axellee

تاریخ عضویت:

فروردین 1402

axellee

@Axellee

12 دنبال شده

4 دنبال کننده

                متن را وارد کنید
              
meeoowandme
meeoowandme

یادداشت‌ها

نمایش همه
axellee

axellee

1404/2/27

        داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند...
هفت نفری که از لحظه‌ی محکومیت در کنارشون بودم و به سلول انفرادی تک‌تک‌شون سرک کشیدم. احساسات‌شون در مواجهه با مرگ رو حس کردم، زمزمه‌هاشون رو شنیدم، افکارشون رو درک کردم. همراه با اون‌ها ترس رو تجربه کردم و در نهایت... من باقی موندم و مرگ‌شون رو دیدم.

داستان یکی بود، یکی نبود هم در نیمه‌ی دوم کتاب گنجونده شده بود؛ با محوریت مرگ ناشی از بیماری. فکر می‌کنم برخلاف خیلی‌ها که داستان دوم رو بیشتر دوست داشتن، من با داستان اول ارتباط بیشتری برقرار کردم.

در قسمت سوم، مطالبی از نیکالای تیلیشوف در مورد شخصیت و زندگی نویسنده و در آخر، زندگی‌نامه‌ای که توسط خود آندری‌یف نوشته شده، قرار داشت. خوندن‌شون برای من جالب بود.

آندری‌یف رو با یادداشت‌های شیطان شناختم؛ کتابی که خوندنش باعث می‌شد احساس هیجان داشته باشم و کاملاً از مطالعم لذت ببرم. همین نویسنده باعث شد تو این کتاب، غم رو کاملاً حس کنم. نقطه‌ی عطف قلم آندری‌یف اینه که سعی نمی‌کنه چیزی یاد بده یا اتفاق خارق‌العاده‌ای توی داستانش رخ بده... زندگی رو می‌نویسه. فکر می‌کنم این همون چیزیه که باعث شده انقدر با قلمش ارتباط برقرار کنم.

در آخر، نمره‌ی من به این کتاب ۳ هستش.
ترجمه‌ی این کتاب هم توسط حمیدرضا آتش‌برآب انجام شده.
      

10

axellee

axellee

1404/2/15

        این اولین کتابی بود که از چخوف خوندم و حسش واسم دقیقا مثل خوندن کتاب های هاینریش بل بود. انقدر روون و جذاب که من رو به داخل داستان کشید و با میخائیل همراه کرد، جوری که گذر زمان رو حس نمی کردم و سریع جلو می رفتم.
البته این رو فاکتور میگیرم که هرچند صفحه باید برمیگشتم ببینم این آدمی که داره درموردش صحبت می کنه دقیقا کی بود، که از مشکلات خوندن ادبیات روسیه هستش:))
به نظر میرسه چخوف هم نویسنده ی منه و قصد دارم بازم کتاب های بیشری ازش بخونم. 
**
با شروع کتاب شما کنار میخائیل زندگی روزمرش رو مشاهده می کنید. زندگی مردی که برخلاف اجداد تحصیل کردش علاقه ای به زندگی مثل اون ها نداره و می خواد برای خودش زندگی کنه. تو جامعه ای که همه درحال قضاوت کردن همدیگه هستن. شهرنشین ها روستایی هارو وحشی و بی فرهنگ میدونن و روستانی ها اونارو آدم های مرفه بی درد و بی دغدغه می دونن. و همه ی این آدم ها تنها برای حرف مردم زندگی میکنن و کسی که بخواد برای خودش زندگی کنه رو طرد می کنن.
 البته برای ما کاملا قابل درکه و اینکه آدم هایی در یک جای دیگه جهان هم فرهنگشون مثل ما هستش، قسمت جالب ماجرا بود.
در آخر نمره ی من به این کتاب: 4
      

