معرفی کتاب لیدی ال اثر رومن گاری مترجم مهدی غبرائی

لیدی ال

لیدی ال

رومن گاری و 1 نفر دیگر
3.7
61 نفر |
19 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

94

خواهم خواند

66

شابک
0000000002447
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1363/1/1

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        رومن گاری در رمان لیدی ال دو دلداده را از میان خیل جوانان اواخر قرن پر آشوب قرن نوزدهم برگزیده که یکی -آرمان- سودای مبارزه ی سیاسی را در سر می پروراند و دیگری -دیانا- سوادایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن می خواهد.
پیداست که درکشاکش عشق و مبارزه چه بسا یکی فدای دیگری می شود ، و در این هنگامه ی پر غوغا پیوسته شکننده تر آسیب پذیرتر است.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

8 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به لیدی ال

یادداشت‌ها

Elahe

Elahe

1400/8/26

          این رمان از زبان زنی روایت می¬شود که از بانوان تراز اول انگلستان به¬شمار می¬رود. داستان از مراسم تولد هشتاد سالگی او شروع می¬شود. جایی که تنها پسرش و نوه¬ها و فرزندانشان جمع شده¬اند و هرکدام منصبی مهم در کشور را در اختیار دارند. زمانی که به لیدی ال خبر می¬رسد قرار است امارت او خراب شود، او به تقلا می¬افتد تا رازی را که در آن وجود دارد برای کسی بازگو کند. رازی که به قول خودش، دیدن چهره¬ آدم¬ها بعد از فهمیدنش جالب خواهد بود. 
درنهایت لیدی ال تصمیم می¬گیرد داستان خود را از ابتدا برای یکی از کارکنان خود، که اتفاقا شیفته او نیز هست، بازگو کند. بنابراین از او می¬خواهد که او را تا امارت همراهی کند و در راه داستانش را برای او روایت می¬کند. 
لیدی ال، آنت، فرزند مردی آنارشیست بوده است. کسی که تمام هم و غمش آزادی، برابری و برادری است. در این راه به هیچ و هیچ¬کس دیگر توجهی ندارد. مادر آنت که مجبور است کار کند و خرج خانواده را بدهد. پس از مرگ مادر و رفتار ناپسند پدر، آنت مجبور می¬شود که راهی دیگر برای ادامه زندگی خود انتخاب کند. در طول این مسیر زندگی با فردی به نام آرمان آشنا می¬شود و به کلی عاشق و دلباخته او می¬گردد. نکته بسیار جالب(و نزدیک به واقعیت) آن است که اتفاقا آرمان هم یک آنارشیست است. همواره در تکاپوی راهی برای رسیدن به آزادی، برادری و برابری است؛ چیزی که آنت به¬شدت از آن متنفر بود حال در معشوقش هم نمایان است. 
آنت بخاطر آرمان، و نه به دلیل آنارشیسم، در این راه کمک¬های بزرگی به او می¬کند. او که دختری زیبا است همواره در تلاش است تا راهی بیابد که آرمان برای او باشد، نه برای همه. برای این هدفش راه¬هایی را امتحان می-کند اما آرمان یک ایده¬آل گراست و با هیچ دلیلی راضی به ماندن کنار آنت نمی¬شود. آنت کمک می¬کند که آرمان با روش¬هایی، پول لازم برای برنامه¬های خود را به¬دست آورد. اما سرانجام خسته از نرسیدن، با مردی متمول ازدواج می¬کند. پس از مدت¬ها و دیدار مجدد لیدی ال و آرمان، رازی مگوی لیدی ال اتفاق می¬افتد.
رومن گاری ر این کتاب هم بسیار فصیح و راحت سخن گفته است. بازگو کردن انتخابات نادرست، آگاهی از آن و باز هم تلاش برای آن کلید این رمان است. رمان لیدی ال از هر نظر خواندنی است و از آنجا که کتابی کوتاه است به همگان پیشنهاد می¬شود.
        

