یادداشتهای مبارکه اکبرنیا (23) مبارکه اکبرنیا 6 روز پیش چون بوی تلخ خوش کندر: زندگی نامه ی فرهاد مهراد وحید کهندل 4.1 12 اگر با صدای فرهاد مهراد خاطرات خوبی دارید خواندن زندگینامهاش خالی از لطف نیست. اینکه چطور میشود کسی را " هنرمند" خطاب کرد. 0 6 مبارکه اکبرنیا 6 روز پیش ایرانی تر نهال تجدد 3.9 20 زبان نویسنده خاص است و ممکن است در ابتدا ارتباط گرفتن با آن برایتان سخت باشد. همچنین محتوا هم درابتدا پراکنده است و متوجه هدف نویسنده نمیشوید. کم کم اما قلم و محتوا جذبتان خواهد کرد. مخصوصا اگر بدانید ژان کلود چه کسی بود و آشنایتی با او داشته باشید. 0 5 مبارکه اکبرنیا 6 روز پیش گلستان سعدی سعدی 4.7 26 بعد از ۹۲ روز همخوانی با یه گروه خوب بالاخره تمام شد. مگه من میتونم چیزی در حدش بگم؟ :) ولی بذارید به جناب سعدی هم امتیاز کاملو ندم بابت همون بابی که خودش میدونه😂🙈 2 4 مبارکه اکبرنیا 1404/1/31 دیلماج حمیدرضا شاه آبادی 3.6 62 " دیلماج یک شاهکار نبود اما میتوانست باشد! " اولین جملهای که بعد از پایان کتاب دیلماج به ذهنم رسید، جملهی بالا بود. یک رمان تاریخی تخیلی نوشتهی حمیدرضا شاهآبادی که از همان صفحههای ابتدا جذبتان میکند و با خودتان میگویید " کاش تخیلی نبودی! " این کتاب به سرگذشت میرزایوسف دیلماج در دوران قاجار میپردازد که ناخواسته عاشق میشود. ناخواسته دیلماج میشود. ناخواسته زندانی میشود و الی آخر. شخصیت او پُر از اتفاقهاییست که اندکی در آنها نقشی نداشته. یک به اصطلاح روشنفکرِ منفعل و حل شده در فرهنگ غرب. حتی اگر بگوییم که نویسنده از قصد چنین کاراکتری ساخته باز هم میتوان به شخصیتپردازی ضعیفِ شخصیتهای اصلی و فرعی خرده بگیریم. پیرنگ کار میلنگد و خردهپیرنگهایی دارد که بدون منطق درستی مختومه شدند. زبان، جزئیات و تصویرسازیهای کار اما قابل قبول است. نمیتوانید قصهگویی، جذابیت و هوشمندی کار نویسنده را انکار کنید. شاهآبادی برای بیان قصهاش از فرم نامهنگاری استفاده کرده. میدانم و میفهمم که برای چه و چرا اما کاش این کار را نمیکرد و لذت یک داستان تاریخی خوب را از ما نمیگرفت. کتاب نه تکیهگاه تاریخی خوبی دارد نه تکیهگاه داستانی درستی و نه حتی قالب نامهنگاری درجه یکی. انگار نویسنده میترسیده به هر کدام نزدیک شود و در ملغمهای از اینها غرق شده. البته نباید یادمان برود که چاپ اول کتاب برای سال ۸۵ است و جزو اولین اثرهای نویسنده. پس استفاده از چنین فرمی و بیان قصه در یک بستر تاریخی شجاعتی میخواست. آن هم در کتابهای اول! در نیمهی دوم کتاب با اتفاقهایی رو به رو میشوید که نویسنده بسیار شتابزده از کنارشان رد میشود. تحولی به میرزایوسف میچسباند و پایانبندی مبهم و ضعیف کار توی ذوقتان میزند. درست است که بعد از پایان کتاب ممکن است بگویید " خب که چی؟" اما قول میدهم در زمان کوتاهی کتاب را تمام کنید و ته ته دلتان خوشحال باشید. چون به هر حال در عصر و زمانهی ما یک رمان تاریخی تخیلی با همین حداقل استانداردها کم پیدا میشود. خیلی کم! #دیلماج #همیشه_سرمون_توی_کتابه #حلقه_کتابخوانی_مبنا 2 19 مبارکه اکبرنیا 1403/12/27 قتل در قطار سریع السیر شرق آگاتا کریستی 4.2 26 به جز پایانبندی غیرقابل باورش، دوستش داشتم! 