شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
سامان

سامان

دیروز

        یکی از نتایج خوب این جنایت( قتل ایوانف) نوشتن رمان شیاطین توسط داستایفسکی است.
    ماریو بارگاس یوسا

1 رمان شیاطین داستایفسکی الهام گرفته از یک واقعه تاریخی اواخر دهه شصت میلادی در روسیه است که طی آن دانشجویی به نام ایوانف توسط هم گروهی هایی سیاسی خودش به شکل فجیعی به قتل می‌رسه و داستایفسکی نمی‌تونه بی تفاوت بمونه و این اتفاق رو درونمایه اصلی نگارش این رمان قرار میده تا به وسیله‌ی نگارش این داستان، کنه ضمیر گروهک های انقلابی آن زمان روسیه رو آشکار کنه و نقدی علیه شیوه و مسلک و مرام فکریشون داشته باشه.

2 شکل رمان به صورت گفت و گو میان شخصیت‌هاست، در خلال این گفت و گوها و بگو مگوها و جدلهای زیادی که رخ میده که بعضا خالی از عنصر طنز هم نیست ما شخصیت‌های داستان رو میشناسیم و داستان هم روند خودش رو طی می‌کنه. در این داستان خبری از توصیفات فراوان مکان و لباس شخصیتها نیست و به جای ان داستایفسکی به درون شخصیت های خودش پرداخته و حالات و فکرهای درونی اونها رو توصیف می‌کنه. خواندن کتاب برای من مثل بالا رفتن از یک مسیر سربالایی بود. سخت بود.اذیت کننده گاهی ولی با تجهیزاتی مثل صبر و حوصله و دل دادن به داستان و صد البته فضای مرموزی که داستایفسکی در جهان این داستان خلق کرده بود این مسیر طی شد تا داستان به انتها برسه و پایان شکوهمندی هم داشت.

3 به نظر من بحث قتل ایوانف که در داستان ما اون با عنوان شاتوف می‌شناسیم و چگونگی قتل اون نکته اصلی نیست بلکه چرایی وقوع این اتفاق با تاکید و تمرکز بر گروه های سیاسی فعال آن زمان به ویژه گروهک چند نفره ای که قتل رو مرتکب شدند مساله اصلی است. در سطح کلان‌تر مساله اصلی داستایفسکی در این رمان هم مساله مطرح شده در جنایت و مکافاته. پرسش اینه آیا برای رسیدن به یک هدف والا مجاز به جنایت هستیم؟داستایفسکی با خلق شخصیت‌های ماندگار و فراموش نشدنی‌ای مثل ستاوروگین و شاتوف و کیریلوف و پیوتر ستپانویچی که الاحق و الانصاف برازنده شیطان بود! از عقاید سیاسی گروهی حرف می‌زند که درسته به فکر اعتلای وطن هستند اما به خاطر تفکرات مخرب و ایدئولوژی زیان بارشون نه تنها به هدف مورد نظر نمی‌رسند بلکه خودشون و دیگران رو غرق در این تفکرات و جهان فکریشون می‌کنند. پیوتر ستپانویچ که علنا نیهیلیست بود طراح و فتنه انگیز بسیاری از اتفاقات شوم داستان بود که با حماقت و تعصب کورکورانه و همراهی سایرین منجر به نتایج شوم و غم‌انگیزی شد.

4جهان خلق شده توسط داستایفسکی در کتاب به شکلی بود که من مخاطب مدام انتظار رخ دادن یک اتفاق رو می‌کشیدم. این انتظار هم میل به خواندن و ادامه دادن داستان رو در من ایجاد و تقویت می‌کرد و هم باعث میشد از برخی قسمت‌های بعضا خسته کننده ماجرا، سوخت کافی برای عبور داشته باشم.مرموز بودن فضای ایجاد شده به این قضیه کمک شایانی می‌کرد.

5 چند نفر از دوستان اینجا گفتند و من هم برای تاکید بیشتر بگم در نسخه انتشارات نیلوفر به ترجمه سروش حبیبی یکی از فصل‌های مهم کتاب به صورت ضمیمه و در انتهای داستان آمده. این فصل که اتفاقا مهم و خواندنی است رو سر جای اصلی خودش یعنی صفحه 576 و بعد از بخش « ایوان تسارویچ» بخونید تا سیر اتفاقات داستان بهتر درک بشه. این حرکت مسخره از جانب نشر نیلوفر هیچ توجیهی نداره و شما اگر روزی قصد خواندن این کتاب رو داشتید، این نکته رو مد نظر داشته باشید.... نکته مثبتی هم اینجا بگم، یک داستان حدود 970 صفحه ای که در انتهای اون یک نقد مفید حدودا 50 صفحه ای اومده.برسد به دست حمیدرضا آتش بر آبی که چند برابر حجم داستان‌ها نقد و بررسی به اثر اضافه میکنه و با این قیمت‌های فضایی باعث گران شدن بیش از پیش کتابها میشه.

