معرفی کتاب یادداشت های زیرزمین اثر فیودور داستایفسکی مترجم رحمت الهی

یادداشت های زیرزمین

یادداشت های زیرزمین

4.0
265 نفر |
66 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

68

خوانده‌ام

538

خواهم خواند

459

شابک
9789640012451
تعداد صفحات
400
تاریخ انتشار
1399/6/16

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
این رمان اگزیستانسیالیستی، بیانگر خاطرات راوی تلخ گوشه گیر گمنامی است که در سنت پترزبورگ دوران بازنشستگی را می گذراند. داستایفسکی در این اثر فرهنگ، فضای سیاسی زمان خود را می کاود.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به یادداشت های زیرزمین

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به یادداشت های زیرزمین

پست‌های مرتبط به یادداشت های زیرزمین

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

21

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          «یادداشت های زیر زمینی» اثر فئودور داستایوفسکی، یک رمان معمولی نیست،کتاب از‌ دو قسمت تشکیل شده که بخش اولش حتی داستان نیست!
در بخش‌اول‌این اثر که از‌ پر بحث ترین آثار داستایوفسکی به‌شمار می‌رود نویسنده به بررسی و تحلیل‌‌ گونه ای‌از روشنفکران عصر خود می‌پردازد و به‌شدت از متد فکری انها انتقاد می کند(شبیه کاری که جلال آل احمد در یک از کتاب هایش انجام داد)،در بخش دوم با دو‌ ماجرا مواجه می شویم، در اینجاست که با ناقهرمان قصه که فردی به غایت روان پریش و اهل تعقل و تحلیل و مضطرب می باشد آشنا می شویم. گزاره های متناقض و تصمیم گیری های در لحظه و فوران احساسات ژرف و خشم و عصیان ناگهانی او به بهترین شکل ممکن روی‌اعصاب خواننده راه می رود! و من را به یاد قهرمان داستان «ناطور دشت» انداخت.
اینکه‌اخلاق چیست؟مبدا آن چیست؟‌مروت،شهامت،تواضع،احترام‌به خود در شرایط مختلف زندگی چه معنا و مفهومی می یابند و عقلانیت کجا کارکرد مناسب خود را دارد؟ شاید از مهمترین دغدغه های فکری نویسنده برای خلق این اثر بوده است.
شخصیت عاقل و اهل فکر داستان که براحتی در مواجهه با یک‌دختر هرزه تمام شخصیتش را می بازد و خود راحقیر تر از آن دختر می یابد‌و تمام ظرافت ادبی و زیبا شناسی و تفکرش را که پوششی برای فراموش کردن نقایص ذاتی خود قرار داده بود به یکباره بی معنا می بیند.
تا‌ قعر موجودیت سقوط کردن و شکست خوردن و عیان دیدن روح خود و بزنتافتن این برهنگی‌شخصیتی و همانندی اش را با دیگران ،همانا و اذیت شدن ذهن مخاطب از این بی‌قراری ها همان. 
پ: مطالعه این‌اثر ژرف را به همه توصیه نمی‌کنم،مخصوصا اگر نمی‌خواهید پس از مطالعه آن حالتان خراب شود!
پ۲:‌ترجمه و‌اطلاعات خوبی که با همت اقای آتش برآب ‌در اختیار خواننده قرار میگیرد،در نزدیک شدن مخاطب به دوران نگاشته شدن این اثر کمک شایانی می کند.
        

5

آرتا

آرتا

1402/11/20

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          داستان‌های داستایوسکی تب‌آلودند؛ این بهترین واژه برای توصیف آن‌هاست. در یک لحظه شخصیت‌ها از خودبی‌خود شده و از پوسته‌ی شناخته‌شده در جامعه‌ی خود بیرون آمده و در نطقی بلندبالا و پرخروش، حقایقی درهم‌پیچیده دفن‌شده از روح و شخصیت خود را افشا می‌کنند.

