معرفی کتاب ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی اثر محمدعلی حبیب اللهیان

ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

4.0
290 نفر |
131 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

80

خوانده‌ام

672

خواهم خواند

214

شابک
9786004414203
تعداد صفحات
376
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی، نویسنده محمدعلی حبیب اللهیان.

لیست‌های مرتبط به ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

یادداشت‌ها

جوان

جوان

1402/7/1

        نمیدونم دقیقا این کتاب چی بود ولی هر چی بود اصلا داستان نبود.
اوایلش جذاب بود ولی رفته رفته کسل‌کننده شد. انگار که یه کتاب مستند علمی رو به زور چنتا شخصیت و رفتارهای تکراری میخوان به خوردت بدن.
شاید مطالب داخلش مفید باشه ولی با توجه به تبلیغات گسترده و کارهایی که برای دیده شدن این کتاب شده بود به نظرم کتاب ضعیفی بود.
هرفصلش مثل هم بود صرفا مطالب علمیش عوض میشد. انگاری نویسنده چنتا جمله نوشته برای اینکه کتاب مثلا داستانی بشه و بعد همرو هی تکرار کرده. (همگی رفتن تو سالن، خانم مجیدی صحبت کرد، استراحت کردن، دوباره خانم مجیدی صحبت کرد، این وسطا یه چن نفرم نظر گفتن، جلسه تموم شد، سارا و ماشا رفتن پیاده‌روی...)
داستان عاشقانه‌ای هم که توش بود بیشتر شبیه کتابای زرد دوران راهنماییم بود به خصوص ازدواجشون که واقعا شوکه‌ام کرد.
دوتا آدم از فرهنگ‌های مختلف یهویی عقد میکنن‌.. هیچ منطق و عقلانیتی  برای این ازدواج، توی کتابی که تلاش کرده حقوق زن و ارزش حجاب رو با منطق نشون بده، وجود نداشت.

خلاصه اینکه دوستش نداشتم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

10

MJ

MJ

1403/5/29

          در اینترنت اصطلاحی به اسم کلیک بیت (click bait) وجود داره. این اصطلاح زمانی به کار می‌ره که فرد با کاور و ظاهر محتوایی که تولید کرده مخاطب رو گول بزنه و جذبش کنه درحالی که محتوای تولید شده با عکس کاور و توضیحاتی که درباره ی اثر داده شده مغایرت داره. 
این کتاب به معنی واقعی کلمه یه کلیک بیت بزرگ بود؛ حس می‌کنم با خریدن و خوندنش سرم کلاه رفته و پول و وقتم تلف شده!
عکس جلد و توضیحات مربوط به کتاب به ما می‌گن که این کتاب یه رمان درباره ی یه دختر آمریکاییه که با اسلام آشنا می‌شه. 
ولی محتوای کتاب به شدت نا امید کننده ست!
کل محتوای داستانی کتاب رو اگه جدا کنید مجموعا به دو فصل نمی‌رسه! تمام اون قطر زیادی که از کتاب می‌بینید فقط سلسله جلساته! اونم نه جلسات منطقی و اصولی! انگار نویسنده کلماتی مثل "زن" و "حجاب" و "نظام سرمایه داری" رو سرچ کرده و هررررچیزی که پیدا کرده رو توی متن کتاب در قالب سلسله جلسات جا داده!
تحلیل ها و منطق ها آبدوغ خیاری و در حد مسجد محله ن و نه مرکز اسلامی نیویورک!!!!
اول جلسات گفته می‌شه که ما بی طرفیم و فقط قراره زنان رو با جایگاهشون در جامعه آشنا کنیم ولی از یه جایی به بعد کلا بحث می‌ره روی ایران و چادر و انقلاب اسلامی و حتی همین حرف ها هم کم کم به قدری بی معنی و بی محتوا میشن که انگار حتی سرچ های نویسنده هم تموم شدن و مطالب از اوایل کتاب هم بی محتوا تر می‌شه!
این داستان از اول تا آخرش دروغه! هر فرد مسلمان شده ای در سرتاسر دنیا می‌شناختن و هرکسی که درباره ی پوشش زن اقدامی داشته رو توی جلسه آوردن. از طرفی یه عده آدم اسلام ستیز که از اسلام فقط داعش می‌شناسن و به مسلمونا می‌گن تروریست، با شنیدن دوتا تحلیل بی معنی و مسجد محله ای، بدون اینکه ذره ای سوال و شبهه براشون ایجاد بشه یهو می‌بینید که مسلمون شدن!😂
یعنی داستان حتی برای فانتزی ذهنی بودن هم سطحش پایینه!
جدا از زیاد بودن و حوصله سربر بودنِ "سلسله جلسات"، درباره ی بخش داستانی کتاب می‌تونم بهتون بگم که اگه سریال های ایرانی رو دیده باشید هیچ نیازی به خوندن کتاب ندارید چون دقیقا همونه.
شخصیت پردازی ۰/۱۰ به معنی واقعی کلمه! شخصیت سارا مثل برق و باد تغییر می‌کنه و کلا یه آدم دیگه می‌شه. ماشا فقط خلق شده که دنبال سارا بره. پدر و مادر سارا از خود سارا هم فازشون نامشخص تره. درباره ی بقیه ی شخصیت ها هم چیزی نمی‌گم که اسپویل نشه.
در سرتاسر داستان هرجایی که قصد نشون دادن صمیمیت داشتن شوخی های مسخره و بی معنی و بیش از حد داشتن که آدمو یاد شوخی های حوزه علمیه می‌نداخت. نویسنده ذره ای شناخت از غرب و فرهنگش نداره و اینو در جای جای داستان می‌تونید ببینید!
و اینکه فکر کنم نویسنده ی گرامی اهل اصفهان هستن، این رو هم توضیح نمی‌دم که چرا ولی از خود متن کتاب به راحتی می‌تونید متوجه بشید. :)
        

