معرفی کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر undefined

جاناتان مرغ دریایی

جاناتان مرغ دریایی

3.6
58 نفر |
16 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

150

خواهم خواند

11

ناشر
شابک
9786227701196
تعداد صفحات
72
تاریخ انتشار
_

توضیحات

متاسفانه توضیحاتی برای این کتاب یافت نشد.

لیست‌های مرتبط به جاناتان مرغ دریایی

نمایش همه

یادداشت‌ها

زیزی

زیزی

1403/9/4

        کتابی کوتاه‌ راجع‌به یک مرغ دریاییست که برخلاف بقیه‌ی افراد گروه حرکت میکنه و زمانی که اونها دور و بر قایق‌ها و صیاد‌ها میچرخن که به تکه نانی برسند جاناتان دنبال یادگیری پروازه و همین باعث طرد شدنش از دسته‌ میشه...
من زبان اصلی خوندم با ضمیمه عکسهایی که اگر اشتباه نکنم نویسنده گرفته
 کتاب کوتاهی بود که میتونست خیلی بهتر باشه.
خوندنش و پیشنهاد نمی‌کنم.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4

          ‍ جاناتان مرغ دریایی نامی است که شاید مرغ‌های دریایی را در ذهن اغلب آدم‌ها، پررنگ کرده.

شخصیت اصلی داستان، مرغی دریایی است و داستان از تفکرات جاناتان شروع می‌شود. جاناتان که در سن پرواز قرار دارد، هدفی والاتر از پریدن در سرش می‌پروراند. اوج گرفت و فرود آمدن‌هایی مطابق روحش باعث شده تا با خانواده و هم‌نوعانش دچار چالش شود. خانواده‌ای که مدام او را به طبیعت معیار خود سوق می‌دهند و یاداوری می‌کنند با زیر پا گذاشتن شیوه پرواز، گرسنه خواهد ماند و خیلی زود محکوم به فناست. مادرش نگران پوست و استخوان شدن پرنده کوچکش است و پدرش دلواپس رسیدن زمستان و بی‌غذایی پسرش. اما جاناتان، در عین احترام، در ذهن خود رویایی می‌پروراند که هدفش شده.
نقطه عطف داستان اما از زمانی پی‌ریزی می‌شود که جاناتان از دسته هم‌گروهی‌هایش اخراج می‌شود. جسارت جاناتان، سرپیچی تلقی می‌شود.
جاناتان در آن لحظه جدایی، به تنهایی در آسمان اوج می‌گیرد، فرو می‌رود و در پی دستیابی به هدف خود، لحظه‌‌ای فرو نمی‌گذارد. و شاید درست در لحظه‌ای که گمان می‌کنی تنهایی و کسی را برای همراهی نداری، کسانی پیدا می‌شوند که با تو هم‌عقیده و هم‌مسیرند. کسانی که تو را به نقطه هدف نزدیک‌تر می‌کنند و هم‌قدم با تو، راه‌های نو را باز می‌کنند.
جاناتان در روزهایی که به ظاهر در تبعید به سر می‌برد، کسانی را ملاقات کرد که نگاه نوی او را به رسمیت شناختند و حتی دریچه تازه‌ای به زندگی پیش رویش باز کردند.
جاناتان در دسته تبعیدی‌ها هر روز به اوج نزدیک‌تر می‌شد و کسی شگفتی رفتارش را به سخره نمی‌گرفت، چه بسا که با جدیت او را به رسیدن تشویق می‌کردند.
و در نهایت، زمانی که چیانگ، سردسته مرغان تبعیدی هجرت می‌کند، سردمداری دسته مرغان دریایی به جاناتان و دوستانش سپرده می‌شود. کسانی که برای رسیدن به هدف، جسارت داشتند و خسته نمی‌شدند. برمی‌گشتند و اشتباهات را نگاه می‌کردند و باز از نو.
جاناتان در تاثیر این نوع نگرش، روزی به دسته قدیمی خود باز می‌گردد و دیگر نگاه سرزنش‌گر هم‌گروهی‌های گذشته‌اش، برایش بی‌ارزش است. مرغ‌دریایی تمام تلاشش را برای خودش بودن می‌کند. در پی متمایز بودن نیست و اما هست. و این مغرورش نمی‌کند، بلکه امید ادامه راه را می‌دهد.
جاناتان مرغ‌دریایی، داستان بلندی مختصر اما تاثیرگذار که در جای‌جایش، بخشی از من را برای من تداعی می‌کرد. پیدا کردن کسانی که هم‌طراز من باشند و درکم کنند، و برای رسیدن به هدف کنارم بمانند. دست‌هاشان را به تشویق برهم‌ می‌کوبند و توانمندی‌ها را می‌بینند. نقاط قوت را روشن می‌کنند و برای همرنگ جماعت بودن، ترغیبت نمی‌کنند. کسانی که امید را در دل زنده نگه می‌دارند و از تنهایی به اوج رسیدن را نشانت می‌دهند. امیدی که جاناتان مرغ‌دریایی در دلم زنده کرد، باعث شد بیشتر یقین کنم که پس از هر طرد شدنی، رسیدنی وجود دارد. و چه بسا کسانی که پیرو راهت شوند و رستگار.



جاناتان مرغ دریایی/ ریچارد باخ
ترجمه نسیم امیرعظیمی 
نشر ثالث
        

0