بریدهای از کتاب دیروز اثر آگوتا کریستف
3 روز پیش
صفحۀ 25
همهچیز برایم یکسان بود. دلم میخواست دور شوم، دیگر برنگردم، ناپدید شوم، توی جنگل گموگور شوم، وسط ابرها، دیگر چیزی یادم نیاید، فراموشی، فراموشی.
همهچیز برایم یکسان بود. دلم میخواست دور شوم، دیگر برنگردم، ناپدید شوم، توی جنگل گموگور شوم، وسط ابرها، دیگر چیزی یادم نیاید، فراموشی، فراموشی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.