معرفی کتاب خیابان کاتالین اثر ماگدا سابو مترجم نصراله مرادیانی

خیابان کاتالین

خیابان کاتالین

ماگدا سابو و 3 نفر دیگر
3.9
63 نفر |
27 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

96

خواهم خواند

86

ناشر
بیدگل
شابک
9786226863261
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1399/9/24

توضیحات

        بی حرکت آنجا ایستاد و به چیزهایی که از گذشته اش برجا مانده بود چشم دوخت. هرکدام از آنها برای خودش سرگذشتی داشت، هرچند که سربازهایی که بین آنها راه می رفتند از سرگذشت آنها هیچ نمی دانستند: اشیا برای غریبه ها هیچ حرفی ندارند.سربازها کارشان را با عجله و کمابیش حرفه ای انجام می دادند. چیزی کش نمی رفتند، همه چیز را در دسته های جداگانه تفکیک می کردند، صندلی ها کنار صندلی ها، تابلوها کنار تابلوها، اشیای کوچک تر توی سبدها، رختخواب ها، لباس های زیر و ملافه ها در دسته ای مجزا. هنریت یادِ بوهای جورواجور افتاد که مشامش را پُر می کرد، بوی خوشایند بالش ها، روپوش های سفید تروتمیز که تازه شسته شده بود، یا بوی آهار لباس ها؛ و همین طور حوله ها، نرمی حوله ها. همه چیز داشت از هم می پاشید، خانه داشت جلوی چشمش متلاشی می شد، داشت به در و دیوارش رجعت می کرد؛ برای او، که آنجا خانه اش بود، هر خاطره ای که از آن اشیا داشت در میان آن تود? خرت و پرت ها همچنان زنده بود، توده ای که برای آن آدم هایی که داشتند جابه جایش می کردند هیچ معنایی نداشت.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خیابان کاتالین

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به خیابان کاتالین

نمایش همه

یادداشت‌ها

یاسمن

یاسمن

1404/1/5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ⚠️خیابان کاتالین◀️

در رمان خیابان کاتالین صدای گلوله‌ها از دوردست، از پشت دیوارهای خانه شنیده می‌شود.
روایت رمان بر اساس تاریخ خطی پیش نمی‌رود و خواننده همراه با تجارب متفاوت شخصیت‌ها در این روایت پیچیده همزمان با مکان و جاهای مختلفی مواجه می‌شود.
کتاب و بهره‌گیری از تکنیک سیلان ذهن تصاویری تکه پاره از جاهای مختلف در پی هم می‌آیند که اشاره‌ای است به سال‌های جنگ و اسارت و بی‌خانمانی.
به علاوه استفاده از دو راوی و زوایای دید متفاوت، از طرفی موجب فشردگی و پیچیدگی روایت شده و از طرف دیگر به لحن رمان پیچ و تاب‌هایی داده، که به کار بازنمایی آدم‌هایی می‌آید که گاهی حتی نمی‌دانند کجا هستند و گاه ذهنشان پیوسته در زمان به جلو و عقب می‌رود.
خیابان کاتالین تصویری بدیع از روابط خانوادگی در دوران دلهره آور و تیره و تار در زمان جنگ مجارستان را برایمان ترسیم می‌کند و در خواننده، درک تازه از ارتباط زمان و مکان و حافظه پدید می‌آورد.
رمان اشاره کوتاه به وقایع مهمی که مجارستان در قرن بیستم از سر گذرانده، می‌کند.
در ابتدای کتاب مترجم برای قابل طرح کردن خط زمانی داستان اینگونه می‌گوید:
پس از پشت سر گذاشتن دوره‌ای به نام وحشت سرخ در مجارستان و شکست نازی‌ها آلمان در جنگ موجب می‌شود شوروی در مجارستان قدرت بگیرد و بدین ترتیب رهبری مجارستان به راکشی که خود را بهترین شاگرد استالین می‌نامید از ۱۹۴۹ تا سال ۱۹۵۶ قدرت را به دست می‌گیرد که اولویت‌ها و سیاست‌هایش را عمدتا کرملین دیکته می‌کند.
به طور کلی کتاب در باب دوری از وطن و مفهوم وطن ی‌پردازد و صرفاً تعریف این وقایع تاریخی در مقدمه به درک بهتر کتاب کمک می‌کند.
        

