بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پیمان قیصری

@Peiman198913

3 دنبال شده

24 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                کتاب سیر تاریخی انجیل برنابا در ابتدا به اثبات تاریخی انجیل برنابا پرداخته از این جهت که مثلا در تاریخ‌هایی قبل از ظهور اسلام جوامعی از مسیحیت این کتاب رو به عنوان انجیل جعلی معرفی کردند و پس از اون به طور مختصر در مورد مسائلی که در این انجیل اومده مطالبی میگه و در نهایت جوابی به چند شبهه میده. به دلیل اینکه سعی شده کتاب بسیار مختصر و کوتاه باشه بسیاری از مطالب خلاصه بیان شده و اسناد کامل معرفی نشده اند اما در مجموع اطلاعات جالبی داره. در مورد نظر کلی خودم نسبت به این انجیل، با توجه به مطالعاتی که داشتم این انجیل کمتر مورد تحریف واقع شده و در واقع نزدیکتر به یک دین الهی است. اگر سیر ادیان آسمانی رو در نظر بگیریم هیچکدوم اختلاف فاحشی در اصول ندارند و در واقع وقتی دین قبلی در حال انحراف شدید بوده، دین بعدی ظاهر شده. حالا مقایسه‌ی اسلام و یهودیت رو با مسیحیت که انجام بدید، مسیحیتی که کلیسا و اناجیل اربعه معرفی میکنند اختلاف فاحشی بینشون دیدن میشه و حالا اگر با انجیل برنابا مقایسه کنیم شاهد شباهت‌های بسیار بیشتری هستیم. پس به این دلیل این انجیل بیشتر شبیه به دینی آسمانی مابین یهود و اسلامه.ه
        
                کتاب نام‌باوری در دو بخش نوشته شده. بخش اول به نام‌باوری و اعتقاد به نام‌باوری در مسائل مختلف در بین افراد پرداخته. و گفتار دوم در مورد الگوهای رفتاری اجتماعی در یک جامعه‌ی نام‌باوره. یک تفاوت بنیادی بین دو بخش اول و دوم هست که درست نیمتونم توضیح بدم و برای درک اون حتما باید کتاب رو بخونید، مشخصا خیلی تفاوت هست بین باور به انرژی کلمات در مثلاً سحر و جادو با الگوهایی که در بخش دوم کتاب آورده شده که بیشتر به تاثیرات روانشناسی و جامعه شناسی زبانی پرداخته تا انرژی کلمات. اما هر دو بخش واقعا آموزنده و جالب بود و حتماً توصیه میکنم کتاب رو بخونید. من به انرژی کلمات اعتقاد دارم، یک ویدیویی از محققی در ژاپن دیدم که دو گیاه یکسان رو تحت شرایط یکسان کاشت و تنها تفاوت این بود که به یکی هر روز کلمات خوب و به دیگری کلمات بد میگفت، گیاهی که کلمات بد شنیده بود خیلی کوچک و بد رنگ رشد کرد و سریع پژمرده شد ولی گیاه دیگه خیلی سالم و قوی رشد کرد. شما چطور؟ به قدرت و انرژی کلمات اعتقاد دارید؟ه

بیشتر از نود در صد مطالب زیر از متن کتاب هست: ه

منظور از نام‌باوری نوعی ساختار فکری است که تقدس و قدرت جادویی برای نام ها قائل است. این جایگاه اسطوره‌ای برای نام‌ها باعث میشود الگوهای خاص زبانی در جوامع نام‌باور رواج پیدا کند. الگوهایی که بر طرح و حل مسائل در همه‌ی حوزه‌های جامعه مانند سیاست و اقتصاد هم تاثیرگذار است. نام‌باوری را نباید با نام‌گرایی یکسان پنداشت. مکتب نام‌گرایی نظر یا آیینی فلسفی است که اعلام میکند پدیده‌ها دارای ماهیت یا ذات نیستند. تعریف‌ها به گوهر پدیده‌ها باز نمیگردند و بیان عینی یا بازتاب واقعی آنها نیستند، بلکه برداشت‌هایی هستند که خودمان آنها را درباره چیزها و امور مطرح کرده‌ایم اما نام‌باوری بیشتر رویکردی اجتماعی است تا فلسفی که در آن به دلایل، روشها و پیامدهای باورمندی به نام ها پرداخته میشود.ه

