معرفی کتاب دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی اثر حمیدرضا شاه آبادی

دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی

دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی

4.4
173 نفر |
80 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

19

خوانده‌ام

326

خواهم خواند

162

ناشر
افق
شابک
9786003533875
تعداد صفحات
236
تاریخ انتشار
1399/6/15

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی

نمایش همه
افطار در کلیسابه دنبال کادیسفر الماس

خواندنی های من در سال ۱۴۰۳📚🤗

20 کتاب

امسال در کنار کتاب ها ، سال خوبی رو گذروندم . با بعضی هاشون خندیدم ، با بعضی هاشون گریه کردم ، از بعضی کتاب ها خیلی خوشم اومد و بعضی هاشون رو هم رها کردم😊 کتاب تولد در لس آنجلس خیلی وقت بود که توی کتاب خونه ی اتاقم خاک می خورد اما تصمیم گرفتم بخونمش و خیلی هم لذت بردم. کتاب کهکشان نیستی یه آقای قاضی دیگه ای توی ذهنم ساخت ، خیلی کتاب لطیفی بود. امسال با سه جلد دروازه مردگان ، در کنار رضاقلی زندگی کردم . دوازده نشانه رو دایی ام بهم امانت داد و توی ماه رمضون خوندم . یه کتاب جنایی باحال😅 سو قصد رو هم از دایی ام امانت گرفتم ولی این یکی رو خوشم نیومد و اون اواسط رها کردم. ده بچه زنگی رو هم که دیگه نگم 😁 یه کتابی که تابستونم رو معمایی کرد. ته کلاس ، ردیف آخر ، صندلی آخر هم با دوستای عزیزم در باشگاه نوجوانان بهخوان هم خوانی کردیم . ضد ، اولین کتاب شعری بود که خوندم . هری پاتر و سنگ جادو کتابی بود که دستم رو گرفت و من رو وارد دنیای جادو کرد. هری پاتر و حفره اسرار آمیز ، کتابی که هری یکسال بزرگتر شد. هری پاتر و زندانی آزکابان ، شاهکار این مجموعه تا الان . هری پاتر و جام آتش ۱، ورود به یک مسابقه جذاب. رودخوانی ، اولین کتاب از سیار ، برای قوی شدن قلمم در تصویر نویسی. سازمان مجاهدین خلق ، اولین کتاب از مجموعه یک روایت معتبر که من رو وارد سیاست کرد. روایتی ساده از ماجرایی پیچیده ، کتاب دومی که با اعضای باشگاه هم خوانی کردیم.😉 سفر الماس ، بازگشت دوباره من به دنیای استعمار. به دنبال کادی ، هشتمین کتاب از مجموعه سرگذشت استعمار. و افطار در کلیسا نهمین کتاب این مجموعه 👌 خوشحالم که تونستم در سال گذشته هم کتاب بخونم. به امید سالی پر کتاب تر🤩

11

هری پاتر و سنگ کیمیاالکاتراز در مقابل کتابداران شرورمومو

فانتزی‌های پیشنهادی یه فانتزی‌خون :)

