روایت پیشرفت کارخانه‌ی الکتروموتور جوین سبزوار.
روایت کاخانه‌ای که در حال تعطیلی است و نیروهایی که یا استعفا داده‌اند یا به دلیل مشکلات مالی اخراج... تا اینکه کارخانه بعد از چند دوره مدیریت ناکارامد، بالاخره با مدیریت مهندس رستمی هر چند سخت ولی دوباره جان می‌گیرد.
فصل ۱۴ و ۱۵ کتاب رو بسیار دوست داشتم. همان‌طور که در کتاب اشاره شده امیدوارم که تجربیات مدیریتی مهندس رستمی هم چاپ بشه.
      

        موضوع اصلی کتاب در مورد حجاب که در قالب داستان نوشته شده. از نظر داستانی خیلی جذابیت و کشش نداره (بخاطر همین یک ستاره کم دادم) ولی مطالبی که مطرح شده جالبه و در واقع یک کار تحقیقی هست که مطالب رو جمع و جور بیان کرده و نظریات فلاسفه شرق و غرب... در مورد حجاب رو گفته.
از یک جایی دیگه رمان جذابیتی نداشت و در ادامه فقط بخاطر مستنداتی که داشت خوندم.
کتاب الزاما برای جذب افراد برای داشتن حجاب نیست.. گاهی افراد باید دلیل حجابی که دارند رو بدونن تا حفظش کنن، همین.
      

        داستان زنی که در دوران بارداری با جنین خود صحبت می‌کنه و از زندکی و شرایط بعد از به دنیا اومدن براش میگه اما طبق دیدگاه خودش و آنچه در زندگی تحربه کرده است. زن می‌خواهد بچه را سقط کند و داستان در واقع دنبال توجیهی برای امر هست. 
جایی که جنین در دادگاه صحبت می‌کنه و از خودش دفاع می‌کنه رو دوست داشتم در واقع جنین با حرفاش،  نظرات مادرش رو به چالش می‌کشه و زیر سوال می‌بره
پیشنهاد می‌کنم بخونید
      

        لازمه‌ی مراقبت از دیگران توانایی مراقبت و نگهداری از خویش است.
همه‌ی انسان‌ها توانایی انتخاب عشق به خود و وارد کردن آن در زندگی را دارند. این انتخاب جسورانه آن‌ها را به حقیقت ناب وجودی‌شان متصل می‌کند و کمک می‌کند تا استعدادها و توانایی‌هایشان را کشف کنند.
      

        داستان زندگی مردی است که در یک شرکت تبلیغاتی کار می‌کند اما از شرایط کاری و موقعیت شغلی خود راضی نیست و جرات تصمیم گیری جدی در مورد تغییر شغلش را ندارد. تا اینکه روزی نزد فردی می‌رود تا رمز موفقیت در زندگی را از او بپرسد...

کتاب بیشتر رمان است تا  موضوع موفقیت، هر چند رمان خوبی هم نیست، کتابهای انگیزشی بهتری هست که میشه مطالعه کرد؛ از طرفی کتاب بسیار غلط املایی دارد!
      

        کتابی در مورد مردم فلسطین، مردمی که در دل جنگ زندگی می‌کنند با تمام سختی‌ها و مشکلات؛ اما با امید و انگیزه به زندگی ادامه می‌دهند.
داستان خانواده‌ای که پدر خانواده در جنگ است و خبری از او ندارند؛ و مسئولیت زندگی بر دوش مادر است.
در کتاب نقش مادر در تربیت بچه‌ها کاملا محسوس است. مادری که تمام تلاشش را برای تحصیل و ازدواج بچه‌هایش می‌کند...
در کتاب مسائل‌ اجتماعی و سیاسی و‌ جریانات فکری فلسطین به خوبی بیان شده است.

به دنبال یک داستان روان و فاخر نباشید چرا که شهید یحیی سنوار نویسنده و رمان‌نویس نبوده است. شاید او در دل زندان‌های اسرائیل یکی از راه‌های مبارزه را نوشتن می‌دانسته و تنها ابزار برای جنگیدن.
یک مجاهد همیشه می‌جنگد؛ حتی اگر اسیر باشد و حتی اگر سلاحی در دست نداشته باشد.
      

        بسیار اموزنده، مناسب سن ۸ یا ۹ سال ...
      

        داستان ترسناک نیست ولی هیجان انگیزه
در مورد پسری که با یک سری نوشته‌ها به دل تاریخ سفر می‌کنه...
قلم اقای شاه‌آبادی عالیست، در داستان به صورت کاملا نامحسوس به تاریخ قاجار سفر می‌کنیم ...

      

         اموزش راستگویی در قالب داستان برای بچه های زیر ۷ سال خوبه، یا دوره اول ابتدایی
      

        حکایت زیبایی بود.موضوع حکایت در مورد توحید و خداشناسی، که در قالب داستان میشه به بچه‌ها اموزش داد...
خلیفه با خودش گفت چگونه باور کنم که بهلول دیوانه است؟ یک کلوخ به سر استاد کوبیده و با این کارش سه غلط بزرگ از او گرفته!
....
استاد از شدت خجالت سرخ شده بود. نگاهی به بهلول کرد و گفت:«دیگر چه شکایتی می‌توانم از او داشته باشم؟ او صدها مرد عاقل را حریف است...»
      

        حکایت زیبایی بود
موضوع حکایت در مورد آدم حریص و طمع‌کار، کسی که می‌خواد یه شبه ثروتمند بشه‌ و تصمیمی که بهلول می‌گیره...
      

        داستان جالبی بود، در مورد خانواده‌ای که درگیر بهائیت می‌شوند...
این داستان براساس حقیقت نوشته شده، نویسنده کتاب در یکی از برنامه‌های تلویزیونی نیز حضور داشته و در مورد چگونگی برگشتش به اسلام سخن گفته...


      

        اگر به کتاب صوتی علاقه دارید می‌تونید کتاب رو با صدای اقای  دلاوری گوش کنید.
فیدیبو نسخه صوتی کتاب رو داره. من اول کتاب رو میخوندم ولی بعد نسخه صوتی شو گوش‌دادم جذاب تر بود.
کتاب خوبی بود نه اروپا رو تایید می‌کنه و نه رد.
براساس واقعیت و هر انچه که تجربه ی نویسنده بوده و این تجربه ممکن است برای هر شخصی متفاوت باشد ولی از نگاه جانبدارانه خودداری شده.
      

        ذهن خیلی شبیه باغه؛
نیاز به مراقبت و توجه داره؛ زحمت داره.
اگه به حال خودش رها بشه، خیلی زود پر از علف هرز میشه،
و جایی که علف هرز زیاد باشه گل‌ها نمی‌تونن رشد کنن.
ص۲۷
      

        بهره ما از جهان بعدی، وابسته به چیزهایی  است که در این جهان می‌آموزیم.