هرچند رابطه بین دال و مدلول (نام و معنای آن) قراردادی است اما در اکثر فرهنگ‌ها این قراردادی بودن فراموش میشود برای مثال اگر اسم فردی رستم باشد انتظار میرود دارای هیکل و زور بازوی زیاد باشد. شاه سلیمان صفوی در آغاز سلطنت خود شاه صفی نام داشت و پیوسته بیمار و ناخوش بود. منجمان گفتند که این رنجوری تاثیر نام اوست به این سبب نام خود را به سلیمان تبدیل کرد و برای آنکه قوای شر و ارواح خبیث باور کنند او کس دیگری است یک بار دیگر با نام جدید تاج گذاری کرد.ه

وقتی میگوییم زبانم لال.... باور به قدرت نام ها و کلمات را تایید میکنیم.ه

در بخش اسطوره ها و نام ها خیلی توضیحات و مثال های جالبی آورده مثلا این: یک افسانه معروف مصری به ما میگوید که ایزیس ساحره بزرگ چگونه تردستانه خدای خورشید را برمی‌انگیزد تا نامش را برای او فاش کند و چگونه او با به دست آوردن این نام بر این خدا و خدایان دیگر چیره میشود.ه

در بخش نام‌باوری و مذاهب از اعتقادات ادیان مختلف راجع به نام و قدرت اون صحبت شده. از دین زرتشت و شکست انگره‌مینیو از اهورامزدا با واژه های مقدس نیایش، یا حتی مذاهب غیر آسمانی در هند و قدرت کلمه در تورات و انجیل و قرآن که در این قسمت میتونم بگم مطلب اونقدر زیاده که این قسمت کتاب حتی به قدر قطره مقابل دریا هم نیست.ه

قسمت بعدی کتاب، نام‌باوری در سحر و جادو هست. همه ما میدونیم که سحر و جادو بر پایه‌ی دو چیز بنا شده، ورد و طلسم. خب ورد و طلسم چیه؟ کلمات گفته شده و نوشته شده. به عبارتی میشه گفت تاکید دین به استفاده کلمات از راه و در راه خیر و سحر و جادو استفاده از قدرت کلمات از راه و در راه شر هست. یکی دیگه از مصادیق نام باوری در هر دو زمینه خیر و شر اعتقاد به قدرت اعداده.ه

قسمت بعدی کتاب، نام‌باوری در میراث فرهنگیه. اگر ما اعتقاد به نشان‌ها و نمادها رو در یک اشل بزرگتر جزو همین نام‌باوری حساب کنیم میبینیم که این اعتقاد حتی قبل از اختراع خط هم وجود داشته. تا حالا فکر کردید چرا روی دیوار غارها اینقدر تصویر بز کشیده شده؟ و میدونید بز مهمترین منبع شکار اون دوره بوده؟ آیا اونها باور به این داشتند که کشیدن شکل بز باعث ازدیاد شکار میشه؟ احتمالا بله.ه

این قسمت کتاب خیلی جالب بود:ه
برخی از مستشرقان از این خصلت ایرانی‌ها اظهار تعجب میکنند که چرا حاکمان ایرانی به جای تعمیر بناهای قدیمی در حال تخریب، در کنار آن بنا، بنای جدیدی میساختند. شاید بخشی از پاسخ در این واقعیت نهفته باشد که آنها نمیخواستند چیزی را که فرد دیگر بنا گذاشته پابرجا و ماندگار ببینند. امروزه همین روحیه بین ایرانیان وجود دارد با این تفاوت که اگر نتوانند عمارت دیگران را خراب کنند یا در کنار آن عمارت جدیدی بسازند به روش ساده‌تری متوسل میشوند و نام آن را عوض میکنند. واقعا چه ضرورتی دارد که مسجد سپهسالار را مدرسه عالی شهید مطهری بنامیم؟ آیا درست است که هزاران مدرسه و خیابان و بیمارستان به نام چند مقام جمهوری اسلامی نامگذاری شود و اسامی هزاران فرد خوب و بد که بخشی از تاریخ و هویت این کشور بوده‌اند پاک شود؟ شاید مسئولان کشور در این مورد باید فیدل کاسترو را الگو قرار دهند که وصیت کرد پس از مرگش هیچ مکان عمومی را به نام او نامگذاری نکنند.ه

قسمت بعد به نام‌باوری در سیاست پرداخته. مثلا نظام‌های فاشیستی که برای جنگ احترام و تقدس خاصی قائل هستند تلاش میکنند تا نام‌ها و استعاره‌های این حوزه را به سایر حوزه‌ها گسترش دهند. کارگزاران موسولینی برای زیاد شدن محصول گندم از نبرد گندم و برای کاهش بیکاری از نبرد اشتغال سخن میگفتند.ه

