محمدجواد شاکر آرانی

محمدجواد شاکر آرانی

@MJShaker

7 دنبال شده

9 دنبال کننده

            
          

یادداشت‌ها

                هایزنبرگ را آنها که با فیزیک سروکاری، از دور یا نزدیک داشته‌اند، با اصل عدم قطعیتش می‌شناسند؛ اصلی که حداقل در نگاه اول می‌زند زیر میز همه ادعاهای علم درباره قواعد جبرگونه حاکم بر عالمی که فهم دقیق و پیش‌بینی‌اش غایت علم است. اگر هم اخیرا «اوپنهایمر» را دیده باشید، هایزنبرگ برایتان می‌شود معادل آلمانی اوپنهایمر که به‌خاطر کفایت نکردن اطمینان و اعتماد هیتلر، نتوانست در پروژه بمب اتم نازی‌ها را روی دست آمریکایی‌ها بلند کند و سرنوشت دیگری را برای دنیا رقم بزند.

هایزنبرگ در «جزء و کل» تصویر واقعی‌تری از خودش را روی کاغذ آورده؛ فیزیک‌پیشه‌ای که یکی از بنیان‌گذاران مکانیک کوانتومی به حساب می‌آید، اما دغدغه‌هایی متافیزیکی و فلسفی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مذهبی دارد. هایزنبرگ در این کتاب که به نوعی خودزندگی‌نامه و خاطراتش است، هم از سیر زندگی علمی‌اش می‌گوید که بیشتر حول تحول مکانیک کوانتومی و تعبیرهای گوناگون آن می‌گردد، هم از اوضاع و احوال اروپا و آلمان در سال‌های جنگ جهانی دوم، هم گفت‌وگوهای جذابی که بزرگ‌ترین فیزیک‌دان‌های قرن بیست حول آن گرد می‌آیند و به بحث می‌نشینند؛ گاهی در خانه همدیگر و با چاشنی موسیقی و گاهی در دل طبیعت اروپا و به صرف کوه‌نوردی. در «جزء و کل» اینشتین، پلانک، نیلز بور، دیراک، پاولی، دوبروی، شرودینگر و دیگران حضور دارند و به‌اندازه فیزیک یا حتی بیش از آن، درباره جامعه‌شان فکر می‌کنند و بحث می‌کنند؛ جامعه‌ای که سال‌های سیاه و تاریکی را می‌گذراند و به همین خاطر تعدادی‌شان، آن سوی اقیانوس را مأوا می‌یابند و با هزار امید به رویای آمریکایی پناه می‌برند.

هایزنبرگ اما تصمیم گرفت در آن دوران تاریک در آلمان بماند: «هرکسی به حکم تولد، زبان و فرهنگش به کشور خاصی تعلق دارد. اگر انسان ریشه‌هایش را قطع و مهاجرت می‌کرد، آیا صحنه را برای دیوانگان نامتعادلی که با نقشه‌های جنون‌آمیزشان، آلمان را یک‌راست به سوی فاجعه می‌برند خالی نمی‌گذاشت؟». در واقع او به سخن پلانک: «به فکر وقتی باشید که فاجعه پایان می‌یابد» پایبند ماند، هرچند بارها مجبور به سازش با حاکمیت شد.
        

13

                یانیس واروفاکیس، اقتصاددان یونانی‌ست که در سال ۲۰۱۵ چندماهی وزیر اقتصاد دولت چپ‌گرای یونان بود‌ و بیش و پیش از آن، به‌خاطر نوع لباس و فرم گفتار و نوشتارش شناخته می‌شد. در ضمن نقل قول معروف «اقتصاد مهم‌تر از آن است به اقتصاددان‌ها سپرده شود» که معمولا در نقد جریان اصلی اقتصاد به کار می‌رود، از این اقتصاددان جذاب چپ‌گراست.

واروفاکیس در سال ۲۰۱۳ در ۹ روز برای دخترش، سونیا سعی کرد روایتی قابل فهم و ساده و خلاصه از تاریخ اقتصاد بنویسد و به این سوال پاسخ دهد که چرا این‌قدر نابرابری در جهان وجود دارد؟ حاصل این ۹ روز در کتابی با عنوان «حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد» چاپ شد که عنوان فرعی‌اش «تاریخ مختصر سرمایه‌داری» است، هرچند خود نویسنده در سراسر کتاب به‌جای سرمایه‌داری که از نظرش بار ایدئولوژیک دارد، از عبارت «جامعه بازار» استفاده می‌کند.

نویسنده در این کتاب برای بیان تاریخ اقتصاد، از زمانی که انسان‌ها برای جبران کمبود منابع، رو به کشاورزی آوردند و مازاد پدید آمد و مازاد بازار را شکل داد و از کنار آن نوشتار و فناوری‌های مختلف توسعه پیدا کرد تا امروز که ربات‌ها و هوش مصنوعی یا مالکان‌شان، سودای گرفتن جای انسان‌ها و شاید تسلط بر آنها را دارند، سعی کرده تا حد ممکن از زبانی ساده و جذاب و طنزآلود استفاده کند و تا جای ممکن هم مفاهیم اقتصادی را با داستان‌های اسطوره‌ای یونان باستان و ادبیات کلاسیک اروپا و سینمای هالیوود توضیح دهد.

واروفاکیس در این کتاب موضوعات مختلف اقتصادی مثل بازار، ارزش مبادله، بدهی، بهره، پول، بانک، دولت و … را تشریح کرده، اما در کنارش عقاید چپ‌گرایانه و دموکراسی‌خواه خودش را نیز در قالب نقدهایش به جامعه بازار (سرمایه‌داری) و پیشنهادهایش برای نجات جوامع انسانی از نابرابری و بحران محیط زیست و … به خواننده ارائه داده است. یکی از جالب‌ترین عقاید واروفاکیس در این کتاب، نقدهایش به اقتصاددان‌هاست که از اقتصاد به عنوان علمی مانند ریاضیات و فیزیک و شیمی صحبت می‌کنند، در حالی که از نظر او اقتصاد چنین ماهیتی ندارد، چرا که در اقتصاد خیلی اوقات پیش‌بینی‌ها خاصیت خودمحقق‌شوندگی دارند و جوامع اقتصادی، شبیه طبیعت، نسبت به نظریات و پیش‌بینی‌های اقتصادی بی‌طرف نیستند و در واکنش به آنها رفتارشان را تغییر می‌دهند.
        

14

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها