معرفی کتاب ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی اثر محمدعلی حبیب اللهیان

ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

4.0
296 نفر |
133 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

85

خوانده‌ام

683

خواهم خواند

216

شابک
9786004414203
تعداد صفحات
376
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی، نویسنده محمدعلی حبیب اللهیان.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی

یادداشت‌ها

          {مخاطب‌پسند از بیرون، دانشگاهی از درون}

این کتاب روایت دختری آمریکاییه که اولش با کلی نگاه منفی نسبت به ایران و اسلام وارد نشست‌هایی به اسم «برای همه‌ی خانم‌های دنیا» می‌شه، ولی کم‌کم تحت تأثیر حرف‌های یه خانم ایرانی به اسم دکتر مجیدی قرار می‌گیره و مسیر زندگیش تغییر می‌کنه.
ظاهر کتاب خیلی دخترونه‌ست؛ جلد صورتی و طراحی ظریف. اما وقتی وارد متن می‌شیم، با یه عالمه محتوای پژوهشی درباره‌ی زن و حجاب روبه‌رو می‌شیم. مطالب مرتب و مستندن، از تعصب خبری نیست، سوالات جدی رو جواب داده و نگاه علمی داره. اینا نقطه‌قوت‌های مهمی‌ان.
اما مشکل از جایی شروع می‌شه که قراره این حرف‌ها تو قالب «داستان» بیان بشن. داستان خیلی سطحیه، شخصیت‌پردازی ضعیفه، دیالوگ‌ها مصنوعی‌ان، قصه قابل حدسه. بیشتر از اینکه روایت بخونیم، داریم سخنرانی‌های دکتر مجیدی رو می‌خونیم. شخصیت‌های دیگه فقط سایه‌ان، حتی آخرش هم نمی‌فهمیم چی به سرشون میاد.
از یه‌جایی به بعد، محتوا تکراری نمی‌شه ولی قالب تکراری می‌شه. این باعث می‌شه مخاطب خسته شه، چون انگار توی یه دور باطل گیر کرده. پایان داستان هم چیز خاصی برای عرضه نداره، نه غافلگیر می‌کنه، نه تکون می‌ده.

📌 جمع‌بندی؟
این کتاب بیشتر یه متن آموزشی–پژوهشیه که یه پوشش داستانی نازک روش کشیده شده. به‌جای اینکه به عنوان «رمان» معرفی بشه، شاید عنوان «مقاله–روایت» بهتر باشه. برای کسایی که دنبال حرف‌های مستند درباره‌ی زن و حجاب‌ن، مفیده. ولی اگه دنبال یه داستان قوی و جذابین، این یکی احتمالش کمه راضیتون کنه.
        

2

          رمانی خواندنی با محوریت نگاه دنیا به زن و حقوق او. ماجرای دختری نیویورکی که در یک موسسه‌ی حمایت از بانوان ایران کار می کند و روزی پایش به جلساتی با عنوان "برای همه‌ی زنان دنیا" باز می شود. شاید از لحاظ داستانی خیلی قوی نباشد اما مطالبی در این نشست ها بیان می شود که همه خانم های دنیا باید بدانند (و همچنین برای آقایان هم خالی از لطف نیست). یکی از ویژگی های مثبت کتاب آن است که نظرات اقوام و ملل مختلف در آن بیان شده است. این کتاب از دو جهت برای شخص من مفید بود. اول آنکه نظم خوبی به جهانِ ذهنم داد و دوم باعث شد نسبت به مسیری که برای زندگی انتخاب کرده ام مطمئن تر باشم.
توجه: این کتاب فقط رمان نیست، بلکه یکسری سخنرانی در قالب رمان گنجانده شده است.

* برشی از کتاب: جان آدامز، دومین رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا در تاثیر شگفت زنان روی یک ملت میگه: با مطالعه تاریخِ دولت ها و زندگی و رفتار آدم‌ها، به این نتیجه رسیده ایم که رفتار زنان قابل اطمینان ترین شاخص برای تعیین میزان پای بندی یک ملت به اخلاقیات و پاکدامنی است. یهودی ها، یونانی ها، سوئیسی ها و آلمانی ها زمانی هویت ملی و استقلال دولت‌هایشان را از دست دادند که پاکدامنی خانوادگی و حجب و حیای زنان‌شان از بین رفت.
        