در بخش نام‌باوری و خانواده، عمدتا به اسم گذاری روی فرزندان پرداخته شده.ه

در گفتار بعدی کتاب به الگوهای زبانی در جوامع نام باور پرداخته شده. از منظر نام باوران مهمترین اقدام برای تحقق خواسته‌ها، کنترل نام‌ها و تعیین تعریف جدید برای آنهاست. به همین دلیل در جوامع نام‌باور، الگوهای زبانی ویژه ای رایج میشود.ه

برخی از این الگوها: یکتا کردن، همگانی کردن، وصله ای کردن، تابوگرایی و حذف کردن، پنهان و تطهیر کردن، تحریف کردن، شناور کردن،
تکرار و تورم زبانی، واژگونگی زبانی، دو زبانگونگی، تحقیر زبانی، تشابه اسمی.ه

تمامی الگوهای بالا در کتاب تعریف شده و مثالهایی در موردش زده شده که توضیح همه به طور خلاصه خیلی ساده نیست و باز توصیه میکنم کتاب رو بخونید.ه
        
                داستان کتاب مادام بوواری از جایی شروع میشه که شارل بوواری نوجوانه و در مدرسه مورد تحقیر و تمسخر هم‌کلاسی‌هاش قرار می‌گیره و با وجود تلاشی که می‌کنه ابتدا برای تحصیل در رشته پزشکی نمرات کافی رو کسب نمیکنه اما در نهایت پس از جهد زیاد به عنوان پزشک نه چندان حاذق مشغول به کار میشه و مادرش برای تأمین آینده‌ی پسرش مقدمات ازدواج با یک بیوه با جهیزیه‌ی خوب رو براش مهیا می‌کنه. شارل چندان خشنود نیست از زندگی با همسرش و پس از مرگ همسرش عاشق اما، دختر یکی از بیمارانش میشه و تازه اینجاست که مادام بوواری پا به داستان می‌ذاره. مادام بوواری عاشق رمان‌ و عشق‌های آتشینه و در ذهنش چنین چیزی برای خودش تصور می‌کنه اما در واقعیت به چنین چیزی نمی‌رسه و برای رسیدن به خواسته‌هاش مسیر درستی رو پیش نمیگیره تا عاقبت خوبی در انتظارش نباشه. مادام بوواری توانایی تمییز دادن رویا و توهم با واقعیت رو نداشت و برای رسیدن به خواسته‌های خودش به معنای واقعی دست به هر کاری که نباید، زد. کتاب سختی خاصی برای خوندن نداره و جذابیت داستان به میزانی هست که شما رو ترغیب کنه به خوندن در حالی که خستگی خاصی رو متوجه نشید. رمان مادام بوواری بر بسیاری از نویسندگان تاثیر گذاشته و مورد ستایش بسیاری از نویسندگان بزرگ مثل ماریو بارگاس یوسا قرار گرفته.ه
        
                یالوم دست به کار شده و با یک سری اطلاعات تاریخی درست، داستانی تخیلی خلق کرده و سعی کرده در اون از زبان نیچه و برویر به مسائلی مثل زندگی و معنای اون، آزادی، مرگ، تنهایی و ... بپردازه. داستان از جایی شروع میشه که یوزف برویر پزشک مشهور برای استراحت به ونیز رفته و اونجا با یک نامه‌ی عجیب مواجه میشه. نامه‌ای از طرف لو سالومه که از اون خواسته برای کمک به یک دوست و آینده‌ی فلسفه‌ی آلمان با هم دیداری داشته باشند. یوزف برویر در اون زمان دچار وسواس جنسی و شهوانی به یکی از بیماران جوانش بوده و برای همین موضوع هم در زندگی شخصی با خانواده دچار مشکلاتی بوده. از طرفی نیچه برای رد شدن ابراز عشقش به لو سالومه بسیار نا امیده و لو نگران فکر اون به خودکشیه. اما مشکل اصلی اینجاست که این کمک از طرف برویر باید به صورت مخفی و در پوشش درمان جسمی صورت بگیره. در نهایت این موضوع منجر به یک سلسله صحبت‌های طولانی که بیشترین حجم کتاب رو به خودش اختصاص میده بین نیچه و برویر میشه که هر دو در پی هدفی برای خود هستند. کتاب روان و جالبیه اما شخصاً با بسیاری از حرفهای داخل کتاب موافق نیستم.ه
        
