آتش بدون دود: اتحاد بزرگآتش بدون دود: اتحاد بزرگنادر ابراهیمی4.689 نفر |30 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن8خواندهام177خواهم خواند57توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب آتش بدون دود: اتحاد بزرگ، نویسنده نادر ابراهیمی.مجموعه آتش بدون دودبریدۀ کتابهای مرتبط به آتش بدون دود: اتحاد بزرگنمایش همهزهرا عشقی مُعزآتش بدون دود: اتحاد بزرگنادر ابراهیمی4.630صفحۀ 31400لیلا شیبانیآتش بدون دود: اتحاد بزرگنادر ابراهیمی4.630صفحۀ 26901ابراهیم خالیدیآتش بدون دود: اتحاد بزرگ جلد 3نادر ابراهیمی4.630صفحۀ 20701زهرا عشقی مُعزآتش بدون دود: اتحاد بزرگنادر ابراهیمی4.630صفحۀ 31300لیستهای مرتبط به آتش بدون دود: اتحاد بزرگنمایش همهGamblerرمان های تاریخی راجع به ایران17 کتابدر این بخش، چند تا از بهترین رمانهای تاریخی که راجع به ایران هست رو انتخاب کردم. اگر شما هم رمانی راجع به این موضوع میشناسین، به من اطلاع بدین که به این لیست اضافه کنم.02فاطمه رجائی۱۴02 برای من..🌱60 کتاباین لیست را از این جهت میسازم که بعدا بدانم در ۱۴۰۲ چه کتابهایی همراهم بوده اند، هر چند که تحلیلش میماند برای بعد؛ که بدانم تاثیری هم در بطن زندگی من داشته؟ . در حال بهروز شدن است🩷... . کتابها به من کمک کردن تا: جسارت فکر کردن و انتخاب داشته باشم جسارت اینکه متفاوت با جو رفتار کنم ولی راضی باشم جسارت داشتن ایدههای خودم جسارت کنکاش کردن برای هویت خودم جسارت پذیرفتن نقصها و ناکاملیها جسارت ندانستن جسارت نوشتن جسارت آسیبپذیر بودن جسارت گم کردن راه جسارت نرسیدن جسارت ادامه دادن .... پس مطمئنا کتاب، رفیق همیشگی من خواهد بود. در گذشته احتمالا فکر میکردم ما کتاب میخونیم که دنیارو بسازیم، تغییر ایجاد کنیم و... الان به جای اینکه فکر کنم دنیا منتظرمه، سفت به زندگی خودم چسبیدم و فکر میکنم همین برای دنیا کافیه.🌱 . ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۰۸430عطیه رنجبرنادر ابراهیمی5 کتابما زائر دلشکسته ی این خاکیم. اگر امید را دمی رها نکردیم،نه بدان دلیل بود که آن را در خود داشتیم،بل بدان سبب بود که امید را چون ودیعه یی به دست ما سپرده بودند تا به دست دیگران بسپاریم.021مشکات ترکیانچندباره ها6 کتابکتابهایی که تا به حال چند بار خوانده امشان.14نــادرینادر ابراهیمی18 کتابلـذتِ قـلـمِ نـادر ❤️642یادداشتهای مرتبط به آتش بدون دود: اتحاد بزرگاشکان سین1401/05/03 اصلا قلم مرحوم نادر ابراهیمی مسحور کننده است کتابی را که حدود سی و خورده ای سال برایش وقت گذاشته بود را دو ماهه خواندم. یک اثر حماسی از نظر من؛ که به زندگی آزادی خواهان و غیورمردان ترکمن صحرا و مبارزاتشان از اواخر دوره قاجاریه تا پهلوی دوم اشاره دارد. گاه همراه با سطرهای کتاب به ترکمن صحرا می رفتم، گاه خودم را در اینچه برون می دیدم و گاه در گنبد کاووس محو رفتار دکتر آلنی آق اویلر می شدم. اشاره به نقش مکملی یک همسر وفادار و حامی، برای یک مرد مبارز از متن داستان برای من پرواضح و مشهود بود که چون سولماز و مارال پا به پای گالان ها و آلنی ها راه بیاید. اما روح آزادی خواهی یک مرد مبارز زمانی نام نیکش را جاودانه