شبکۀ اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
        کتاب عجیبی بود. اگرچه به تازگی نوشته نشده اما از آن کارهای مدرن بود که با خواننده بی‌رحم است. یک آدم غیرِ کتابخوان  دارد این را می‌گوید که: خیلی وقت بود همچین کتابی نخوانده بودم! ژانرش برای من بین جنایی و پلیسی و رئال معلق بود، همان‌طور که فکر‌هایم هم موقع خواندن کتاب در تعلیق ماند و به نتیجه نرسید. کتاب من را درون خودش، توی راهروی آپارتمان نمور و سرد خانواده‌ی نیکولا  تا همین حالا معطل نگه داشته است، و نمی‌دانم باید چه کنم. انگار پایان این کتاب باز است. من که گیج شدم و رفتم نقدهای اینترنتی را خواندم، منتقدها هم انگار این سرنخ‌های بسیار اما نصفه نیمه را در داستان به حساب رندی آقای نويسنده گذاشته بودند! اگر دوست دارید درگیر داستان شوید، حرص بخورید، چشم‌هایتان از تعجب گرد شود یا قلبتان ناگهان به تاپ‌تاپ بیفتد اردوی زمستانی برای همچین حالی بد نیست... داستان یک پسربچه است که والدین بیش از حد سختگیر دارد، آنقدر که پدرش موافق به اردو رفتن او نیست، دست آخر هم که راضی می‌شود خودش با خودروی شخصی پسرک را به اردوگاه می‌رساند و در راه کلی او را قاچاقچی‌ها و دزدها و حادثه‌های دیگر می‌ترساند. بعد از اینکه پسرک به اردوگاه می‌رسد دیگر خبری از پدر نمی‌شود.. حالا پسر تنها و بی‌دوست روزهای اردو را می‌گذراند، مشکلات جورواجور  و فکر و خیال‌های نگران‌کننده‌ای مدام در سر دارد اما همه‌ی این چیزها با گم‌شدن و سر به نیست شدن پسربچه‌ی دیگری در آن حوالی پیچیده و سخت‌تر می‌شود... آخرش هم که گفتم پایان باز است و نویسنده‌ی مهربان(!) با کوهی از نگرانی و  التهاب که حسابی برای به وجود آوردنش درون ما مخاطبان کلمه و توصیف و ترکیب خرج کرده. تنهایمان می‌گذارد. اما به حرف‌های من اتکا نکنید شاید شما کتاب را خواندید و از روی نشانه‌ها نتیجه‌ی قطعی خودتان را گرفتید و کلاف داستان را باز کردید.
کتاب مستقیم از فرانسوی به فارسی ترجمه شده و لحن کلمات و ترکیب جملات کمی خاص و ویژه است... شاید هم نیست و فقط من اینطور حس کردم. گفتم که خیلی وقت بود همچین کتابی نخوانده بودم. اگر با متن خو بگیرید حجم کتاب کم است و بی‌وقفه آن را تا انتها می‌خوانید.

اگرچه داستان در محیط آموزشی می‌گذرد خواندنش به هیچ وجه به یک کودک یا نوجوان توصیه نمی‌شود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

10

        از لحظه‌ای که خبر انتشار کتاب رو شنیدم، مشتاق خوندنش بودم و بسیار ذوق داشتم که قراره جلد جدید مجموعه تاریخ طبیعی رو بخونم. مجموعه‌ای که آقای فیض‌اللهی انتخاب و ترجمه می‌کنن و معمولا با نقاشی‌های جذابی که به نسخه فارسی کتاب اضافه شدن (با طرح‌هایی از علی نورپور) چاپ می‌شن. :)
اما این جلد چندان به تصورات من نزدیک نبود و درمورد ارتباط انسان و دایناسور نبود. که خب طبیعیه چون در هیچ عصر مشترکی نبودیم. :)) ولی به طور کلی نوع نوشتار و محتوای کتاب هم بنظر من بیشتر مناسب نوجوون‌های عاشق دایناسوره؛ و برای مخاطب عادی (حتی من که حد نسبتا زیادی از علاقه به دایناسورها رو دارم) ممکنه کمی حوصله‌سربر باشه.
یعنی کل کتاب پر بود از اطلاعات بسیار زیاد درمورد چیزهای مختلف دایناسوری و اسم‌های سخت، که مقدار کمی از اون اطلاعات به فهم کلی آدم‌‌ها کمک می‌کرد و بیشترش همون جزئیات تحقیقات و نظریه‌ها درمورد دایناسورها و تفکرات درست و غلط درموردشونه. مشکل دیگه‌م هم اینه که به علت همین ریز بودن، حتی همین الان که کتاب رو تموم کردم هم خیلی کم یادم مونده چیز میزای درمورد دایناسورای مختلف رو. 🥲 اما از یک طرف هم یه بخش‌های کوتاهی داشت که تصورات زمین‌شناسی جانورشناسی کلی‌م رو شکل و توسعه می‌داد و خیلی حال می‌کردم باهاشون؛ که چندتایی بریده کتاب هم ازشون گذاشتم همینجا.
سرفصل‌های کتاب اینا بودن:
۱- چرا تیرانوسورس رکس و استگوسورس هرگز با هم روبه‌رو نشدند؟
۲- جهانگردان
۳- دایناسور چیست؟
۴- ولاسی‌رپتور اندازهٔ بوقلمون بود
۵- کی شام کیه؟
۶- جذابیت جنسی آتشین
۷- ارزش‌های خانوادگی
۸- از ورای جوّ زمین آمد!
۹- مرده مثل دایناسور؟… کجا با این عجله!
۱۰- این تازه آغاز راه است
۱۱- پیوست‌ها (مجموعه ۱۳ مقاله کوتاه سه چهار صفحه‌ای درمورد یه چیزایی که دربارهٔ دایناسورها و حواشیشون صدا کرده در طول زمان 😂)

