یادداشت‌های آگاتا هولمز (41)

          کلا اومدم این کتابو بکوبم بره، هرچند بی‌انصافی نمی‌کنم زیبایی‌هایی هم داشت.
من در کل عاشقانه نمی‌خونم، ولی ببخشید، این الان عاشقانه‌ست؟ با این حجم از ادبیات فجیع و بدون هیچچچچچ محتوایی؟

(شاید لو رفتن): داستان فقط توی هفتاد هشتاد صفحه‌ی آخر اوج گرفت و خوب بود.
دقیقا مثل سنگدل! فقط برعکس سنگدل که همش داشت شیرینی‌هارو توصیف می‌کرد توی نصف این کتاب داشت لباس ملت رو توضیح می‌داد و عملا اتفاق خاصی توی دویست سیصد صفحه‌ی اول نیفتاد.

محتوا؟ اول که اصلا نداشت، همونی‌هم که داشت خیلی فجیع، تکراری و کلیشه‌ای بود.
ولی خب یه جورایی می‌شد توی همون آخرهای داستان رشد شخصیت‌هارو دید، اینکه فهمیده بودن تصمیمات اشتباهی گرفتن و سعی کردن جبران کنن و خودشونو تغییر بدن.

مثل عاشقانه‌های دیگه‌ای که خوندم آبکی تموم شد اما خوبیش این بود که واقعاً کتاب روونی بود. فانتزی قوی ای نداشت.

در آخر هم می‌خوام بدونم چرا همچین کتاب‌هایی رو منتشر می‌کنن=)؟ اینا همینایی‌ان که قشر نوجوون می‌خونن، چرا واقعا یه نوجوون در اوج یادگیری و فعال بودن مغزش باید همچین چیزایی رو وارد ذهنش کنه و از نظرش کتاب‌های مفیدتر «مسخره» باشن؟ اصلاً روی این کتاب‌ها نظارتی هست؟ به معنای واقعی این کتاب داشت بی‌اخلاق بودن رو ترویج می‌داد و اسمش رو می‌ذاشت آزادی، بعدهم که نمره‌ی ۴.۳ می‌گیره. منم اگر می‌دونستم کتاب اینطوریه مطمئنا هیچوقت رغبت نمی‌کردم برم سمتش. 
        

14

          من با همه ی کتاب‌ها سفر می‌کنم، اما این سفر واقعا واقعی بود. 
اول که بگم، قطعا قطعا ارزش خوندن داره، چون شما فقط یه سفرنامه رو نمی‌خونید، شما با حقایق بسیار زیادی روبه رو می‌شید که خیلی‌هاشون ملموس هستن.
این کتاب فقط درباه ی ژاپن نیست، بلکه درباره ی جنایت بی‌پایان تاریخ و سکوت مثلا صلح گرایانه ی ملت‌هاست که تکرار می‌شه.
توصیفات به جا و عادلانه بود، هم خوب هم بد.
به علاوه ی قلم به شدت دلنشین آقای یامین پور که شیرینی کتاب رو برای بنده چند برابر کرد.
البته منم متعجب شدم از این سکوت عجیب ژاپنی‌ها در برابر این ظلم.
منم متعجب شدم از حضور اوباما توی موزه ی صلح هیروشیمایی که ادمایی امثال اون۷۰ سال پیش باعث اون همه بدبختی شدن.
منم متعجب شدم از این سکوت تقدیرگرایانه‌ی بی معنی.
البته که این کتاب حدود ده سال قبل نگارش شده، اما این فقط ماجرای ژاپن نیست، این ماجرا ی خیلی از ملت‌هاست، برای همینه که توصیه می‌کنم بخونیدش.
سپاس فراوان از آقای یامین پور، چقدر دلم می‌خواد به ژاپن سفر کنم و توی مسیر، توی پرسه زدن‌ها و دیدن خیابون ها گم بشم.
چقدر دوست دارم به معبد مینجی بیام و از دیدن چندتا خانم که با کیمونو برای عبادت اومدن خوشحال بشم.
ژاپن حس خاطره‌انگیزی داره برام، از آقای میازاکی بگیر تا سوباسا و همه ی این خاطرات دیگه که کودکیم باهاشون پر شد و حالا این کتاب!
بعد این سفر نامه، خیلی بیشتر دلم خواست به این خورشید تابان سفر کنم، به این هفت هزار جزیره ی طلایی که تاریخ‌هارو پشت سر گذاشته و طعم گس اون چای‌سبز تگری رو مزه کنم.
شاید سامورایی درونم داره بیداد می‌کنه راجع به شرافت، تاریخ و از دست ندادن اصالت.
و حالا حس می‌کنم که یک سنجاب درون هم دارم که دوست داره توی ذهن‌های دیگه سرک بکشه و ببینه در سامورایی درون اونها چه خبره.
احتمالا دیدتون با این کتاب نسبت به ژاپن عوض بشه و البته یکمی واقعی تر.
از ایرادات کتاب هم این بود که به علت مدت زمان کوتاه، خوب پوشش داده نشده بود، اما از نظر من نسبتا کامل و دوست داشتنی بود.

«جزیره‌های رمزآلود، آرام و بی صدا و اغواگر بر جا نشسته‌اند...جزیره‌ها همه گیشا هستند، با کیمونوهایی که داوودی‌های سرخ خشن بر آن نقش بسته، فریبنده و زهرآلود.»
        

28

3