یادداشت ریلا
7 روز پیش
با تموم شدن کتاب این حس بهم دست داد که با مرگ دوتا از صمیمی ترین دوستانم روبهرو شدم. خوشحالم که هردو در زمان مرگ به یکدیگر فکر می کردند. دوست داشتم متیو به ی شکلی که کمتر درد داشت میمرد تا کمتر درد بکشد یا در ادامه داستان مثلا پنج سال بعد رو می دیدیم که پدر متیو از کما در اومده و اون عکسه و متنی که اون دوتا نوشته بودند رو می خوند. من این کتاب را گوش دادم و مطمئن اگر می خوندم حتما لحظه مرگ متیو گریه ام در میومد. خوشحالم که گوش دادم و به نظرم ایده خیلی جالبی داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.