22 کتاب

تو این لیست یه سری از بهترین فانتزی‌هایی رو که خوندم آوردم، که ان‌شاءالله با خوندن کتاب‌های بیشتر به روز میشه :) من خودم همهٔ خارجی‌ها رو زبان اصلی خوندم (غیر از مومو که زبان اصلیش آلمانیه! و داستان بی‌پایان که در واقع ترجمهٔ انگلیسیش رو خوندم)، ولی اینجا نسخهٔ ترجمه‌شده رو گذاشتم. موارد ترجمه‌نشده رو هم آوردم، خدا رو چه دیدی! شاید یه روزی ترجمه شدن :) البته یه سری از ترجمه‌شده‌ها هم تا الان فقط نسخهٔ چاپیشون اومده، اونم با قیمت بسیار بالا! و با وجود اینکه خیلی دوستشون دارم جدا نمی‌تونم توصیه کنم مثلا ۶۰۰ تومن پول بدید برای خرید فلان کتاب! امیدوارم هر چه زودتر نسخهٔ الکترونیکی و یا ارزون‌تر این موارد هم موجود بشه.... در مورد چند جلدی‌ها هم فقط جلد اول رو آوردم، که شامل این موارده: هری پاتر (۷ جلد)، آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور (۶ جلد)، دروازه مردگان: قبرستان عمودی (۳ جلد)، ناجیان: پولاددل (۳ جلد، یه نکته: ترجمهٔ این مجموعه اصلا خوب نیست، تو مرورم درباره‌ش توضیح دادم)، The First Girl Child (۲ جلد)، شب زمستانی (۳ جلد)، A River Enchanted (۲جلد)، مه‌زاد: آخرین امپراطوری (۳ جلد)، مه‌زاد: آلیاژ قانون (۴ جلد، این در واقع عصر دوم مه‌زاده و باید بعد از سه جلد عصر اول خونده بشه!)، The Golem and the Jinni (۲ جلد)، ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه (۳ جلد)، آرشیو استورم‌لایت: طریق شاهان (فعلا ۴ جلد). البته توجه کنید که یه سری از اینا رو تو ترجمه چند قسمت کردن! مثلا طریق شاهان خودش در واقع یه جلده که ترجمه‌ش تو دو سه قسمت چاپ شده، و من وقتی میگم ۴ جلد یعنی ۴ جلد اصلی! 🔅🔅🔅🔅🔅 ترتیب کتاب‌ها «تقریبا» از آسان به سخته 😄 یعنی اون آخرهای لیست با فانتزی‌های پیچیده‌تری طرفیم :) البته این رتبه‌بندی اونقدرم دقیق نیست، مخصوصا موارد نزدیک به هم اونقدرها تفاوتی با هم ندارن. ولی مثلا تفاوت بین اول فهرست تا آخرش زیاده. بنابراین، برای کسایی که تازه می‌خوان فانتزی رو شروع کنن شاید کتاب‌های آخر لیست انتخاب خوبی نباشه 🤔 🔅🔅🔅🔅🔅 نکتهٔ دیگه اینکه تو این فهرست اصولا مخاطب بزرگسال مد نظر بوده، ولی یه سری از کتاب‌ها برای کودک و نوجوان کم سن و سال هم مناسبه. اینا در واقع در اصل کتاب نوجوانن، ولی کتاب نوجوانی که به نظرم برای آدم بزرگسال هم می‌تونه جذاب باشه، خودم که اصولا خیلی ازشون لذت بردم :) مثلا هری پاتر، آلکاتراز، مومو و داستان بی‌پایان. با این حال، اگه بزرگسالی هستید که اصولا با کتاب‌های نوجوان حال نمی‌کنید، شاید این دسته از کتاب‌ها براتون مناسب نباشه! البته که به نظرم خیلی اشتباه می‌کنید 😂 بقیهٔ موارد هم اگه بحث سانسور رو در نظر بگیریم برای نوجوون‌های بزرگتر هم مناسبه، ولی اونایی که ممکنه یه سری حساسیت‌هایی روش باشه به طور خاص این موارد هستن (من اصولا نسخهٔ ترجمه‌شدهٔ بعضی‌ها رو ندیدم و چیزی که میگم بر اساس نسخهٔ زبان اصلیه): ❗The First Girl Child ❗خرس و شباهنگ: بیشتر به خاطر صحنه‌های جلدهای بعدی ❗A River Enchanted ❗A Study in Drowning ❗پیکارگسل ❗مه‌زاد (عصر اول): یه مقدار خشونتش شاید زیاد باشه و فضای تاریکی داره (همون دارک 😄)، ولی از نظر صحنه‌های جنسی کاملا تمیزه. ❗مه‌زاد (عصر دوم): باز از لحاظ صحنه‌های جنسی تمیزه، خشونتش هم بالا نیست، ولی یه شخصیت فرعی هم‌جنس‌گرا داره... پرداختش خیلی کمه ولی بالاخره هست... 🔅🔅🔅🔅🔅 به اینم دقت کنید که اینطور نیست که از نظرم همهٔ این کتاب‌ها با هم برابر باشن، بعضیا خوبن، بعضیا خیلی خوبن و بعضیا عااااااالی هستن :) ولی خب همه‌شون طوری هستن که اگه کسی بگه فانتزی خوب می‌خوام بهش میگم اینا رو بخون :)

