معرفی کتاب سنگی بر گوری اثر جلال آل احمد

سنگی بر گوری

سنگی بر گوری

3.7
155 نفر |
53 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

283

خواهم خواند

47

شابک
9782000043881
تعداد صفحات
96
تاریخ انتشار
1359/10/11

توضیحات

        این کتاب کم حجم به نوشته آل احمد شامل شش فصل است و توصیفی جذاب از ماجرای تک گویی راوی، جلال، و همسرش، سیمین دانشور، درباره عدم توانایی آنها در صاحب فرزند شدن دارد. من با هیجان بسیار برای خواندن این کتاب آمادهام، زیرا مسئله تولد فرزند برای بسیاری از افراد یک مسئله مهم و حساس است و من مشتاق هستم تا بدانم که چگونه جلال و سیمین با این مشکل مواجه شدهاند و چه راههایی را برای حل آن تلاش کردهاند.شروع کتاب با جمله "هر آدمی سنگی است بر گور پدرش" بسیار جذاب است و فضای معنوی و احساسی را به خواننده القا میکند. این جمله نشان از ارتباط عمیق جلال با گذشته و خانوادهاش دارد و نقطه شروعی استوار برای راوی برای شروع داستان خود است. من نمیتوانم صبر کنم تا ببینم که این جمله چگونه به داستان اضافه خواهد شد و چطور رابطه جلال با پدرش در طول داستان تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.باورهای خرافی قدیمی و روشهای پزشکی، دو عامل مهم در تلاش جلال و سیمین برای فرزند دار شدن هستند. من همیشه به علاقهمند به فرصت های کتاب هستم که در مورد باورهای خرافی قدیمی و روش های درمانی سنتی صحبت کنند. من در خواندن درباره تجربیات جلال و سیمین در آزمودن این روش ها بسیار متحمس هستم. آیا آنها به نتایج مطلوب دست پیدا کردهاند؟ آیا روشهای خرافی قدیمی معتبر هستند یا نه؟
      

لیست‌های مرتبط به سنگی بر گوری

یادداشت‌ها

          این کتاب قصه کشمکش درونی و نمود بیرونی نویسنده در مواجهه با مساله بچه‌دار نشدن خودش و همسرشه. گاهی خواستن تا مرز جنون و گاهی بی‌خیالی مطلق. یه‌جورایی بدون حد وسط. ولی اونچه کتاب رو متمایز کرده موضوعش نیست، ادبیاتشه؛ صریح، تند، صادقانه و گاهی رکیک‏. در واقع انگار ما بیش ازین‌که مشغول خوندن قلم نویسنده باشیم مشغول شنیدن صدای ضمیر ناخودآگاهش هستیم. 
یکم فراتر بخوایم نگاه کنیم میشه موضوع اصلی کتاب رو با هر موضوع دلخواه دیگه ای عوض کنیم و ببینیم چه مخالفت‌ها و موافقت‌هایی باهاش میاد. چه سرزنش‌ها و چه تشویق‌هایی. چه خواستن‌ها و چه پشیمون شدن‌هایی و کلی دوگانه تامل‌برانگیز دیگه میتونه باعث شه آدم ساعت‌ها به مسائل خرد و کلان زندگیش که تک برزخ شدن و نشدن گیرن فکر کنه و فکر کنه.


جلال تو "سنگی بر گوری" مضمونا درباره رفتار خودش (که بچه‌دار نمی‌شده) با بچه‌های اقوام میگه: 
بهشون محبت کنم و گرم باشم میگن حسرتشه؛
غر بزنم از شلوغی‌ و کاراشون میگن حسودیشه؛
بی‌اعتنا باشم میگن زورش گرفته؛
خلاصه هر رفتار عادی‌ای پیش بگیرم یه‌چیزی بهم می‌چسبونن.
خلاصه انگار یه "اسیرشدیم قشنگ" خاصی تو لحنش پیداست وسط کتاب:))


