معرفی کتاب رنج های ورتر جوان اثر یوهان ولفگانگ فون گوته مترجم فریده مهدوی دامغانی

رنج های ورتر جوان

رنج های ورتر جوان

4.0
131 نفر |
45 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

245

خواهم خواند

131

ناشر
شابک
9646581536
تعداد صفحات
256
تاریخ انتشار
1387/7/17

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        رمان عاشقانه ی رنج های ورتر جوان بزرگ ترین موفقیت ادبی گوته به شمار می رود. او این رمان را در 1774، در 25 سالگی، منتشر کرد. داستان این رمان درباره ی ورتر، دانش آموخته ی حقوق، است که برای استراحت به شهری کوچک  و ییلاقی می رود و در یک مهمانی با دختر زیبایی به نام لوته آشنا می شود. لوته نامزد دارد، با وجود این ورتر به او دل می بازد. این دلباختگی برای ورتر رنج هایی در پی دارد؛ رنج هایی که ورتر آن ها را در نامه هایی برای دوستش شرح می دهد. خواننده از خلال این نامه ها درونِ عصیانگر ورتر را می کاود و با روحیات او آشنا می شود. داستان این رمان مخالفت های گسترده ای را با انتشارش در آن سال ها برانگیخت و موجب ممنوعیت فروش آن شد، اما کمی بعد، هیاهوی ناشی از این ممنوعیت، به فروش بیشتر آن کمک کرد.ناپلئون متن فرانسوی کتاب را بیش از هفت بار خوانده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به رنج های ورتر جوان

نمایش همه

پست‌های مرتبط به رنج های ورتر جوان

یادداشت‌ها

          رنج های ورتر‌ جوان
گوته
آی عشق!
چیستی تو؟! چیستی تو که هم می توانی نیرویی فوق عادی به بازوان خسته ببخشی و هم خون بیشتری به رگ های فرسوده مبتلایان خود پمپاژ کنی؟! چگونه می توانی به زندگی ملال آوری که تا چند روز قبل همانند شاخه های مرده یک درخت در زمستان خشک شده است، شکوفه ببخشی؟ این دست معجزه گر تو است که لبخند را بر لبان عاشقان و امید را بر چشم هایشان و سرود را بر لبانشان جاری می سازد. تنها از تو برمی آید که دل پیر را برنا و جوان خام را چون پیر جوان از دست داده ماتم زده کند. 
چه کوته اندیش و ناسپاس اند آنها که پیروزمندانه خود را کاشف سرزمین ناشناخته تو می دانند و آزاد شدن دوپامین را علت اصلی بروز این دیوانگی شوق انگیز می دانند. همان بهتر که دست آنها از تو دور باشد و خاک بکر تو هم چنان طور سینای زائرانت باشد. آه امان از قرار پنهانی و رموز بین تو و مشتاقانت. آنها به زبان سِر نجوا می کنند. از تو می گویند. تو را تمنا می کنند و مسجد را ترک و راهی میخانه می شوند. قسم به سحر و ستارگانش که از ازل شاهد شوریدگانی بوده که به شوق رسیدن به تو بستر  را ترک کرده اند.
عاشقان را سر و سری است و این کالبد و زبان از آنچه می یابند عاجز است. اتصال روحانی آنها همان زبان مشترکی است که اکتسابی نیست و پیوندی آن جهانی میان شان برقرار است. آنها در عین کثرت مطلوبی که او را می طلب اند هم و غم مشترکی دارند و پروانگان شمع یکسانی هستند.
 