208

پست‌های مرتبط به دروازه مردگان؛ قبرستان عمودی

یادداشت‌ها

narjes bt

narjes bt

1401/2/18

          رضا قلی کودکی است که در یکی از روستا های شهر ساوه زندگی میکند.البته می کرد . .اورا دزدیده به تهران آورده بودند،درحالی که به او گفته بودند پدر و مادرش اورا فروخته اند.او را به عمارتی برده اند تا کار کند.اما...اما این عمارت با دیگر عمارت ها فرق دارد.اینجا عمارتی است با دیوارهایی بلند، دیوارهایی که اجساد بسیاری را در خود جای داده و یک قبرستان عمودی را به وجود آورده اند...                                                                                                                                                  
رضا قلی که بزرگ شده است روز ی می نشیند خاطرات آن دوران از کودکی اش را می نویسد.و این خاطرات سال هاست که دست به دست می چرخد و اینک به دست مجید قصه رسیده است، این خاطرات پای مجید را به دنیای مردگان باز می کند، دنیایی که بیش از یک قرن پیش رضاقلی را درگیر خود کرده بود...
داستان شروع جذابی داشت و کاملا خواننده را ترغیب می کرد و خیلی هم به داستان ربط داشت .مقدمه برای ورود به جریان اصلی داستان خوب بود و ما را کاملا با فضای داستان آشنا می کرد. تعداد گره های داستان مناسب بود و هر کدام در زمان مناسبی باز می شدند که این نکته به نظرم خیلی خوب است.به نظرم نویسنده می توانست برخی از قسمت هارا حذف کند.مثلا آنجایی که در مورد فوت مادر مجید حرف می زد خیلی زیاد بود .می توانست به جای اینکه یک فصل در موردش بنویسد دو صفحه می نوشت چون داستان اصلی اصلا این نبود.اما نویسنده توانسته بود  داستان را طوری بنویسد که  به راحتی بشود با شخصیت های داستان همزاد پنداری کرد و خود را جای آنها گذاشت.شخصیت ها بیشتر از نظر ظاهری توصیف شده بودند تا باطنی و نمی توانستی بفهمی که الان فلان شخصیت در برابر فلان اتفاق چه عکس العملی نشان می دهد.فقط در بعضی جاها می توانستی عکس العمل رضا قلی را حدس بزنی که آن هم خیلی کم بود.اما  ویژگی های ظاهری را هم در اول داستان گفته بود که به نظرم خوب بود . پایان داستان هم  جذاب و ضربه زننده بود و خیلی طولانی نشده بود.
        

16

Nothing

Nothing

1400/11/14

          ●"دروازه مردگان " 

جلد اول: قبرستان عمودی.  




دروازه مردگان شاهکاری است از حمید رضا شاه آبادی، که در سه جلد مارا در دنیای تلخ و شیرین خودبه دنبال می کشد. 
آقای شاه آبادی در رشته تاریخ تحصیل کرده اند و می توان علاقه ی بسیار ایشان به تاریخ را در کتاب " لالایی برای دختر مرده" که ماجرایی تلخ  ودردناک از دوران دختران قوچان بوده است و همینطور در کتاب " دروازه مردگان " مشاهده کرد.
 
از آثار ایشان می توان به کتاب های: هیچ کس جراتش را ندارد،  موزی که می خندید، وقتی مژی گم شد، لالایی برای دختر مرده و ...اشاره کرد.

رمان های شاه آبادی،  سبک خاص خودرادارند. ماجراهایی گاه خیالی و گاه واقعی، هولناک و غم برانگیز، در دل واقعیتی تاریخی جای گرفته اند . هر فصل ازکتاب های ایشان  از زبان یکی از شخصیت داستان است.
خط داستانی ایشان پراز پستی ها و بلندی هایی است که مانند موجی عظیم مارا با خود در  دریای مجذوب کنده خود، غرق می کند.
شخصیت های اصلی ایشان، نوجوان هایی هستند که یاخود درگیر ماجرایی شده اند . و یا شاهد وقوع ماجرایی بوده اند. نوجوانانی که هیچ کدام قهرمانانی عجیب  نیستند.
همه، نوجوانانی ساده اما شجاع در ماجراهای کوچک و بزرگ داستان هستند.