12

          کتاب ستاره ها چیدنی نیستند شبه داستانی‌ست درمورد یک دختر مسیحی آمریکایی که در گروه های ضد ایرانی ضد دینی فعالیت دارد. و برای نوشتن مطالب بیشتر به سلسله های نشست هایی بنام "برای همه خانم های دنیا" در مرکز مطالعات اسلامی نیویورک وارد می‌شود تا از مطالب ارائه در نشست ها علیه آنها استفاده کنند‌. اما مجذوب سخنرانی خانم مسلمان ایرانی بنام خانم دکتر مجیدی می‌شود. و آهسته آهسته متوجه اشتباهات خودش می‌شود و مسیر زندگی اش عوض می‌شود. 
ظاهر کتاب بسیار گیراست و صورتی بودن طراحی آن موید زنانه بودن محتوای آن است اما وقتی از ظاهر کتاب عبور میکنیم و وارد باطن‌اش می‌شویم این کتاب را پر از نقاط مثبت و همچنین پر از نقاط منفی و ضعف میبینم،که به ذکر چند مورد محدود آنها بسنده میکنم. 
اولین نقطه قوت کتاب علمی و پژوهشی بودن مطالب آن درمورد زنان و حجاب بود، واین مطالب بسیار سیر منطقی و منظمی هم داشتند که اثر آنها در پی نوشت منبع‌شان ذکر شده بود. و به بسیاری از سوالات و شبهات پیرامون این موضوع پاسخ کامل میداد. نگاه تعصبی چه از دید ملی چه از دید دینی وجود نداشت ومطالب تکراری در کتاب دیده نمیشد. نقل  قول های فراوان و متنوع هم مقداری جذابیت به مطالب علمی کتاب اضافه کرده بود. و استفاده کم از آیات و روایات هم از طرفی نقطه قوت و از طرفی نقاط ضعف بود.
اما در بررسی نقاط ضعف کتاب اولین و مهم ترین نکته این است که این کتاب با توجه به اینکه یک اثر داستانی معرفی می‌شود اما فاقد عناصر لازم داستان است. و ما حتی در همان داستان کوتاه صفحات محدود آن قصه‌ای بسیار کلیشه ای داریم. مورد بعدی اینکه با توجه به اینکه کتاب در مورد زنان است و شخصیت ها اکثرا آقا هستند اما متن مردانه‌ای دارد و دیالوگ های بسیار لوس و تصنعی هستند.گمان می‌شود این اثر یک پایان‌نامه علمی بوده که به طور غیر هنرمندای داستانی شده که در اختیار عموم مردم قرار بگیرد. و در متن داستان ما ۸۰ درصد متن سخنرانی خانم دکتر مجیدی را می‌خوانیم که ۱۰ درصد آن همراهی مصنوعی شنوندگان نشست برای همه‌ی خانم های دنیا است. واین روند باعث می‌شود از نیمه های کتاب احساس تکراری بودن محتوا به مخاطب دست بدهد در حالی که مطالب تکراری نیست قالب تکراری است؛ و از سه چهارم کتاب به انتها، خواننده خسته می شود .در کتاب به اتفاقات و حتی سرنوشت پایانی بعضی از افراد و شخصیت های داستان توجهی نمی شود و همه‌ی تاکید روی محتوای آموزشی و پژوهشی کتاب است. و در آخر داستان هم ما پایان بندی جالب و قشنگی نداریم، حتی می شود گفت قابل پیش‌بینی وقابل تخیل بود وهیجان داستان بسیار کم بود‌‌. درنهایت به نظر شخص بنده بهتر است این کتاب را به عنوان اثر داستانی معرفی نکنیم، مقاله-رمان عنوان بهتری ست.
        