1

حمید

حمید

1402/9/10

             nbbvvv
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

          {مخاطب‌پسند از بیرون، دانشگاهی از درون}

این کتاب روایت دختری آمریکاییه که اولش با کلی نگاه منفی نسبت به ایران و اسلام وارد نشست‌هایی به اسم «برای همه‌ی خانم‌های دنیا» می‌شه، ولی کم‌کم تحت تأثیر حرف‌های یه خانم ایرانی به اسم دکتر مجیدی قرار می‌گیره و مسیر زندگیش تغییر می‌کنه.
ظاهر کتاب خیلی دخترونه‌ست؛ جلد صورتی و طراحی ظریف. اما وقتی وارد متن می‌شیم، با یه عالمه محتوای پژوهشی درباره‌ی زن و حجاب روبه‌رو می‌شیم. مطالب مرتب و مستندن، از تعصب خبری نیست، سوالات جدی رو جواب داده و نگاه علمی داره. اینا نقطه‌قوت‌های مهمی‌ان.
اما مشکل از جایی شروع می‌شه که قراره این حرف‌ها تو قالب «داستان» بیان بشن. داستان خیلی سطحیه، شخصیت‌پردازی ضعیفه، دیالوگ‌ها مصنوعی‌ان، قصه قابل حدسه. بیشتر از اینکه روایت بخونیم، داریم سخنرانی‌های دکتر مجیدی رو می‌خونیم. شخصیت‌های دیگه فقط سایه‌ان، حتی آخرش هم نمی‌فهمیم چی به سرشون میاد.
از یه‌جایی به بعد، محتوا تکراری نمی‌شه ولی قالب تکراری می‌شه. این باعث می‌شه مخاطب خسته شه، چون انگار توی یه دور باطل گیر کرده. پایان داستان هم چیز خاصی برای عرضه نداره، نه غافلگیر می‌کنه، نه تکون می‌ده.

📌 جمع‌بندی؟
این کتاب بیشتر یه متن آموزشی–پژوهشیه که یه پوشش داستانی نازک روش کشیده شده. به‌جای اینکه به عنوان «رمان» معرفی بشه، شاید عنوان «مقاله–روایت» بهتر باشه. برای کسایی که دنبال حرف‌های مستند درباره‌ی زن و حجاب‌ن، مفیده. ولی اگه دنبال یه داستان قوی و جذابین، این یکی احتمالش کمه راضیتون کنه.
        

1