"دروازه مردگان " ماجرایی تلخ و هولناک است که  در دوران قاجار،ناصرالدين شاه،  روی می دهد و شخصیت های داستان،شخصیت هایی واقعی در آن دوران هستند.
داستان در دو زمان گذشته و حال روی می دهد. 
"مجید"نوجوانی در زمان حال که درابتدا طرح اصلی داستان را برای ما شرح می دهد؛ در تهران که پدرش نقاش هست و نقاشی هایش اشاره به دوران قاجار دارند. و
" رضا قلی میرزا " در زمان گذشته، که داستان اصلی را برای مابه تصویر می کشد.
 
برخی از نقاط قوت این کتاب  که باعث تاثیر گذاری بیشتر در آن شده است؛ 
داستان در فضای قاجار و توضیحاتی در این باره رخ می دهد اما قلمی قابل فهم و ساده برای مخاطب نوجوان دارد.
 علاوه بر داستان فوق العاده ی این کتاب شاه آبادی در این کتاب سعی کرده است به  نوعی تلاش و فعالیت های "میرزا حسن خان رشیدیه " به عنوان پایه گذار و بنیان گزار احداث مدرسه نوین در ایران اشاره کند. 
 یکی از عناصر مهم این داستان،  اشاره به شیوع بیماری وبا در آن دوران  داردو به نوعی سعی در تغییر باور و اعتقادات  نادرست  مردم راجع به شیوع بیماری  در آن دوران .




من جهان مردگان رادیده ام، چیزها دیدم که حتی کسی جرات شنیدنش را ندارد.


ماجرا از زمانی آغاز می شودکه مجید نامه هایی از سال ها پیش که قرار براین است که کولاژی برای تابلوی جدید پدرش  شوند، پیدا می کند و شروع به خواندن  ماجرا می کند. 
نامه ها از زمانی می گویند که " رضا قلی میرزا " ماجرای زندگیش را از طریق نامه ای برای  مدیر مدرسه دارالفنون بازگو می کند. 
می گوید  در شش سالگی همراه باپدرو مادرش سوار بر گاریی بوده اند و او  برروی پای پدرش خواب بوده است . وقتی که چشمانش را باز می کند، خودش را میان غریبه ها می بین. یکی از همان غریبه ها، مردی لاغرو تاس می گوید که پدرو مادرش رضا قلی  را به او فروخته اند.
 دنیا بر سر رضا قلی آوار می شود. اما دیگر کاری از او ساخته نیست. 
گاری به تهران می رسد و وارد محله ی عود لاجان می شود. 
مرد تاس و تندخو رضاقلی را به عمارتی خوفناک، عمارت نویان خان (که باهرکس که دشمنی داشته است ، آن را لای جرز دیوار های خانه ی در حال ساختش همین خانه ای که  درواقع قبرستانی عمودی است . و زندگی رضا قلی را به کلی تغییر می دهد؛می گذاشت. )در کوچه  صاحب دیوان می برد.
وارد می شوند.حوضی سیاه رنگ با آبی غلیظ مانند به غیر،که مثل دهان یک مرده وسط حیاط خودنمایی می کرد. 
مرد اورا به اتاقی کوچک می برد که در آن بیست پسر بچه هم سن و سال خودش در آن نشسته اند.

...

امیدوارم این کتاب فوق العاده مجذوب کننده را بخوانید و در ادامه با ماجرای هولناک و عجیب "مجید "و "رضا قلی میرزا " با آنان همراه شوید.
        