2

نفیس

نفیس

1403/5/24

          داستان با تولد ۸۰ سالگی لیدی ال شروع میشه و صحبت هایی در مورد تخریب عمارتی به اسم کلاه فرنگی به میان میاد که لیدی ال برای حفظ آن از رازهای جوانیش پرده برمیداره و شما را مهمان زندگیش میکنه . 
رومن گاری آرمان را به عنوان آنارشیست جوانی که همه زندگی اش را وقف اهداف و اعتقاداتش کرده و آنت عاشقی را نشان میده که فقط می خواهد زندگی آرامی در کنار آرمان داشته باشه . در تقابل این دو ، به خوبی دیدگاه های دو طرف مطرح میشه و گاهی شعارهای آنارشیستی را به سخره می گیره و منفعل بودن آنارشیست را در زندگی شخصی اش تو صورتمون میکوبه ‌، که فرد از عهده ی خودش و اطرافیانش برنمیاد ولی می خواهد جهان را درست کنه. آنت با تصمیم های آنی و خود خواسته مسیر زندگیش را ترسیم میکنه و به نظر خودش بهترین راه را میره که البته بعضی از کارها و رفتارهایش از نظر اخلاقی توجیه پذیر نیست و انتهای داستان هم خیلی غیر قابل پیش بینی عمل میکنه که مطمئنم حسابی تعجب می کنید . 
در کل با خواندنش سفر به دنیایی متفاوت را تجربه می کنید . دیدن تصمیم و موقعیت های غیر عادی در داستان و غرق شدن در خطوط کتاب اوج هنرمندی نویسنده را نشان میده .  البته گاهی توضیح زیاد در باب هنر و اسامی هنرمندان مختلف روند را کند میکنه ولی در کل کتابی خوش خوانه . 
نکته ی آخر اینکه یک سری تصمیم ها و اتفاقات به نظرم از نظر اخلاقی یا شاید با مذهب ما منافات داره و اگر به  اصول و قواعدی معتقد باشید ، یکسری اتفاق ها براتون قابل درک نیست .  
        

2

Davoud sarvi

Davoud sarvi

1403/8/14

          رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر ویلنا (اکنون: ویلنیوس، واقع در لیتوانی) در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. پدرش آری-لیب کاسو کمی بعد در ۱۹۲۵ میلادی خانواده را رها کرد و به ازدواج مجدد دست زد. از این هنگام او با مادرش، نینا اوزینسکی (کاسو)، زندگی می‌کرد، ابتدا در ویلنا و سپس در ورشوی لهستان.

در سال ۱۹۲۸ میلادی، رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند.،
او در فرانسه به تحصیل حقوق پرداخت.،و سپس در پاریس در پایگاه هوایی آوورد در نزدیکی بورگس، خلبانی در نیروی هوایی فرانسه را آموخت. پس از اشغال فرانسه توسط نازی‌ها در جنگ جهانی دوم، او به انگلستان گریخت و تحت رهبری شارل دوگل به «نیروهای آزاد فرانسه» پیوست و در اروپا و آفریقای شمالی جنگید.،همچنین به دلیل خدماتش در ارتش موفق به اخذ جوایز متعددی از ارتش شد.،نگارش نخستین رمانش، تربیت اروپایی (۱۹۴۵) را مادامی‌که در ارتش بود شروع کرد. در سال ۱۹۴۵، در فرانسه جایزه منتقدین را دریافت کرد.،پس از جنگ، رومن با مدرک حقوق، که از دانشگاه پاریس گرفته بود، و نیز با دیپلم زبان‌های اسلاو که از دانشگاه ورسای دریافت کرده بود، به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. همچنین به عنوان سخنگوی هیئت نمایندگان فرانسوی سازمان ملل ابتدا در نیویورک و سپس در لندن به فعالیت پرداخت.،