6 به عنوان خواننده مبتدی و معمولی ادبیات فکر می‌کنم و مطمئنم نکات زیادی از کتاب رو درک نکردم و یا به چشمم نیومد که باید در بازخوانی بعدی اثر با توجه بیشتری کتاب رو بخونم. از آثار مهم داستایفسکی فقط برادران کارامازوف مونده که اگر عمری باشه بهار 1404 میخونمش و از پاییز همان سال به بازخوانی آثار مهمش با کمک کتابهایی که در نقد و بررسی آثار داستایفسکی منتشر شده می‌پردازم.
      

16

        تاریخ طبیعی زوال : تأملاتی دربارۀ سوژۀ ویران
 
۱) 
"تاریخ طبیعی زوال" کتابی است نوشتۀ "بارانه عمادیان"، نویسنده، مترجم و پژوهشگر حوزۀ علوم اجتماعی و سیاسی، که در سال ۱۳۹۲ و در نشر "بیدگل" به چاپ رسیده است. خواندن این کتاب نیازمند دانشی پیشینی از برخی مفاهیم فلسفی و حوزۀ علوم اجتماعی است. مفهوم "تاریخ طبیعی" (Natural-History) که توسط فیلسوف آلمانی و عضو مکتب فرانکفورت، "تئودور آدورنو" (Theodor Ludwig Wiesengrund Adorno)، مطرح شد، نقد تخریب و خود تخریبی ما در برهم‌کنش با طبیعت است که هدفِ بازسازیِ تعاملی پرسودتر را دنبال می‌کند. این ایده رویکردی فلسفی را ارائه می‌کند که بر اساس آن باید طبیعت را در قالب تاریخ و تاریخ را در قالب طبیعت تفسیر کرد. 
 
۲) 
زوال عنصری است محتوم که بر اساس قانون دوم ترمودینامیک جهانی است. اگرچه هنر و زیبایی‌شناسی هنری در طول سده‌ها و هزاره‌ها جاودانگی و ماندگاری را توصیه و تبلیغ کرده است، پس از عصر روشنگری و به‌تدریج رویکردهای هنری جدیدی شکل گرفت که زیبایی‌شناسی خاصی را در زوال و ویرانگی دنبال می‌کردند. بر اساس این رویکرد طبیعت اولیه و یا همان طبیعت طبیعی و طبیعت ثانویه یا نهادها و قوانین و آثار انسانی معنا می‌یابد که دومی در بطن اولی مسیر زوال را می‌پیماید و اگرچه طبیعت ثانوی دوباره دست به بازسازی خود می‌زند، آثار زوال و ویرانی بقایای پیشینی آن به‌صورت آشکار و قابلیت تخریب و خود تخریبی خود آن به‌صورت پنهان قابل‌کشف است. انتهای کتاب حاوی تعدادی نقاشی است که در زمرۀ دسته‌ای به نام "پیکچرسک" (Picturesque) قرار می‌گیرند و یکی از کارکردهای آن‌ها به رخ کشیدن زیبایی ویرانه‌های بالقوه و بالفعل است. 
 
۳) 
نویسنده در بخشی از کتاب شهر "تهران" را مثال می‌زند که اگرچه در سدۀ گذشته رویای تبدیلِ آن به کلان‌شهری نظیر پایتخت‌های اروپایی پرورانده می‌شد، اما اکنون جنگلی از آهن و شلوغی و آلودگی و ازدحام است که آثار خود تخریبی و ویرانگی آن در رخسار تک‌تک برج‌های مصنوعی و بناهای ظاهراً مدرنش به چشم می‌خورد. این شهر در چند دهۀ دیگر سیر ویرانی و بازسازی را مجدداً طی خواهد کرد و نوعی زوال دائمی در بطن بازسازی نمادین را می‌پیماید. پیمایندۀ متفکر در چنین شهری شبیه به شخصیت داستان "یادداشت‌های زیرزمینی" اثر "فئودور داستایوسکی" است که با پدیده‌ای به نام "تاریخ طبیعی رنج" مواجه خواهد شد، رنج ناشی از فاصلۀ میان وجود و تفکر یا جهان و زبان. از این منظر ویرانه‌ها دیگر بیانگر شکوه و عظمت باستانی نیستند، بلکه نمادی از زوال درهم‌تنیده با جهان مدرن را به نمایش می‌گذارند. 
 
