یادداشت Davoud sarvi

Davoud sarvi

1403/8/14

لیدی ال
        رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر ویلنا (اکنون: ویلنیوس، واقع در لیتوانی) در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. پدرش آری-لیب کاسو کمی بعد در ۱۹۲۵ میلادی خانواده را رها کرد و به ازدواج مجدد دست زد. از این هنگام او با مادرش، نینا اوزینسکی (کاسو)، زندگی می‌کرد، ابتدا در ویلنا و سپس در ورشوی لهستان.

در سال ۱۹۲۸ میلادی، رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند.،
او در فرانسه به تحصیل حقوق پرداخت.،و سپس در پاریس در پایگاه هوایی آوورد در نزدیکی بورگس، خلبانی در نیروی هوایی فرانسه را آموخت. پس از اشغال فرانسه توسط نازی‌ها در جنگ جهانی دوم، او به انگلستان گریخت و تحت رهبری شارل دوگل به «نیروهای آزاد فرانسه» پیوست و در اروپا و آفریقای شمالی جنگید.،همچنین به دلیل خدماتش در ارتش موفق به اخذ جوایز متعددی از ارتش شد.،نگارش نخستین رمانش، تربیت اروپایی (۱۹۴۵) را مادامی‌که در ارتش بود شروع کرد. در سال ۱۹۴۵، در فرانسه جایزه منتقدین را دریافت کرد.،پس از جنگ، رومن با مدرک حقوق، که از دانشگاه پاریس گرفته بود، و نیز با دیپلم زبان‌های اسلاو که از دانشگاه ورسای دریافت کرده بود، به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. همچنین به عنوان سخنگوی هیئت نمایندگان فرانسوی سازمان ملل ابتدا در نیویورک و سپس در لندن به فعالیت پرداخت.،


لیدی ال

 داستان زنی از طبقه پائین جامعه. 
 که برای رسیدن خواسته ها و هدف های یک حزب ««آنارشیت»» به عنوان پولدار (اشراف زاده)معرفی می شود.،
 و تا پایان عمر زندگی اشراف زادگی را می گذارند.این داستان نه می توان عاشقانه گفت نه سیاسی نه فرهنگی نه چیزهای دیگر.آمیزه ای است از همه چیز در کنار هم در فضای شهری که در آخر به نوعی جنون نزدیک می شود.،
رومن گاری در کتاب لیدی آل از دو جوان اواخر قرن پر آشوب قرن 19 برگزیده است که این دو دل داده میان جمعیت عظیم جوانان آن قرن انتخاب می کند.،که یکی آرمان مبارزه سیاسی را در سر می پروراند و دیگری بدنبال عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن وزندگی می خواهد.،
پیداست که در رسم داستان هاعشق و مبارزه چه می شود.، چه بسا یکی فدای دیگری می شود.،
در این داستان که در حوزه قدرت اتفاق افتاده است دو قطب دارد : 1- حوزه ارزش و عشق  2- حوزه پول و تجمل قرار دارد. در یک سو گفتگوی جدی و در سوی دیگر سخنان عاشقانه و روزمره اتفاق می افتد. دو قطب عشق و نفرت در کنار یکدیگر در یک لحظه پدیدار می شوند که حاکی از حیات ذهنی کلان شهر می باشد. در این زمان مقاومت، حوزه نیروهای آنارشیت است که در مقابل قدرت نیروهای پلیس کنار هم قرار می گیرند در این بازی که در حوزه قدرت انجام می گیرد، خود قدرت همان هدفی است که باید به آن رسید.نوسانات در این داستان نشان بارز بی وزنی است و آدمی بدون وزنه شخصیت و جدیت قادر نیست کوچکترین مقاومتی در برابر نیروهای حوزه نشان داد در آن جا که آنت (لیدی ال) دائماً در شک و تردید برای تصمیم جدی (ازدواج) سپری می کرد نشان از نوعی بی ثباتی است که از ویژگی های کلان شهر است.همگنی کاملی میان اشیاء و انواع عشق با اشکال و انواع هنر وجود دارد. در این جاست که لیدی ال از عشق ناب خود در برابر اشیاء سخن می کند و می گوید بعضی از اشیاء بار احساسی دارند.عشق ناب از نوع عشق هنر برای هنر است.عشق افلاطونی در این جا مابقی اهداف دنیوی و برترین این اهداف یعنی پول و قدرت را در هم می کوبد.میدان عمل در این جا بسیار گسترده بود زیر از یک سو آنت (لیدی ال) نقش خود را در لباس اشرافزاده به خوبی بازی کرد به طوری که حتی وقتی از واقعیت وجود خود صحبت می کرد هیچ کس باورش نمی شود. در یک لحظه خودش هم نمی دانست آنت است یا لیدی ال آن چنان در نقش جدید خود فرو رفته بود که فرق واقعیت و بازنمائی را تشخیص نمی داد. این نوسان نشان بارز بی وزنی است و آدمی بدون وزنه شخصیت و جدیت قادر نیست کوچکترین مقاومتی در برابر نیروهای حوزه نشان دهد.،تزلزل ذهنی او حالت تردید و شک را در وجودش افزایش می داد. و او بعد از از دست دادن دنی هیچ انگیزه ای ندارد، به سبب دوگانگی که در جهان وجودش به وجود آمده خود را هم نمی شناسد گاهی تردید دارد که آنت است یا لیدی ال.،
      
166

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.