معرفی کتاب آتش بدون دود: اتحاد بزرگ اثر نادر ابراهیمی

آتش بدون دود: اتحاد بزرگ

آتش بدون دود: اتحاد بزرگ

4.7
171 نفر |
51 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

15

خوانده‌ام

302

خواهم خواند

100

شابک
9786001742415
تعداد صفحات
424
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

کتاب آتش بدون دود: اتحاد بزرگ، نویسنده نادر ابراهیمی.

لیست‌های مرتبط به آتش بدون دود: اتحاد بزرگ

پست‌های مرتبط به آتش بدون دود: اتحاد بزرگ

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          من در مقابل نادر ابراهیمی، فروتن و خاضعم. دستانم ، نه. روحم ، و تک تک عواطف قلبم او را چنان تشویق می‌کند که صدایش برای جهانی کر کننده است اگر همچین گوشی برای شنیدن داشته باشیم.
.
.
من از نادر ابراهیمی متشکرم که عشق به وطنم را در من چند صد برابر کرد. از او متشکرم که برایم از تاریخ، از مبارزه، از غیرت، از عشق، از عاطفه ، از انسانیت ، آنچنان سرود و نوشت که با هر کلمه‌اش مرا در دنیای مقدس تفکر و تامل غرق ساخت. که برای من هیچ دنیایی مقدس‌تر از دنیای تفکر نیست. 
.
.
خواهرم! برادرم! هم‌میهنم!
آتش بدون دود را بخوان، آتش بدون دود را زندگی کن. به اندیشه‌ات، به قلبت، رحم کن و بخوان.
.
.
.
🍃خود نادر ابراهیمی می‌گوید که ۳۰ سال طول کشید تا "آتش بدون دود" به سرانجام برسد. خودش می‌گوید که کمرش شکست تا آن را نوشت. 
درواقع ۷ کتاب است که تا پیش از این در ۳ جلد منتشر می‌شد. اما جدیدا ناشر خوش‌سلیقه آن را در ۷ جلد با طرح‌های اصیل ترکمنی روی جلد طراحی و چاپ میکند.
بخوانید و مطمئن باشید نمک گیر خواهید شد.🍃
.
.
        

23

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          از افسانه‌ی گالان و سولماز
تا تنهایی آق اویلر
از صدای چرخ‌های گاری آلنی
تا زندگی پرشور مارال و آلنی
از زخم قلب آمان جان
تا آوای تنهایی مُلا قلیج
همچون صدای اصیل دوتار ترکمنی از دوردست صحرا 
به گوشم می‌رسد...انگار که در شبی از شب‌های بی‌انتهای صحرایی که دوستش داری ولی هرگز ندیدی‌اش،به صرف یک استکان چای در یک آلاچیق ترکمنی دعوت شده باشی و صدای تیری از دور دست‌ها،تاریخ خونین حماسه‌های یک ملت را برایت ترجمه کند...
چای را سر میکشی،تلخ است...تلخِ تلخ،به تلخی واقعیت‌های تاریخ،با چاشنی عشقی شاید
و به زیبایی قالیچه‌ی پر طرح و نقش دست‌یافتنی
و لطافت لبخند کمرنگی که تحمل این تلخی را آسان‌تر کند...

.
آتش بدون دود روزها و ماه‌ها رفیق من بود!
کتابی که از داستان تاریخی وعاشقانه‌ای به حماسه‌ و انقلاب ملتی رسید!چه رسیدنی!آتش بدون دود را باید ورق زد،دید،بویید و چشید و حس‌کرد و فکر کرد و فکر کرد و فکر...به شخصیت‌‌پردازی‌هایش،به وقایعش
به دیالوگ‌هایی که موقع خواندنش گاهی نمی دانی بالاخره حق با کیست!و گاه چنان قانع می‌شوی که بر سر شوق می‌آیی از فهمیدن! و گاه کلی جمله‌ی ناب از لا به لایشان پیدا می‌کنی برای اینکه با یک مداد زیرشان خط بکشی!و من دیگر کلمه‌ای برای بیان شور و شوقم از خواندنش پیدا نمی‌کنم! 
.

انگار که هنوز هم صدای پر زخم تار آچیق تار زن به گوش می‌رسدو صدای چرخ‌های گاری آلنی و صدای شیهه‌ی اسبی!از اوبه‌‌ای دورافتاده؛کنار آتشی،کنار یک آلاچیق ترکمنی....
.
📎و چقدر قلم دردآشنایِ آشنای استاد نادر ابراهیمی زیباست!
        