یادداشت‌های زیرزمینی، نمونه کوتاه و جامعی از این ساختار است. شخصیت اصلی، از انسان‌های پیرامونش بسیار نفرت دارد. وی که همچنان بنابر طبیعت غریزی انسان موجودی اجتماعی است، تلاش‌هایی برای ارضای این غریزه‌ی خود می‌کند و در اثنای این تلاش و موفق‌نشدن، بدتر و بدتر در انسان‌ستیزی فرو می‌رود. هرچه بیشتر اضطراب موقعیتش باعث می‌شود در ارتباط با دیگران -که باور دارد قطعاً از او کِه‌ترند- شکست بخورد، بیشتر به آن‌ها تنفر می‌ورزد.

نسخه‌ای که من از این کتاب در دست دارم، ترجمه‌ی شیوایی از حميدرضا آتش‌برآب همراه با چهارده تفسیر است. برداشت خودم از کتاب رو پس از خوندن تفسیر‌ها، به این برداشت نخستین اضافه خواهم کرد:)

        

7

سامان

سامان

1403/9/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          عجیب و غریب و آزار دهنده.بله، آزاردهنده! توی دنیای فیلم و سریال همیشه میتونستم از فیلمهایی نام ببرم که برام آزار دهنده بوده ولی کتابها علی رغم احساسات مختلفی که حین خوندنشون داشتم،حس آزار دیدن تا به حال برام رخ نداده بود که به لطف داستایفسکی این اتفاق هم افتاد!از همون ابتدا تا انتهای داستان نه تونستم شخصیت رو درک کنم،نه بفهممش.گاهی دلم براش میسوخت و گاهی حرص میخوردم و ازش بدم میومد.هیچ منطقی برای رفتار و گفتارش پیدا نکردم.از آثاری که از داستایفسکی تا به امروز خوندم،بدون شک سخت خوان ترینش همین یادداشتهای زیرزمینی بود.حجم کم کتاب اصلا و ابدا نباید گول زننده باشه که با یک اثر راحت سر و کار داریم.داستان از دو بخش تشکیل شده.بخش نخست که شبیه خطابه گویی است و فراوان موارد ضد و نقیض و عجیب میخونیم.و بخش دوم که به دورانی سر میزنه که شخصیت اصلی داستان هنوز راهی زیرزمین نشده و تو اجتماع قرار داره و یک سری اتفاقاتی براش رخ میده.قطع به یقین مخاطبی مثل من با این سطح دانش اندکی که داره باید بره حسابی نقد و بررسی از کتاب بخونه تا قضیه براش روشن بشه و ببینه نویسنده در کنه ضمیر اثر چه مواردی رو قرار داده.چیزی جز احساس خودم از خواندن کتاب نمیتونم بگم و نوشتن از این کتاب کاری است به غایت مشکل.چند ماه پیش کتاب رو با ترجمه علی مصفا خوندم و این روزها با ترجمه آتش برآب که چهارده تفسیر در انتهای کتاب برای اون آورده.
فقط یک توصیه دوستانه به عزیزانی که قصد شروع مطالعه آثار داستایفسکی رو دارند اینکه به هیچ وجه این کتاب رو به عنوان اولین اثری که از او میخوانید،قرار ندید.این نکته رو میتونم با قطعیت بگم!
        

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          نمی‌دونم ترتیب چینش دو داستان بر چه مبنایی بوده، اگر بنا بر انتخاب خودم می‌بود ابتدا "شب‌های روشن" رو می‌ذاشتم و بعد "یادداشت‌های زیر زمین".
یادداشت‌های زیر زمین سطحش به مراتب از داستان دیگه بالاتره، می‌شد در انتهای داستان گزیده‌ای از نقدها رو هم کنارش چاپ کرد.
به ظاهر هر دو داستان از انزوای شخص در جامعه و بریدگی و ناامیدی نسبت به مناسبت‌های اجتماعی رایج می‌گه ولی در یادداشت‌های زیر زمین، این انزوا به گسست انجامیده و فرد حتی اگر هم بخواد دیگه نمی‌تونه رشته‌های پاره رو ترمیم کنه.
"من آدم مریضی هستم، آدمی کینه‌توز، شرور و بدعنق"، این خط اول حاکی از شخصیت ضدقهرمان داستان داره ولی در ادامه در می‌یابیم که مریضی، کینه‌توزی، شرارت و بدعنقی او با توصیفات رایج یا درک عرفی جامعه لزوما یکسان نیست؛ شاید چون هر فرد با معنای مخصوص خودش در زیستن غوطه‌وره و خود زیستن به ذات پوچ است و فاقد معنا، پس هر دست و پا زدنی شاید رفتن بیشتر در منجلاب پوچی باشه و نه رهایی از بندها و آزادی!
        

