یادداشتهای آگاتا هولمز (49) آگاتا هولمز 18 ساعت پیش نشانه چهار آرتور کانن دویل 4.2 13 پنجمین کتاب تابستان ۱۴۰۴* (میبینید سرعتم چقدر فوق العادهاس؟) هولمز تو یه بطری کوکائین داری من که ندارم =(. واقعاً کتاب بینظیری بود، هم داستانی هم پروندهاش جالب بود هم توصیفات خوب بود. این چهارمین کتابیه که از مجموعهٔ شرلوک خوندم و کم کم روندش داره دستم میاد، اینطوریه که کانن دویل یه جوری جزییات رو وارد داستان میکنه حدس زدن مجرم برای خواننده کار راحتی نیست، اما شرلوک جوری همهچیز رو توضیح میده که انگار راحتترین کار دنیاست (واسه همینه که یه دورهای (برای من همیشه) خواستهی خیلیهامون بوده که مغز جناب هولمز رو داشته باشیم!) نیم ستاره رو هم دقیقاً برای همین کم کردم. و یه نکتهی دیگه که اواخر کتاب برام به شدت ملموس بود، یه جورایی نژادپرستانه بود، البته که از طرف شخص شخیص مجرم اما به هرحال... و مقصر نشون دادن هند و مظلوم نشون دادن انگلستان در استثمار هند! و دیالوگ محبوبم که از قسمت ویژه سریال هم به شدت برام دوست داشتنی بود: _ مورفین یا کوکائین؟ _ کوکائین، محلول هفت درصد. دلت میخواهد امتحانش کنی؟ باهاش خوش گذشت، آه از این خونسردی کارآگاه مرموز که همیشه افتخارهاش رو به اسم خودشون میزنن؛ به راستی که کی هستی؟ و آها به عنوان کسی که تقریبا هفت ساله طرفدار دوآتیشهی شرلوک هولمزه میخوام یه اعترافی بکنم، پروندههای پوآرو واقعاً برگریزون ترن، اما شخصیت و روش هولمز همیشه برای من محبوب تر خواهد بود و ارادت ابدی بهش خواهم داشت =). 0 2 آگاتا هولمز 1404/4/9 برق نقره ای و پنج داستان دیگر آرتور کانن دویل 4.5 3 چهارمین کتاب تابستون۱۴۰۴ خیلی خوش گذشت موقع خوندنش ولی نصف پرونده ها شرلوک کار خاصی انجام نداد و روایت ماجرا از زبون بقیه بود درحالی که اولای هر پرونده با اون حجم از جزئیات و اسمای عجیب حوصله م سر میرفت ولییی بازم خوش میگذشت. ویراستاریش هم افتضاح بود حقیقتا. 0 5 آگاتا هولمز 1404/4/2 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 222 دومین کتاب تابستون ۱۴۰۴* حاوی لو رفتن یادداشت ۱: فکر میکنم قلبم داره گریه میکنه، فقدان نامیدی توی مرد موج میزند و اون به دنبال امید دست و پا میزد که فرار کنه دختر برای شرافتش تلاش میکرد و معصومانه به عنوان یه قهرمان خاموش میمیره، انگار کار دیگه ای ازش بر نمیاومد، ولی راه های دیگه ای هم برای بقا مونده بود، یعنی دخترک به کجا رسیده بود که اینطوری رها کرد؟ رفت و مرد رو هم با خودش کشت فقط در یک قالب دیگه؛ شاید من رو هم همینطور.. یادداشت ۲: یک ساعته که تموم شده و به خدا همینطوری زل زدم به دیوار و دارم فکر میکنم انگار میخوام گریه کنم ولی میگم خب برای چی؟ این کتاب فقط بازتابی از حقیقت بود بازتابی از نطق خاموش نا امیدی که توی شلوغی شب پرسه میزنه و تا به خودت بیای میبینی که توی شلوغی و سکوت گم شدی ولی نصف ستاره کم کردم چون فکر کردم این نهایتش نیست، بازم میشه هاله هایی از امید رو توی شلوغی و درماندگی پیدا کرد مگه نه؟ یادداشت ۳:عمیقاً فکر میکنم این کتاب نود صفحهای میتونه اندازهی هزاران کلمه حرف داشته باشه درحالیکه یه کتاب هفتصد هشتصد صفحهای هیچی برای گفتن نداشته باشه. 0 26 آگاتا هولمز 1404/4/1 دشمن عزیز جین وبستر 4.0 65 اولین کتاب تابستون ۱۴۰۴* یادداشت ۱: نطق افکار این دختر مو قرمز با سبک زیبایی شناسی عجیب و منطق احساساتیش، نتیجه اش شد دشمن عزیزِ عزیز. رشد شخصیت سالی رو توی درجههای مختلف از غرولندهای وقت و بی وقتش میشد دید. یه دختر تنبل، اجتماعی، غرغرو و یه جورایی از خود راضی، توی یه شرایط سخت قرار گرفت و پوسته ی تلاشگر و قاطعش برای رشد جامعه بالا زد. چقدر چرت و پرتاتو دوست داشتم سالی عزیز. به اندازه ی جودی برام عزیز هستی. تکه ای از روحم رو توی نوانخانه ی جان گریر جاگذاشتم. یادداشت ۲: محتوای دو کتابی که از جین وبستر خوندم تقریباً برای من یک سبک جدید بود، نامههایی از جنس روزمرههای عادی که توی ژرفنای کلماتش پر از معنیه. در واقع میشه گفت خانم وبستر، اگر پونصد صفحه کتاب بنویسه، چهارصد صفحهش هیچ داستان خاصی رو به دنبال نداره، اما نمیتونم اسمشو بذارم بیمحتوا، چون میشه توش هاله ای از لایههای تفکر عمیقی که جین داشته رو دید. پ.ن: روح من برای همچین عاشقانههایی ساخته شده، کم و تاثیرگزار. 0 11 آگاتا هولمز 1404/3/27 harry potter and the sorcerer's stone جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.5 188 هریپاتر، قریب به دو ماه من رو به خودش مشغول کرد. تقریبا از همون اولی که شروع کردم به کتاب خوندن تا وقتی که پامو گذاشتم توی فضای مجازی خصوصا ایتا، با حجم زیادی از پاترهدها یا علاقه مندان به هری پاتر رو به رو شدم که منو تشویق می کردن به خوندن یا دیدنش اما راستش هیچ وقت علاقهمو جلب نکرد. تا اینکه چندوقت پیش یه روز دیدم یکی از دوستان داره زبان اصلیش رو میخونه منم گفتم بذار چند صفحه شو بخونم و علاقه مو جلب کرد =)... تقریبا هم میشه گفت اولین کتاب زبان اصلی ایه که تموم کردم. عاملی که باعث شد ازش لذت ببرم همین زبان اصلی بودنش بود داستان جالبی داشت اما فانتزیش اصلا خوب نبود، آخرش هم واقعا اعصابم خورد شد حقیقتا من از خوندن این کتاب لذت بردم اما رفت توی فهرست کتابهایی که یه نظرم درخور این حجم از معروف شدن نبودن، حداقل نه به عنوان یه کتاب فانتزی من عاشق جزئیات این کتاب شدم، فضاسازیش فوق العاده بود ولی خیلی جاها دیگه داشت حوصله م سر میرفت یه جاهایی رو خیلی کش داده بودن، آخراش فقط خدا خدا میکردم تموم بشه و چون بگی نگی داستان رو برام لو دادن خیلی ترغیب نشدم به جلدهای بعدی خلاصه اینکه همین =) 1 8 آگاتا هولمز 1404/2/26 رابینسون کروزو دانیل دفو 4.0 16 با اینکه خیلی از این کتاب غر زدم، میخوام بهش چهار امتیاز رو بدم. و بالاخره رابینسون کروزو، ماجراهای من و توهم تموم شد. روند کتاب رو دوست داشتم. بعد از اینکه دزدهای دریایی کارائیب رو دیدم یهو این کتاب برام جالب تر شد. یکم که فکر کردم دیدم چیزی که اذیتم میکرد لحن کتاب بود، که اونم به نظرم به خاطر ترجمه ش بود... ترجمه ش خیلی اذیتم کرد. در کل، خوشحالم خوندمش، ولی به نظرم سزاوار این همه تعریف نبود. پ.ن: وقتشه برم توی کار سینوهه اونم تموم کنم =)... 2 21 آگاتا هولمز 1404/2/23 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.8 20 اونقدرها قوی نیست، اما ارزش خوندن داره. شروع کتاب قوی بود، روند کتاب رو هم دوست داشتم اما کمی ضعیف شد، البته نویسنده نتونست کتاب رو کامل کنه. توصیفات کتاب دقیق بود. همذاتپنداری با شیطان، راحتتر از انسان بود! با توجه به دوره و شرایطی که آندری یف توش بوده این کتاب واقعا منطقیه، خوب تونسته احساساتش رو در قالب کلمات بگونجونه. 