12

K.A

K.A

1401/2/15

          غرق تاریکی
تاریکی ها و سایه ها همه به دلیل نبود نور در جایی اتفاق می افتند. اما دروازه مردگان چیزی بیشتر و کمتر از نبود نور بود. انگار این بار نور بود که به دلیل وجود سایه ها پدید امده بود..
داستان از جایی شروع می شود که پدر برای تکمیل یکی از بهترین آثار هنری، چند تکه کاغذ قدیمی را به خانه می آورد. بچه ها اتفاقی و شاید از روی کنجکاوی نوشته ها را می خوانند و می فهمند که داستان زندگی یکی از جوانان دوره مظفرالدین شاه قاجار است. ماجرایی وحشتناک و عجیب که یک دانشجوی پزشکی از کودکی اش روایت می کند، عمده حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. کودکی که ناگهان چشمانش را باز می کند و خودش را در میان افرادی ناشناس می یابد و مجبور میشود با ده ها پسر بچه دیگر در خانه ای قدیمی زندگی کند. خانه ای که در دیوار ها و شکاف هایش پر از حرف و حدیث است. ستون ها و حوضچه هایش پر از رازهای مخوف است. نیمه شب هایی دارد که نور ماه آن را به مردگان وصل می کند. اینجا دروازه مردگان است؟
فعلا فقط کلماتی مثل خوفناک یا تاریخی برای توصیف کتاب به ذهنم می رسند. خوفناک بود چون بین اجر های عمارتی در کتاب اجساد بودند و در حوضچه ای اجساد مرده که همین باعث تعفن آمیز بودن حوضچه میشد. روح هایی که به گمانم تصورشان هم تن ادم را بلرزاند. اما خب نمیشود گفت نقص بود. چرا که این ژانر کتاب بود و این بسته به علایق متفاوت است.
از جهتی برای کسانی که تاریخ را دوست ندارند کتاب اندکی حوصله سربر بود. سفر در دوران قاجار و شخصیت اصلی به نام رضا قلی و …
اولین نکته شخصیت پردازی است. رضا شخصیت اصلی داستان شخصیت پردازی خوبی داشت و خواننده او را به طور کامل میشناخت. هم ظاهرش و هم احساسات درونی اش بیان شده بود. حتی شخصیت های فرعی هم توصیف شده بودند. اگرچه شخصیت اصلی زمان حال یا همان مجید خیلی توصیف نشده بود و ما از ان اطلاعات زیادی نداشتیم. حتی اگر این نشان میداد که تمرکز نویسنده روی رضا بوده، باز بهتر بود مجید هم بیشتر توصیف شود.
مبحث بعدی که به شخصیت پردازی هم مربوط است دیالوگ هاست. اولین نکته اینکه اینکه دیالوگ ها چه در زمان حال و چه در زمان گذشته محاوره بودند و این خودش مزیت بزرگی برای کتابی با ژانر تاریخی بود! نکته دوم اینکه دیالوگ ها طبیعی بودند و این موضوع را مدیون شخصیت پردازی خوب هستیم. یعنی میتوانستیم متوجه لحن و احساسات و شخصیت ها از روی دیالوگ بشویم. یا مثلا کم کم می دانستیم یکی از شخصیت ها با لحنی طلبکارانانه صحبت می کند.
توصیفات عصر قاجاری که ما ان را فقط در سریال های تاریخی دیده ایم واقعا برای ارتباط بهتر با کتاب مهم است. که به نظرم در این کتاب صحنه ها به دقیقی توصیف شده بودند و همین باعث میشد باور کردن یک داستان خیالی راحت بشود.
فضای داستان در فضایی سیاه می گذشت. همه غمگین بودند و مشکلات زیادی داشتند. عمارتی پر از روح ها و مردگان و در اخر دنیایی سیاه… که این برای خواننده کمی ازار دهنده بود. 
پایان داستان فوق العاده نبود چرا که انگار مباحثی باز ماند و پایان کتاب انچنان محکم نبود. اگرچه این میتواند شروع جلد های بعدی کتاب باشد و به همین دلییل شاید این مورد نادرست باشد. پایان میتوانست بهتر باشد اما بد نبود و حداقل انتظارات خواننده براورده میشد. به همین دلایل دوست داشتم ماجرای تخیلی 240 صفحه ای حوض، طور دیگری تمام بشود. 
در اخر کتاب دروازه مردگان، رمانی ایرانی که در ژانر های تاریخی و تخیلی سیر میکند برای یکبار خواندن پیشنهاد میشود. اگرچه اگر کتاب را خواندید چند جلدی بودن کتاب را هم در نظر بگیرید.
        