۴) 
این تفکر منفی برآمده از درک زوال و ویرانگی تنها با هنر است که از ناامید شوندگی نجات می‌یابد و زوال گذشته را به تاریخ آینده پیوند می‌زند. چنین رویکردی که ماخولیاوار است چیزی بیشتر از زیبایی را مدنظر دارد و جوشش آن نه در عقلانیت محض که بیشتر در نوعی شیدایی ناشی از درک و عشق به ویرانگی و زوال است. این افسون‌زدایی مدرن به‌جای بهت و حیرت در مواجهه با آثار شگفت‌انگیز دنیای نوین، نوعی فروپاشی بالقوه و تدریجی را در آن‌ها مشاهده خواهد کرد و چنین زوالی را در هنر متجلی خواهد ساخت. دقیقاً بسان درخت گیلاسی که یکی از فاتحان رومی جنگ‌های آسیایی با خود به غنیمت آورده بود و در گفتگو با فیلسوف- شاعری دریافت که تنها اثر ماندگار او در کنار همۀ غنائم و افتخارات تنها همین درخت است که طبیعت را با تاریخ پیوند می‌زند و هرسال با شکوفه زدنِ جدید تفسیری از زوال و ویرانگی و بازسازی را نشان خواهد داد. 
      

12

        تاریخ طبیعی زوال : تأملاتی دربارۀ سوژۀ ویران
 
۱) 
"تاریخ طبیعی زوال" کتابی است نوشتۀ "بارانه عمادیان"، نویسنده، مترجم و پژوهشگر حوزۀ علوم اجتماعی و سیاسی، که در سال ۱۳۹۲ و در نشر "بیدگل" به چاپ رسیده است. خواندن این کتاب نیازمند دانشی پیشینی از برخی مفاهیم فلسفی و حوزۀ علوم اجتماعی است. مفهوم "تاریخ طبیعی" (Natural-History) که توسط فیلسوف آلمانی و عضو مکتب فرانکفورت، "تئودور آدورنو" (Theodor Ludwig Wiesengrund Adorno)، مطرح شد، نقد تخریب و خود تخریبی ما در برهم‌کنش با طبیعت است که هدفِ بازسازیِ تعاملی پرسودتر را دنبال می‌کند. این ایده رویکردی فلسفی را ارائه می‌کند که بر اساس آن باید طبیعت را در قالب تاریخ و تاریخ را در قالب طبیعت تفسیر کرد. 
 
۲) 
زوال عنصری است محتوم که بر اساس قانون دوم ترمودینامیک جهانی است. اگرچه هنر و زیبایی‌شناسی هنری در طول سده‌ها و هزاره‌ها جاودانگی و ماندگاری را توصیه و تبلیغ کرده است، پس از عصر روشنگری و به‌تدریج رویکردهای هنری جدیدی شکل گرفت که زیبایی‌شناسی خاصی را در زوال و ویرانگی دنبال می‌کردند. بر اساس این رویکرد طبیعت اولیه و یا همان طبیعت طبیعی و طبیعت ثانویه یا نهادها و قوانین و آثار انسانی معنا می‌یابد که دومی در بطن اولی مسیر زوال را می‌پیماید و اگرچه طبیعت ثانوی دوباره دست به بازسازی خود می‌زند، آثار زوال و ویرانی بقایای پیشینی آن به‌صورت آشکار و قابلیت تخریب و خود تخریبی خود آن به‌صورت پنهان قابل‌کشف است. انتهای کتاب حاوی تعدادی نقاشی است که در زمرۀ دسته‌ای به نام "پیکچرسک" (Picturesque) قرار می‌گیرند و یکی از کارکردهای آن‌ها به رخ کشیدن زیبایی ویرانه‌های بالقوه و بالفعل است. 
 