0 6 مبارکه اکبرنیا 1403/12/27 سرکار علیه: چند روایت مادر - دختری درباره هویت زن زهره عیسی خانی 3.4 34 آخرین کتاب ۰۳ را خواندم. عنوان و توضیح زیرش مدتها بود که جذبم میکرد: " سرکار علّیه" چند روایت مادر_دختری دربارهی هویت زن. خانمها عیسیخانی و کشتکاران چقدر خوب که دست روی نقطهی حساسی گذاشتهاید. واقعا موضوع شما دغدغهی بسیار مهم ما خانمهاست اما کاش این متن به دست شما برسد و من پاسخ سوالهایم را بگیرم. دو راوی چه کسانی هستند؟ چطور انتخاب شدند؟ اینکه فقط بگویید مادر ارتباطات خوانده و دختر خبرنگاری چه دردی از من مخاطب دوا میکند؟ این دو بزرگوار چطور انتخاب شدند که بخواهند یکتنه پاسخی به مهمی " هویت یک زن " را به زنها بدهند؟ اگر آدمهای مهمی هستند، پس از همان ابتدا معرفیشان کنید و دلایل انتخاب را واضح و صریح بگویید. دو نویسندهی بزرگوار! شما آشناییتی با علوم رفتارشناسی و روانشناسی دارید؟ کتابتان میگوید که ندارید! ذره به ذرهی متن پُر از قضاوتها و دادههای نادرست است! از نظر دادههای آمادری این کتاب مضحک است! مادر با زنی دوست بوده و آن زن فلان رفتار را داشته پس فلان مشکل را دارد و هویتش میلنگد. پس ما نباید مثل او باشیم! دختر، فروشندهای با ظاهر نامناسب میبیند و جملهای در روایتش نیست که این زن فلکزده را تحقیر و قضاوت نکند! بعد شما پایان کتاب از ظلم به زنان حرف میزنید؟ شما با تمام این قضاوتها و تعمیمهای نادرستتان درحال ظلمید! آیا صرف تجربهی محدود دو راوی شما میتواند برای زنها، هویت را معنی کند؟ چرا مدام طرح مسئله میکنید؟ در این مملکت چیزی که فت و فراوان است، طرح مسئله است. راهکار بدهید! از این کلیشهها که زنها باید با توانایی خودشان بیایند جلو نه جنسیتشان، بگذرید. اینها را میدانیم. خیلی وقت است میدانیم. بفرمایید بگویید به نظر شما چرا و برای چه یک سری از زنها از ظاهر و جنسیت خود در برابر مردان استفاده میکنند و نه تواناییهایشان؟ کمی به زنهایی که یکطرفه تحلیل کردهاید، عمیقتر فکر کنید! چرا زنی مجبور است صبح تا شب سرکار باشد و بچگی کردن بچههایش را نبیند؟ چرا؟ در کل کتاب به یک علت منطقی و حرف درست نرسیدم که دلم را خوش کنم. یک کار هول هولی و دمدستی! فکر نشده و سطحی! آن هم راجع به چنین مسئلهی مهمی! " هویت زن! ". چند خط آخر هم که چنان از تناسب میان کار و خانواده گفتید که انگار کشف بزرگی کردید! این را هم سالهاست که به ما میگویند. اما این تناسب چطور باید پیاده شود؟ چه باید بکنیم؟ چطور هویت زن ایرانی اسلامی را بسازیم؟ و باور کنیم که با دیدن " محبوبه" خانم نامی تمام ماجرا حل شد و رفت پی کارش؟ من معمولا هیچ نقدی برای کتابی نمینویسم اما این کتاب به شدت منِ مخاطب را آزار داد! چه لزومی دارد که کتاب بنویسیم و همچنان در طرح مسئلهای که دیگران بهتر و عمیقتر از ما گفتهاند، غوطهور باشیم؟ 