام مطالعه کتاب فصل به فصل به آن اضافه می‌شد:

مقاومت مردم فلسطین محصول کدام باور فکری است؟
این تدریج و خستگی ناپذیری از کجا می آید؟ 
اخوان المسلمین که بودند؟ 
تفاوت فکری اخوان المسلمین با جبهه ملّی چه بود؟ 
کدام موفق تر بودند؟ 
کدام دوامشان در اذهان و دلها بیشتر بود؟ 
هسته اصلی هرکدام، کجا و چطور تعریف شد؟ 
من در این ماجرای عظیم تاریخی کجا ایستاده ام؟ 
و باید چه کنم؟
و ‌‌....

تا به اواسط کتاب رسیدم و پاسخ برخی را گرفتم.
به انتهای کتاب نزدیک شدم، و همچنان سئوالهای بی پاسخی داشتم اما رسیدن به جوابِ همه آنها هدف مطالعه ام نبود بلکه شکل گیری‌شان و اساسشان در ذهنم خودش به تنهایی مفید بود چرا که پیش از این، راجع به برخی از آنها شناختی هم نداشتم که برایم سئوال بشوند.

در نهایت ایجاد پرسش های بنیادین، درکِ مسائلی که شاید تابحال ندیده و نشنیده باشیم اما عده ای آنها را زندگی کردند، زندگی در سختی اردوگاه و آنچه در زندان های اسرائیل گذشته و زیستِ ملموسِ هرچند کوتاهِ مخاطب در خیابان های الخلیل و صوریف و ... محله های آشنای غریبه و ... همه از هنر نویسنده بود که می توانست مخاطب را در همه آنها، همراه خود کند.
        

1

          نوشتن از خار و میخک کار سختیه. از یک طرف با یک رمانی که تمام مسائل فرمی در آن رعایت شده باشد، مواجه نیستیم و از طرف دیگر کتابی است سراسر عزت و اقتدار در راستای جهاد و شرف و شهادت و گسترش مفهوم مقاومت. البته که شهید یحیی سنوار یک مجاهد بود تا یک نویسنده ولی تا حد خوبی توانسته در قالب این رمان حرفش را بزند و مسائل مهم و فضای اجتماعی، سیاسی و خانوادگی در فلسطین را بیان کند.
در کتاب با خانواده‌ای شلوغ طرف هستیم که بیشتر روایت‌ها از زبان پسر کوچک خانواده یعنی احمد بیان می‌شود. داستان دقیقا از روزهای پایانی جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 آغاز می‌شود. زمانیکه امید فلسطینیان نسبت به شکست اسرائیل و بازگشت خودشان به خانه‌های غارت شده‌شان ناامید شده و تحت شرایط سخت‌تری در اردوگاه‌های نوار غزه باید زندگی کنند. رفته رفته در طول داستان جلو می‌آییم و مهم‌ترین وقایع سیاسی اجتماعی آن دوران یعنی فعالیت‌های چریکی جوانان فلسطینی، انتفاضه اول، توافق اسلو و سال‌های ابتدایی انتفاضه دوم یعنی حدود سال 2002 را می‌خوانیم. یحیی سنوار کتاب را در سال 2004 در دوران زندانی بودنش در زندان‌ اسرائیل نوشته است و عملا تلاش کرده تا آن زمان را  در دل داستان پوشش دهد.
از مهمترین نقاط قوت کتاب، بیان دقیق فضای زندگی مردم فلسطین در اردوگاه‌ها و نسبتشان با زندگی، یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی و درگیری تفکرات مختلف در بین خودشان است. اینکه با وجود داشتن دشمن مشترکی به نام اسرائیل، درگیری‌های داخلی چقدر زیاد بوده تا حدی که پس از توافق اسلو و حکومت تشکیلات خودگردان بر غزه، چطور افراد تشکیلات خودگردان، جوانانی را که به دنبال بحث مقاومت و مبارزه بودند، حتی در خود غزه زندانی می‌کردند!
از دیگر نکات بارز کتاب، ذکر مجاهدان، شهیدان و مبارزانی است که با تکیه بر تفکر مقاومت حرکت کردند و توانستند ضربات سختی بر اسرائیل وارد کنند که اگر آن‌ها نبودند، به احتمال زیاد امروز دیگر چیزی از مبارزه با اسرائیل باقی نمانده بود. سنوار در خلال داستان با بیان خرده روایت‌های مکرر و زیاد، داستان این مبارزین و عملیات‌های متعدد آنان و نحوه شهادتشان و حس مردم نسبت به آنان را به خوبی بیان کرده است.
و حرف آخر این که در جای جای کتاب، بحث مقاومت جاری است. مسئله‌ای که این روزها به خوبی ارزش آن پیدا است. در کتاب به خوبی نشان میدهد که اسرائیل و آمریکا چطور با تله مذاکره و توافق می‌خواستند فلسطینیان را از مبارزه و سپس از حقشان به طور کامل محروم کنند و این تفکر مقاومت است که هنوز این مبارزه را زنده نگه داشته است.
سنوار نه فقط با طراحی طوفان الاقصی که با نحوه شهادتش هم مقاومت را به جهان نشان داد...
        