۳) 
نویسنده در بخشی از کتاب شهر "تهران" را مثال می‌زند که اگرچه در سدۀ گذشته رویای تبدیلِ آن به کلان‌شهری نظیر پایتخت‌های اروپایی پرورانده می‌شد، اما اکنون جنگلی از آهن و شلوغی و آلودگی و ازدحام است که آثار خود تخریبی و ویرانگی آن در رخسار تک‌تک برج‌های مصنوعی و بناهای ظاهراً مدرنش به چشم می‌خورد. این شهر در چند دهۀ دیگر سیر ویرانی و بازسازی را مجدداً طی خواهد کرد و نوعی زوال دائمی در بطن بازسازی نمادین را می‌پیماید. پیمایندۀ متفکر در چنین شهری شبیه به شخصیت داستان "یادداشت‌های زیرزمینی" اثر "فئودور داستایوسکی" است که با پدیده‌ای به نام "تاریخ طبیعی رنج" مواجه خواهد شد، رنج ناشی از فاصلۀ میان وجود و تفکر یا جهان و زبان. از این منظر ویرانه‌ها دیگر بیانگر شکوه و عظمت باستانی نیستند، بلکه نمادی از زوال درهم‌تنیده با جهان مدرن را به نمایش می‌گذارند. 
 
۴) 
این تفکر منفی برآمده از درک زوال و ویرانگی تنها با هنر است که از ناامید شوندگی نجات می‌یابد و زوال گذشته را به تاریخ آینده پیوند می‌زند. چنین رویکردی که ماخولیاوار است چیزی بیشتر از زیبایی را مدنظر دارد و جوشش آن نه در عقلانیت محض که بیشتر در نوعی شیدایی ناشی از درک و عشق به ویرانگی و زوال است. این افسون‌زدایی مدرن به‌جای بهت و حیرت در مواجهه با آثار شگفت‌انگیز دنیای نوین، نوعی فروپاشی بالقوه و تدریجی را در آن‌ها مشاهده خواهد کرد و چنین زوالی را در هنر متجلی خواهد ساخت. دقیقاً بسان درخت گیلاسی که یکی از فاتحان رومی جنگ‌های آسیایی با خود به غنیمت آورده بود و در گفتگو با فیلسوف- شاعری دریافت که تنها اثر ماندگار او در کنار همۀ غنائم و افتخارات تنها همین درخت است که طبیعت را با تاریخ پیوند می‌زند و هرسال با شکوفه زدنِ جدید تفسیری از زوال و ویرانگی و بازسازی را نشان خواهد داد. 
      

12

        

بگذارید اول از نویسنده کتاب برایتان بگویم. ویکتور فرانکل –نویسنده و روانپزشک اتریشی- در جنگ جهانی دوم و هنگام حمله آلمان به اتریش اسیر شد. او مدت زیادی را در اردوگاه کار اجباری نازی‌ها سپری کرد. همه چیزش را از تو گرفتند به جز بدن برهنه‌اش! پدر، مادر، برادر و حتی نامزدش یا در اردوگاه‌ها جان سپردند و یا به کوره‌های آدم سوزی سپرده شدند. خواهرش تنها بازمانده این خانواده بود. فرانکل جزو معدود آدم‌هایی بود که توانست زنده از اردوگاه کار «آشویتس» بیرون بیاد. او از تجربه‌هایی می‌گوید که میلیون‌ها انسان آن را لمس کردند و از آن رنج بردند. کتاب شرحی از درون اردوگاه کار اجباری و توسط یکی از کسانی است که از آن‌جا جان سالم به در برده است. 

سوالِ «زندانی‌هایی که زنده ماندند، به کدام منبع امیدبخش وصل بودند که توانستند این شرایط دشوار را تاب بیاوردند؟» مهم‌ترین انگیزه فرانکل برای نوشتن این کتاب بود و رسیدن به پاسخ این سوال، مهم‌ترین انگیزه من برای خواندن این کتاب بود. بنابراین باید تمام آن صحنه‌های دلخراش را می گذراندم تا به جواب می‌رسیدم. 

ویکتور فرانکل در دوران حضورش در اردوگاه، معنایی را برای زندگی‌اش پیدا کرد که تحمل لحظات را برایش ممکن می‌ساخت. او انگیزه زیستن را به معنای زندگی گره زد؛ معنایی که ارتباط چندانی با زمان و مکان نداشته و برای هر فرد، منحصر به فرد است. به عقیده او آزادی درونی انسان‌ها را نمی‌‌توان از آن‌ها گرفت و این آزادی همان اختیار در یافتن معنا و هدف است. او کم‌کم به این نتیجه رسید که اگر معنایی در زندگی وجود دارد پس باید معنایی هم در رنج باشد. رنج همانند مرگ و سرنوشت، قسمت جدانشدنی زندگی است. بدون مرگ و رنج زندگی انسان کامل نمی‌شود. البته هیچ کس نمی‌تواند بگوید آن غایت و معنا چیست و هرکس باید خودش معنای زندگی را پیدا کند و مسئولیت آن رابپذیرد. زندگی یعنی یافتن معنا در رنج‌هایی که می‌بریم. (فوق العاده نیست؟)

این جمله نیچه را شنیده‌اید؟ «کسی که دلیلی برای زندگی کردن داشته باشد از عهده چگونگی آن بر خواهد آمد» (یادم هست جمله دیگری با این مضمون از او خوانده بودم: هرآنچه مرا نکُشد، قطعا قوی‌ترم می‌کند!)

