معرفی کتاب دیروز اثر آگوتا کریستف مترجم اصغر نوری

در حال خواندن
0
خواندهام
29
خواهم خواند
7
توضیحات
من هم تشنه ام بود. سرم را عقب دادم و خودم را رها کردم تا بیفتم وسط درخت ها. صورتم را فرو کردم توی گل سرد و دیگر تکان نخوردم. من اینطور مردم. به زودی، تنم با زمین یکی می شود. (از متن کتاب) آگوتا کریستوف پس از سه گانه موفق «دوقلوها»، در این رمان سرگذشت مردی را روایت می کند که زندگی اش بین کار یکنواخت در کارخانه و رویای نوشتن خلاصه شده است. او منتظر زنی است که انگار باید از متن یا رویا بیاید.
یادداشتها