خواهد کرد که خود ستم نکند و « لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» باشـد. بخوانید این اثر را اوصیڪـــم بہ شدت 631رضوان کاشیساز1401/03/09 من در مقابل نادر ابراهیمی، فروتن و خاضعم. دستانم ، نه. روحم ، و تک تک عواطف قلبم او را چنان تشویق میکند که صدایش برای جهانی کر کننده است اگر همچین گوشی برای شنیدن داشته باشیم. . . من از نادر ابراهیمی متشکرم که عشق به وطنم را در من چند صد برابر کرد. از او متشکرم که برایم از تاریخ، از مبارزه، از غیرت، از عشق، از عاطفه ، از انسانیت ، آنچنان سرود و نوشت که با هر کلمهاش مرا در دنیای مقدس تفکر و تامل غرق ساخت. که برای من هیچ دنیایی مقدستر از دنیای تفکر نیست. . . خواهرم! برادرم! هممیهنم! آتش بدون دود را بخوان، آتش بدون دود را زندگی کن. به اندیشهات، به قلبت، رحم کن و بخوان. . . . 🍃خود نادر ابراهیمی میگوید که ۳۰ سال طول کشید تا "آتش بدون دود" به سرانجام برسد. خودش میگوید که کمرش شکست تا آن را نوشت. درواقع ۷ کتاب است که تا پیش از این در ۳ جلد منتشر میشد. اما جدیدا ناشر خوشسلیقه آن را در ۷ جلد با طرحهای اصیل ترکمنی روی جلد طراحی و چاپ میکند. بخوانید و مطمئن باشید نمک گیر خواهید شد.🍃 . . 018عسکری فضل اله نژاد1401/07/13 این جلد را (به غیر از چند روز اول که مشغولیت دیگر داشتم) یک نفس سرکشیدم! به رمانهای شاهکار ادبی علاقه دارید ولی هنوز این کتاب در لیست کتابهای نوبت خواندن شما قرار دارد!؟ اشتباست! حتی یک روز تاخیر خطاست! (هر چند باید اقرار کرد ذائقه ها فرق میکند و دیدگاه ها متفاوت است.) در ابتدای این جلد، نویسنده بدلیل زیاد شدن شخصیتها و اسامی داستان،یک صفحه به معرفی خیلی مختصر نسبتهای خانوادگی شخصیتهای داستان میپردازد. اما توصیه میکنم دوستانی که قصد دارند جلد یک را شروع کنند، از همان ابتدا یک شجره نامه مانندی (بصورت گرافیکی) درست کنند. داستان که جلو میرود این درخت خوب برگ و بر میدهد !و به فهم ارتباطات خیلی خیلی کمک میکند. 012مرضیه حق خواه1401/05/27 شاهکارترین رمانی که در عمرم از یک نویسنده ایرانی خواندم. یک رمان عاشقانه سیاسی تمام عیار که نظیرش وجود ندارد 012ماه نگار1400/10/02 از افسانهی گالان و سولماز تا تنهایی آق اویلر از صدای چرخهای گاری آلنی تا زندگی پرشور مارال و آلنی از زخم قلب آمان جان تا آوای تنهایی مُلا قلیج همچون صدای اصیل دوتار ترکمنی از دوردست صحرا به گوشم میرسد...انگار که در شبی از شبهای بیانتهای صحرایی که دوستش داری ولی هرگز ندیدیاش،به صرف یک استکان چای در یک آلاچیق ترکمنی دعوت شده باشی و صدای تیری از دور دستها،تاریخ خونین حماسههای یک ملت را برایت ترجمه کند... چای را سر میکشی،تلخ است...تلخِ تلخ،به تلخی واقعیتهای تاریخ،با چاشنی عشقی شاید و به زیبایی قالیچهی پر طرح و نقش دستیافتنی و لطافت لبخند کمرنگی که تحمل این تلخی را آسانتر کند... . آتش بدون دود روزها و ماهها رفیق من بود! کتابی که از داستان تاریخی وعاشقانهای به حماسه و انقلاب ملتی رسید!چه رسیدنی!آتش بدون دود را باید ورق زد،دید،بویید و چشید و حسکرد و فکر کرد و فکر کرد و فکر...به شخصیتپردازیهایش،به وقایعش به دیالوگهایی که موقع خواندنش گاهی نمی دانی بالاخره حق با کیست!و گاه چنان قانع میشوی که بر سر شوق میآیی از فهمیدن! و گاه کلی جملهی ناب از لا به لایشان پیدا میکنی برای اینکه با یک مداد زیرشان خط بکشی!و من دیگر کلمهای برای بیان شور و شوقم از خواندنش پیدا نمیکنم! . انگار که هنوز هم صدای پر زخم تار آچیق تار زن به گوش میرسدو صدای چرخهای گاری آلنی و صدای شیههی اسبی!از اوبهای دورافتاده؛کنار آتشی،کنار یک آلاچیق ترکمنی.... . 📎و چقدر قلم دردآشنایِ آشنای استاد نادر ابراهیمی زیباست! 011محمد خزائی1401/02/22 دوتای قبلی بهتر بودند، ضمنا تفکر و الفاظ گاهی شانه به شانه مارکسیست پیش میرود که آزار دهنده است. با این اوضاع یا چهارمی کاملا دلسردم میکند، یا باز آتشی است بر این آتش. 06لیلا زمانی1400/09/17 🔹«آتش بدون دود» بلندترین اثر داستانی نادر ابراهیمی است. داستانی پرکشش و خواندنی که با افسانهای آغاز میشود و به رویدادهای تاریخی انجام میگیرد. 🔸چاپ اخیر این مجموعه در سه جلد ارائه شده که جلد اول (مجموعهی سه کتاب) میتواند خود داستان مستقلی باشد. بهطوری که خواننده میتواند همانجا داستان را پایانگرفته، فرض کند. اما نویسنده بعدها به تشویق دوستی، آن را ادامه داده که حاصلش دو جلد دیگر است. قصه در جلد اول، چگونگی یکپارچهشدن خاندانهای ترکمنصحراست. قصهی «از پراکندگی به یگانگی رسیدن». با فراز و فرودها، و شیرینی و تلخیهایش. اما در جلد دوم رنگ عوض میشود و مبارزات سیاسی محور اصلی داستان است که در جلد آخر به اوج میرسد. ▫️قلم نادر ابراهیمی قلمی شاعرانه است و این داستان سرشار از جملاتی نغز. «از عشق سخن باید گفت؛ همیشه از عشق سخن باید گفت.» و عشق در داستان جاری است. با عشق آغاز میشود و با عشق هم به پایان میرسد. 🔹 «آتش بدون دود» صرفاً روایت یا گزارش تاریخی نیست. ابراهیمی همچنان که خواننده را با شخصیتهای داستان پیش میبرد، فرهنگ قوم ترکمن را نیز به او میشناساند. بهویژه در جلد اول. اما در دو جلد دیگر گاهی نوشتارش _همانگونه که خود اذعان کرده_ به گزارش میماند. 🔸بازهی زمانی داستان از بای بسمالله تا تای تمّت، چیزی نزدیک به یک سده را دربرمیگیرد و زندگی چندین نسلِ ترکمنصحرا را بازگو میکند. 08فاطمه سلیمانی ازندریانی1400/09/16 #آتش_بدون_دود رو در یکی از طرحهای تخفیفی #انتشارات_روزبهان خریدیم. من و دوست ویراستارم الهام و خیلیهای دیگه. بعد از هر تجدید چاپ و هرتخفیفِ دیگه به هم میگفتیم چقدر خوب خریدیم. و واقعا چقدر خوب خریدیم. و چه خوب که خریدیم. با هم شروع کردیم به خوندن. و مدام غرق در شگفتی میشدیم؟ قصه جذاب، تصویرسازیهای ناب. زبان خوب، نثر خوشخوان. داستان، داستان مردم ترکمنه. عاشق شدنهاشون. دشمنیهاشون. جنگ و صلحهاشون و دیوانهبازیهاشون. داستان از افسانه شروع میشه و با تاریخ پهلوی گره میخوره. کتاب قصه چند نسله. قصه آدمهایی که برای شرافت ترکمن و برای شرافت ایران مبارزه میکنن. و قصه وطنفروشان. پ.ن۱ بیش از یک ماهه که قصد دارم برای این کتاب پست بذارم اما نمیشه. پ.ن۲ انقدر قصهی کتاب مفصله که نمیتونم خلاصهای از داستان رو بگم. پ.ن۳ کتابهای #نادر_ابراهیمی رو که میخونم با خودم میگم شمالی بوده آیا، جنوبی بوده؟ ترکمن بوده؟ انقدر که تصویرها و آدمها و سنتها زنده هستن. پ.ن ۴ پایان کتاب رو دوست نداشتم. به گمانم نویسنده انقدر با شخصیتهاش زندگی کرده که دلش نمیومده ازشون دل بکنه. کتاب اگر در اوج تموم میشد ماندگارتر میشد. 07زهرا غلامعلی1401/03/25 مقطع زمانی کتاب،تا اوایل سال ۱۳۲۰ میرسد.اصلاحات ارضی رضاخان درحال انجام است و درحالیکه دنیا وارد جنگ شده،صحرا به اتحادی بزرگ دست میابد. ماجرا،ماجرای نوه ی گالان اوجاست.آلنی طبیب که به صحرا بازگشته و قرار است مردمی که از ترس، به خرافات و درخت مقدس دل بسته اند را هم شفای جسمی دهد و هم روحی.قرار است دغدغه ی این مردم ساده دل را از یک صحرا به یک کشور متوجه کند. ⚠️یک پا درس سواد رسانه ای است! آموزش کامل رفتار با سیاست،یک جور جنگ نرم. نمیشه حیرت نکنی از نقشه هایی که چید و بازیگری هایی که اجرا کرد تا مردمی که ۱۰۰ درصد مخالفش بودند رو به طرفداران ۱۰۰ درصدی خودش تبدیل کند.نبوغ نادر ابراهیمی در شخصیت آلنی بروز کرده و عالی عالی👏👏 پ.ن۱: یک نکته ای که در این سه کتاب جلد اول بود، این بود که زنانی که نادر ابراهیمی به تصویر میکشه،به شدت کنش گر هستند. نیاز نیست رفتار مردانه داشته باشند، با زنانگی خود اثر گذارند👌 07محمدرضا خراسانی زاده1401/04/06 جلد سوم، ماجرای برداشت است. برداشت محصولِ سنتها و ریشهها و اندیشهها و همه پیشینهای که در دو جلد پیشین پایه گذاری شده است. در این جلد آلنی به مبارزه با همه سنتهای غلط به پا میخیزد تا تغییری در همه اندیشهها و رفتارها ایجاد کند. شجاعت گالان، تدبیر آق اویلر و تلاش آلنی، به همراه یاران خالص با هم تغییر را ایجاد میکنند. یارانی که اگر نبودند، هیچ رخ نمیداد، یارانی چون سولماز، بویان میش، ساچلی، ملان، آت میش، پالاز، یاماق و... که هرکدام نقشی خاص داشتند. آتش بدون دود، بی نظیر است 04فاطمه افتخا ی1401/02/28 بی نظیر تر از بیان کلمات شاهکار به تمام معنای کلمه 02امیررضا سعیدینجات1402/12/08 بسم الله یادم نیست چند سال پیش آتش بدون دود را خواندم. شاید هشت یا نه سال پیش بود. اولین مواجهه ام با آتش بدون دود در کتاب ابوالمشاغل بود. ابن مشغله و ابوالمشاغل روایت زندگی پاک و پر از دغدغه مردی است که بیش از سی شغل عوض میکند تا نان حلال برای زن و بچهاش ببرد. در گوشهای از کتاب ابوالمشاغل، نادر ابراهیمی شرحی از پشت صحنه سریال آتش بدون دود را مینویسد. با همان روایت، عاشق آزادگی و مردانگی این مرد شدم. بعد از این دو کتاب، آتش بدون دود را آغاز کردم. روایت چند نسل از افرادی که در ترکمن صحرا زندگی میکنند و سبک زندگی خاصی دارند. داستان مربوط به قبل انقلاب است و مشکلاتی که آنها درگیرش هستند. اما در این میان شخصیت مهمی که داستان بیشتر حول او میگردد، آنلی است که از نسل گالان اوجا است، او بزرگ میشود و برای درس به خارج محدوده زندگی اش و سپس خارج از کشور میرود اما برمیگردد و حالا که پزشکی شده است، آمده تا اهالی ترکمن صحرا را از مشکلات نجات دهد. اولین کار او مقابله با عقاید خرافی مردم است. او آنها را درمان میکند، اما آنها اعتقاد دارند درخت مقدس است که آنها را شفا میدهد. مبارزه با این خرافات و عادات اشتباه او را دچار دردسر میکند اما همچنان مبارزه