0 17 آگاتا هولمز 1404/2/22 مسافرخانه سرخ اونوره دو بالزاک 3.5 3 نفهمیدم دقیقا چه اتفاقی افتاد، پایانش یهو پیچیده شد، شخصیتهارو هم باهم اشتباه میگرفتم ولی خب تمرکز نداشتم روی خوندن. اما در کل پنجاه صفحهی عمیقی بود، همون مقداری که از کتاب فهمیدم به دلم نشست. 0 6 آگاتا هولمز 1404/2/11 سایه های میان ما تریشا لونسلر 4.2 26 کلا اومدم این کتابو بکوبم بره، هرچند بیانصافی نمیکنم زیباییهایی هم داشت. من در کل عاشقانه نمیخونم، ولی ببخشید، این الان عاشقانهست؟ با این حجم از ادبیات فجیع و بدون هیچچچچچ محتوایی؟ (شاید لو رفتن): داستان فقط توی هفتاد هشتاد صفحهی آخر اوج گرفت و خوب بود. دقیقا مثل سنگدل! فقط برعکس سنگدل که همش داشت شیرینیهارو توصیف میکرد توی نصف این کتاب داشت لباس ملت رو توضیح میداد و عملا اتفاق خاصی توی دویست سیصد صفحهی اول نیفتاد. محتوا؟ اول که اصلا نداشت، همونیهم که داشت خیلی فجیع، تکراری و کلیشهای بود. ولی خب یه جورایی میشد توی همون آخرهای داستان رشد شخصیتهارو دید، اینکه فهمیده بودن تصمیمات اشتباهی گرفتن و سعی کردن جبران کنن و خودشونو تغییر بدن. مثل عاشقانههای دیگهای که خوندم آبکی تموم شد اما خوبیش این بود که واقعاً کتاب روونی بود. فانتزی قوی ای نداشت. در آخر هم میخوام بدونم چرا همچین کتابهایی رو منتشر میکنن=)؟ اینا همیناییان که قشر نوجوون میخونن، چرا واقعا یه نوجوون در اوج یادگیری و فعال بودن مغزش باید همچین چیزایی رو وارد ذهنش کنه و از نظرش کتابهای مفیدتر «مسخره» باشن؟ اصلاً روی این کتابها نظارتی هست؟ به معنای واقعی این کتاب داشت بیاخلاق بودن رو ترویج میداد و اسمش رو میذاشت آزادی، بعدهم که نمرهی ۴.۳ میگیره. منم اگر میدونستم کتاب اینطوریه مطمئنا هیچوقت رغبت نمیکردم برم سمتش. 0 18 آگاتا هولمز 1404/2/8 مدرسه جاسوسی؛ اردوی مرگ جلد 2 استوارت گیبز 4.4 10 همهچیز توی این کتاب یافت میشه. جلد اولش اونقدرها برام جالب بود، ولی این جلدش پر از هیجان بود، از اون کتابهایی که ناخودآگاه جلوی چشمات سریال میشن. به موقع هیجان وارد میکرد و غافلگیر میشدی و توصیفاتش عالی بود. شاید اگر دو سال پیش این مجموعه رو میخوندم خیلی بیشتر عاشقش میشدم، منتظر جلد سه هستم =). 0 6 آگاتا هولمز 1404/2/1 کاهن معبد جینجا، داستان سفر ژاپن یامین پور 4.0 103 من با همه ی کتابها سفر میکنم، اما این سفر واقعا واقعی بود. اول که بگم، قطعا قطعا ارزش خوندن داره، چون شما فقط یه سفرنامه رو نمیخونید، شما با حقایق بسیار زیادی روبه رو میشید که خیلیهاشون ملموس هستن. این کتاب فقط درباه ی ژاپن نیست، بلکه درباره ی جنایت بیپایان تاریخ و سکوت مثلا صلح گرایانه ی ملتهاست که تکرار میشه. توصیفات به جا و عادلانه بود، هم خوب هم بد. به علاوه ی قلم به شدت دلنشین آقای یامین پور که شیرینی کتاب رو برای بنده چند برابر کرد. البته منم متعجب شدم از این سکوت عجیب ژاپنیها در برابر این ظلم. منم متعجب شدم از حضور اوباما توی موزه ی صلح هیروشیمایی که ادمایی امثال اون۷۰ سال پیش باعث اون همه بدبختی شدن. منم متعجب شدم از این سکوت تقدیرگرایانهی بی معنی. البته که این کتاب حدود ده سال قبل نگارش شده، اما این