23

          ﷽
سنوار در این کتاب به طرز فوق‌العاده ظریف و گیرایی همزمان دو موضوع را به خوبی شرح داده است: ۱.سبک زندگی و فرهنگ فلسطینی و ۲.جریان‌های فکری مختلف برای مقاومت علیه صهیونیست‌ها.
داستان از زبان پسر بچه‌ای است که در اردوگاه زندگی می‌کند و چند خواهر و برادر دارد و دو پسرعمو. این بچه‌ها بزرگ می‌شوند و مشغول درس و ازدواج و کار. هر کدام خط فکری خاصی را دنبال می‌کند که به شما به فهم بهتر سیر تطور مقاومت فلسطین کمک می‌کند. الان برای ما مقاومت کاملا اسلامی است اما اوایل غصب فلسطین اصلا اینجور نبوده و هسته‌‌های فکری مبتنی بر ملی‌گرایی و یا مارکسیسم بوده است. این سیر در وصف فعالیت‌های دانشجویی در دانشگاه‌های فلسطین روشن می‌شود.
در بخش سبک زندگی و فرهنگ با نوع بازی بچه‌ها، لباس پوشیدن، غذا خوردن، عروسی گرفتن، دانشگاه و تحصیل و خیلی جزئیات دیگر البته در وسع یک رمان ۴۰۰ صفحه‌ای آشنا می‌شوید. تعامل صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها هم خیلی خیلی خوب بررسی شده است. مثلا اینکه بالاخره فلسطینی‌ها چطور یک سری امکانات عادی مثل آب و برق را دریافت کردند، یا چطور سرکار می‌روند؟
نکته‌ی خوب کتاب این است که فقط به نکات مثبت فلسطینی‌ها نپرداخته و مثلا نقل شده فلان جاسوس در اردوگاه، فلان فدایی را لو داد‌. به مظلوم‌نمایی مردم هم پرداخته نشده است، مشکلات زیاد است و عمیق اما در پایان کتاب شما این حس را ندارید که فلان خانواده چقدر بدبخت بودند، در عوض یک خانواده‌ی همه فن حریف فلسطینی در گوشه‌ی ذهنتان کاشته‌ می‌شود.
شیخ احمد کتاب هم شیخ احمد یاسین خودمان است.

ستاره‌ها فقط مال کتاب است و به خاطر یحیی نیست.
کتاب صوتی در ایرانصدا موجود است و خوانش خوبی هم دارد.
        

39

          نوشتن از خار و میخک کار سختیه. از یک طرف با یک رمانی که تمام مسائل فرمی در آن رعایت شده باشد، مواجه نیستیم و از طرف دیگر کتابی است سراسر عزت و اقتدار در راستای جهاد و شرف و شهادت و گسترش مفهوم مقاومت. البته که شهید یحیی سنوار یک مجاهد بود تا یک نویسنده ولی تا حد خوبی توانسته در قالب این رمان حرفش را بزند و مسائل مهم و فضای اجتماعی، سیاسی و خانوادگی در فلسطین را بیان کند.
در کتاب با خانواده‌ای شلوغ طرف هستیم که بیشتر روایت‌ها از زبان پسر کوچک خانواده یعنی احمد بیان می‌شود. داستان دقیقا از روزهای پایانی جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 آغاز می‌شود. زمانیکه امید فلسطینیان نسبت به شکست اسرائیل و بازگشت خودشان به خانه‌های غارت شده‌شان ناامید شده و تحت شرایط سخت‌تری در اردوگاه‌های نوار غزه باید زندگی کنند. رفته رفته در طول داستان جلو می‌آییم و مهم‌ترین وقایع سیاسی اجتماعی آن دوران یعنی فعالیت‌های چریکی جوانان فلسطینی، انتفاضه اول، توافق اسلو و سال‌های ابتدایی انتفاضه دوم یعنی حدود سال 2002 را می‌خوانیم. یحیی سنوار کتاب را در سال 2004 در دوران زندانی بودنش در زندان‌ اسرائیل نوشته است و عملا تلاش کرده تا آن زمان را  در دل داستان پوشش دهد.
از مهمترین نقاط قوت کتاب، بیان دقیق فضای زندگی مردم فلسطین در اردوگاه‌ها و نسبتشان با زندگی، یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی و درگیری تفکرات مختلف در بین خودشان است. اینکه با وجود داشتن دشمن مشترکی به نام اسرائیل، درگیری‌های داخلی چقدر زیاد بوده تا حدی که پس از توافق اسلو و حکومت تشکیلات خودگردان بر غزه، چطور افراد تشکیلات خودگردان، جوانانی را که به دنبال بحث مقاومت و مبارزه بودند، حتی در خود غزه زندانی می‌کردند!
از دیگر نکات بارز کتاب، ذکر مجاهدان، شهیدان و مبارزانی است که با تکیه بر تفکر مقاومت حرکت کردند و توانستند ضربات سختی بر اسرائیل وارد کنند که اگر آن‌ها نبودند، به احتمال زیاد امروز دیگر چیزی از مبارزه با اسرائیل باقی نمانده بود. سنوار در خلال داستان با بیان خرده روایت‌های مکرر و زیاد، داستان این مبارزین و عملیات‌های متعدد آنان و نحوه شهادتشان و حس مردم نسبت به آنان را به خوبی بیان کرده است.
و حرف آخر این که در جای جای کتاب، بحث مقاومت جاری است. مسئله‌ای که این روزها به خوبی ارزش آن پیدا است. در کتاب به خوبی نشان میدهد که اسرائیل و آمریکا چطور با تله مذاکره و توافق می‌خواستند فلسطینیان را از مبارزه و سپس از حقشان به طور کامل محروم کنند و این تفکر مقاومت است که هنوز این مبارزه را زنده نگه داشته است.
سنوار نه فقط با طراحی طوفان الاقصی که با نحوه شهادتش هم مقاومت را به جهان نشان داد...
        