میکند تا روزی که مردم میفهمند، حق با اوست. انقلاب میشود و او دیدگاه های کمونیستی دارد اما این دیدگاهها مانع از گرایشش به انقلاب نمیشود. او اینبار در قالب فردی مخالف حکومت و دوست دار مردم ظاهر میشود و تا پایان یک مبارز واقعی باقی میماند. مبارزی که هر روز در یک لباس و قامت به مردمش کمک کرده است. نادر ابراهیمی حقیقتا شخصیتی است که برهه های بسیاری از زندگی ام را مدیونش هستم. او مرا با دنیای خیالانگیز و جذابی آشنا کرد، که هرگز احساس نمیکنم کسی به اندازه او چنین لطفی در حقم کرده باشد. بعد از خواندن کتاب، بسیار بسیار پیگیر پیدا کردن و دیدن سریال آتش بدون دود بودم اما شوربختانه پیدا نشد. اما صاحب این کتاب و سریال برای همیشه در نظرم ماند و پس از آن هرچه از او پیدا کردم خواندم و لذت بردم. در ابتدای جلد چهارم کتاب، نادر ابراهیمی مقدمهای مینویسد که حقیقتا برایم اعجاب آور است. «پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص و بزرگی باورش کردهام؛ به مردی که مرا به نوشتن الباقی آتش بدون دود وا داشت. نامش برای این خاک، مبارک باد. و برای همه عاشقان وطن! ای کاش زمانی برسد که او، همچنان، باشد و دیگر، درد نباشد، و ایرانیِ دردمند هم.» و آن بزرگ کسی نیست جز آیت الله سید علی خامنهای. کسی که بزرگ حامی هنر این سرزمین است. 02فاطمه رجائی1402/06/24 اتحاد بزرگ _کتاب سوم مجموعه آتش بدون دود و غم قانع نیست. هرچه مدارا کنی، ستیز میکند. هرچه عقب بشینی، پیش میآید. هرچه خالی کنی، پر میکند. هرچه بگریزی، تعقیب میکند. چون که بنشانیاش، مینشیند آرام. چون پر و بال دهی او را ، میپرد بسیار. غم، جوع غم دارد. میبلعد ، آماس میکند و بزرگ میشود – آن سان که ناگهان میبینی حتی به سراسر وجود تو قانع نیست. از تو فراتر میرود و چون آوازی یأس آفرین و دلهرهانگیز، در فضای گرداگرد تو طنین می اندازد. فرزند تو افسرده میشود تنها به خاطر آن که تو افسرده یی. در عین حال، غم، مهارشدنی ست. به قدرتی که تو برای سرکوب کردنش به کار می بری، احترام می گذارد. از این قدرت می ترسد. عقب مینشیند، مچاله میشود، در خود فرو میرود ، کوچک و کوچک تر میشود و چون لکه ابری ناچیز در آسمان پهناور روح تو، کنج دنجی را میپذیرد و التماس میکند : « بگذار این جا بمانم! مرا برای روز مبادا نگه دار ! شادی، مقدس است اما همیشه به کار نمیآید. محکومم کن و در سلولی به زنجیرم بکش اما اعدامم نکن! انسان همیشه شاد، انسان ابلهی ست. روزی به من نیازمند خواهی شد. روزی به گریستن، در خود فرو رفتن، به بُریدن و به غم متوسل شدن ... مرا برای آن روز نگه دار ... " . 🖇️ در این کتاب آلنی ( پسر آق اویلر) که برای آموختن طب به تهران رفته بود به صحرا بازمیگردد ولی مردم برای مداوا نزد او نمیآیند و همچنان دلبسته درخت مقدس هستند... داستان، داستان تقابل آلنی با درخت است، تقابل با ملا آیدین که از قبل درخت نان میخورد و ثروتی به هم زده، تقابل با جهل و ترس مردم... . در این کتاب شاهد اتفاقات خوشی خواهید بود...💌.. . 🔻نقاشی بالا سمت راست: مراسم عروسی ترکمنی؛ عروس رو سوار بر کجاوه میبینید. 🔻نقاشی پایین سمت چپ: رقص سنتی ترکمن ها( ذکر خنجر) متاسفانه نتونستم بفهمم نقاش شون چه کسیه، اگه شما اطلاع داشتید، برای من بنویسید.