2

مجید

مجید

1401/11/3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

8

زینب

زینب

1403/11/24

          این اولین کتابی بود که من از ماگدا سابو‌ خوندم، که باعث شد دلم بخواد باز هم کتاب‌هاش رو بخونم.
اول کتاب شاید یکم فهمیدنِ داستان سخت بود، دلیلش هم نوع روایت بود که گاهی اول‌شخص بود و گاهی سوم‌شخص؛ ولی هرچقدر جلوتر رفتم بیشتر دوستش داشتم و لذت بردم.
انگار وقتی که تموم شد تازه تونستم به خوبی شروعش رو درک کنم…

نویسنده تو این داستان زخمِ جنگ رو با آزردگیِ روحیِ شخصیت‌هاش بهم نشون داد و موفق شد بی‌نهایت غمگینم کنه.
راستش کتابی که غمِ موندگار و عمیق داره برای من خیلی عزیز می‌شه. فکر کنم کلا دیگه کتاب‌های مهربونی که پایانِ خوش دارن برای من جذاب نیستن! زندگی کی مهربون بوده یا مهربون مونده؟

اين داستان چند تا شخصیت داره که انگار با فهمیدنِ قصه‌ی هرکدوم، از زاویه‌های مختلفی بهشون نگاه می‌کنیم.
ولی چی بین همه‌ی شخصیت‌ها مشترکه؟ رنج.

یکی از شخصیت‌های این کتاب مُرده ولی هم‌چنان گاهی به زندگی زنده‌ها سر می‌زنه.
داشتم فکر می‌کردم این‌که وقتی می‌میریم بتونیم بیایم به زندگی و جای خالیِ خودمون بین آدم‌ها نگاهی بندازیم چه حسی داره؟
مثلا این‌که ببینیم فراموش شدیم!
        

12

محمد

محمد

1404/4/3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          "به هرحال، عشق، با هر شدت‌وحدتی، همیشه نوعی مرحمت است."
داستان این کتاب درباره ۳ خانواده است که توی خیابونی به نام کاتالین زندگی میکنن. یکسری اتفاقات غم انگیزی برای زندگی این سه خانواده میوفته که من بعد هر فصل شوک می‌شدم.
فصل‌های اول اصلا نمی‌فهمید داستان چی هست چون یهو از آخر داستان حرف میزنه ولی بعد یکی دو فصل میره و اتفاقات رو از اول شرح میده. قلم نویسنده واقعا خوبه و این اولین کتابی بود که خوندم و دیدم از دید چندتا شخصیت صحبت میکنه و به علاوه از نگاه سوم شخص هم‌ درباره داستان حرف میزنه و شرح میده داستان رو.
شدت فضای غمگین و ناامید کننده به علاوه قلم خوب نویسنده، باعث میشه که خودتون رو داخل اون فضا تصور کنید و بعد هر اتفاق شوک بشید و ناراحت. خودتون رو درون اون کارکترهایی میبینید که بچگیشون خوش بودن ولی هرچقدر جلوتر رفت زندگیشون خالی و خالی‌تر شد از خوشحالی و روابطی که دوست نداشتن هیچوقت قطع بشه، سرد و سردتر شد.
این کتاب رو پیشنهاد میکنم اگر شوکه شدن و فضای افسرده و به زور زندگی کردن رو دوست دارید.
        

0

یوتاب

یوتاب

1404/2/12

          خیابان کاتالین
خلاصه:
خیابان کاتالین یادگاری از روز های جنگ .. بی حرکت آنجا ایستاد و به چیزهایی که از گذشته اش بر جا مانده بود چشم دوخت.
نظر شخصی:
در پایان از اون کتاب هایی بود که سر و ته ندارن نوشته شدن برای لحظه ها، لحظاتی که از دست رفته و لحظاتی که برای آمدنش چنان رغبتی نداریم. بلایی که بر اهالی خیابان کاتالین بارید جنگ .. هراس از جنگ حتماً نیاز نیست بری خط مقدم جبهه جنگ بعضی اوقات وارد روحت میشه همه چیز و همه ی عناصر زندگی خودت رو نابود می کنه.
شخصیت پردازی نویسنده خیلی جذاب بود ما با دید هنریت شخصیت ها رو از اول میشناسیم بعد از دید ایرن خیلی خوب بود می تونم بگم از خوب فراتر بود یه دید سوم شخص که هی بین چند تا شخصیت ها می‌چرخه داستان رو از دیدشون میگه 
اول کتاب شما خیلی گیج هستین اصلاً نمی دونید چی به چیه کی به کیه بعد از بیست درصدیه کتاب می تونید مونث و مذکر کتاب روابط کتاب اجزای کتاب رو درک کنید.
مشکل اصلی من پایان داستانه اما خب شاید همون اول کتاب می‌خواسته بگه این کتاب پایان خاصی ندارد.
 تأثیر گذاری آدما های مرده که مردن ولی انگار زنده تر از زنده ها هستن بعضی آدما نمردن ولی روحشون مرده یسری ها مردن ولی اثراتشون خودشون زنده است 
من واقعاً دلم برای شخصیت ایرن می سوخت خیلی بد بخت بود درسته هی از بد بختی بلینت می گفتن ولی واقعاً شخصیت بلینت بی عرضه و منفعل بود خیلی بی لیاقت.. بعدی شخصیت بلانکا که ما فقط یه دید بهش داشتیم بعد دیگه نبود انتظار داشتم آخر کتاب یه با یه دید دیگه به بلانکا تموم بشه ولی نشد خیلی نا امید شدم.
بنظرم کتابش خیلی سلیقه ایه در کل پسندیدمش.
        