2

axellee

axellee

1404/2/15

        واقیعت این است که پول هیچ اهمیتی ندارد، جز البته برای کسانی که آن را ندارند.
از متن کتاب-
**
به لطف شروع همخوانی، بالاخره من هم یکی از کتاب های ثافون رو خوندم. هرچند به خاطر دیرشروع کردن و تندخوانی دوستان برای من چندان همخوانی نبود(البته که در نیمه ی دوم کتاب کاملا بهشون حق دادم چون من هم دلم میخواست تندتر کتاب رو بخونم) و امیدوارم به همخوانی کتاب بعدی برسم. ولی حرف های بچه هارو تو گروه خوندم و باعث شد به این نتیجه برسم من اصلا نمیتونم انقدر قشنگ درمورد کتاب ها حرف بزنم و ریویو بدم. با این حال تلاشم رو خواهم کرد:]
نقطه ی قوت و اولین چیزی که در شروع کتاب من رو مجذوب کرد قدرت ثافون در به تصویر کشیدن و توصیف محیط بود. اینکه کاملا به اندازه بود، نه اون قدر پر جزئیات که زیاده گویی بشه و نه اون قدر کم که خواننده نتونه محیط رو تو ذهنش تجسم کنه. 
داستان درمورد پسری 15 ساله به نام اسکار هست (بعد از ناطور دشت دوباره با شخصیت اصلی نوجوان روبه رو شدم) که در مدرسه شبانه‌روزی در بارسلون زندگی می کنه. و آغاز ماجرای این روزیه که اسکار در زمان استراحت بعد از مدرسه فرار می کنه و پا به دنیای جدیدی میذاره. و در این راه با مارینا دختر مرموزی که با پدرش زندگی می کنه، داستان عجیب و فراموش شده ای که سال ها پیش در بارسلون اتفاق افتاده و انسان هایی که ارتباطی هرچند کوچیک با این داستان دارن رو به رو میشه. با وجود جذابیت داستان میخائیل و اوا من جزو کسانی هستم که بیشتر دنبال خوندن درمورد اسکار و مارینا بودم. 
به طور کلی، درمورد همه ی شخصیت ها به اندازه مناسبی اطلاعات کسب می کنیم ولی درمورد ماریا اون طور که دوست داشتم صحبت نشد(با توجه به نقشی که داشت). و همین طور یک جاهایی هم برای من علامت سؤال ایجاد کرده بود. هرچند ترجمه به حدی مشکل داشت که نمیتونم با قاطعیت بگم اشتباه نویسنده بوده یا مترجم؟ 
کتابی که من خوندم ترجمه ی قاسم صنعوی از نشر نیماژ بود. غیر از معومعو کردن گربه که تا قبل از این فکر میکرم میومیو میکنن :] و ترجمه ی عجیب غریب اسامی که باعث شد تا نیمه ی داستان من دوتا شخصیت رو هی باهم اشتباه بگیرم(شایدم من با اسم های اسپانیایی غریبه هستم)، چاپ نشدن نزدیک ده صفحه از کتابم یه تجربه منفی دیگه از نشر نیماژ بود. و همین طور با توجه به فضای کتاب نیاز داشت روون تر ترجمه بشه.
به هرحال، با وجود این نقاط منفی حس کلی من از این کتاب اینکه خوشحالم خوندمش و چند روزی رو کنار اسکار و مارینا در خیابان های بارسلون قدم زدم ، اون هوای گرفته رو باهاشون نفس کشیدم و به دنبال کشف حقیقت رفتم.
همچنین دلیلی شد که هرموقع تونستم به سراغ مجموعه "گورستان کتاب های فراموش شده" برم.
و در آخر نمره ی من به این کتاب : 3
(هرچند می خواستم 3 ونیم بدم ولی به این نمره راضی شدم)
      

3

axellee

axellee

1404/2/15

        برای دومین اثر از چخوف، بعد از زندگی من، سراغ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با ترجمه‌ی احمد گلشیری رفتم. زندگی من داستانی ساده و روان بود که خیلی زود من رو با خودش همراه کرد؛ طوری که حس می‌کردم با شخصیت اصلی داستان (اگر درست به خاطر داشته باشم، میخائیل) روزهایش را زندگی می‌کنم.

