شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
        زیبایی کتاب زمانی برای من ثابت شد که داستان به اوج خودش رسید و به نهایتی از رئالیسم جادویی رسید که در حالت عادی دیوانه وار دیده میشه اما نویسنده از ابتدای داستان چنان همه قطعات رو کنار هم چیده و زمینه سازی کرده که درک چنین تخیلی در کتاب کاملا آسون هست.
و اما محتوا، حین مطالعه کاملا احساس میکردم که نویسنده چیزی رو میخواد غیرمستقیم بگه و این داستان مثل یک نامه رمزنگاری شده است، و یک پیام حالا برگرفته از کشور و فرهنگ و تاریخ خودشون رو در برداره و با مطالعه بیشتر تاریخ جماهیر شوروی و مسکو و اتفاقات و درگیری های اون زمان، رمز و نگار داستان مرشد و مارگاریتا برام باز شد و این یکی دیگه از زیبایی های کتاب بود.
و آرامشی که این داستان بهم داد، شروع و پایان بجا و روند زیباش بود. آنچنان که ابتدای داستان مثل صفحه شطرنج مهره ها شروع به حرکت کردن و درگیری ها آغاز شد و در پایان با خروج تمامی مهره ها و شکست یک طرف، همه مهره ها دوباره سرجای خودشون قرار گرفتن  و این فوق العاده بود.
      

18

مالیس

مالیس

دیروز

        کتاب بادیگارد رو تموم کردم و برای من، مطالعه‌ش واقعا حس خوبی داشت. می‌تونم این حس رو به خوردن یه نوشیدنیِ لذت‌بخش توی پاییز، یا فکر کردن به فانتزی‌های نوجوانانه با بازیگر موردعلاقه تشبیه کنم. ما اینجا با یک کلیشه‌ی قدیمی رو‌به‌رو هستیم: عشق بین یک بازیگر و بادیگاردش؛ اما این بار از نوعی متفاوت. همیشه توی این مدل از داستان‌ها با یک مردِ هیکلیِ جذاب رو‌به‌رو بودیم که به عنوان بادیگارد، از عشقش که از قضا همون بازیگر باشه مراقبت و محافظت می‌کرد. اما این بار کلیشه‌ها تغییر داده شدن و بادیگاردِ داستان، یک زنِ ریز جثه‌ی معمولیه که از قضا یک احساساتی هم به مشتریش داره. مثل همیشه از کلیشه‌ای نبودن کتاب‌ها استقبال می‌کنم و این برام یک نقطه‌ی قوت محسوب میشه. بنظرم قلم نویسنده خیلی دلنشین و دوست‌داشتنی بود؛ اصلا سنگین نبود و تقریبا هر خواننده‌ای می‌تونه باهاش ارتباط بگیره. شخصیت‌پردازی کتاب رو دوست داشتم و شخصیت‌ها برای من قابل لمس و قابل درک بودن. شوخ‌طبعی نویسنده خیلی ستودنی بود خیلی بخش‌ها از کتاب باعث خندیدن من شد. مفاهیم داخل کتاب واقعا عالی بودن؛ از جمله عشق، سواستفاده کردن و مقابله باهاش، احساسات، خود دوستی و زندگی کردن. بنظرم درک کردن مفاهیم داخل کتاب برای هر انسانی نیازه و خوبه که بفهمیم هر آدمی ارزشمنده و عشق رو نمی‌شه با علاقه‌مند شدن به قیافه‌ی یک نفر اشتباه گرفت. خیلی خوب به این که توی بعضی روابط شخص متقابل ازمون سواستفاده می‌کنه و حس ناکافی بودن بهمون میده پرداخته شده بود. نقد نویسنده به علایقِ افراطی طرفداران به بازیگرها رو دوست داشتم و اینکه داخل کتاب به این اشاره شده بود که بازیگرها و مشاهیر، مثل افراد عادی زندگی خودشون رو دارن و اکثر مواقع هیچ‌چیز اونطور که به‌نظر می‌رسه نیست. همینطور اشاره به اینکه یک خانواده افرادین که هر موضوعی پیش بیاد باز هم هم رو دوست دارن، برام زیبا بود. فضاسازی کتاب واقعا برام دلچسب بود؛ مخصوصا اینکه لوکیشن کتاب، اون مزرعه‌ی خانوادگی توی واقعیت وجود داره و برای مادربزرگ و پدربزرگ خود نویسندست. اینکه نویسنده این کتاب رو توی دوره‌ی کرونا نوشته (طبق برداشت من از یادداشت نویسنده) خیلی برام جالب بود. بنظرم هر جمله از این کتاب، حس امیدی رو ساطع می‌کنه که بهش نیاز داریم. اگر بخوام به نقاط منفی هم اشاره کنم، باید بگم که بنظرم کتاب زودتر می‌تونست تموم بشه و نویسنده زیادی کشش داده بود. یا اینکه می‌شد هیجان خیلی بیشتری به کتاب تزریق کرد. در مورد پایان‌بندی باید بگم که خیلی دلنشین و دوست‌داشتنی بود و حالم رو خوب کرد. از نویسنده بابت لبخند‌هایی که با این کتاب بهم هدیه داد ممنونم. خیلی دوست دارم نسخه‌ی فیزیکیش رو داشته باشم اما نسخه‌ی صوتی کتاب که توی اپلیکیشن کتابراه هست خیلی خوب بود و از صدای گوینده لذت بردم. در نهایت، این کتاب رو بیشتر به افرادی پیشنهاد می‌کنم که دنبال یک حال خوبن و می‌خوان از افسردگیِ یک قضیه‌ی خاص رها بشن. در کل برای من دوست‌داشتنی و زیبا بود.
      