15

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          #آتش_بدون_دود رو در یکی از طرح‌های تخفیفی #انتشارات_روزبهان خریدیم. من و دوست ویراستارم الهام و خیلی‌های دیگه. 
بعد از هر تجدید چاپ‌ و هرتخفیفِ دیگه به هم می‌گفتیم چقدر خوب خریدیم. و واقعا چقدر خوب خریدیم. و چه خوب که خریدیم. 
با هم شروع کردیم به خوندن. و مدام غرق در شگفتی می‌شدیم؟ قصه جذاب، تصویرسازی‌های ناب. زبان خوب، نثر خوش‌خوان.
دا‌ستان، داستان مردم ترکمنه. عاشق شدنهاشون. دشمنی‌هاشون. جنگ‌ و صلح‌هاشون و دیوانه‌بازی‌هاشون. 
داستان از افسانه شروع میشه و با تاریخ پهلوی گره می‌خوره. 
کتاب قصه چند نسله. قصه آدمهایی که برای شرافت ترکمن و برای شرافت ایران مبارزه می‌کنن. و قصه وطن‌فروشان. 
پ.ن۱ بیش از یک ماهه که قصد دارم برای این کتاب پست بذارم اما نمی‌شه.
پ.ن۲ انقدر قصه‌ی کتاب مفصله که نمی‌تونم خلاصه‌ای از داستان رو بگم.
پ.ن۳ کتاب‌های #نادر_ابراهیمی رو که می‌خونم با خودم میگم شمالی بوده آیا، جنوبی بوده؟ ترکمن بوده؟ انقدر که تصویرها و آدم‌ها و سنت‌ها زنده هستن.
پ.ن ۴ پایان کتاب رو دوست نداشتم. به گمانم نویسنده انقدر با شخصیت‌هاش زندگی کرده که دلش نمیومده ازشون دل بکنه. کتاب اگر در اوج تموم می‌شد ماندگارتر می‌شد.
        

13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          🔹«آتش بدون دود» بلندترین اثر داستانی نادر ابراهیمی است. داستانی پرکشش و خواندنی که با افسانه‌ای آغاز می‌شود و به رویدادهای تاریخی انجام می‌گیرد.
🔸چاپ اخیر این مجموعه در سه جلد ارائه شده که جلد اول (مجموعه‌ی سه کتاب) می‌تواند خود داستان مستقلی باشد. به‌طوری که خواننده می‌تواند همانجا داستان را پایان‌گرفته، فرض کند. اما نویسنده بعدها به تشویق دوستی، آن را ادامه داده که حاصلش دو جلد دیگر است. قصه در جلد اول، چگونگی یکپارچه‌شدن خاندان‌های ترکمن‌صحراست. قصه‌ی «از پراکندگی به یگانگی رسیدن». با فراز و فرودها، و شیرینی و تلخی‌هایش. اما در جلد دوم رنگ عوض می‌شود و مبارزات سیاسی محور اصلی داستان است که در جلد آخر به اوج می‌رسد.
▫️قلم نادر ابراهیمی قلمی شاعرانه است و این داستان سرشار از جملاتی نغز. «از عشق سخن باید گفت؛ همیشه از عشق سخن باید گفت.» و عشق در داستان جاری است. با عشق آغاز می‌شود و با عشق هم به پایان می‌رسد.
🔹 «آتش بدون دود» صرفاً روایت یا گزارش تاریخی نیست. ابراهیمی همچنان که خواننده را با شخصیت‌های داستان پیش می‌برد، فرهنگ قوم ترکمن را نیز به او می‌شناساند. به‌ویژه در جلد اول. اما در دو جلد دیگر گاهی نوشتارش _همان‌گونه که خود اذعان کرده_ به گزارش می‌ماند.
🔸بازه‌ی زمانی داستان از بای بسم‌الله تا تای تمّت، چیزی نزدیک به یک سده را دربرمی‌گیرد و زندگی چندین نسلِ ترکمن‌صحرا را بازگو می‌کند.
        

9

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

11

علی  راد

علی راد

1402/8/20

فصل سوم، و
          فصل سوم، وحدت ترکمن ها:
راستش از دو کتاب قبلی زیباتر بود ، مشخص بود آرامشی که در کتاب دوم هست ،آتش زیر خاکستره. من با شخصیت آلنی احساس نزدیکی نداشتم و خیلی جاها در ذهنم اعتقاداتش رو لعن و نفرین گالان اوجایی میکردم😁از بعضی عقاید مارکسیستی گرفته تا هدف وسیله رو توجیه میکند. تمام لعن و نفرینم رو خرج آلنی نکردم و یکسریش هم نثار خودم کردم که امروز دانشگاه نرفتم و نشستم کتاب رو تموم کردم(شقشقه هدرت)

پ.ن: در ابتدای کتاب سوم-اتحاد بزرگ- سعی کردم رابطه ها رو بنویسم.چقددررر شداا. این عکس به تنهایی نشانگر بزرگی این کار - آتش بدون دود - هست😉
پ.ن۲: در پایان کتاب به این نتیجه رسیدم که باید یک کاغذ A1 بردارم تا رابطه ها رو بنویسم...
پ.ن۳:  ما توی دانشگاه همین مشکل وحدت رو داریم بین بخش های مختلف ،او هم چه اختلافی... ای کاش که کمی می‌نشستند با هم(این "هم" خیلی مهمه) حرف میزدند،فکر میکردند. مشکل این کینه کجاست نمیدانم، لعنت سوم بر این کینه...شقشقه هدرت
        