                در اولین جمله از مقدمه‌ی کتاب می‌خونیم: «این کتاب تاریخ نیست، رمان هم نیست، شاید یک روایت تاریخی بتواند باشد، شاید.» که البته اون شاید هم خیلی حرف توشه، در واقع این کتاب از نظر من در هم آمیختن تاریخ و تخیل مسعود بهنود هست. اینکه مثلاً فلانی در دستشویی با خودش فکر میکرد که فلان کند تنها در صورتی روایت تاریخیه که مثلاً در آن لحظه مسعود بهنود شلنگ دستشویی بوده باشه! سرتاسر متن به وضوح کینه و نفرت مسعود بهنود از پهلوی به چشم میاد و حتی توی ذوق میزنه. من قلم مسعود بهنود رو دوست دارم و این سه ستاره به همین دلیله، در غیر این صورت حتما امتیازم به کتاب چیزی بین یک و دو بود. آیا توصیه میکنم این کتاب رو بخونید؟ بله، اما در خلال خوندن کتاب در مورد چیزهایی که نوشته شده تحقیق کنید و اطلاعات بیشتری پیدا کنید به سخنان مسعود بهنود اعتماد نکنید. حالا کتاب در مورد چیست؟ کتاب چیزی حدود شصت سال تاریخ ایران رو بیان می‌کنه با تمرکز بر سه زن و البته چون نقطه‌ی اتصال این سه زن، پدرانشون هستند، پدران این سه زن هم نقش به سزایی در این کتاب دارند حتی شاید بیشتر از این سه زن. این سه زن چه کسانی هستند؟ اشرف پهلوی دختر رضاشاه، مریم فیروز یا مریم فرمانفرما دختر عبدالحسین فرمانفرما و ایران تیمورتاش دختر عبدالحسین تیمورتاش. ه
        
                */حاوی اسپویل/*
دوست دارید در کمترین زمان ممکن دچار غمباد و بغض بشید؟ این کتاب مناسب شماست! ساداکو ۲ ساله بود که بمب اتم هیروشیما، محل زندگیش رو زیر و رو کرد. با اینکه خردسال بود اما همیشه می‌گفت دقیق به خاطر داره که چطوری بمب افتاد انگار که خورشید به زمین افتاده بود. ساداکو خیلی سریع می‌دوید مثل باد، همه می‌دونستند که ساداکو یه روزی دونده‌ی بزرگی میشه اما دست تقدیر برنامه‌ی دیگه‌ای برای ساداکو تدارک دیده بود. ۹ سال بعد از افتادن بمب اتم هنوز افراد زیادی به خاطر تنفس هوای آلوده مریض میشدند از جمله ساداکو که سرطان خون گرفت و به خاطر حرف دوست صمیمی‌ش که گفته بود طبق یک افسانه قدیمی اگه هزار درنای کاغذی درست کنی از بیماری نجات پیدا می‌کنی، شروع کرد به ساخت درناهای کاغذی اما ضعف بدنی اجازه‌ی ساخت هزار درنا رو نداد. در نهایت ساداکو چشمانش رو بست و دیگه باز نکرد. یک مجسمه از ساداکو در پارک صلح هیروشیما برای بزرگداشت ساداکو و تمام کودکان مثل اون ساخته شد.ه
        
                کتاب شیب به طور کلی در دسته‌ی کتب موفقیت با تمرکز بیشتر بر کسب و کار قرار میگیره. به طور خلاصه حرف کتاب اینه که برای موفقیت در کسب و کار باید بهترین باشید، چرا؟ چون با توجه به محدودیت منابع و زمان مردم معمولا ریسک اشتباه کردن رو نمی‌پذیرند و سراغ بهترین میرن. (این حرف در صورتی درسته که فرض کنیم همه توانایی استفاده از خدمات بهترین رو دارند، مثلاً اگر شما بهترین گوشی رو با قیمت ۵۰ میلیون تولید کنید، نود درصد مردم اصلا توان تهیه رو ندارند و به دنبال بهترین مناسب بودجه خودشون هستند) در ادامه توضیح میده که این بهترین بودن بستگی به مدل و هدف کسب کار می‌تونه بهترین در جهان باشه یا بهترین در یک شهر مثلاً. پس اگه می‌بینید در کاری بهترین نیستید و نخواهید شد و در واقع جای پیشرفتی ندارید، منابع و انرژی خودتون رو هدر ندید و کار رو رها کنید. نویسنده میگه با این جمله که افراد موفق هرگز تسلیم نمی‌شوند به شدت مخالفه چون افراد موفق اگر بن‌بست ببینند به سرعت تسلیم میشن و دنبال راه درستی میگردند. اما مهمترین عبارت کتاب اسم کتابه، شیب. اینجا مطرح میشه که گاهی شما در بن‌بست نیستید و به یک شیب در کسب و کار رسیدید و اینجا جاییه که اگه تلاش کنید و ازش عبور کنید موفقیت شما تقریباً تضمین میشه چون بسیاری از رقبا در این مرحله شکست رو میپذیرن. در ادامه هم چند مسئله برای نحوه‌ی رها کردن و استراتژی و از این مسائل میگه. اما سوال میلیون دلاری چیه؟ الان در بن‌بستم یا شیب؟ این سوالیه که کتاب براش جواب قابل قبولی نداره.ه
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