4

          کتاب با دو شخصیت نوجوان به نام مجید در دهه 1390 و رضا در دوران قاجار روایت می‌‌  شود. دغدغه نویسنده و توجه ویژه به ایران، هویت و فرهنگ ایرانی اسلامی‌‌  و کودکان مهم است. ما اطلاع کمی‌‌ از کودکان و نحوه زندگی آنها در زمان قاجار داریم. مواردی که در این کتاب بیان می‌‌  شود مثل ظلم به کودکان، وبا، چگونگی آموزش و کار کودکان،  معماری ایران در آن دوره، شناخت مشکلات فرهنگی و اجتماعی ایران در زمان قاجار، فقر و کار کودکان به همراه مرگ و میر بالای کودکان توجه به خرافه مثل جن و ... اطلاعات زیادی را به خواننده امروزی می‌دهد. 
کتاب به سفر درونی، سفر بیرونی قهرمان به پرورش تخیل، ارزش های انسانی می‌‌‌پردازد اما نوجوان‌های داستان با همه اتفاق‌هایی که پشت سر می‌‌‌گذارند، بزرگ نمی‌شوند و خواننده سفر قهرمان را درک نمی‌‌کند. مجید فقط روایت‌گر داستان نیست، بلکه خود وارد قصه می‌‌  شود و سفرش را شروع می‌‌  کند اما در پایان داستان در رفتارها و نگاه او به زندگی، تغییری نمی‌بینیم.
اشاره به قنبر غلام حضرت علی (ع) و ارادتی که سیاه پوست‌ها نسبت به ایشان داشتند برای خواننده جذاب بود. نویسنده به سیاه پوست ها توجه کرده و شخصیت پردازی خوبی از این شخصیت ها دارد. به همین دلیل به جرات می توان بیان کرد که کافور و الماس از بهترین شخصیت‌پردازی‌های این مجموعه می باشد.
        

3

          یادداشت من درمورد کتاب دروازه مردگان ۱ است .
در این کتاب داستان در زمان حال و گذشته نقل میشد . در شروع داستان زمان حال بود و از جایی شروع شد که یک پدر هنرمند برای تابلو‌نقاشیش یک سری دست نوشته ی قدیمی تهیه کرد . او دو فرزند داشت که تازه مادرشان را از دست داده بودند . لیلا و مجید نام انها بود و بسیار مشتاق شدند که دست نوشته قدیمی رضا قلی ( شخصیت اصلی) را بخوانند . رضا قلی فرزند کوچک یک خانواده فقیر بود که طی حادثه ای از پدر و مادرش دزدیده شد و توسط فرخ خان به قالی بافی نویان خان اورده شد و با پسری به اسم شکور دوست شد . رضا قلی و شکور خیلی تلاش کردند تا فرار کنند ولی موفق نشدند تا اینکه یک روز شکور در حوض عمارت افتاد که میگفتند پر از مرده است و هر کس داخل حوض برود میمیرد ولی شکور از حوض نجات پیدا کرد و بیرون امد اما با دنیای مردگان ارتباط گرفته بود بعد به دنبال رضا قلی امد و او را هم به دنیای مردگان برد و رضا قلی در انجا خبلی چیزها از زندگیش را فهمید …
من این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنم که ژانر ماجراجویی و وحشت را دوست دارند .
        

16

امین

امین

1402/11/5

          «یه چیز همیشه یادت باشه، آدم حسابی همیشه سوال داره، هروقت بی‌سوال بودی بدون که وضعت خیلی خرابه.»

تعریف این مجموعه رو خیلی شنیده بودم، جایزه هم زیاد برده، مدام هم تجدید چاپ شده که نشون می‌ده مخاطب بهش اقبال نشون داده. خلاصه که دلیل برای خوندنش زیاد بود.

شروع کتاب واقعاً جذاب و گیراست و باعث می‌شه آدم کنجکاو بشه و ادامه‌اش بده. متن خوش‌خوانه، حتی اون بخش‌هاییش که برمی‌گرده به گذشته و داستان از زبون رضا نقل می‌شه و نثر تاریخی‌تری داره (حتی می‌تونم بگم این بخش‌ها رو بیشتر دوست داشتم). سوژه‌ی داستان هم نسبتاً متفاوت و جذابه و آشنا کردن خواننده با سبک زندگی و چالش‌های زندگی در اون زمان (حدود صد و پنجاه سال پیش) جالب بود.

