کتاب «پدر عشق و پسر» روایتی است کوتاه اما پر طنین از زندگی حضرت علی اکبر(ع)، از تولد تا شهادت در کربلا.
سید مهدی شجاعی در این اثر، با قلمی آمیخته به عشق و ادب، چنان رابطه ی نابِ پدر و پسری میان امام حسین(ع) و علی اکبر(ع) را به تصویر میکشد انگار روضه مکشوف شده.
نکات برجسته ی کتاب:
قلمِ روان و شور انگیز:
نویسنده چنان زیبا و گیرا مینویسد که گویی داستان را نه از روی کاغذ، که از دلِ تاریخ برمیخوانی.
کتاب را میتوانی در یک نشست بخوانی، اما تأثیرش تا همیشه در ذهنت میماند.
رابطه ی علی اکبر و امام حسین(ع): نگاهی نو
این کتاب فقط شرحِ تاریخی نیست؛ نگاهی عاطفی و انسانی به پیوندِ بی مانندِ پدر و پسری است. شجاعی نشان میدهد چگونه امام(ع)، هم «پدر» است و هم «مرشد»، و علی اکبر(ع) هم «فرزند» است و هم «مرید».
صحنه های وداع، گفت وگوهای شبِ عاشورا و حتی نگاه های خاموشِ این دو، قلب را میلرزاند.
تفسیرهای بدیع از رویدادهای عاشورا:
- درخواست آبِ علی اکبر(ع) از پدر: نویسنده این صحنه را نه نشانه ی ضعف، که نمادِ عطشِ معنوی برای رسیدن به لقا الله تفسیر میکند؛ عطشی که تنها با شهادت برطرف میشود.
ایجازِ هنرمندانه:
شجاعی بدون ورود به حاشیه های تاریخیِ غیرضروری، مستقیم به اصلِ ماجرا میپردازد. کتاب با حجمِ کم، گویی روایتگرِ یک عمر عشق و ایثار است.
نکته ی شخصی:
ارادت نویسنده در کتاب حضرت زینب سلام الله علیها یکی از نقاط قابل توجه کتاب بود که به نظر من بسیار درست در کتاب جا گرفته بود،اما اگر تمام نویسندگان تاریخ بنویسند از عظمت حضرت زینب سلام الله، یک ذره از عظمت این بانو رو نمی توانند به تصویر بکشند
«کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود»
حرفِ آخر:
سید مهدی شجاعی در این کتاب ثابت میکند برای روایتِ کربلا، نیازی به انبوهِ صفحات نیست؛ کافی است قلبِ نویسنده با کربلا تپیده باشد.
«پدر عشق و پسر» نه یک کتاب، که یک سفرِ معنویست به عمقِ عشقِ خالصانه... عشقی که درمانِ هر دردِ بی امان است.
این کتاب را بخوانید، حتی اگر فکر می کنید کربلا را میشناسید. چون کربلا را نمیتوان شناخت؛ فقط میتوان عاشقش شد... دیوانه وار!
«کربلا را
هر که درک کند،
دیوانه خواهد شد
و این دیوانگی درمانی جز فنا فی الله و شهادت ندارد.»