5

حمید

حمید

1402/9/10

             nbbvvv
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

MJ

MJ

1403/5/29

          در اینترنت اصطلاحی به اسم کلیک بیت (click bait) وجود داره. این اصطلاح زمانی به کار می‌ره که فرد با کاور و ظاهر محتوایی که تولید کرده مخاطب رو گول بزنه و جذبش کنه درحالی که محتوای تولید شده با عکس کاور و توضیحاتی که درباره ی اثر داده شده مغایرت داره. 
این کتاب به معنی واقعی کلمه یه کلیک بیت بزرگ بود؛ حس می‌کنم با خریدن و خوندنش سرم کلاه رفته و پول و وقتم تلف شده!
عکس جلد و توضیحات مربوط به کتاب به ما می‌گن که این کتاب یه رمان درباره ی یه دختر آمریکاییه که با اسلام آشنا می‌شه. 
ولی محتوای کتاب به شدت نا امید کننده ست!
کل محتوای داستانی کتاب رو اگه جدا کنید مجموعا به دو فصل نمی‌رسه! تمام اون قطر زیادی که از کتاب می‌بینید فقط سلسله جلساته! اونم نه جلسات منطقی و اصولی! انگار نویسنده کلماتی مثل "زن" و "حجاب" و "نظام سرمایه داری" رو سرچ کرده و هررررچیزی که پیدا کرده رو توی متن کتاب در قالب سلسله جلسات جا داده!
تحلیل ها و منطق ها آبدوغ خیاری و در حد مسجد محله ن و نه مرکز اسلامی نیویورک!!!!
اول جلسات گفته می‌شه که ما بی طرفیم و فقط قراره زنان رو با جایگاهشون در جامعه آشنا کنیم ولی از یه جایی به بعد کلا بحث می‌ره روی ایران و چادر و انقلاب اسلامی و حتی همین حرف ها هم کم کم به قدری بی معنی و بی محتوا میشن که انگار حتی سرچ های نویسنده هم تموم شدن و مطالب از اوایل کتاب هم بی محتوا تر می‌شه!
این داستان از اول تا آخرش دروغه! هر فرد مسلمان شده ای در سرتاسر دنیا می‌شناختن و هرکسی که درباره ی پوشش زن اقدامی داشته رو توی جلسه آوردن. از طرفی یه عده آدم اسلام ستیز که از اسلام فقط داعش می‌شناسن و به مسلمونا می‌گن تروریست، با شنیدن دوتا تحلیل بی معنی و مسجد محله ای، بدون اینکه ذره ای سوال و شبهه براشون ایجاد بشه یهو می‌بینید که مسلمون شدن!😂
یعنی داستان حتی برای فانتزی ذهنی بودن هم سطحش پایینه!
جدا از زیاد بودن و حوصله سربر بودنِ "سلسله جلسات"، درباره ی بخش داستانی کتاب می‌تونم بهتون بگم که اگه سریال های ایرانی رو دیده باشید هیچ نیازی به خوندن کتاب ندارید چون دقیقا همونه.
شخصیت پردازی ۰/۱۰ به معنی واقعی کلمه! شخصیت سارا مثل برق و باد تغییر می‌کنه و کلا یه آدم دیگه می‌شه. ماشا فقط خلق شده که دنبال سارا بره. پدر و مادر سارا از خود سارا هم فازشون نامشخص تره. درباره ی بقیه ی شخصیت ها هم چیزی نمی‌گم که اسپویل نشه.
در سرتاسر داستان هرجایی که قصد نشون دادن صمیمیت داشتن شوخی های مسخره و بی معنی و بیش از حد داشتن که آدمو یاد شوخی های حوزه علمیه می‌نداخت. نویسنده ذره ای شناخت از غرب و فرهنگش نداره و اینو در جای جای داستان می‌تونید ببینید!
و اینکه فکر کنم نویسنده ی گرامی اهل اصفهان هستن، این رو هم توضیح نمی‌دم که چرا ولی از خود متن کتاب به راحتی می‌تونید متوجه بشید. :)
        

1