یادداشت سبا بخشوری
1403/9/12
این داستان دربارهی مبارزان آزادی و آنارشیست هایی است که خواهان آزادی بودند و مدام رویا پردازی میکردند و میخواستند با بمب گذاری و کشتن و غارتِ ثروتِ اشراف زادگان به اهداف خود برسند ، زیبایی این داستان جایی است که با عشق ادغام میشود و باعث سرگذشتی بسیار پیچیده و غمگین برای لیدی ال زیبا میشود. پایان این داستان واقعا غافلگیر کننده و هیجان آور است به طوری که از حدس و گمان زدن راجع به آن عاجز میمانید. از متن کتاب : روح مانند جسم درخور اعتنا نیست : تن آدمی است که کار میکند ، رنج میبرد ، عرق میریزد و از بین میرود. و اگر راست است که روح فناناپذیر است ، پس اصلا جای نگرانی نیست. اگر تنی سالم و قوی و شاداب داشته باشی ، روح هم بلد است که از خودش مواظبت کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.