به طور کلی به همه دوستداران این گنده‌بک‌های جذاب پیشنهادش می‌کنم؛ اما انتظار خیلی زیادی هم ازش نداشته باشید و زمانی رو با دایناسورها خوش باشید و از به‌چالش‌کشیده‌شدن تصورهای ذهنیِ سینماییتون لذت ببرید. 🦕💕🦖

و باز هم می‌گم؛ که یکی از قشنگ‌ترین بخش‌های کتاب برای من، مقدمه مترجم، و به طور کلی کاریه که داره انجام می‌ده. 😭🥹🤩 و یک ستاره کامل از ستاره‌هایی که دارم می‌دم برای اونه. و طراحی جلد فوق‌العاده (چه پوستش، چه اون چاپ گود و فرورفتهٔ دایناسور درون جلد اصلی که هی نگاش می‌کنم و اشک می‌ریزم از قشنگی 😭)؛ و نقاشی‌های چشم‌نواز و هیجان‌انگیز. 
و حالا ممکنه بگید این همه تعریف کردی؛ چرا سه‌ونیم؟ که باید بگم به علت منطبق نبودن با تصوراتم. 😂
      

24

3

        کتابی که نویسنده‌اش اجازه داده باشد زیر کلماتش خط بکشم، در حاشیه‌ها یادداشت بنویسم و روایت شخصی‌ام را ضمیمه‌اش کنم جوری که این «خاطرات کتابی»، تبدیل به خاطرات کتابیِ من بشود، بسیار عزیز خواهد بود.

خواندنش را یک ماه و خورده‌ای کش دادم، سرِ صبر خواندم، روزی یکی، دو فصل، تا به جانم بنشیند. نثر و زبانش انقدر صمیمی و بی‌ریا بود که انگار در کتابخانۀ آقای اخوت، روی صندلی‌های راحتی کنار ایشان نشسته‌ام و او حاصل تجربیات سال‌هایش را برای من می‌گوید؛ مجموعۀ ارزشمندش را نشان می‌دهد، گاهی کتابی را از کتاب‌خانه بیرون می‌کشد و از متن یا حواشی‌اش می‌خواند، از نویسنده‌ها می‌گوید، از اصطلاحات وادی کتاب‌خوانی و گاه از کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌های جهان.

همان‌طور که خودشان هم بعد از تعریفِ «خاطرات کتابی» گفتند: «همه چیز خیلی شخصی و دلی است... در خاطرات کتابی با راوی اول شخصی روبه‌رو هستیم که انگار روبه‌رویمان نشسته است. او طوری از یک کتاب صحبت می‌کند گویی صد سال است با آن محشور بوده و دوست نزدیکش است و معمولاً با همدلی از آن یاد می‌کند.»

هم‌صحبتیِ دلچسبی بود با آقای اخوت.
      

33

        کتاب حاضر نخستین کتاب گوستاوفلوبر است. عنوان کتاب شخصیت اصلی داستان است که در پی جنگی است برای مقابله با مادی گرایی و پوچی های شهر نشینی. زمانیکه این اثر منتشر شد با اعتراضات فراوانی روبرو شد اما بعد از تبرئه‌اش نه تنها پرفروش ترین بلکه در زمره ی بهترین‌های تاریخ ادبیات کلاسیک قرار گرفت. نکته ای که برای من جالب بود دیدگاه متفاوت زن و مرد به عشق بود. زن خود را در عشق حل می‌کند و هستیش را می‌گذارد اما برای مرد عشق لحظه ای گذراست. نویسنده بسیار دقیق به این موضوع پرداخته و کتاب را از این حیث بسیار خواندنی کرده است. در طول خواندن کتاب شما باچالشی عمیق روبرو هستید. به گونه‌ای که در هر سطر از آن خود را جای شخصیت و انتخاب‌های عجیب و بازی های روزگار می‌گذارید و چه اتفاق شگفت‌انگیزی است. با او سفری به غمها و پیچیدگی های زندگی می‌کنیم. خود را به جای او قرار می‌دهیم و تصمیم میگیریم. این است قلم شگفت انگیز گوستاوفلوبر. مادام بواری بیش از هر چیز دیگر درباره روحیات و احساسات زنانه است. احساساتی که گاهی در زندگی سرکوب شده و دلهره ها و نگرانی هایی که هرزنی در زندگیش تجربه می‌کند را نشان‌مان می‌دهد.
      