از اونجایی که از قلم چخوف لذت برده بودم ولی نمیدونستم برای بار دوم سراغ کدام اثرش برم، مجموعه‌ی داستان‌های کوتاهش را انتخاب کردم. حالا، بعد از خوندن داستان‌هایی که ترکیبی از طنز، تلخی و سادگی‌اند و پر از شخصیت‌های خاکستری هستند—آدم‌هایی مثل دکتر، معلم، کارمند یا کشیش، نه قهرمان‌های معصوم و نه شرورهای پست‌فطرت—میتونم بگم چخوف نویسنده‌ی من است! شاید وقتش رسیده که او را به‌عنوان یکی از نویسنده‌های مورد علاقه‌ام معرفی کنم.

در ابتدای کتاب، مترجم خلاصه‌ای از زندگی و شیوه‌ی تفکر چخوف ارائه داده که به نظر می‌رسه از منبع دیگری ترجمه شده باشه. با این حال، خوندن این بخش واسم بسیار مفید بود؛ باعث شد که داستان‌ها را با درک بهتری از ذهن نویسنده بخونم. شخصیت چخوف هم واسم بسیار جالب و تأثیرگذار بود.

از بین داستان‌ها، مورد علاقه‌های من این‌ها بودند: سال‌شمار زنده، ملخ، انگور فرنگی، ویولن روتچیلد، داستان نقاش، دبیر ادبیات و نامزد.
در مکالمه‌ای که با چت‌جی‌پی‌تی عزیزم درباره‌ی این کتاب داشتم، به‌طور خلاصه درباره‌ی داستان ملخ گفت که این داستان اشاره‌ای است به "بی‌ثباتی، سطحی‌نگری و نابودی آرام رابطه‌ای عاشقانه، ناشی از درگیر شدن با شهوت تحسین و هیجان، که در نهایت به خیانت و پشیمانی منجر می‌شود." و باید بگم کاملاً با این توصیف موافقم. هرچند در طول خواندن داستان، واقعاً حرص خوردم!

در نهایت، داستان‌های کوتاه چخوف در این مجموعه با ترجمه‌ خوب احمد گلشیری، نمره‌ی ۴ از ۵ را از من گرفتند. نویسنده‌ای که حالا با اطمینان بیشتری می‌تونم بگم از دوست‌داشتنی‌ترین‌ها برای منه!
      

1

axellee

axellee

1404/2/15

        بالاخره این کتاب تمام شد.
از اواسط داستان به این فکر میکردم که برای ریویو چی بنویسیم. نتیجه اینکه این بنده حقیر با دانش اندکم برای توصیف این شاهکار ناتوانم. بعد از خوندن کتاب که نه، درواقع از همون اواسطش هست که متوجه شدم چرا ژرمینال شاهکار امیل زولاست. 
داستانی سراسر درد و رنج. در ابتدای داستان کمی برای درک کردنش به مشکل برخوردم چون فضای زندگی و فرهنگ آدم هایی در قرن ۱۹ با من خیلی متفاوته. ولی بعد از اخت پیدا کردن با سبک زندگی، تونستم لذت خوندن این کتاب رو بچشم. یکی از نقاط قوت پرجزئیات بودن داستان هست که باعث می‌شد من به عنوان فردی کنار اتی ین اتفاقات رو تجربه کنم. (اعتراف میکنم اوایل این جزئیات واسم زیاد به نظر می رسید) با تک تک شخصیت ها آشنا شدم و برخی رو تاحدودی درک کردم(نه شاوال، تو نه!) و واسشون دل سوزوندم(نه شاوال، بازم تو حساب نمیشی) و درنهایت برای اولین بار تا حد خیلی زیادی احساس غم رو به خاطر یک شخصیت تجربه کردم.
گفته بودم نمره ۵ رو به کتابی میدم که لایقش باشه. ژرمینال اون کتابیه که این نمره رو بهش میدم.
پیشنهادش میکنم؟ بله صددرصد. البته زمانی که وقت کافی و روحيه کافی داشته‌ باشید.
      