🌱 . ۵ ستاره واقعا کمه برای این کتاب...💛 _بیست و چهارم شهریور ۰۲ 226فاطمه رمضانی1401/08/22 نادر ابراهیمی هم خودش. و هم آثارش شاهکارند. آتش بدون دود از عشق، نفرت، غم، شادی، سیاست، اتحاد، تفرقه، همدلی، خدعه، صداقت، شجاعت، مردانگی، دروغ و... میگوید. شروع کردن این کتاب با خودتان است ولی پیمودن مسیر کتاب با خودتان نیست. هر چه قدر بیشتر جلو میروید از خستگیتان کاسته میشود! 019فاطمه1403/01/19 تا به اینجا هر جلد از این رمان رو که خوندم از جلد قبل و از اکثر رمان های دیگه ای که تا به حال خوندم بیشتر دوست داشتم. می خوام سرعتمو کم کنم که دیر تر تموم شه و دیر تر حسرت بخورم که تموم شد. 012رضا یحیی پور1402/12/17 سلام درس زندگی ست بنظرم شیرین آموزنده 00ساناز پرچمی کاویانی1401/09/15 #معرفی_کتاب_آتش_بدون_دود ▪️برای معرفی این مجموعه زیبا میخوام اول از عنوانش شروع کنم،عنوان “آتش بدون دود” یک مثل ترکمنی ست و کاملش اینه:آتش بدون دود نمی شود،جوان بدون گناه . این اثر فاخر نادرابراهیمی هفت جلد در سه کتابه که در سه جلد اول نویسنده به شیوه ای هنرمندانه زیبایی های ترکمن صحرا و شیوه زندگی مردم رو نشون میدهد . ▪️متن این کتاب زبان شاعرانه نادر ابراهیمی را به زیبایی منعکس می کند و نثر کتاب به حدی زیبا و ملموس وخوشخوانه که مخاطب به راحتی با داستان همراه میشه و گویی از نزدیک شاهد زندگی مردم ترکمن صحراست. ▪️حرف اصلی این کتاب عشق است.اما نه عشقی معمولی؛عشقی پرشور که غرور و خشونت را توأمان در درونش می پروراند.این کتاب روایت زندگی چندین نسل یک خانواده است.داستان با ماجرایی عاشقانه آغاز می شود اما با جلوتر رفتن آن(از جلد چهارم به بعد)،نویسنده مبارزات و زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن از عهد قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه تا پهلوی دوم و حکومت محمدرضا پهلوی را نشان میدهد. ▪️فکر اصلی داستان گالان و سولماز مربوط به دیداری میشود که نادرابراهیمی با فردی به نام خدر فروهر داشته و او برای نادر درباره یکی از اجدادش که شخصیتی نزدیک به گالان داشته صحبت کرده است. 🔻اگر تا به حال کتابی از نادر ابراهیمی نخوندین ، حتما با این کتاب شروع کنید چون علاوه بر اینکه این کتاب بسیار روان و خوشخوانه به شما کمک میکنه با سبک نویسنده و همچنین با تفکر و جهان بینی او آشنا بشید. 🔻بسیاری از دوستان برای آشنایی با این نویسنده اول میرن سراغ کتاب”یک عاشقانه آرام” و یا “بار دیگر شهری که دوست میداشتم”(کاری که من انجام دادم)،اما به نظرم اصلاً کار درستی نیست،چون این دو کتاب علی رغم حجم کمی که دارن کمی سخت خوان و یا به عبارتی متفاوتن و گزینه های مناسبی برای آشنایی با این نویسنده نیستن. 📎خوندن این کتاب برای من علاوه بر اینکه تجربه ای شیرین و فراموش نشدنی بود،پر از درس زندگی هم بود. و به شدت برام جذاب و خوندنی بود بطوریکه پس از پایان کتاب عمیقاً دلتنگ فضای داستان و زندگیی بودم که در این مدت می زیستم(این حس رو قبلاً با رمان کلیدر هم داشتم ). 