            کتاب سیر تاریخی انجیل برنابا در ابتدا به اثبات تاریخی انجیل برنابا پرداخته از این جهت که مثلا در تاریخ‌هایی قبل از ظهور اسلام جوامعی از مسیحیت این کتاب رو به عنوان انجیل جعلی معرفی کردند و پس از اون به طور مختصر در مورد مسائلی که در این انجیل اومده مطالبی میگه و در نهایت جوابی به چند شبهه میده. به دلیل اینکه سعی شده کتاب بسیار مختصر و کوتاه باشه بسیاری از مطالب خلاصه بیان شده و اسناد کامل معرفی نشده اند اما در مجموع اطلاعات جالبی داره. در مورد نظر کلی خودم نسبت به این انجیل، با توجه به مطالعاتی که داشتم این انجیل کمتر مورد تحریف واقع شده و در واقع نزدیکتر به یک دین الهی است. اگر سیر ادیان آسمانی رو در نظر بگیریم هیچکدوم اختلاف فاحشی در اصول ندارند و در واقع وقتی دین قبلی در حال انحراف شدید بوده، دین بعدی ظاهر شده. حالا مقایسه‌ی اسلام و یهودیت رو با مسیحیت که انجام بدید، مسیحیتی که کلیسا و اناجیل اربعه معرفی میکنند اختلاف فاحشی بینشون دیدن میشه و حالا اگر با انجیل برنابا مقایسه کنیم شاهد شباهت‌های بسیار بیشتری هستیم. پس به این دلیل این انجیل بیشتر شبیه به دینی آسمانی مابین یهود و اسلامه.ه
          
            کتاب نام‌باوری در دو بخش نوشته شده. بخش اول به نام‌باوری و اعتقاد به نام‌باوری در مسائل مختلف در بین افراد پرداخته. و گفتار دوم در مورد الگوهای رفتاری اجتماعی در یک جامعه‌ی نام‌باوره. یک تفاوت بنیادی بین دو بخش اول و دوم هست که درست نیمتونم توضیح بدم و برای درک اون حتما باید کتاب رو بخونید، مشخصا خیلی تفاوت هست بین باور به انرژی کلمات در مثلاً سحر و جادو با الگوهایی که در بخش دوم کتاب آورده شده که بیشتر به تاثیرات روانشناسی و جامعه شناسی زبانی پرداخته تا انرژی کلمات. اما هر دو بخش واقعا آموزنده و جالب بود و حتماً توصیه میکنم کتاب رو بخونید. من به انرژی کلمات اعتقاد دارم، یک ویدیویی از محققی در ژاپن دیدم که دو گیاه یکسان رو تحت شرایط یکسان کاشت و تنها تفاوت این بود که به یکی هر روز کلمات خوب و به دیگری کلمات بد میگفت، گیاهی که کلمات بد شنیده بود خیلی کوچک و بد رنگ رشد کرد و سریع پژمرده شد ولی گیاه دیگه خیلی سالم و قوی رشد کرد. شما چطور؟ به قدرت و انرژی کلمات اعتقاد دارید؟ه

بیشتر از نود در صد مطالب زیر از متن کتاب هست: ه

منظور از نام‌باوری نوعی ساختار فکری است که تقدس و قدرت جادویی برای نام ها قائل است. این جایگاه اسطوره‌ای برای نام‌ها باعث میشود الگوهای خاص زبانی در جوامع نام‌باور رواج پیدا کند. الگوهایی که بر طرح و حل مسائل در همه‌ی حوزه‌های جامعه مانند سیاست و اقتصاد هم تاثیرگذار است. نام‌باوری را نباید با نام‌گرایی یکسان پنداشت. مکتب نام‌گرایی نظر یا آیینی فلسفی است که اعلام میکند پدیده‌ها دارای ماهیت یا ذات نیستند. تعریف‌ها به گوهر پدیده‌ها باز نمیگردند و بیان عینی یا بازتاب واقعی آنها نیستند، بلکه برداشت‌هایی هستند که خودمان آنها را درباره چیزها و امور مطرح کرده‌ایم اما نام‌باوری بیشتر رویکردی اجتماعی است تا فلسفی که در آن به دلایل، روشها و پیامدهای باورمندی به نام ها پرداخته میشود.ه