آی عشق! ای سرزمین سحرآمیز!
خاک زمینت معطر است و سنگ هایت ستایش کننده راستی و ثابت قدمی. صدای جویبارانت یادآور ندای ملکوتی داوود نبی علیه السلام. درختان پهناور جنگل هایت لشکری هستند استوار که باد عصرگاهی مهربانانه برگ هایش را نوازش می کند. صدای بلبلان دشت های تو از خنده ی شیرین خردسالان بیشتر به دل می نشیند و دمی آرمیدن بر کناره آبگیر همیشه آرام و موقر تو هر خسته دلی را از خود بی خود می کند.
الان که صبح است اما تا پاسی از شب می توان از تو دم زد و آن را کافی نیافت. 
بی تردید از دستان آفریننده ای چون گوته و طبع زلال مترجم توانای این اثر، چیزی جز بروز چنین حالات خوش انتظار نمی رفت. حالا شما بگویید: آیا نیاز است به معرفی این کتاب بپردازم؟
        

7

یک:
رنج‌ها
        یک:
رنج‌های ورتر جوان درست شبیه نامش رنج‌نامه‌ای در قالب یک رمان عاشقانه‌ی کوتاه است که به سبک نامه‌نگاری و از زبان اول شخص روایت می‌شود و به زندگی جوانی پرشور و احساساتی و البته رنجور و حساس به نام ورتر می‌پردازد. 
ورتر از همان آغاز  با فواصل متفاوت شروع به نوشتن نامه‌هایی برای دوستش می‌کند و از هر دری صحبت می‌کند تا اینکه در یک مهمانی با دختری به نام لوته آشنا می‌شود و با وجود اینکه از قبل به او هشدار داده‌اند که مبادا دل به دختر ببازد چرا که او نامزد دارد، ورتر عاشق لوته می‌شود و از آن پس نامه‌ها وارد فضای عاشقانه می‌شوند و البته ورتر هم عمیق‌تر، احساساتی‌تر و ناامید و خسته‌تر می‌نویسد.
 او که می‌داند این عشق سرانجامی ندارد و لوته نیز ازدواج می‌کند و همسر خود را دوست دارد اما نمی‌تواند از دوست داشتن او دست بکشد و با وجود اینکه برای زندگی تلاش می‌کند، سعی می‌کند خود را مشغول نوشتن، خواندن، نقاشی، کار و سفر کند بلکه رهایی یابد اما فایده‌ای ندارد و هم‌چنان به رابطه دوستانه و رفت و آمدش به خانه‌ی لوته و آلبرت ادامه می‌دهد تا جایی که لوته در مقام یک دوست با حس دلسوزی از او می‌خواهد که کمتر به دیدنش برود. ورتر که نمی‌تواند از این عشق دست بکشد، تصمیم می‌گیرد در این مثلث عشقی خودش را با خودکشی آن هم با تشریفات و احساساتی خاص حذف کند.

دو:
کتاب با لحنی توصیفی و جزئی بیان شده است و گاهی ما را بیش از اندازه مجذوب زاویه‌ی دید ورتر می‌کند و البته گاهی اغراق آمیز است به خصوص درباره‌ی عشق و احساسش به لوته.

سه:
در پایان کتاب مقاله‌ای از توماس مان نویسنده‌ی بزرگ آلمانی که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شده است، آمده که درباره‌ی گوته و ورتر حرف می‌زند. اینکه شخصیت‌های  اصلی کتاب برگرفته از شخصیت گوته و زندگی اوست و حتی نحوه خودکشی ورتر هم الهام گرفته از اتفاقی واقعی می‌باشد.
توماس مان این کتاب را بزرگ‌ترین و جنجالی‌ترین کتاب و البته موفق‌ترین اثر گوته میبیند. کتابی که ناپلئون هفت بار آن را خوانده است.

چهار:
این کتاب منعکس کننده شخصیت و بخشی از زندگی و افکار گوته است که تأثیر عمیقی بر جامعه‌ی آلمان و فرانسه گذاشت و تحت تأثیر سرنوشت ورتر چندین جوان به همان شیوه خودکشی کردند و همین موضوع و دید مثبتی که در کتاب نسبت به خودکشی بیان شده بود باعث شد که از سوی کلیسا ممنوع شود ولی به علت استقبال مخاطبان به زبان‌های مختلفی ترجمه و چاپ شد و هم‌چنان نیز از اثرات برجسته‌ی ادبیات آلمانی است.

