آلفونس دوده تو این کتاب نوشته: زندگی همین است دیگر: ستیز. از جملهی آغازین این کتاب تا آخرین کلماتی که نوشته شده، مبارزه با چیزی که صدای خوشی نداره و سایهوار همراه زندگیِ دوده هست دیده میشه. نویسندهای که دچار سفلیس میشه و تصمیم میگیره دفترچهی یادداشتش رو پر کنه از مراحل این مبارزه و نتیجهی پایانی.
دوده توی یادداشتهاش دنبال معنا و نوشتن از درد به معنای واقعی کلمهش هست، این که اصلن درد یعنی چه، این هیولایی که ناخوانده وارد بدن میشه، با تو میجنگد و میخپاهد بخشی از وجود تو باشد. این بیماری، غریبهای که هر بار در هر لحظه حضورش خودش رو با چیزی به اسم درد یادآوری میکنه، درد که مهلک، متفاوت و طاقتفرساست. او میگوید که راهی فراری نیست و یک روز به خودت میآیی و میبینی بخشی از وجودت شده، نه این که به آن عادت کنی، ناچاری و باید همراهیش کنی. درون توست و بخشی از اعضای جسم و روح تو شده.
از متن کتاب: «چه کار میکنی؟»
«دارم درد میکشم».