یکی از چیزهایی که توی داستان دوست داشتم، حضور شخصیت‌های واقعی تاریخی در کنار شخصیت‌های داستانی بود. این کتاب باعث شد علاقه‌مند به خوندن سرگذشت حسن رشدیه بشم و بدجوری این آدم رو تحسین کنم. عجب استقامتی، عجب اراده‌ای. آدم با خودش می‌گه یه همچین آدم‌هایی چنین تأثیراتی روی زندگی خودشون و نسل‌های بعد از خودشون گذاشتن، پس ما داریم توی این روزگار چی کار می‌کنیم؟ حتی باعث می‌شن آدم از خودش خجالت بکشه.

یک سری نقاط ضعف هم داشت. به‌نظرم یک سوم میانی کتاب هیجان کمتری داشت و داستان مقداری ایستا شده بود که اگه ژانر داستان وحشت و تریلر نبود، می‌تونستم قبول کنم، اما به‌نظرم برای این ژانر چنین اتفاقی توی داستان عیبه.

بالاتر گفتم آشنا کردن خواننده با سبک زندگی اون زمان جزو ویژگی‌های مثبت کتابه، که تقریباً توی اکثر موارد به‌خوبی در دل داستان جا گرفته بود و آدم حس نمی‌کرد وصله‌ی ناجوره. مثلاً ماجرای مستراح رئیس، قهوه‌خونه‌ی قنبر، قضیه‌ی نویان خان و خونه‌اش یا ماجرای مدرسه‌های حسن رشدیه و... فقط یک جا بود که به‌نظرم اصلاً به بافت داستان نمی‌خورد و کاملاً حس وصله‌ی ناجور می‌داد و اون هم رفتن رضا با میرزا حسن به سینماتوگراف بود. انگار نویسنده اون بخش رو فقط نوشته بود که حال و هوای سینماتوگراف رو در اون زمان توضیح بده.

بعضی جاها حس می‌کردم ویراستاری داستانی کتاب کمی ضعف داره. مثلاً اوایل کتاب توی نامه‌ی رضاقلی گفته می‌شه که زندگی‌نامه‌اش رو چندین سال پیش نوشته، اما در ابتدای زندگی‌نامه‌اش تاریخ‌هایی ذکر می‌کنه که می‌شه ازشون استنتاج کرد زمان نوشتن اون زندگی‌نامه و نامه‌اش به مدیر مدرسه، تقریباً یکیه. یا مثلاً بعضی دیالوگ‌ها ایراد منطقی داره. بخوام چندتا نمونه بگم، مثلاً یه جا لیلا درباره‌ی دوره‌ی زندگی رضاقلی از برادرش می‌پرسه که گفتی مال دوره‌ی قاجاره دیگه؟ درحالی که برادرش اصلاً قبل اون اشاره‌ای به تاریخ یا دوره‌ی مربوط به زندگی‌نامه نکرده. یا مثلاً راوی متوجهه که تاریخ نوشته‌ها به شمسی نیست، اما به طرز عجیبی با تاریخ قمری هم آشنا نیست، که برای دانش‌آموز دبیرستانی در حال تحصیل توی ایران خیلی عجیبه. یا فرخ رضاقلی رو به اسم به بچه‌های عمارت معرفی می‌کنه، اما شکور یه کم بعد باز اسمش رو می‌پرسه (که همین رو می‌شد با یه تغییر خیلی کوچیک توی دیالوگ منطقی کرد). یا شکور اول به رضاقلی می‌گه من از همه قدیمی‌ترم، اما بعد باز رضا این سوال رو ازش می‌پرسه که تو از همه قدیمی‌تری؟ و شکور این بار می‌گه شاید، نمی‌دونم (اصلاً چرا باید دوباره این سوال پرسیده بشه و چرا دفعه‌ی دوم شکور تردید داره). یا حتی آدرس خشت مخفی در کف زمین، کمی با منطق جور در نمی‌اومد یا حداقل من نتونستم تصورش کنم. چیزهایی از این دست باید توی ویراستاری داستانی بهش توجه و برطرف بشه.

یک مورد دیگه هم که به‌نظرم نکته‌ی منفی محسوب می‌شد، استفاده از قلاب «قبرستان عمودی» چه در عنوان و چه در ابتدای کتاب برای درگیر کردن خواننده بود، در حالی که در کل داستان نقش خاصی بازی نکرد و جز یکی دو صحنه که صرفاً برای فضاسازی ازش استفاده شده بود، اثر خاصی ازش ندیدیم. هرچند پتانسیل بالایی داشت و می‌شد ازش استفاده‌ی خیلی بهتری کرد.