هرچند رابطه بین دال و مدلول (نام و معنای آن) قراردادی است اما در اکثر فرهنگ‌ها این قراردادی بودن فراموش میشود برای مثال اگر اسم فردی رستم باشد انتظار میرود دارای هیکل و زور بازوی زیاد باشد. شاه سلیمان صفوی در آغاز سلطنت خود شاه صفی نام داشت و پیوسته بیمار و ناخوش بود. منجمان گفتند که این رنجوری تاثیر نام اوست به این سبب نام خود را به سلیمان تبدیل کرد و برای آنکه قوای شر و ارواح خبیث باور کنند او کس دیگری است یک بار دیگر با نام جدید تاج گذاری کرد.ه

وقتی میگوییم زبانم لال.... باور به قدرت نام ها و کلمات را تایید میکنیم.ه

در بخش اسطوره ها و نام ها خیلی توضیحات و مثال های جالبی آورده مثلا این: یک افسانه معروف مصری به ما میگوید که ایزیس ساحره بزرگ چگونه تردستانه خدای خورشید را برمی‌انگیزد تا نامش را برای او فاش کند و چگونه او با به دست آوردن این نام بر این خدا و خدایان دیگر چیره میشود.ه

در بخش نام‌باوری و مذاهب از اعتقادات ادیان مختلف راجع به نام و قدرت اون صحبت شده. از دین زرتشت و شکست انگره‌مینیو از اهورامزدا با واژه های مقدس نیایش، یا حتی مذاهب غیر آسمانی در هند و قدرت کلمه در تورات و انجیل و قرآن که در این قسمت میتونم بگم مطلب اونقدر زیاده که این قسمت کتاب حتی به قدر قطره مقابل دریا هم نیست.ه

قسمت بعدی کتاب، نام‌باوری در سحر و جادو هست. همه ما میدونیم که سحر و جادو بر پایه‌ی دو چیز بنا شده، ورد و طلسم. خب ورد و طلسم چیه؟ کلمات گفته شده و نوشته شده. به عبارتی میشه گفت تاکید دین به استفاده کلمات از راه و در راه خیر و سحر و جادو استفاده از قدرت کلمات از راه و در راه شر هست. یکی دیگه از مصادیق نام باوری در هر دو زمینه خیر و شر اعتقاد به قدرت اعداده.ه

قسمت بعدی کتاب، نام‌باوری در میراث فرهنگیه. اگر ما اعتقاد به نشان‌ها و نمادها رو در یک اشل بزرگتر جزو همین نام‌باوری حساب کنیم میبینیم که این اعتقاد حتی قبل از اختراع خط هم وجود داشته. تا حالا فکر کردید چرا روی دیوار غارها اینقدر تصویر بز کشیده شده؟ و میدونید بز مهمترین منبع شکار اون دوره بوده؟ آیا اونها باور به این داشتند که کشیدن شکل بز باعث ازدیاد شکار میشه؟ احتمالا بله.ه

این قسمت کتاب خیلی جالب بود:ه
برخی از مستشرقان از این خصلت ایرانی‌ها اظهار تعجب میکنند که چرا حاکمان ایرانی به جای تعمیر بناهای قدیمی در حال تخریب، در کنار آن بنا، بنای جدیدی میساختند. شاید بخشی از پاسخ در این واقعیت نهفته باشد که آنها نمیخواستند چیزی را که فرد دیگر بنا گذاشته پابرجا و ماندگار ببینند. امروزه همین روحیه بین ایرانیان وجود دارد با این تفاوت که اگر نتوانند عمارت دیگران را خراب کنند یا در کنار آن عمارت جدیدی بسازند به روش ساده‌تری متوسل میشوند و نام آن را عوض میکنند. واقعا چه ضرورتی دارد که مسجد سپهسالار را مدرسه عالی شهید مطهری بنامیم؟ آیا درست است که هزاران مدرسه و خیابان و بیمارستان به نام چند مقام جمهوری اسلامی نامگذاری شود و اسامی هزاران فرد خوب و بد که بخشی از تاریخ و هویت این کشور بوده‌اند پاک شود؟ شاید مسئولان کشور در این مورد باید فیدل کاسترو را الگو قرار دهند که وصیت کرد پس از مرگش هیچ مکان عمومی را به نام او نامگذاری نکنند.ه

قسمت بعد به نام‌باوری در سیاست پرداخته. مثلا نظام‌های فاشیستی که برای جنگ احترام و تقدس خاصی قائل هستند تلاش میکنند تا نام‌ها و استعاره‌های این حوزه را به سایر حوزه‌ها گسترش دهند. کارگزاران موسولینی برای زیاد شدن محصول گندم از نبرد گندم و برای کاهش بیکاری از نبرد اشتغال سخن میگفتند.ه