لیدی ال

 داستان زنی از طبقه پائین جامعه. 
 که برای رسیدن خواسته ها و هدف های یک حزب ««آنارشیت»» به عنوان پولدار (اشراف زاده)معرفی می شود.،
 و تا پایان عمر زندگی اشراف زادگی را می گذارند.این داستان نه می توان عاشقانه گفت نه سیاسی نه فرهنگی نه چیزهای دیگر.آمیزه ای است از همه چیز در کنار هم در فضای شهری که در آخر به نوعی جنون نزدیک می شود.،
رومن گاری در کتاب لیدی آل از دو جوان اواخر قرن پر آشوب قرن 19 برگزیده است که این دو دل داده میان جمعیت عظیم جوانان آن قرن انتخاب می کند.،که یکی آرمان مبارزه سیاسی را در سر می پروراند و دیگری بدنبال عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن وزندگی می خواهد.،
پیداست که در رسم داستان هاعشق و مبارزه چه می شود.، چه بسا یکی فدای دیگری می شود.،
در این داستان که در حوزه قدرت اتفاق افتاده است دو قطب دارد : 1- حوزه ارزش و عشق  2- حوزه پول و تجمل قرار دارد. در یک سو گفتگوی جدی و در سوی دیگر سخنان عاشقانه و روزمره اتفاق می افتد. دو قطب عشق و نفرت در کنار یکدیگر در یک لحظه پدیدار می شوند که حاکی از حیات ذهنی کلان شهر می باشد. در این زمان مقاومت، حوزه نیروهای آنارشیت است که در مقابل قدرت نیروهای پلیس کنار هم قرار می گیرند در این بازی که در حوزه قدرت انجام می گیرد، خود قدرت همان هدفی است که باید به آن رسید.نوسانات در این داستان نشان بارز بی وزنی است و آدمی بدون وزنه شخصیت و جدیت قادر نیست کوچکترین مقاومتی در برابر نیروهای حوزه نشان داد در آن جا که آنت (لیدی ال) دائماً در شک و تردید برای تصمیم جدی (ازدواج) سپری می کرد نشان از نوعی بی ثباتی است که از ویژگی های کلان شهر است.همگنی کاملی میان اشیاء و انواع عشق با اشکال و انواع هنر وجود دارد. در این جاست که لیدی ال از عشق ناب خود در برابر اشیاء سخن می کند و می گوید بعضی از اشیاء بار احساسی دارند.عشق ناب از نوع عشق هنر برای هنر است.عشق افلاطونی در این جا مابقی اهداف دنیوی و برترین این اهداف یعنی پول و قدرت را در هم می کوبد.میدان عمل در این جا بسیار گسترده بود زیر از یک سو آنت (لیدی ال) نقش خود را در لباس اشرافزاده به خوبی بازی کرد به طوری که حتی وقتی از واقعیت وجود خود صحبت می کرد هیچ کس باورش نمی شود. در یک لحظه خودش هم نمی دانست آنت است یا لیدی ال آن چنان در نقش جدید خود فرو رفته بود که فرق واقعیت و بازنمائی را تشخیص نمی داد. این نوسان نشان بارز بی وزنی است و آدمی بدون وزنه شخصیت و جدیت قادر نیست کوچکترین مقاومتی در برابر نیروهای حوزه نشان دهد.،تزلزل ذهنی او حالت تردید و شک را در وجودش افزایش می داد. و او بعد از از دست دادن دنی هیچ انگیزه ای ندارد، به سبب دوگانگی که در جهان وجودش به وجود آمده خود را هم نمی شناسد گاهی تردید دارد که آنت است یا لیدی ال.،
        