در مجموع کتاب خوبی بود و امیدوارم کتاب بعدی قوی‌تر هم باشه. دوست دارم بدونم چطور می‌خواد این داستان رو ادامه بده، چون به نظر می‌رسید داستان انتهای این جلد جمع‌بندی شده.
        

24

zahrajalili

zahrajalili

1403/8/12

        ترسناک،جالب‌وپر‌رمز‌و‌راز
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          حمیدرضا شاه‌آبادی دانش آموخته‌ی تاریخ است. از مجموعه‌‌ی آثاری که تا به حال منتشر کرده است می‌توان علاقه او به تاریخ اجتماعی و فرهنگی سلسله‌ی قاجار را مشاهده کرد. سوژه‌ی کتاب‌های لالایی برای دختر مرده و کابوس‌های خنده‌دار مثل سه گانه‌ی دروازه‌ی مردگان به این دوره‌ی تاریخی تعلق دارد. در حقیقت او در شناخت و کشف فضای زیر بنای مکانی-زمانی داستانهایش، هوشمندانه عمل می‌کند. اتمسفر وحشت در دورانی که قاجاریه بدون عامل بازدارنده، مرتکب ظلم به مردم می شد و حکومت و دستگاه قضا در یک بدنه قرار داشت و خبری از تعارض منافع نبود، جریان دارد. موقعیت مناسبی که شخصیت‌های داستانی شاه‌آبادی را گرفتار چالش‌های سختی می‌کند و بستر وقایع جذاب و پر کششی را فراهم می‌آورد.
از منظری دیگر او دلبسته جزییات اجتماعی آن برحه‌ی تاریخی است. در داستان‌هایش نقبی به وقایع و اشخاص تاثیرگذار  تاریخی می‌زند، نام آنها را می‌برد و بر اطلاعات تاریخی مخاطب می‌افزاید. همچنین تسلط به بافت شهری و امکاناتی که روزگاری جز پدیده‌های جدید زندگی ایرانیان به حساب می‌آمدند، مثل واگن اسبی، بالن و دوچرخه ، از مواردی است که با بیان غیر مستقیم در میان داستان، به خواننده آگاهی می‌دهد. 
اولین جلد از سه گانه شروعی قدرتمند و جذاب دارد. آغازی که نمی‌گذارد کتاب را رها کرد.
«... دیوار بلند فقط یک دیوار نیست نشانه‌ای است از چیزی که پشت آن یا حتی در دل آن پنهان شده است... چیزهایی که گاهی جذاب و شگفت‌انگیزند و گاهی هولناک و وحشت‌انگیز.»

زبان داستان بسیار روان، یکدست و خوش خوان است. جز در کتاب اول، در نامه‌ی رضا قلی به مدیر دارالفنون که زبان داستان به زبان تاریخی نزدیک می‌شود در بقیه‌ی اثر، داستان زبانی یکسان دارد. دروازه‌ی مردگان از زبان دو راوی در دو زمان مختلف بیان می شود. تفکیک روایتها در فصول جداگانه، تشخیص آن را برای خواننده آسان می‌کند. پیرنگ داستان و روابط علی و معلولی وقایع به خوبی چیده شده است.  روابط بین افراد مثبت داستان، پر امید و محترمانه است و ارتباط نوجوان پسر با پدر و خواهرش صمیمی است و احساسات خود را در خانواده مطرح می کنند و برای رفت و آمد و یا تصمیمات مهم با پدر مشورت می‌کند.
ولی فضای  داستان کمی غمگین  است که برای نوجوان با روحیه حساس ناراحت کننده است. مادر شخصیت اصلیِ داستان از دنیا رفته است و او در حسرت خداحافظی با مادر است. 
در انتهای یادداشت جلد سوم نکاتی در مورد رفتن به جهان مردگان از دیدگاه اسلام و نقدی که به این کتاب می شود،آورده‌ام.

در مجموع کتاب دروازه مردگان کتابی پخته در ژانر فانتزی و وحشت است و به علاقه مندان بزرگسال و نوجوانی بالای پانزده سال که به این حوزه علاقه مندند ، توصیه می‌شود.

        

22