12

        بعد از تقریبا دو هفته این کتاب هم به پایان رسید . 
واقعا شگفت انگیز بود . آقای شاه آبادی با قلمی زیبا و روان ، این کتاب رو به خوبی نوشته بود .👌
این که کتاب دو قسمت ، یکی آینده و یکی گذشته داشت ، کتاب رو جذاب تر می کرد . 
دروازه مردگان شاید ترسناک نبود ولی سرشار از هیجان بود .
به قصد خواندن ده صفحه به سراغ کتاب می رفتی ولی بعد از چند دقیقه می‌دیدی که پنجاه صفحه خوانده ای . 😁
این کتاب دو قسمت داره ، یه قسمت که گذشته است و مربوط به نامه های رضاقلی است و قسمت دیگر مربوط به خانواده ای در آینده است که نامه های رضاقلی را می خوانند . 
رضاقلی پسربچه ای است که در راه عروسی ، از خانواده اش می دزدنش و او را به کاخ نویان خان برای قالی بافتن می برند . 
رضاقلی فکر می کند که مادر و پدرش او را فروخته اند و به همین دلیل هیچ وقت ، به فکر فرار نمی افتد . 
در کاخ نویان خان رضاقلی با پسری به نام شکور دوست میشه . 
در کاخ نویان خان حوضی وجود داره که خیلی سیاهه و همیشه ، بزرگترها میگن به اون حوض نزدیک نشید و از اینجا تازه ماجرای زندگی جدید رضاقلی و شکور آغاز می شود ....
این کتاب تمام می شود و من دلم برای رضاقلی ، لیلا ، مجید ، شکور ، میرزا حسن ، الماس و تمام شخصیت های دیگر تنگ می شود .
به امید خواندن جلد بعدی🤚
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

        تصویر دریان گری، داستانی از واقعیت‌های پنهان و تاریکِ روحِ یک انسانه.مهم نیست دیگران چقدر ما رو خوب، زیبا یا پاک بدونن؛ خودمون بهتر از هر کسی می‌دونیم در واقعیت چی و کی هستیم.

“دریان گری”مرد جوان و جذابیه که زیباییِ چشم‌گیری داره، تا جایی‌ که “بازیل هالوارد” شیفته‌ی اون می‌شه و تک چهره‌ای از دریان گری می‌کشه ولی تمایلی نداره که این نقاشی رو به دیگران نشون بده چون معتقده بخش زیادی از وجود خودش رو تو این نقاشی جای داده.
سومین شخصیت هم“لرد هنری”، دوستِ بازیله، که زیا‌د هم به اصول و اخلاقیات پای‌بند نیست. در واقع داستان از دیدارِ لرد هنری و دریان گری شروع می‌شه. 
لرد هنری برای من اون بخشی از وجودِ انسانه که سعی می‌کنه خودش رو فریب بده و برای اشتباهاتش دلایل منطقی جور کنه تا وجدان خودش رو آسوده کنه.
زمانی‌ که همه شیفته‌ی زیبایی‌های ظاهریِ دریان هستند، خودش تاریک‌ترین قسمت‌های وجودش رو می‌بینه و بیشتر و بیشتر سقوط می‌کنه. دریان گری نگرانِ گذرِ عمر و تاثیرش بر ظاهر و جسمشه، ولی انگار نمی‌دونه چیزی که باید بیشتر براش نگران باشه روحشه.

زمانی این کتاب رو یک کتابِ غیر اخلاقی می‌دونستن، و تو بخشی از کتاب جوابِ خوبی به این برداشت داده شده:
«کتاب‌هایی که همگان آن را غیراخلاقی می‌نامند صرفا کتاب‌هایی هستند که ننگ‌های آدمیان را در چشمشان باز می‌نمایانند.»

پایانِ کتاب فوق‌العاده بود و فکر می‌کنم خیلی وقت بود کتابی نخونده بودم که انقدر از پایانش لذت ببرم.
به نظرم این کتاب رو همه‌ی ما باید بخونیم.چرا؟ چون انسانیم.
      

17

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.