[و البته که این وضع همیشگی ماست تو زندگی
        

18

          یادمه دکتر خالقی (استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران) یه روز تعریف کرد که یه دفعه از سیمین پرسیدم: «تو مگه سنگی بر گوری رو نخونده بودی؟! پس چه جوری بازم جلال رو دوست داشتی!» سیمین هم برگشت بهم گفت: «تو جلال رو ندیدی. نمیشد جلال رو ببینی و دوستش نداشته باشی...»
.
یادداشت برای دفعه دومی که خواندم:
جلال به بحرانی در زندگی‌اش خورده به نام عقیمی. در کشمکشی که در این جریان داشته جایی کارش به رابطه خارج از ازدواج می‌رسد و بالتبع سیمین میفهمد و جار و جنجالی. نمیدانم چه شد و چرا تصمیم می‌گیرد افکارش را روز کاغذ بیاورد. در واقع سعی میکند به نوعی خود را روانکاوی کند که عجیب است. عجیب‌تر نتیجه این روانکاوی است که گویی تمایلش به تعدد زوجات به این جا کشانده‌اش و عقیم بودن فقط بهانه‌ای برایش بوده. کشمکش درونی‌ای که جلال در فصل پنج آورده در عین حال که شاهکار، وحشتناک است. 
اینها همه به کنار، در عین ناباوری کتاب با مرگ تمام میشود! اصلا نسبتش را نمی‌فهمم. فکان الدنیا لم تکن و کأن الاخرة لم تزل؟!
آدم عجیبی است جلال.

دکتر طبیب‌زاده در جلسه‌ای این کتاب را با منظر روانکاوی فرویدی بررسی کرده. هر چند جای خدشه دارد ولی چیز جالبی درآمده. در کانالم اگر سرچ کنید «سنگی بر گوری» میآورد.
        

19

          سنگی بر گوری با محوریت فرزند نداشتن سیمین و جلال توسط جلال آل احمد نوشته شده. کتابی که تا سالها بعد از فوتش چاپ نشده و برخی اونو به دلیل احترام به سیمین می‌دونن. چیزی که در مورد کتاب برام عجیب بود لحن و روایت صریح جلال آل احمد از خصوصی‌ترین بعد زندگیشه که به گفته‌ی خودش با این جنس ابراز در ابتدا مشکل داشته! اما داستان تا جایی پیش میره که حتی اشاره‌ای به جریان هیلدا هم می‌کنه و در نهایت با همون جمله‌ی خودش که "هر فرزندی سنگیه بر گور پدرش" این کتاب کوتاه رو تمام می‌کنه.
ارزش این کتاب به نثر یا قصه خاص نیست؛ احتمالا دلیل اصیل برای انتخاب کتاب آشنا شدن با یک خود زندگینامه از زندگی جلال و سیمین باشه و عامل جذابیتش هم این میزان صراحت در روایت اما چیزی که میخوام صرفا به عنوان یک دید شخصی به این برداشت اضافه کنم اینه که  شاید تا حدی شاهد این باشیم که آدم‌ها با هر پیشرفت و جایگاهی که پیدا میکنن همچنان تا حدی تحت تاثیر فرهنگی که حتی ممکنه نقدش کنن باقی می‌مونن! چیزی که اینجا شاید خانواده‌ی سنتی جلال آل‌احمد و فرهنگی‌جاری در زمانی باشه که کتاب روایتش میکنه. 
در مجموع با زندگی دو تن از نویسندگان بزرگ تاریخ ادبیات مواجه هستیم که حتما با نوشته‌هاشون جاری باقی موندن و به قول جلال اگر سنگی بر گوری هم باشه سنگ ارزشمندی ازشون باقی مونده.
        

18

          《سنگی بر گوری》را حالا خواندم که فرزند دارم ولی تجربه‌ی بسیار کوتاهی از مراجعه به پزشک زنان هم دارم و جلال چقدر از عمق جان، تمام احوالات متناقض زمانی که دل آدمی بین بچه‌خواستن و نخواستن می‌چرخد، نوشته‌است.
بچه‌دار شدن و نشدن، جدا از اهمیتش به خودی خود، در سطح بالاتری که اتفاقا در این کتاب به خوبی درآمده، محملی است عظیم برای روایت بالا و پایین شدن‌های روحی و البته رفتاری، خانوادگی و اجتماعی در مواجهه با تجربه‌های مهم زندگی.
تمایل خودخواهانه‌ی انسان به جاودانگی، سایه‌ی سیاهی بر درد قبول این حقیقت که زندگی در دنیا کوتاه است می‌اندازد و نویسنده بین عباراتش، حال و هوای عجیبی از ناتوانی ذاتی آدمی منتقل می‌کند که در عین سادگی، عمیق است.
قلم جلال آل احمد، گفتن از نازایی را در کمال آرامش و بدون ایجاد هیجان کاذب و خودنمایی، به سمت و سویی اجتماعی و از طرفی درونی برده که تحسین‌برانگیز است.
این‌که ما جلال و سیمین را می‌شناسیم، وقت مطالعه حس شرمی بیش از حالت عادی در مخاطب می‌سازد و احساس می‌کنیم از شخصی‌ترین مسائل زوجی باخبر شده که آن‌قدرها هم با آن‌ها صمیمی نیستیم.
        