پایان:
با وجود غم‌انگیز بودن آن و اختلاف نظرهای شخصی با برخی  از نظرات و رفتارهای ورتر، کتاب را بسیار دوست داشتم و حتما دوباره خواهم خواند.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

28

زینب

زینب

1403/11/10

50

م.الف

م.الف

1401/9/14

          ارسطو فیلسوف بزرگ‌ باستانی عنصر خیال را مهم ترین مشخصه شعر می‌دانست؛ بر همین اساس رنج‌های ورتر را نیز می‌بایست شعر یا رمان‌ شعر گونه به حساب آورد؛ رمانی شعر گونه با تصویر هایی زنده و پر احساس و تخیلی سرشار که خون مخاطب را به جوش می‌آورد و عواطف او را به خروش وا می‌دارد. 
این رمان به سرعت در زمره عاشقانه های جاودان در آمد و در کنار عاشقانه های جاودانه ای مثل رومئو و ژولیت و تریستان و ایزوت،در حافظه بشری رنگ‌ ابدیت یافت. 
 تا مدت های بسیار هر جوانی معشوقه اش را در آینه "لوته" می‌دید و احساس خود را در جوش و خروش"ورتر"می‌یافت.
حتی گفته شده رنج های ورتر پس از انتشار موجب افزایش خودکشی جوانان پاکباخته شده است که بعید نیست این سخن بهره‌ای از اغراق داشته باشد. به هر روی این کتاب به نوعی خلاصه ترین و بهترین نمونه رمانتیسم ادبی است با این قید که همچنان رگه هایی از کلاسیسیسم در آن موجود است. 

با این همه نباید از قلم انداخت که پرداخت داستانی خالی از خلل نیست، چه نامه ها پاسخ های ولیهلم را در بر ندارند و خواننده تنها تک نگاری های ورتر را می‌خواند؛ در نهایت وقتی که دیگر چاره ای برای نویسنده نمی‌ماند پای ناشر به میان می آید تا روایت ناقص نماند.

سرانجام باید یادآور شد که داستان های کلاسیک و رمانتیک برای امروز ممکن است قدری خسته کننده و یکنواخت به نظر برسند. دلیل این امر را باید عادت ما به هنر مدرنیستی برشمرد. به هر روی امیدوارم از مطالعه اش لذت ببرید که به قول مارسل پروست:
یگانه زندگی واقعا زیسته ادبیات است!
        

21

        در این کتاب، نامه‌‌نگاری‌های ورتر جوان را خطاب به دوستش، ویلهلم می‌خوانیم و از خلال نامه‌ها، به داستان زندگی و زیست‌جهان ورتر پی می‌بریم. البته در پایان داستان یا به تعبیر بهتر در فقدان ورتر، نویسنده  به ناچار از  زبان ناشر کتاب، روایت را به دست می‌گیرد و داستان را به سرانجام می‌رساند. 
متن کتاب حتی در ترجمه، زیبا و شاعرانه است و جملات حکیمانهٔ زیادی دارد که مخاطب آن نه فقط ویلهلم که نوع بشر است. 
این داستان، یکی از شاهکارهای گوته و ادبیات آلمان شمرده می‌شود و بزرگان زیادی دربارهٔ آن سخن گفته‌اند. با این همه، من که خواننده‌ای شرقی در عصر مدرن و شاید خواننده‌ای معمولی در وادی ادبیات اروپا هستم، با درونمایهٔ داستان ارتباط نگرفتم. 
مفهوم مرکزی داستان، عشق است؛ عشقی که تنانه نیست و عاشق را گرفتار روح بلند معشوق کرده است، ورتر و لوته به راستی جان‌های همرازی دارند؛ با این همه ورتر از  آغاز دلباختگی می‌دانست که سرنوشت لوته، به سرنوشت مردی دیگر گره خورده است و در پایان، به‌خاطر همین عشق نافرجام، کار خود را می‌سازد. 
شاید برای منِ تنها چنین است که با آنکه می‌دانم با اثری مثال زدنی در نوع نثر، سبک نگارش، توصیف‌های کلاسیک، طبیعت‌گرایی، غلبه شور و احساس و ... روبه‌رو هستم؛ عشق ورتر به لوته و  تباه  کردن جان خود در این راه، همذات‌پنداری‌ای برنمی‌انگیزد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

20