1

          ✍کتابت با خون 

من نمی‌دانم وقتی طلبه‌های حوزه‌ی علمیه، کتاب لمعه را دست می‌گیرند، چه حسی دارند. 

مشهور است که لمعه را شهید اول، در زندان دمشق نوشته است و مرکب او در کتابت این کتاب خون بدنش بوده است.‌ 

لمعه مهمترین کتاب در فقه شیعه‌ی دوازده‌ امامی ماست و بسیاری از قانون‌های مدنی ایران از این کتاب گرفته شده است.‌

من نمی‌دانم طلبه‌ها وقتی لمعه را باز می‌کنند چه حسی دارند ولی روزی که خار و میخک را از نرم‌افزار ایران‌صدا باز کردم تا گوش کنم، حس کسی را داشتم که یک کتاب ممنوعه به دستش رسیده، کتابی که در تاریکی زندان‌ توسط شهید یحیی سنوار نوشته شده و بعد از چندبار رونویسی برای باقی‌ماندن از شر اسرائیلی‌ها، بعد از چندبار پاک شدن از سایت‌های کتاب‌خوانی، حالا رسیده به دست‌های من.‌

شاید شهید یحیی‌سنوار هربار که از بازجویی برمی‌گشته، یک گوشه‌ی سلول می‌نشسته و با دست‌های خونی، خار و میخک را می‌نوشته. اگر با دست‌خونی هم ننوشته باشد، سطر سطر کتاب نشانه‌های خون‌دلی که خورده پیداست.‌

من بعد از گوش‌دادن خار و میخک به چهار اصل مهم رسیدم: 

اول اینکه من اصلا محدثه‌ی قبل از خار و میخک نیستم. من تشنه‌تر از قبل دوست دارم از تاریخ عماد، احمد، محمد، ابراهیم، حسن، پاشا محمود، مریم، اسرا و شخصیت‌های کتاب بدانم.

دوم اینکه درباره‌ی فلسطین فقط راویان فلسطینی می‌توانند این‌طور شورانگیز روایت کنند. ما چه می‌فهمیم تولد، زندگی و مرگ داخل اردوگاه آوارگان چه شکلی ست؟! اصلا اردوگاه چه‌شکلی‌ست؟ یک ساختمان درست و حسابی یا یک گودال تاریک توی دل زمین.  

سوم اینکه حتی اگر مثل شهید یحیی‌سنوار در خط مقدم مبارزه با دشمن باشی باید برای رساندن پیام‌ات بروی دانشگاه ادبیات و با هنر، پیام مقاومت را به گوش دنیا برسانی. بعد از این کتاب می‌خواهم هنر‌ داستان‌نویسی را بیشتر از قبل و تخصصی‌تر یاد بگیرم. 

چهارم اینکه مادر ستون اصلی داستان خار و میخک است و مادر در ادبیات یعنی وطن. برای ایستادن مادر باید تا آخرین قطره‌ی خون جنگید. 

من عاشق سطر سطر کتابم ولی اینجا برای حسن ختام این چند خط را باهم بخوانیم:

در یکی از خانه‌های محله الشجاعیه، ابونضال و ام‌نضال و نضال و محمد و دو تا از دخترهایشان نشسته بودند. محمد که تقریباً بیست و پنج ساله بود خیلی زیتون می‌خورد طوری که توجه ام‌نضال را جلب کرد و پرسید: چه شده محمد که فقط زیتون می‌خوری؟ چیز دیگری دوست نداری پسرم؟ محمد گفت: نه مادر! همه چیز دوست دارم، اما زیتون را بیشتر دوست دارم. مگر این زیتون از همان درخت زیتون‌مان نیست که عماد پای آن شهید شد؟ اشک از چشم ام‌نضال چکید و گفت: خدا رحمتش کند، بله پسرم. محمد گفت: برای همین دوستش دارم. احساس می‌کنم روح عماد در این زیتون است، برای همین خیلی دوستش دارم چون عماد را دوست دارم.


#خار_و_میخک
#شهید_یحیی_سنوار 

        

13