0

          این کتاب گوشه‌ای از زندگی جلال آل احمد است. زندگی مردی که بی‌فرزند مانده و هر‌چه خود را به این در و آن در می‌زند نتیجه‌ای نمی‌گیرد. از دوا درمان‌های سنتی یا به قول جلال خانگی، مانند خوردن نطفه تخم‌مرغ خام به مدت چهل روز، جگر خام و چله بری و ... بگیر تا آزمایش و رفتن پیش این طبیب و آن طبیب در شهرها و حتی کشورهای دیگر.
این طور به نظر می‌رسد که جلال آل احمد در این کتاب گلایه‌های خود را آورده است. گلایه از اینکه چرا از بین این همه مردم او دچار مشکل شده است و نمی‌تواند بچه‌دار شود:
«پدرم سه برادر داشت و دو خواهر و مادرم در همین حدود. و آنوقت خود ما خواهر و برادرها. مادرم سیزده شکم زاییده که هشت‌تاشان مانده‌اند که ما باشیم. از این هشت تا یکی‌شان را سرطان بلعید – خواهرم را – که او هم بچه نداشت و یکی دیگر را سکته برد – برادر بزرگم را – که گرچه از زن اولش یک بچه داشت دوتا زن دیگر هم گرفت و طلاق داد ولی به هر صورت وقتی مرد همان یک بچه را داشت. اما دیگران هر‌کدام با بچه‌ها و نوه‌ها. مادرم فقط ندیده‌اش را ندیده. و آنوقت عموزاده‌ها و خاله‌زاده ها و نوه‌ها و نتیجه‌ها و زاد و رود ... یک ایل به تمام معنی. و در چنین جنگل مولایی ... سرنوشت آمده فقط یخه مرا گرفته...»
در جایی شکایت از این دارد که مردم چه‌ها که نمی‌گویند درباره‌شان وقتی که هربار با بچه‌ها رفتاری دارند. و گلایه‌های دیگر.
زبان کتاب عامیانه و خودمانی است. گویی که جلال، خود روبرو نشسته است و سخن می‌گوید، و انواع و اقسام کلمات و جمله‌ها را بیان می‌کند؛ نه اینکه کسی دارد کتاب می‌خواند.
در کل از سبک نوشتاری کتاب و صادق بودن نویسنده در بیان وقایع و افکار ذهنی‌اش خوشم آمد. این صداقت در اولین خط کتاب کاملاً مشهود است:
«ما بچه نداریم. من و سیمین. بسیار خوب. این یک واقعیت. اما آیا کار به همین جا ختم می‌شود؟»

امین پازوکی 1392/10/02
        

16

          «سنگی بر گوری»
را شورش جلال می خوانم برای کاستن آلام نداشتن فرزند و از همه مهمتر قضاوت اطرافیان.
این اثر که از بهترین های رئالیسم ادبی ماست به سان«نامه به کودکی که زاده نشد» فالاچی‌ به موضوع بچه دار شدن و نشدن می پردازد و بازخورد آن در میان دهان های اطرافیان، زندگی روزمره و حالات روحی خود فرد.
نویسنده که گاهی قلمش از مرز صراحت به ورطه تندنویسی می افتد به شدت مناسب این نوشتار انتقادی است و در بیشتر داستان مرز زندگی خصوصی نویسنده و کتاب محو می شود به طوری که خواننده پس از اطلاع از عدم رضایت همسر جلال از انتشار کتاب، به او حق می دهد.
هرچند ناتوانی در فرزند آوری از مصیبت های سخت این زندگی است لکن اگر نبود دعوت سفیران حق به صبر بر آن و شکر حضرتش (که اتفاقا شعرای قدیم این کشور هم این موضوع را پرداخته اند) هرکسی به شکوایه های عیان جلال حق خواهد داد.
مطالعه این اثر به تمام کسانی که می خواهند بچه دار شوند،یا بچه دار نمی شوند توصیه می گردد!
        

9