یادداشت محمد

محمد

محمد

1404/4/26

        «نترسیدن از همرنگ نشدن با جماعت» و «شجاعت»  اصلی ترین هدف های این داستان کوتاه هست.
این کتاب که برای کودکان تحریر شده، درباره‌ی یه ماهی کوچولوعه که از مادرش اجازه میگیره که بره بزنه به سفر و دنیا رو ببینه اما مادرش اجازه نمیده و بقیه اطرافیان هم مسخره میکنن یا سعی میکنن منصرفش کنن، اما این ماهی کوچولو دست آخر کار خودشو می‌کنه و دل به جریان جویبار میسپاره و تو راه با موجودات عجیب و جدیدی آشنا میشه و اتفاقات خاصی براش میوفته.
جاهایی از کتاب خشونت هایی اتفاق میوفته که بنظرم مناسب سن بچه ها نیست، مثلاً یه جای داستان چند تا از دوستای این ماهی کوچولو توسط یه پرنده شکار میشن که این قبیل موضوعات برای دنیای بچه ها چندان مناسب نیست.
اگه میخواید این کتاب رو بخونید توصیه که براتون دارم اینه که از ذهن یه کودک به کتاب نگاه کنید تا بتونید لذت ببرید؛ تو یکی از یادداشت های دوستان راجب این کتاب خوندم که نوشته بود «نماد گذاری ها و مفاهیم خیلی سطحی بودن»؛ انگار که این کتاب واسه استاد های دانشگاه نوشته شده!!!!
      
749

43

(0/1000)

نظرات

جالب بهتون بگم اسم این کتاب در ابتدا ماهی سیاه کوچولو دانا بود اما بعد کلمه دانا از اون اسم حذف شد ، چون این کلمه در اون زمان برای مبارزین و مخالفین بار منفی داشت و ارزش محسوب نمیشد
این کتاب زمان خودش بسیار بین مبارزین انقلابی کمونیست طرفدار داشت و بارها گروهی خوانده میشد چون به نوعی اون رو جوابی به سوال چه باید کرد خودشون میدونستن  یعنی تقدم عمل بر اندیشه در الگوهای فکری اون دوره ،،ماهی کوچلوی که وجه تمایزش نسبت به بقیه نه اندیشمند بودن و اهل تفکر بودن و داشتن اگاهی بود بلکه نمادی از شجاعت و اهل عمل بودن محسوب می‌شد در اون زمان ، اگر مایل به مطالعه بیشتر هستید در این باره کتاب جان های شیفته رو بهتون پیشنهاد میدم در نقد  برسی تفکرات اون دوران 

1