مرضیه حق خواه

مرضیه حق خواه

کتابدار بلاگر
@marziyehagh
عضویت

آذر 1400

196 دنبال شده

347 دنبال کننده

                من عاشقم
عاشق پرسه زدن در دنیای کتاب‌ها...
              
ketaabkhaaar

یادداشت‌ها

نمایش همه
مرضیه حق خواه

مرضیه حق خواه

18 ساعت پیش

        اینجا می‌نویسم که فراموش نکنم هر داستان موضوعش چی بود. چون درمورد داستان کوتاه متاسفانه این اتفاق زیاد برایم افتاده که بعد از مدتی هیچ چیز از داستانها یادم نمی آید. 

داستان اول: 
درباره جعفر بن ابی طالب و دستهای بریده اش و بالهایی که خدا به جای دست به او داد. داستان از زبان پسرش.

داستان دوم: 
از زبان یکی از یتیمها درباه‌ی یتیم‌نوازی حضرت علی ع و خوراندن عسل به آنها با انگشتان خودش

داستان سوم:
مرد یهودی که دنبال گوهر شب چراغ بود. حضرت علی از او گندم قرض خواسته بود. بهش داد و چادر حضرت زهرا را گرو گرفت. در انبار گذاشت و چادر مثل گوهر شب چراغ نور داد...

داستان چهارم:
از زبان غلام ابان بن عثمان که کارهای باغش را انجام می داد. حسن بن علی ع او را خرید و آزاد کرد و باغ را خرید بهش هدیه داد چون داشت از روی محبت به سگی از غذای خودش می داد.

داستان پنجم:
نامه ای از زبان نافع پسر عبدالله در دربار شام به پسرش درباره‌ی حقیقت وجود حسین بن علی و بیان خاطره ای از نوجوانی در مدینه وقتی که حسین بن علی او و دو دوستش را به خانه اش دعوت کرد...

داستان ششم:
داستان کوتاه "نفس بلند" که به صورت جداگانه و با تصویر در نشر جمکران هم چاپ شده. درباره پسری که نیمه شعبان یک نذر می کند...


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

        حقیقتا داستان عجیبی بود. دو دلیل باعث شد کتاب را بخرم. یکی قیمت پایینش که البته قیمت قدیم بود، یکی هم علاقه‌ای که بعد از خواندن یک رمان خارجی درباره‌ی یک هشت‌پا به نام مارسلوس به این موجود عجیب پیدا کرده بودم. 
فضای رمان عجیب بود. خیلی ایرانی نبود. انگار فقط زورکی در ایران می‌گذشت چون نویسنده ایرانیست. فضای داستان را برایتان می‌گویم و خودتان قضاوت کنید:
 اینکه دو خواهر باهم و بدون هیچ کس دیگری در یک خانه‌ی مشرف به ساحل یک دریا زندگی کنند و یکیشان نوازنده باشد و دیگری خواننده!!! و کارشان کنسرت اجرا کردن باشد. برای چه کسی؟ معلوم نیست!! و بعد یک هشتپا پیدا کنند و نگهش دارند به عنوان حیوان خانگی!!
عجیب‌تر آنکه امسال جلد دوم و سوم این کتاب نیز یک‌هو باهم چاپ شده‌اند و عجیب‌تر از آن اینکه من هردو را خریدم تا بخوانم. فقط به خاطر دانستن ادامه‌ی ماجرا و اینکه به "هشتی" هشتپای خانگی آیدا و آترین علاقه‌مند شده‌ام؛ آن هم علیرغم قیمت کتاب که برخلاف جلد اول اصلا هم ارزان نبود!!
آخرش هم نفهمیدم نویسنده داستانی رئال نوشته یا فانتزی!! جدی جدی هشتپاها این گونه‌اند؟
      

2

        رمانی علمی تخیلی اما با موضوع مذهبی. شاید بگویم اولین رمانیست که خواندم و انتظار من را از یک رمان علمی تخیلی مذهبی برآورده کرد. موضوعی که دست روی آن گذاشته بود خیلی ناب بود. یعنی چیزی که واقعا راهگشاست و فقط و فقط با پیشرفت تکنولوژی می توان به دست یافتن به آن فکر کرد. 
با پیش فرض خیلی خوبی نرفتم سراغش. فکر کردم قرار است یک جاهایی از علمی تخیلی تبدیل به یک فانتزی آبکی بشود ولی این گونه نشد و آنجا که ایده‌ی کتاب را فهمیدم و متوجه شدم که شهاب و مسعود و استاد ثبوتی برای چه ماموریت مهمی راهی عربستان سعودی که در زمان آنها اسمش به "منطقه‌ی ویژه‌ی حجاز" تغییر پیدا کرده شده‌اند، حسابی سر ذوق آمدم! ماموریتی که من هم در همین زمان حاضر مهم بودنش را درک می‌کنم و قبول دارم. 
دوست ندارم دقیق ماموریت را لو بدهم چون از لذت داستان می‌کاهد. اما بگویم که واقعا از تکنولوژی به تصویر کشیده در سال ۱۴۴۴ کیف کردم و دلم خواست من هم یکی از آن رایانه‌ها را در مغزم داشتم و می‌توانستم آن گونه که شهاب با دنیای بیرونش ارتباط می‌گرفت ارتباط بگیرم...

      

11

        رمانی فانتزی و بسیار زیبا و به تعبیری گوگولی درباره‌ی دختری که رویای نویسنده شدن داشت اما مادرش اهل حساب و کتاب و آزمون و کنکور و خلاصه از این جور چیزها بود و به شدت با این رویاپردازی دخترش مقابله می‌کرد. 
نمی‌دانم چرا موقع خواندنش همه‌ش آن موجودات تخیلی انیمیشن "indide out" به ذهنم متبادر می‌شد. شاید آن دنیای خیالی که وریا به آن سفر کرد مرا یاد ماجراهای شخصیت‌های "شادی" و "غم" در آن دنیای عجیب و غریب می‌انداخت و آنجا بود که به نظرم رسید اگر ایرانی‌ها اهل اقتباس بودند، انیمیشن یا حتی فیلم جذابی از این کتاب درمی‌آمد. 
من دوستش داشتم و به هر نوجوان و بزرگسالی که اهل رویاپردازیست پیشنهادش می‌کنم. و نیز به والدین و مربیانی که مثل مادر وریا، دختر قهرمان داستان فکر می‌کنند. شاید آنها هم با خواندن این کتاب، از خراب کردن و همسان‌سازی رویاها و همکاری با کارخانه‌ی رویاسازی دست بردارند!! (باید کتاب را بخوانید تا بدانید چه می‌گویم)
در هرحال رمان حا‌خوب‌کنی‌ست!
      

6

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.