فعلا هستیم

فعلا هستیم

@ketabkhon2

33 دنبال شده

5 دنبال کننده

            در ارتباط با چیزهایی که جدید یاد میگیرم یا فکر میکنم برای بقیه جالب هستند مینویسم
          
https://virgool.io/ketabkhon
ketabkhon2

یادداشت‌ها

نمایش همه
        ⚡️پارت دوم و پایانی

ترجمه کتاب عالیه  
در عین سادگی فوق العاده است.  
اگر نیمی از زمان خودتون رو در ذهنتون سپری میکنید، ممکنه این کتاب برای شما جذاب باشه.  
اگر خودتون و کارهاتون  رو تجزیه و تحلیل می کنید، از فرآیند کشف خودتون لذت میبرید، یا اگر به روان شناسی علاقه دارید، پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخونید.  
نکته جالب اینه که نویسنده کتاب استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورده و چندین کتاب درسی در زمینه روانشناسی نوشته، 
با این حال، یالوم(نویسنده کتاب) با چنان صراحت و زیبایی موضوعات مختلف رو بیان میکنه که به نظر می‌رسه هر یک از شخصیت‌های کتاب از یک زوایه دید کاملا متفاوت  توسط یک نویسنده متفاوت نوشته شدن.

جدا از همه مکالمات و سوالات روان شناسی و فلسفی، این کتاب تاریخی هم هست.  
برای کسانی که نمیدونند داستان‌های تاریخی چیه؟
  به کتابهای گفته میشه  که در اون شخصیت‌های اصلی یا رویدادهایی خاصی که از نظر تاریخی  اتفاق افتاده باشند رو در قالب داستان قرار بدند بلکه معمولا بخشی از آن براساس تخیلات نویسنده است.  
این کتاب نگاهی احتمالا صحیح به ذهن پزشک/روانشناس مشهور یوزف بروئر و فیلسوف فردریش نیچه در سال ۱۸۸۰ هست.  
تا قبل از خواندن یادداشت نویسنده در پایان کتاب، متوجه نشدم که چقدر از آن از نظر تاریخی دقیق هستش.  
چیزی که این کتاب را بسیار جالب می کنه اینه که با سوالاتی که همه ما در مورد زندگی داریم یا بحث هایی که ممکنه ما داشته باشیم، مثل عشق، زندگی و هستی رو مطرح میکنه

اگر دوست داشتید کاملش رو در وبلاگم بخونید لینک وبلاگ در پروفایلم هست
      

21

        خیلی دوست داشتم کتاب رو دو سال پیش میخوندم

این کتاب!  مختصر و زیبا نوشته شده.  بدون اینکه متوجه زمان بشید کتاب رو میخونید.

من کلماتی ندارم که مهارت تولستوی در نوشتن این کتاب رو بیان کنه. 
ایوان ایلیچ(شخصیت اصلی کتاب) مرد شایسته ای است.  او تمام ویژگی های یک "زندگی موفق" را دارد: خانواده محترم، شغل محترم، خانه شیک و مدرن  او با تمام نیت و مقاصد از موقعیت خود در زندگی راضی است.

اما آیا او واقعاً زندگی کرده است؟

تولستوی وضعیت نابسامان ایوان ایلیچ را به گونه‌ای توصیف می‌کند که خواننده تقریباً می‌تواند احساس کند که برای او چگونه بوده است.  دردی شدید در پهلوی او، درد... بی امان، تضعیف کننده... و غیرقابل تحمل ، بدون درمان.  
بدتر اون اینکه نمی تونه ازش فرار کنه

و بعد همسرش هست!  همانند درد پهلوش عذاب آوره. اصلا نمیتونه بو، صدا یا حتی راه رفتنش رو تحمل کنه.  
او احساس می کنه که برای عزیزانش یک بار اضافیه.  
او معتقده که همه منتظر مرگش هستند.  
او با هستی مبارزه می کنه، «چرا من؟  چرا این اتفاق برای من افتاده!»

اما در پایان، او چیزی را پیدا می کند که همه ما امیدواریم پیدا کنیم.  او آرامش پیدا می کند.  او در می یابد که این پایان زندگی نیست، بلکه پایان مرگ است.
برای توضیحات تکمیل تر به وبلاگم که در پروفایلم هست مراجعه کنید

      

40

        
«مامان امروز درگذشت»، «بیگانه» با این جمله شروع میشه 
رویدادی که برای خیلی ها سخت ترین اتفاق زندگی شون هست به غیر از مورسو.  
بخش اول رمان در ارتباط با مراسم تشییع جنازه مادرشه و مهمتر از اون عواقب پس از اون ماجرا تمرکز داره.  
همانطور که مورسو رو تماشا می کنیم که به طرز ناخوشایندی در مراسم تشییع جنازه مادرش به این فکر میکند که  آب و هوا داغونه بیشتر از دست دادن مادرش تحت تاثیر قرارش میده
به هر حال به ذهنم رسید که یک یکشنبه دیگر تمام شد، مامان را دفن کرد ام و واقعاً هیچ چیز تغییر نکرده است
پس از مراسم تشییع جنازه، «بیگانه» روابط مورسو با موجودات زنده و جهان طبیعی رو شرح می‌ده، که مهم‌ترین اون رابطه اش با ماری و خواستگاری ماری از مورسو برای ازدواجه.  به نظر می رسد ماری میخواد جای مادرش رو بگیره و بشه مامان دو.  
در حالی که رابطه با مامانش سرد و بی‌تفاوت بوده، این دو به دلیل کسالت از یکدیگر جدا میشن، بلکه رابطه اون با ماری سرشار از هیجان و روابط جنسی بالاست،
ولی پایدار نیست
      