📎خوش به حالتون اگر هنوز “آتش بدون دود” و “ کلیدر” رو نخوندین،چه لذّتی می برین از خوندنشون🌼 و من تکّه ای از قلبم رو لابلای صفحات این کتاب جا گذاشته ام💔 شروع :۱۵فروردین۱۴۰۰🌼 پایان: ۲ تیر ۱۴۰۰🌼 03سقا علمدار1402/04/29 درباره شاهکارهای ادبی نظر دادن کار سختیه. یعنی هیچوقت نمیشه حقشون رو ادا کرد. ولی جهت خالی نبودن عریضه چند خطی بگم. این کتاب پایان مجموعه اول هست و خیلی خیلی پر هیجان و جذاب و پر از حادثه ست. خیلی هم عاشقانه و لطیف و دوست داشتنی. بعد از چالش ها و جنگ های بین دو قبیله بزرگ ترکمن، نسل جدید و روشنفکر صحرا دارن تلاش میکنن برای اتحاد همهی مردم ترکمن و برای حاکم کردن عقلانیت به جای خرافات. این کتاب فوق العاده بود خلاصه. از ابتدا تا پایانش عالی بود. خدا رحمتت کنه نادر ابراهیمی عزیز ♥️ 02معصومه فراهانی1401/09/20 تمّت بعون الله:) خب... کتابِ سوم مجموعه آتش بدون دود (دوره ی اول) هم تمام شد و خیلی هم خوب تمام شد. اعتراف میکنم که از چند سال پیش تا به حال دوبار آتش بدون دود را دست گرفته بودم ، اما ارتباط برقرار نکردن با اسم ها و حال و هوای صحرا باعث شد در همان پنجاه صفحه اول کتاب "گالان و سولماز" بگذارمش کنار. و این بار در تمام طول خواندن سه کتابِ اول به این فکر میکردم که اگر دوباره شروع به خواندنش نمیکردم چه کلاه گشادی به سرم میرفت، عجب شاهکاری را از دست میدادم! آتش بدون دود حقیقتا یک روایت زنده است، داستان نفس میکشد و قلبش یک لحظه از تپیدن نمی افتد، شخصیت ها هر لحظه قد میکشند و مخاطب این بزرگ شدن ها را میبیند. داستان مثل یک رود خروشان در حرکت است، هر لحظه جویبار جدیدی از حرکتش نشات میگیرد و یک لحظه هم متوقف نمیشود. هر دقیقه اتفاق تازه ای از راه میرسد و نفس آدم را میگیرد، و این نشان از قدرت خارق العاده ی یک نویسنده است که داستان به این بلندی را طوری جلو میبرد که حتی یک لحظه هم از تب و تاب نیفتد. این را هم بگویم که فکر نکنید آتش بدون دود چند خط قصه پردازی ساده است و بهترین ساعت های بهترین سال های عمرم را گذاشته ام بر سر یک رمان بی سر و ته! هیهات! آتش بدون دود تصویر اصیلی از زندگی ست با همه ابعادش: عشق، نفرت، مهربانی، کدورت،اعتقاد، دین، بیماری، مرگ، تولد، سیاست، فساد، اقتصاد، ظلم ناپذیری، حق طلبی، حکومت.. آتش بدون دود به آدم جهان بینی میدهد، فکر کردن را یاد میدهد، انتخاب کردن را یاد میدهد، زندگی کردن را یاد میدهد، روح آدم را بیدار میکند، ورز میدهد، بزرگ میکند. فکر میکنم در top 10 بهترین کتاب هایی باشد که تا به حال خوانده ام و از آن کتاب هایی ست که به جرئت میتوانم بگویم با خواندنش قدم بلند شد:) 02سعید حاجی آبادی1402/10/22 کتاب سوم نسبتا از دو کتاب قبلی بهتر بود دوست دارم کتاب های بعدیش رو بخونم کتاب چهارمش رو دارم از یه طرف علاقه دارم کتابهایی با موضوعات دیگه مابین این دوره هفت جلدی مطالعه کنم تا از این زده نشم و از یه طرف دیگه وقتی بین کتاب دوم و سوم فاصله انداختم و بینش کتابای دیگه خوندم و بعد اومدم سراغ کتاب سوم ، یکم شخصیت ها و داستان از دستم در رفته بودن و مخصوصاً شخصیت ها و ارتباطشون بهم فراموشم شده بود کمی اول کتاب بابت این موضوع ناراحت بودم (بعضی مواقع بخودم میگم تا تو باشی یه رمان هفت جلدی رو شروع نکنی 00بیشتر