فقط ماجرای ژاپن نیست، این ماجرا ی خیلی از ملتهاست، برای همینه که توصیه میکنم بخونیدش. سپاس فراوان از آقای یامین پور، چقدر دلم میخواد به ژاپن سفر کنم و توی مسیر، توی پرسه زدنها و دیدن خیابون ها گم بشم. چقدر دوست دارم به معبد مینجی بیام و از دیدن چندتا خانم که با کیمونو برای عبادت اومدن خوشحال بشم. ژاپن حس خاطرهانگیزی داره برام، از آقای میازاکی بگیر تا سوباسا و همه ی این خاطرات دیگه که کودکیم باهاشون پر شد و حالا این کتاب! بعد این سفر نامه، خیلی بیشتر دلم خواست به این خورشید تابان سفر کنم، به این هفت هزار جزیره ی طلایی که تاریخهارو پشت سر گذاشته و طعم گس اون چایسبز تگری رو مزه کنم. شاید سامورایی درونم داره بیداد میکنه راجع به شرافت، تاریخ و از دست ندادن اصالت. و حالا حس میکنم که یک سنجاب درون هم دارم که دوست داره توی ذهنهای دیگه سرک بکشه و ببینه در سامورایی درون اونها چه خبره. احتمالا دیدتون با این کتاب نسبت به ژاپن عوض بشه و البته یکمی واقعی تر. از ایرادات کتاب هم این بود که به علت مدت زمان کوتاه، خوب پوشش داده نشده بود، اما از نظر من نسبتا کامل و دوست داشتنی بود. «جزیرههای رمزآلود، آرام و بی صدا و اغواگر بر جا نشستهاند...جزیرهها همه گیشا هستند، با کیمونوهایی که داوودیهای سرخ خشن بر آن نقش بسته، فریبنده و زهرآلود.» 0 31 آگاتا هولمز 1404/1/22 بیچارگان فیودور داستایفسکی 3.7 83 میخواستم برای این کتاب هم یک یادداشت بنویسم. میدونم که میخوام دوباره این کتاب رو بخونم چون، در عین شخصیت پردازی عالی و کامل، کتاب تا حد زیادی برام مبهم بود. این واقعاً درباره ی زندگی بود، راجع به دست و پا زدن آدمها برای پول، محبت، عشق... تلاش آدمیزاد برای بقا، رهایی از فقر و پایان رنج من واقعا تا حد زیادی با زندگی شخصیتها و نامههاشون همراه شدم. چیز دیگه ای برای نوشتن ندارم، یه روزی دوباره می خونمش و دقیقتر و کاملتر راجع بهش خواهم نوشت. 0 13 آگاتا هولمز 1404/1/21 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 375 آدمیزاد در امید پرسه میزند. در غرورش دست و پامیزند. اما هیچگاه به انتظار مرگ نمینشیند. با غرور درد میکشد اما به مرگ فکر نمیکند. اما مرگ روزی خواهد آمد و او، امید دارد که از ان بگریزد. مرگ ایوان ایلیچ یک تراژدی زندگی بود. یک تراژدی تاریک و دست نیافتنی. مرگ را همه میچشند، تنها چیز عدالت وار دنیا همین است. اما آیا من و شما بعد خواندن این کتاب، مرگ را در انتظار خود میبینیم؟ در حالی که نشسته و به ما میخندد؟ 2 25 آگاتا هولمز 1404/1/18 سین زدی ولی جواب ندادی آخیرا 3.4 31 باشه اصلا، اینم یه سبک نوشتنه. ولی آخه... امروز صرفاً از سر بی حوصلگی توی مدرسه از دوستم گرفتم و خوندمش. این حرفها نه تنها طرفدار دارن، بلکه بابتش ۱۶۰ هزار تومن پول میدن! و این عجیبه... چون اینا همون حرفاییان که من توی دیلیهای تلگرام و ایتا میخونم... بیمحتوای محض. وقت تلف کردنه =) کلی هم کاغذ سرشون هدر میره. واقعا حس میکنم به نویسندهها و شاعرایی بزرگی مثل داستایفسکی، فروغ، بزرگ علوی و ...