17

          خیابان کاتالین روایتی غم‌ناک از فروریختن احساساتِ چند انسانِ بااحساس است...

اگر سابو در کتاب "در" تنها سایه‌ی تروماهایی که جنگ در گذشته بر سر یکی از شخصیت‌ها انداخته بود و او را نسبت به هست‌ونیستِ بشر بی‌اعتماد کرده بود را توصیف می‌کرد، کتابِ"خیابان کاتالین" به ما توضیح می‌دهد که چطور جنگ می‌تواند همه چیز را از انسان بگیرد؛ جنگ گاهی تنها خانه و کاشانه و وطن را از انسان نمی‌گیرد بلکه انسان را از نمودِ هست-مندانه‌ی خود تهی می‌کند و آنطور که شکسپیر در هملت می‌نویسد، تنها پوسته‌ی توخالی را بازمی‌گذارد تا از بیرون درون آن را بنگریم و با ترس‌هایمان روبرو شویم.
مهم‌ترین چیزی که جنگ از خانواده هِلد گرفته بود هویتِ دخترانِ این خانواده بود.
خیابانِ کاتالین روایت چند خانواده‌ی همسایه است که در خیابان کاتالین زندگی می‌کنند اما زمانی که جنگ می‌آید دیگر هیچ‌چیز مثل سابق نیست. آشنایان می‌میرند، عشق‌ها بی‌سر می‌گردند و عشاق زندانی می‌شوند؛ ازدواج‌ها از هم گسسته و آرامش‌ها رنگ می‌بازند.

راوی داستان دائما تغییر می‌کند، گاهی سوم‌شخص، گاهی دختر بزرگ خانواده هِلد، گاهی دختر کوچک آن‌ها و گاهی دیگر پسر همسایه روایت داستان را بدست می‌گیرند. نویسنده همواره و مانند دیگر آثارش به بعدِ روزمره زندگی زیر سایه جنگ پرداخته و تاثیری که جنگ تا سال‌ها بعد در ریزترین امور زندگی شخص می‌گذارد را با دقت وارسی می‌کند. 
        

22

          سلام و نور 
تا فصل ده گیج بودم و نمیفهمیدم چی به چیه داستان از انتهای ماجرا شروع شده بود.  در کلِّ داستان راوی بین سوم شخص و ایرن (یکی از شخصیتهای داستان) دائما در حال چرخش بود و اینکه داستان پر از پرش زمانی از گذشته به حال و از حال به گذشته بود. همه ی اینا گیجم میکرد و باعث میشد داستان گاها خط سیر نا مشخصی داشته باشه  ولی این روند  اذیتم نمیکرد  یجورائی باعث جذابیت کتاب شده بود بلاخره خلاقیت نویسنده رو میرسونه و منم از نویسنده های خلاق خوشم میاد .
داستان خیابان کاتالین راجع به روند زندگی  سه خانواده است ایرن و بلانکا و پدر و مادرشون(خانوم و آقای اِلِکش) ، بلینت و پدرش و خدمتکارشون، هنریت و پدر و مادرش که هر سه خانواده  در خیابان کاتالین با هم همسایه اند و دوست و بچه ها با هم هم بازی.
همه چیز خوب و آروم و معمولیه  تا اینکه جنگ دامن مجارستان رو میگیره و زندگی این سه خانواده رو تحت تاثیر خودش قرار میده .
کتاب نکات تاریخی و روان شناسی خوبی داشت  و در کل دوستش داشتم .
به نظرم قلم ماگدا سابو خیلی خاصه با اینکه از روند معمول زندگی میگه و داستانش فراز و فرود خاصی نداره هم خواننده رو جذب میکنه و هم اینکه یک غم خاصی پشت تک تک کلماتش نهفتست  و قلب خواننده رو تحت تاثیر قرار میده.
        

25