اینجا مینویسم که فراموش نکنم هر داستان موضوعش چی بود. چون درمورد داستان کوتاه متاسفانه این اتفاق زیاد برایم افتاده که بعد از مدتی هیچ چیز از داستانها یادم نمی آید.
داستان اول:
درباره جعفر بن ابی طالب و دستهای بریده اش و بالهایی که خدا به جای دست به او داد. داستان از زبان پسرش.
داستان دوم:
از زبان یکی از یتیمها درباهی یتیمنوازی حضرت علی ع و خوراندن عسل به آنها با انگشتان خودش
داستان سوم:
مرد یهودی که دنبال گوهر شب چراغ بود. حضرت علی از او گندم قرض خواسته بود. بهش داد و چادر حضرت زهرا را گرو گرفت. در انبار گذاشت و چادر مثل گوهر شب چراغ نور داد...
داستان چهارم:
از زبان غلام ابان بن عثمان که کارهای باغش را انجام می داد. حسن بن علی ع او را خرید و آزاد کرد و باغ را خرید بهش هدیه داد چون داشت از روی محبت به سگی از غذای خودش می داد.
داستان پنجم:
نامه ای از زبان نافع پسر عبدالله در دربار شام به پسرش دربارهی حقیقت وجود حسین بن علی و بیان خاطره ای از نوجوانی در مدینه وقتی که حسین بن علی او و دو دوستش را به خانه اش دعوت کرد...
داستان ششم:
داستان کوتاه "نفس بلند" که به صورت جداگانه و با تصویر در نشر جمکران هم چاپ شده. درباره پسری که نیمه شعبان یک نذر می کند...
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.