توهین محضه که اسم این رو بشه کتاب گذاشت. شاید از ۲۰۰ صفحهش کلا ۱۰ صفحه حرف آدم حسابی داشت توش. 2 23 آگاتا هولمز 1404/1/18 شرلوک هولمز وسط شاهنامه علی میرمیرانی ( ابراهیم رها ) 2.9 15 نظر دادن راجع به این کتاب کمی برام سخته. اما از یه چیزی مطمئنم: شما احتمالاٰ از این کتاب خوشتون نمیاد، مگر اینکه طرفدار شرلوک هولمز باشید (اونم نه همه!) خب، راستش این کتاب برای من تجربه ی جدیدی بود، توی راه سفر خوندمش و دروغ چرا؟ خاطره ی خوبی برام ساخت. شاید طنزش زیادی بود، شاید روایت خوبی نداشت، اما ایده ی داستان رو دوست داشتم. در این حد بود که ترغیبم کنه برای خوندن جلدهای بعدی. اما کتاب پر از ایراد بود. خیلی از طنزها پیش پا افتاده و بیمزه بود، ولی خب میشد باهاش بخندی. (حاوی لو رفتن): این جلد هم بیشتر مقدمه س، چون شرلوک هولمز از نیمه ی دوم داستان، وارد شاهنامه شد، قبلش اصلا اینطوری بود که فکر میکنی داری یه داستان دیگرو میخونی، که اونهم نیمهتموم میمونه توی ذهنت. اگر حوصلهتون سر رفته و نصف زندگیتون رو توی خیابون بیکر گذروندید، این کتاب بد نیست، وقتشه از خیابون بیکر کوچ کنید ایران، با شرلوک هولمز! 0 6 آگاتا هولمز 1404/1/8 پسرک، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 267 بر خلاف نظر تندی که نسبت به پاندا و اژدهائه داشتم، این کتاب به دلم نشست، بیشتر شبیه یکی ادآوری بود، اینکه بهمون یادآوری کنه حواسمون به خودمون باشه، هرچند اینم کلیشه کم نداشت، اما شاید این کتاب یه وقتی توی لحظه های سخت یا گمراه کننده ی زندگی کمک کننده باشه. (البته به نظرم اگر خواستید الکترونیکیشو بخونید) 0 7 آگاتا هولمز 1404/1/3 ایرانی تر نهال تجدد 3.9 26 خانم تجدد، خوب من رو با ماجراهات همراه کردی، از حافظیه ی شیراز بگیر تا جشنواره های فرانسه، به همه جا سفر کردم. «تاریخ ملموس و زنده میشود» با این کتاب. (بریده ای از کتاب) من هم با این کتاب ایرانی تر شدم. «خودکار با خون آبی» مینویسد و من هم با غمی آبی اغشته به زندگی این کتاب رو خوندم. در این کتاب از مرگ خبری نبود، البته خیلیها رفتند اما زندگی هنوز بود، امید در سراسر صفحات این کتاب رنگ بسته بود، ادبیات و واژهها ازشون امید میچکید، امید زندگی. «میدانم دیگر نخواهد توانست با این خط بنویسد، میدانم دیگر پرندگان بزرگ شکاری بر فراز سر ما پرواز نخواهند کرد، میدانم دیگر در کنار هم سد و کوچک و باریکهٔ آب را نخواهیم دید... میدانم... نه، نمیخواهم بدانم.» 1 19 آگاتا هولمز 1403/12/27 بابا لنگ دراز(عاشقانه های کلاسیک) جین وبستر 4.3 21 تموم شد، بالاخره. اولین کتابی بود که از مجموعه ی عاشقانه های کلاسیک افق می خوندم، هیچوقت هیجوقت ژانر عاشقانه توی کتاب توجهمو جلب نکرد ولی از نوع کلاسیکش جدی عمیق تر و قشنگ تره، هرچند این عاشقانه ش ۱ درصد بود. همیشه خوندن نامه ها و خاطرات دیگران وقتی معنا داره برام جالب بوده، به همین دلیل، خوندن این کتاب برام بسیار لذت بخش بود. احساسات متناقض جودی که هرچند ساده ولی کامل توصیفشون کرده بود، سیر داستانی در قالب نامه، ها، همه ی اینا بسی جالب بود و دوست داشتنی . 5 7 آگاتا هولمز 1403/12/3 همسری در طبقه بالا ریچل هاوکینز 2.9 7 جالب بود اما نبود. تقریباً قابل پیش بینی و یک جورهایی تکراری، پایانش میتونست بهتر باشه. 0 9 آگاتا هولمز 1403/11/25 کمیک ماجراهای شرلوک هلمز_ مرگ قرمز آرتور کانن دویل 2.3 2 اولش فکر کردم وای چه باحال یه کمیک از شرلوک گیر آوردم ولی چندان جالب نبود، یه کم طول داده بودن فونتشم ریز بود. 0 2