32

          باید از این به بعد، وقتی از نادر ابراهیمی چیزی می‌خوانم، یک قلم و کاغذ بگذارم کنار دستم تا چیزهایی که برای این یادداشت به ذهنم می‌رسد را بنویسم. در واقع، وقتی می‌خواهم درباره کل کتاب صحبت کنم، فقط بهت زده‌ام. چطور ممکن است؟ واقعا چنین کتابی چطور ممکن شده است؟
اول اینکه قهرمان‌های نادر ابراهیمی، هیچ کدام معصوم و کامل مطلق نیستند و اتفاقاً اصلاح و به‌روزرسانی می‌شوند. این را خیلی دوست دارم.
دوم (و شاید آخر!) اینکه، جداً به عشقی شبیه عاشقانه‌های نادر نیاز دارم و حتی شاید به نفرتی شبیه نفرت قصه‌های نادر. انگار چنین احساست واقعی و عمیقی، فقط مال قدیم‌ها است. در این زندگی مکانیکی و تنظیم شده‌ی ما، واقعاً چنین عشقی پیدا می‌شود؟ نمی‌دانم. اصلاً دل‌ها برای این حجم از احساسات پخته نیست. ما، تربیت شدگان نظام تربیتی معیار، کودن‌تر از آن هستیم که بتوانیم این طور عاشق شویم. این حسرت بزرگی است.
خیلی برای جلد بعد نگرانم. نگران اینکه به سرازیری بیوفتد. تا اینجا، هر جلد واقعا شگفتانه بوده و برگ جدیدی رو کرده که اصلاً فکرش را نمی‌کردم. خیلی می‌ترسم از اینکه دلم را بزند. خدا کند نادر کار را خراب نکرده باشد.
        

46

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          #معرفی_کتاب_آتش_بدون_دود
▪️برای معرفی این مجموعه زیبا میخوام اول از عنوانش شروع کنم،عنوان “آتش بدون دود” یک مثل ترکمنی ست و کاملش اینه:آتش بدون دود نمی شود،جوان بدون گناه .
این اثر فاخر نادرابراهیمی هفت جلد در سه کتابه که در سه جلد اول نویسنده به شیوه ای هنرمندانه زیبایی های ترکمن صحرا و شیوه زندگی مردم رو نشون می‌دهد .

▪️متن این کتاب زبان شاعرانه نادر ابراهیمی را به زیبایی منعکس می کند و نثر کتاب به حدی زیبا و ملموس و‌خوشخوانه که مخاطب به راحتی با داستان همراه میشه و گویی از نزدیک شاهد زندگی مردم ترکمن صحراست.

▪️حرف اصلی این کتاب عشق است.اما نه عشقی معمولی؛عشقی پرشور که غرور و خشونت را توأمان در درونش می پروراند.این کتاب روایت زندگی چندین نسل یک خانواده است.داستان با ماجرایی عاشقانه آغاز می شود اما با جلوتر رفتن آن(از جلد چهارم به بعد)،نویسنده مبارزات و زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن از عهد قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه تا پهلوی دوم و حکومت محمدرضا پهلوی را نشان می‌دهد.

▪️فکر اصلی داستان گالان و سولماز مربوط به دیداری می‌شود که نادرابراهیمی با فردی به نام خدر فروهر داشته و او برای نادر درباره یکی از اجدادش که شخصیتی نزدیک به گالان داشته صحبت کرده است.

🔻اگر تا به حال کتابی از نادر ابراهیمی نخوندین ، حتما با این کتاب شروع کنید چون علاوه بر اینکه این کتاب بسیار روان و خوشخوانه به شما کمک میکنه با سبک نویسنده و همچنین با تفکر و جهان بینی او آشنا بشید.

🔻بسیاری از دوستان برای آشنایی با این نویسنده اول می‌رن سراغ کتاب”یک عاشقانه آرام” و یا “بار دیگر شهری که دوست میداشتم”(کاری که من انجام دادم)،اما به نظرم اصلاً کار درستی نیست،چون این دو کتاب علی رغم حجم کمی که دارن کمی سخت خوان و یا به عبارتی متفاوتن و گزینه های مناسبی برای آشنایی با این نویسنده نیستن.

📎خوندن این کتاب برای من علاوه بر اینکه تجربه ای شیرین و فراموش نشدنی بود،پر از درس زندگی هم بود.
و به شدت برام جذاب و خوندنی بود بطوریکه پس از پایان کتاب عمیقاً دلتنگ فضای داستان و زندگیی بودم که در این مدت می زیستم(این حس رو‌ قبلاً با رمان کلیدر هم داشتم ).

📎خوش به حالتون اگر هنوز “آتش بدون دود” و “ کلیدر” رو نخوندین،چه لذّتی می برین از خوندنشون🌼

و من تکّه ای از قلبم رو لابلای صفحات این کتاب جا گذاشته ام💔

شروع :۱۵فروردین۱۴۰۰🌼
پایان: ۲ تیر ۱۴۰۰🌼
        

5