18

هانیه

هانیه

1400/6/14

          تولد 80 سالگی لیدی ال است و همه‌ی فرزندان و نوادگان او دورش گرد آمده‌اند تا در عمارت باشکوه لرد ال زادروزش را جشن بگیرند. سر پرسی، شاعر شهیر و عاشق سینه‌چاک لیدی ال، بی‌صبرانه منتظر است تا پس از سال‌ها بالاخره سرگذشت معشوقه‌اش را مکتوب کند، اما هیچ چیز آن طور که انتظار می‌رفت پیش نمی‌رود.
آنت حوالی هزار و هشتصد و هفتاد میلادی در یکی از محله‌های پست پاریس به دنیا می‌آید. «واقعه‌ای عجیب، چون کوچه‌ی لاپ در اواخر سال‌های هزار و هشتصد و هفتاد ناحیه‌ای نبود که کودکی در آن متولد شود؛ با این وجود جای انکار نبود که تعداد زیادی از اعمالی که موجب به دنیا آمدن بچه‌ای می‌شود در آن رخ می داد.» او دوران کودکی خود را با آموزه‌های پدر آنارشیست الکلی‌اش می‌گذراند. پدری که فریاد آزادی، برابری، برادری‌اش گوش آنت را کر کرده در حالی که همسرش به سختی و با رخت‌شویی خانواده را اداره می‌کند. به علاوه‌ی این که پدر مدام توسط پلیس بازداشت می‌شود. اواخر قرن نوزده است و موج ترور آنارشیست‌ها اروپا را فرا گرفته.
پس از مرگ مادرش آنت دو سال به کار رخت‌شویی مشغول می‌شود. در این مدت پدر او به شکلی صریح‌تر به بیان عقاید آنارشیستی‌اش در مورد خانواده می‌پردازد: «پدران و دختران باید خود را از کلیه‌ی روابط بورژوایی رها کنند و به آزادی واقعی دست یابند.» پس دختر جوان مجبور می‌شود خانه را ترک کند. او به دنبال کار دیگری است و دلالان محبت این محله‌ی بدنام پیشنهاداتشان را ارائه می‌کنند. او به دنبال کار به محلات دیگر می‌رود و در می‌یابد که در جاهای دیگر نیز برای یافتن کار و ادامه کار می‌بایست با مردی بخوابد. «خوشگل‌تر از آن بود که دست از سرش بردارند. به زودی تصمیمش را گرفت و با خود گفت که بهتر است شروع زندگی‌اش از پیاده‌رو باشد تا خاتمه‌ی آن.» بعد از مدتی کار، یکی از معروف‌ترین دلالان محبت پاریس او را احضار می‌کند تا پروژه‌ای خاص را کلید بزند و او که همیشه در رویاهایش می‌دانست که بهترین چیزهای زندگی نصیبش خواهد شد، متوجه می‌شود که رویدادهای مناسب در راه است. او از طریق آن دلال با آرمان دنی آنارشیست 26 ساله‌ی معروف آشنا می شود...
آنت عاشق و دل‌باخته‌ی آرمان می‌شود و برای رسیدن به عشقش از کار/جنایتی دریغ نمی‌کند اما در مقابل، آرمان در جای جای داستان او و عشقش را ابزاری برای رسیدن به اهدافش قرار می‌دهد. پس از مدتی کاسه‌ی صبر دخترک عاشق لبریز شده، دست از تظاهر به آرمان‌خواهی (!) برمی‌دارد و غول خشمگین درونش را به انتقام‌جویی معشوق خود می‌فرستد.
گویا زندگی زن داستان گرهی ناگشودنی به آنارشیسم خورده. نوعی طلسم، وزنه‌ای سنگین مثل همان‌ها که برادران دالتون به پا داشتند، وزنه‌ای که در نهایت آنت بی‌پناه را به اعماق دریا می‌کشاند، عاشقانگی او را می‌مکد و لیدی ال را تحویل می‌دهد.
پیتر اوستینوف کارگردان انگلیسی بر اساس رمان لیدی ال فیلمی به همین نام ساخته. این فیلم کمدی محصول سال 1965 در فرانسه، ایتالیا و انگلستان منتشر شد. سوفیا لورن، بازیگر زیبا و مشهور قرن بیستم، در این فیلم نقش لیدی ال را بر عهده داشته است. پل نیومن نیز در این اثر نقش‌آفرینی کرده.

+تناقض‌گویی، پناهگاه خاص کسانی است که می‌دانند نظرشان درست نیست اما خطا و اشتباه خود را نمی‌پذیرند و به این ترتیب سعی می‌کنند ثابت کنند که سیاه، سفید است و سفید، سیاه.
+شرارت، هرگز فقط منشا لذت نبوده است؛ روی دیگر سکه‌ی فاجعه است، سقوطی کامل حتی برای چند لحظه. خودکشی، ارزان‌ترین شکل جنایت که به‌وسیله‌ی قانون قابل پیگرد نیست؛ رهایی از تمام قید و بندها، یک لحظه مکاشفه که می‌توان قیمتش را زیر چراغ گاز خیابان پرداخت.

پ.ن: برای من جالب بود که نام کاراکتر دوم داستان به فارسی دقیقا توصیف شخصیت او ست؛ آرمان!

        

1