32

23

Milad Rezaie

Milad Rezaie

دیروز

        رمان «از عشق با من حرف بزن» نوشته‌ی اریک ماریا رمارک، یکی از تلخ‌ترین و انسانی‌ترین آثار او پس از در جبهه‌ی غرب خبری نیست، است؛ داستانی که در پس‌زمینه‌ی تیره‌ی پاریسِ پیش از جنگ جهانی دوم روایت می‌شود. رمارک در این اثر تصویری از انسانی سرگردان میان عشق، وطن، و گذشته‌ای ویران به دست می‌دهد و با نگاهی واقع‌گرایانه و شاعرانه، رنج کسانی را نشان می‌دهد که در میانه‌ی سیاست و تاریخ، از انسانیت خود جدا شده‌اند.

در مرکز داستان، دکتر راویک، جراح آلمانیِ پناهنده‌ای قرار دارد که بدون شناسنامه و مجوز، در بیمارستان‌های پاریس به طور غیرقانونی عمل جراحی می‌کند. او یکی از هزاران بی‌وطنی است که از آلمان نازی گریخته‌اند، اما در فرانسه نیز جز سایه‌ای بی‌هویت نیستند. رمارک از خلال این وضعیت، به‌طرزی دردناک وضعیتِ تبعید، بی‌پناهی و بحرانِ هویت را به تصویر می‌کشد. راویک در ظاهر مردی خونسرد و عمل‌گراست، اما در درون با خاطره‌ی شکنجه، زندان، و از دست دادن وطنش می‌جنگد.

در همین فضای بی‌ثبات، او با زنی بازیگر و شکننده آشنا می‌شود. رابطه‌ی میان آن دو، یکی از زیباترین و تلخ‌ترین روایت‌های عاشقانه‌ی قرن بیستم است. عشقی که در دل تبعید و بی‌پناهی شکل می‌گیرد. رمارک در اینجا عشق را نه به عنوان نیرویی نجات‌بخش، بلکه همچون آخرین سنگر انسان در برابر پوچی و بی‌عدالتی ترسیم می‌کند.

در لایه‌ی سیاسی، «از عشق با من حرف بزن» بازتابی است از جهان پیش از انفجار جنگ جهانی دوم؛ پاریسی که در ظاهر زنده است اما در زیر پوستش ترس، فساد و بی‌اعتمادی جریان دارد. پلیسِ فرانسه پناهندگان را بازداشت می‌کند، جاسوسان نازی در خیابان‌ها می‌گردند، و مرز میان دوست و دشمن هر روز مبهم‌تر می‌شود. راویک، که در گذشته قربانی نازی‌ها بوده، در این دنیای خاکستری دیگر حتی به عدالت ایمان ندارد تنها چیزی که در او زنده مانده، غریزه‌ی انتقام است.