در بخش نام‌باوری و خانواده، عمدتا به اسم گذاری روی فرزندان پرداخته شده.ه

در گفتار بعدی کتاب به الگوهای زبانی در جوامع نام باور پرداخته شده. از منظر نام باوران مهمترین اقدام برای تحقق خواسته‌ها، کنترل نام‌ها و تعیین تعریف جدید برای آنهاست. به همین دلیل در جوامع نام‌باور، الگوهای زبانی ویژه ای رایج میشود.ه

برخی از این الگوها: یکتا کردن، همگانی کردن، وصله ای کردن، تابوگرایی و حذف کردن، پنهان و تطهیر کردن، تحریف کردن، شناور کردن،
تکرار و تورم زبانی، واژگونگی زبانی، دو زبانگونگی، تحقیر زبانی، تشابه اسمی.ه

تمامی الگوهای بالا در کتاب تعریف شده و مثالهایی در موردش زده شده که توضیح همه به طور خلاصه خیلی ساده نیست و باز توصیه میکنم کتاب رو بخونید.ه
          
            داستان کتاب مادام بوواری از جایی شروع میشه که شارل بوواری نوجوانه و در مدرسه مورد تحقیر و تمسخر هم‌کلاسی‌هاش قرار می‌گیره و با وجود تلاشی که می‌کنه ابتدا برای تحصیل در رشته پزشکی نمرات کافی رو کسب نمیکنه اما در نهایت پس از جهد زیاد به عنوان پزشک نه چندان حاذق مشغول به کار میشه و مادرش برای تأمین آینده‌ی پسرش مقدمات ازدواج با یک بیوه با جهیزیه‌ی خوب رو براش مهیا می‌کنه. شارل چندان خشنود نیست از زندگی با همسرش و پس از مرگ همسرش عاشق اما، دختر یکی از بیمارانش میشه و تازه اینجاست که مادام بوواری پا به داستان می‌ذاره. مادام بوواری عاشق رمان‌ و عشق‌های آتشینه و در ذهنش چنین چیزی برای خودش تصور می‌کنه اما در واقعیت به چنین چیزی نمی‌رسه و برای رسیدن به خواسته‌هاش مسیر درستی رو پیش نمیگیره تا عاقبت خوبی در انتظارش نباشه. مادام بوواری توانایی تمییز دادن رویا و توهم با واقعیت رو نداشت و برای رسیدن به خواسته‌های خودش به معنای واقعی دست به هر کاری که نباید، زد. کتاب سختی خاصی برای خوندن نداره و جذابیت داستان به میزانی هست که شما رو ترغیب کنه به خوندن در حالی که خستگی خاصی رو متوجه نشید. رمان مادام بوواری بر بسیاری از نویسندگان تاثیر گذاشته و مورد ستایش بسیاری از نویسندگان بزرگ مثل ماریو بارگاس یوسا قرار گرفته.ه
          
            یالوم دست به کار شده و با یک سری اطلاعات تاریخی درست، داستانی تخیلی خلق کرده و سعی کرده در اون از زبان نیچه و برویر به مسائلی مثل زندگی و معنای اون، آزادی، مرگ، تنهایی و ... بپردازه. داستان از جایی شروع میشه که یوزف برویر پزشک مشهور برای استراحت به ونیز رفته و اونجا با یک نامه‌ی عجیب مواجه میشه. نامه‌ای از طرف لو سالومه که از اون خواسته برای کمک به یک دوست و آینده‌ی فلسفه‌ی آلمان با هم دیداری داشته باشند. یوزف برویر در اون زمان دچار وسواس جنسی و شهوانی به یکی از بیماران جوانش بوده و برای همین موضوع هم در زندگی شخصی با خانواده دچار مشکلاتی بوده. از طرفی نیچه برای رد شدن ابراز عشقش به لو سالومه بسیار نا امیده و لو نگران فکر اون به خودکشیه. اما مشکل اصلی اینجاست که این کمک از طرف برویر باید به صورت مخفی و در پوشش درمان جسمی صورت بگیره. در نهایت این موضوع منجر به یک سلسله صحبت‌های طولانی که بیشترین حجم کتاب رو به خودش اختصاص میده بین نیچه و برویر میشه که هر دو در پی هدفی برای خود هستند. کتاب روان و جالبیه اما شخصاً با بسیاری از حرفهای داخل کتاب موافق نیستم.ه
          