0

        آنچه که خواندن یک کتاب پلیسی را جذاب می‌کند، مهارت نویسنده در ایجاد پیچ و خم‌های مناسب در داستان و طرح معما برای ذهن خواننده است. در طول سالیان دراز نویسندگان زیادی چهره‌های متفاوتی در این عرصه خلق کرده‌اند. از شرلوک هلمز معروف کانوندویل گرفته تا قهرمانان آگاتا کریستی و نویسندگان معاصر دیگر، پترسون با خلق شخصیت آلکس کراس که یک روانشناس و پلیس است؛ چهره‌ای را به خوانندگان ژانر پلیسی معرفی کرده که در داستان‌های این مجموعه از او به عنوان شرلوک هلمز قاره ی امریکا یاد می‌شود. تبحر پترسون در داستان‌پردازی آنچنان قصه را پیش می‌برد و شاخ و برگ می‌دهد که خواننده تا آخرین فصل کتاب نمی‌تواند پایان آن را حدس بزند و این عنصری است که نویسندگان معدودی به آن دست یافته‌اند. بی دلیل نیست که کتاب‌های او بیش از نویسندگان دیگر در این عرصه چند سال است که در صدر فروش داستان‌های معمایی و جنایی بوده‌اند.
امید است با ارائه ی این کتاب از مجموعه داستان‌های آلکس کراس و کتاب‌های بعدی از این سری و دیگر آثار پترسون، دریچه‌ای نو به دنیای کتاب‌های معمایی برای خوانندگان گشوده باشیم.
      

0

باشگاه‌ها

نمایش همه

گروه کتابخوانی شب‌تاب

58 عضو

مجمع الوحوش

دورۀ فعال

باشگاه ال‌کلاسیکو

427 عضو

سفرهای گالیور

دورۀ فعال

عَقلِ سُرخ

95 عضو

وقتی نیچه گریست

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

فعلا هستیم پسندید.
تهران تا تیرانا: خاطرات مسعود خدابنده؛ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی

10

سفر به انتهای شب

0

فعلا هستیم پسندید.
طوفان جنگ
          خب این امتیاز و یادداشت مربوط میشه به کل مجموعه(ملکه سرخ، شمشیر شیشه‌ای، قفس پادشاه، طوفان جنگ):

به نظرم ایده داستان واقعا جالبه. اینکه به خاطر جهش ژنتیکی یا هرچیزی یه گروه از آدما رنگ خونشون از قرمز به نقره ای تغییر کرده و قدرت های فرابشری بدست آوردن و حالا به افراد ضعیف تر یعنی سرخ ها ظلم میکنن.

نویسنده داستان رو خیلی خوب شروع کرده و ما رو برای دنبال کردن ماجرا کنجکاو میکنه.
مسیری که مر در طول داستان طی میکنه جالب و قابل تامله. اینکه چجوری یه دختر روستایی که برای امرار معاش خودش و خونوادش دست به دزدی از ثروتمندا میزنه به خاطر دوستش پاش به قضایای عجیب و غریب و خطرناکی باز میشه؟

فکرکنم میشه گفت این کتاب یه جورایی مثل فیلمای هری پاتره که در شروع همه چیز خیلی قشنگ و باشکوهه✨👗🏰 و از کتابی به کتاب بعدی تم تاریک تر و انقلاب شعله‌ور تر میشه.⛈🔫🗡

تنها نکته منفی این مجموعه شاید توصیفات زیاد نویسنده‌ست که گاهی واقعا حوصله‌مو سر می‌برد ولی درعین حال برای روند داستان لازم بود.

به هرحال من یه تابستون کامل رو با این مجموعه زندگی کردم و واقعا دلم برای نورتا و تک تک شخصیتای کتاب (بجز الارا🙄) تنگ میشه. تک تکشون حتی شخصیت منفی داستان که به خاطر اسپویل شدن اسمی ازش نمی‌برم ولی واقعا یکی از شخصیتای موردعلاقم بود و دوست داشتم سرعقل بیاد. فکر میکنم اولین باری بود که تو یه کتاب شخصیت منفی رو انقدر دوست داشتم و درکش میکردم و دلم براش کباب بود😕💔
این مجموعه، اولین مجموعه کتابی بود که خوندم و باعث شد به خوندن مجموعه کتاب علاقه مند بشم و به همین دلیل همیشه توی قلبم جایگاه ویژه ای داره و خواهد داشت.
مر، کال، جولیان، فارلی، کیلورن، میون، اونجلین و... دلم برای همتون تنگ میشه❤


*در آخر اینو بگم که برای اینکه از جزئیات سرنوشت کارکترا باخبر بشین بهتره کتاب تاج شکسته رو هم بخونید که یه جمع بندی درست و حسابی داشته باشین و دچار ابهام نشید. خودم تاج شکسته رو پی دی اف خوندم چون حدود ۱۰۰ صفحه اولش به تاریخ نورتا و سلسله ها می‌پردازه که برام جذابیتی نداشت و ردش کردم؛ ولی از یه جایی به بعد برمیگرده و راجب سرنوشت کارکترای اصلی داستان توضیح میده که پایان کامل تری رو ارائه میده*
        

19

فعلا هستیم پسندید.
دریای نزدیک

4