از منظر اجتماعی، رمارک با دقتی سینمایی جامعه‌ی پناهندگان را می‌کاود: انسان‌هایی بی‌خانه، بی‌نام، و بی‌حق که در کافه‌ها و بیمارستان‌های پاریس، میان امید و فروپاشی در نوسان‌اند. این بی‌وطنی نه فقط وضعیت فردی راویک بلکه استعاره‌ای است از انسان مدرنِ قرن بیستم که در طوفان سیاست و جنگ، ریشه‌اش را گم کرده است. رمان از همین منظر، یادآور آثار اگزیستانسیالیستی پس از جنگ است. جهانی بی‌معنا که در آن تنها عشق و وجدان فردی می‌تواند معنایی موقتی خلق کند.

در لایه‌ی تاریخی، رمارک با اشاره‌های ظریف به فضای اروپا در آستانه‌ی جنگ، تصویری از مرگی تدریجیِ تمدن را ارائه می‌دهد. فرانسه در حال لغزیدن به سمت اشغال آلمان است، و پناهندگانِ آلمانی در شهری زندگی می‌کنند که بزودی میزبان همان دشمن خواهد شد. در چنین بستری، پاریسِ شبانه‌ی رمان با خیابان‌های بارانی، بیمارستان‌های تاریک و کافه‌های غم‌زده، به یک شخصیت مستقل بدل می‌شود؛ شهری که هم پناه است و هم زندان.

نثر رمارک در «از عشق با من حرف بزن» آرام، دقیق و عمیقاً احساسی است. او با کمترین کلمات، بیشترین حس را منتقل می‌کند. گفت‌وگوهای میان راویک و جون پر از مکث و سکوت است، سکوت‌هایی که بیشتر از هر کلمه‌ای سخن می‌گویند. این سبک یادآور فیلم‌نوآرهاست؛ جایی که تاریکی، دود و باران زبان اصلی جهان‌اند.

در نهایت، «از عشق با من حرف بزن» داستانی است درباره‌ی زنده ماندن در جهانی که دیگر به هیچ ارزش انسانی باور ندارد. رمارک نشان می‌دهد چگونه عشق، حتی وقتی محکوم به شکست است، می‌تواند آخرین شکل مقاومت باشد. راویک و جون در جهانی بی‌وطن و بی‌عدالت، دست‌کم برای لحظه‌ای کوتاه به یکدیگر پناه می‌برند، و شاید همین لحظه‌ی کوتاه، معنای تمام زندگی باشد.

      

9

Iman Pirfalak

Iman Pirfalak

دیروز

        ویژگی‌های ساختاری کتاب «بار هستی»

1. پرش موضوعی: روایت مدام از یک داستان به داستان دیگر منتقل می‌شود؛ شخصیت‌ها، خاطرات و تأملات فلسفی درهم‌تنیده‌اند و مرز مشخصی میان آن‌ها وجود ندارد.
2. پرش زمانی: زمان در این رمان خطی نیست. نویسنده گاه از حال به آینده می‌پرد و سپس به گذشته بازمی‌گردد. این سبک تا پایان کتاب حفظ می‌شود و به نوعی بازتابی از آشفتگی ذهنی شخصیت‌هاست.



موضوعات محوری

...عشق و خیانت
روابط میان شخصیت‌هایی چون توما، ترزا، سابینا و مهندس در محور این بخش قرار دارد. عشق در این رمان با خیانت، آزادی و وابستگی گره خورده است. توما عاشق ترزاست اما از تعهد می‌گریزد؛ سابینا نماد رهایی است و مهندس درگیر تضادهای اخلاقی. این روابط نه‌تنها احساسی‌اند بلکه بستری برای تأملات فلسفی درباره وفاداری و آزادی فراهم می‌کنند.

....جنگ و سیاست
بخش مهمی از رمان به نقد کمونیسم و واکنش به حمله‌ی شوروی به چکسلواکی اختصاص دارد. کوندرا با نگاهی انتقادی، تأثیر سیاست بر زندگی فردی را نشان می‌دهد و از سرکوب آزادی‌های فردی و هنری سخن می‌گوید.

.... فلسفه‌ی انتخاب
در قلب رمان، این پرسش فلسفی نهفته است: «آیا پیروی از احساسات، تصمیمی درست است؟» از آن‌جا که انسان تنها یک‌بار زندگی می‌کند، هیچ تجربه‌ای قابل تکرار نیست و بنابراین هیچ فرضیه‌ای را نمی‌توان از طریق تجربه‌ی شخصی اثبات کرد. این ایده، سنگینی هستی را در برابر سبکی انتخاب قرار می‌دهد و خواننده را با پرسشی بنیادین روبه‌رو می‌سازد.
      

11

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.