            شهر خرس داستان یک شهر/روستاست که از دوران اوج خودش در همه چیز فاصله گرفته، شغل و درآمد و رفاه و حتی ورزش سالهاست در سیر نزولی قرار دارند. اما حالا بعد از سالها با بازگشت یک بازیکن هاکی قدیمی در نقش مدیر فنی تیم هاکی جوانان و بازیکنان جوان خوبی که در تیم هستند مخصوصا کوین، همه‌ی شهر امیدوار شدند که با قهرمانی در مسابقات کشوری دوباره رونق به شهر برگرده. تمام شهر فکر و ذکرشون شده هاکی و بازیکنان هاکی. ولی این ماجرای اصلی نیست، کتاب اینطوری شروع میشه که در اواخر ماه مارس یک نوجوان با تفنگ دولول دنبال یک نوجوان دیگه به جنگل میره، اسلحه رو روی سرش میذاره و ماشه رو می‌کشه. حالا اینکه این اتفاق چرا افتاد داستان اصلی این کتابه، پس بر میگردیم به ابتدای ماه مارس در شهر خرس تا ببینیم ماجرا از چه قرار بوده...ه
به نظرم متفاوت از یکی دوتا کتاب دیگه‌ای بود که از بکمن خوندم، اما همچنان جذابیت خودش رو داشت و مسائل خوبی رو بیان کرده بود مثل رابطه‌ی فرزندان و والدین، قضیه‌ی تجاوز و نگاه بقیه، نقد جامعه‌ی جنسیت زده و ....ه
          
            در اولین جمله از مقدمه‌ی کتاب می‌خونیم: «این کتاب تاریخ نیست، رمان هم نیست، شاید یک روایت تاریخی بتواند باشد، شاید.» که البته اون شاید هم خیلی حرف توشه، در واقع این کتاب از نظر من در هم آمیختن تاریخ و تخیل مسعود بهنود هست. اینکه مثلاً فلانی در دستشویی با خودش فکر میکرد که فلان کند تنها در صورتی روایت تاریخیه که مثلاً در آن لحظه مسعود بهنود شلنگ دستشویی بوده باشه! سرتاسر متن به وضوح کینه و نفرت مسعود بهنود از پهلوی به چشم میاد و حتی توی ذوق میزنه. من قلم مسعود بهنود رو دوست دارم و این سه ستاره به همین دلیله، در غیر این صورت حتما امتیازم به کتاب چیزی بین یک و دو بود. آیا توصیه میکنم این کتاب رو بخونید؟ بله، اما در خلال خوندن کتاب در مورد چیزهایی که نوشته شده تحقیق کنید و اطلاعات بیشتری پیدا کنید به سخنان مسعود بهنود اعتماد نکنید. حالا کتاب در مورد چیست؟ کتاب چیزی حدود شصت سال تاریخ ایران رو بیان می‌کنه با تمرکز بر سه زن و البته چون نقطه‌ی اتصال این سه زن، پدرانشون هستند، پدران این سه زن هم نقش به سزایی در این کتاب دارند حتی شاید بیشتر از این سه زن. این سه زن چه کسانی هستند؟ اشرف پهلوی دختر رضاشاه، مریم فیروز یا مریم فرمانفرما دختر عبدالحسین فرمانفرما و ایران تیمورتاش دختر عبدالحسین تیمورتاش. ه
          
            اوه پیرمردی که از جوانی خیلی شبیه به بقیه نبود و زیاد با آدم‌ها دمخور نمیشد. شیفته‌ی پدرش بود و از وقتی اون رو از دست داده بود رنگ از زندگیش رفته بود تا اینکه سونیا رو دید و دوباره رنگ به زندگیش برگشت. جوری عاشق همسرش بود که به نظرش قبل از اون زندگی نکرده بود و حالا که چند ماهی از فوت همسرش میگذره، به نظرش بعد اون هم زندگی نکرده. حالا پیرمردی عبوس و بداخلاقه که کارش رو از دست داده و هر روز صبح بلند میشه یه سری کارهای روتین انجام میده و تلاش می‌کنه پیش همسرش سونیا بره، اما همسایه‌ها و مخصوصاً همسایه‌ی جدیدش پروانه که ایرانیه و همسر و بچه‌هاش ناخودآگاه جلوی این کار رو میگیرند و کم‌کم دید اوه تغییر می‌کنه. خیلی داستان روان و ساده‌ایه که در چهل فصل روایت شده و اصلا خسته کننده نیست برعکس جذابه. دو تا فیلم از این کتاب ساخته شده یکی سال ۲۰۱۵ و یکی سال ۲۰۲۲ که فیلم اول بیشتر به رمان وفادار بوده اما به نظر من فیلم دوم با بازی تام هنکس بهتره و از دیدنش لذت بردم مثل کتاب.ه