1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

دریا

دریا

1403/10/17

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اصلا نمی‌دونم درمورد این کتاب چی بنویسم. باید بنویسم تا ذهنم باز بشه.
یادداشت‌های زیرزمینی داستان مردیه با افکار و احساسات به شدت متناقض، تا اینجاشو درک می‌کنم و همذات‌پنداری دارم. من هم احساسات و افکاری داشتم که کاملا متفاوت بودن، همچنان هم دارم، بعضی وقتا همزمان دوتا حس خیلی متفاوتو با هم دارم. اونجایی برام غیرقابل درک می‌شه که احساساتشو فوری به رفتارش انتقال می‌ده. تصمیمات بدون فکر می‌گیره و همه‌چیو زیر پا می‌ذاره. پولشو حروم می‌کنه، شخصیت خودشو خرد می‌کنه و اخلاقیاتو زیر پا می‌ذاره. از اون کتاباییه که وقتی تموم شد گفتم خب که چی؟

دوست دارم با عاشقان واقعی داستایفسکی (نه اینایی که برای کلاسش هی اسمشو میارن) حسابی درموردش حرف بزنم، با هم داستایفسکی بخونیم، چون حس می‌کنم چیزی درونش هست که من هنوز درکش نکردم. من خیلی رکم. تو این زمینه که اعتماد به نفسم بالاست، راحت نظرمو می‌گم. اگه از چیزی خوشم نیاد، برای کلاس گذاشتن یا ترس از قضاوت دیگران نمی‌گم خوب بود، جدیدا حتی پا فراتر نهادم و به جا، یه‌کم خودمو به خنگی هم می‌زنم، چون حس کردم اینجوری بیشتر می‌شه یاد گرفت. و من خیلی وقتا آدما برام برجسته می‌شن. وقتی می‌بینم یکی خیلی آدم حسابیه، وقتی حرفی می‌زنه که مخالف افکار و عقاید منه، به خودم شک می‌کنم و دلم می‌خواد بفهمم اون چی فهمیده که من نفهمیدم. برای همینه که با داستایفسکی همچنان پیش می‌رم. البته دوستش دارما ولی نه همه‌ی کتاباشو. فقط اوناییو دوست دارم که سروش حبیبی ترجمه کرده و تازه خودم هم نمی‌فهمم چرا دوستشون دارم. هیچ دلیلی نمی‌تونم براش بیارم.

این کتاب، یادداشت‌های زیرزمینی، درمورد مسائل مهمی حرف زده بود که توی گروهی که همخوانی‌ش کردیم، درباره‌شون گفت‌وگو داشتیم. مثلا اینکه اراده و اختیارمون تا کجاست؟ رنج متعالی بهتره یا خوشبختی ارزون؟ و از این قبیل سوالات. 

امیدوارم یه روزی بتونم بهتر داستایفسکیو بفهمم. فعلا این کتابشو هم چندان دوست نداشتم.

اولین ترجمه‌ای بود که از آقای آتش‌برآب می‌خوندم. خیلی زیاد تعریفشو شنیده بودم و ایرادی توی ترجمه‌شون ندیدم ولی گیرایی لازمو برام نداشت، شاید چون زیاد تعریف کرده بودن، انتظارم زیادی بالا رفته بود ولی مثلا ترجمه‌ی سروش حبیبی منو مسحور می‌کنه. مسخره‌ترین داستانو هم ترجمه کنه نوددرصد مواقع من عاشقش می‌شم، ولی این ترجمه این حسو بهم نداد. با این حال می‌ذارمش جزو مترجمای خوبم.

پ.ن: نقد و تفسیرا رو نخوندم. فقط خود کتاب.
        

45