کتاب «انسان در جستجوی معنا» به دو بخش کلی تقسیم می‌شود. بخش اول شامل شرحی از تجربیات فرانکل و آدم‌هایی شبیه او درباره چگونگی زیستن و حتی مردن در اردوگاه کار اجباری است و بخش دوم توضیح خلاصه‌ای از لوگوتراپی و مفاهیم اصلی این شیوه از درمان است. لوگوتراپی وظیفه دارد فرد را در پیدا کردن معنا و مفهوم در زندگی کمک کرده و او را از اهداف پنهان زندگی‌اش آگاه کند. 

اگرچه ویکتور فرانکل در طی سه سال زندگی طاقت فرسا در اردوگاه، کنترل بخش‌های زیادی از زندگی‌اش را از دست داد، اما او از این موقعیت دشوار بیرونی عبور کرد و خود را صاحب فرصتی ناب در پیشرفت روحی یافت. قدرت درونی او، نهایتا توانست او را در برابر سرنوشت پیروز کند و باعث شود از مهلکه آشویتس جان سالم به در ببرد.

پایان
      

16

18

        این کتاب رو وقتی به سایت نشر باز سر زده بودم دیدم و در نگاه اول، جلدش برام جذاب بود. بعد نظراتش رو خوندم و دیدم خیلی‌ها فضا و داستان کتاب رو عجیب توصیف کردن. در نهایت، تصمیم گرفتم مطالعه‌ش کنم‌.
باید بگم درست مثل نظراتی که خونده بودم، کتاب فضای عجیب و تاریکی داشت. میشه گفت یه جورایی ترسناک هم محسوب می‌شد و وایب دارک فانتزی داشت. 
دنیایی که نویسنده  خلق کرده، تازه و خلاقانه‌ست و بنظرم توانایی  این رو داره که جلد‌های بعدی هم داشته باشه. داستان اصلی توی  فضایی به نام نیمه‌راه روایت میشه که مرزی بین دنیای زنده‌ها و مُرده‌هاست. توصیفات این فضا جالب و یه جاهایی هم چندش‌آور بود ولی در کل فضاسازی رو دوست داشتم. از اول داستان یه چرای بزرگ وجود داشت که همون منو به خوندن ادامه‌ی داستان ترغیب می‌کرد‌. البته در کنارش چراهای دیگه‌ای هم بود که بدون جواب موند. 
خلاصه‌ی داستان بدون اسپویل: داستان در مورد سه خواهر به نام‌های گری، ویوی و آیرسه که وقتی بچه بودن، به طرز عجیبی شب سال نو گم میشن. بعد از یک ماه، در حالی که کثیف و بی‌لباس بودن، توی کوچه‌ای  پیدا شده و به خونواده‌شون تحویل داده میشن. اما سه خواهر خیلی تغییر کردن، رنگ چشم‌هاشون، موهاشون، اخلاقشون...
هیچ کدوم از سه خواهر یادشون نمیاد چه اتفاقی براشون افتاده و از نظر دیگران همیشه عجیب و غریبن. تا اینکه سال‌ها بعد خواهر بزرگتر، گری، به طرز مشکوکی گم میشه. آیرس و ویوی تلاش می‌کنن خواهرشون رو پیدا کنن، اما متوجه میشن مرد ترسناک و شاخ‌داری در حال تعقیبشونه و میخواد اونا رو به دام بندازه. 
آیرس و ویوی در حین دنبال کردن قدم‌های گری و  سرنخ‌ها، باید از دست مرد هم فرار کنن و کم‌کم متوجه میشن که جواب، جایی در میان اتفاقاتیه که توی کودکی براشون افتاده. 
آیرس و ویوی وارد نیمه‌راه میشن، مرزی بین دنیای زنده‌ها و مرده‌ها که توش همه چیز رو به فساد تدریجیه.  و قدم به قدم، با حقایق و راز وحشتناکی روبرو میشن که ازشون پنهان شده بود. 
آیا می‌تونن خواهرشون رو پیدا کنن؟ این راز وحشتناک چیه؟ 
📌 امتیاز در گودریدز: ۴.۰۲

      

22

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.