2

axellee

axellee

1404/2/15

        ما چگونه، ما شدیم؟
به جای بیان اینکه استعمار کی اومد، چه کرد، توسط چه کسانی اومد و کدامین رجال ایرانی بهش خدمت کردن و نتایجش چه بود، نویسنده عللی رو بیان می‌کنه که بفهمیم اساسا چرا استعمار اومد؟
برای فهمیدن این موضوع اول از همه درمورد محیط زیست ایران، کمبود آب و نقش این کمبود بر روی حکومت، نوع حکومت، تمدن و از دسته موضوعات صحبت میکنه.
اینکه چگونه کمبود آب باعث تشکیل حکومت و پیدایش اون در شرق مخصوصا ایران شد.
 پس از اون  در مورد شیوه زندگی عشایری، نقش این شیوه بر روی تمدن و حکومت صحبت می‌کنه.
در ارتباط با حمله مسلمانان، تاثیرات مثبت یکپارچه شدن تمدن اسلامی بر روی اقتصاد و تجارت و نتایج زیان بار اون بر روی حمله اقوام کوچ نشین و در نهایت حمله ی خونبار مغول ها و نتیجه ی سراسر زیان‌بار این حمله بر روی حکومت، تمدن و جمعیت ایران صحبت می‌کنه.
در فصل پنجم(فصلی که نویسنده خیلی بهش افتخار می‌کنه و فصل مورد علاقه ی من هم هست) در مورد اوج تمدن اسلامی، ریشه ها و علل این اوج و همین طور افول و علل اون صحبت می‌کنه. این فصل به توضیح دیدگاه های سنت‌گرایی و خردگرایی مسلمانان و تقابل اونها در عصر بنی عباس و نتایج روی کار اومدن هرکدام از اینها در رأس قدرت می‌پردازد.
و در نهایت در فصل آخر به تقابل شرق و غرب می پردازد. چی شد که شرق و غرب باهم رو به رو شدن، غرب در برابر شرق قدرت گرفت و جایگاه استعمارگر رو به دست آورد.
~~~
به طور کلی واقعا خوشحالم که این کتاب رو خوندم. باعث شد دید وسیع تری رو در ارتباط با شرایط کشوری که در اون زندگی میکنم به دست بیارم، سوالاتی رو واسم به وجود آورد که باعث انگیزه برای مطالعه بیشتر در من شد و همین طور سوالاتی رو هم پاسخ داد، برای مثال اینکه چی شد قدرت هایی مثل پرتغال و اسپانیا به یک باره از عرش قدرت به فرش رسیدن.
و همین طور توضیحات بی طرفانه و خالی از غلو در مورد اهل تسنن و تشیع و فرقه های اون ها باعث شد متوجه بشم اگه چنین منابعی در دسترسم باشه واقعا مشتاق خوندنشون هستم.
~~
 تا حدودا فصل ۳ هرچی تونستم به طور خلاصه تو چنل توضیح دادم، میخواستم بگم  ناتموم گذاشتنش تعمدی بود. چرا که حجم اطلاعات از اون فصل به بعد انقدر زیاد بود که نگفتنشون خالی از لطف بود و گفتنشون باعث شلوغ شدن چنل. درنتیجه برای همین ناتموم گذاشتمش.
~~
در پایان کتاب هم نقدهایی که به کتاب شده و پاسخ نویسنده حدودا ۱۵۰ صفحه رو به خودش اختصاص داده که صادقانه من نصفشون رو بیشتر نخوندم.

کتاب های دکتر صادق زیباکلام رو نشر روزنه چاپ کرده و درنهایت نمره من به این کتاب ۴ هستش.
      

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.