0 4 مبارکه اکبرنیا 1403/11/2 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 185 اگر اهل کلاسیکخوانی هستید حتما پیشنهاد میدهم. نویسندهی کتاب یعنی مونتگومری خالق آنشرلی و قصههای جزیره و ... هم هست. حرفی که میزند واقعا متناسب با آن زمان شجاعت میخواست. روان است و مثل اکثر آثار کلاسیک از پایانش خندهتان میگیرد. از بس همه چیز به خیر و خوشی تمام میشود😁 خلاصه که دوستش داشتم. 0 7 مبارکه اکبرنیا 1403/11/2 زخم داوود سوزان ابوالهواء 4.3 73 کتاب زخم داوود را تمام کردم. آن هم روزی که خبر آتشبس در غزه همه جا پخش شده است. از لحاظ فرمی و تکنیکی ضعیف است. عادت کردن به زبان محاوره و تغییر مکرر زاویهدیدهایش سخت است اما محتوا به کمکتان میآید. محتوای غمگین و متاثرکنندهاش گاهی آنقدر جذبتان میکند که متوجهی گذر زمان و حتی اشکهای روی گونهتان نمیشوید. من از خواندنش پشیمان نیستم اما در چنین روزی یک خلا بزرگ در آن میبینم. نویسنده از ابتدا خواسته یا ناخواسته قهرمانی برایم نمیسازد. دفاع کردن کمرنگ است. کل کتاب پُر است از پذیرش و تحقیر و تهدید و تضعیف و فرار از هویت. سرنوشتی هم که شخصیت اصلی دچارش میشود را به عشق دخترش گره میزند. ورِ آمریکایی نویسنده خیلی رویش غالب است. اهل سازش است و اینکه همه خوبند فقط در موقعیتهای بدی قرار گرفتهاند. نمیتوانم این بخشها را هضم کنم. میخواهم کسی آن وسط پیدا شود و پدر سربازهای اسرائیلی را درآورد. مقاومت و عزت برایم پررنگتر شود. مسلما هم چنین افرادی بودند و هستند اما امان از خیالِ خامِ صلح! 0 3 مبارکه اکبرنیا 1403/10/25 سه گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار مصطفی مستور 3.4 13 خیلی پسندیدن یا نپسندیدن این کتاب مستور سلیقهای است. مثلا من نپسندیدم! تغییر مکرر زاویه دید که حالا فرض کنیم با دلیل موجهای است اما اصلا لحن شخصیتها درنیامده. نمیتوانی بفهمی دختر است یا پسر؟ انگار هر دو یک نفرند. بخش آخر هم زاویه دید شاهکار است! یکهو سوم شخص میشود! مستور پای حرف عمیقی را وسط میکشد که به نظرم نتوانسته جمعش کند. باز مانده و رها شده! پانویسهای مکرر و بیخود فقط برای نشان دادن اینکه شخصیتهای داستانهایش به هم مرتبطند. بله! خیلی خلاقانه است اما واقعا آزاردهنده! چه کسی میتواند همزمان به اکثر شخصیتهای این همه داستان شما فکر کند آقای مستور؟ یا حال دارد برود آنها را دوباره بخواند؟ مثل همیشه قلم گیرا اما اگر نمیخواندم هم اتفاقی نمیافتاد! میگویم که خیلی سلیقهای است! شاید شما دوست داشته باشید. 0 4 مبارکه اکبرنیا 1403/10/22 پرنده ی من فریبا وفی 3.3 14 خیلی دوسش داشتم. پر از جزئیات خوب. اصطلاحات و تشبیهات بکر و خلاقانه. احساسات زنانه چقدرر خوب دراومده بودن. به همه خصوصا خانومها خوندنش رو توصیه میکنم. اگر کامل ندادم واسه اینه که همیشه تصویری از این زنها میدیم و رهاشون میکنیم. دلم تحول میخواست و اینکه بالاخره کاری بکنه. 0 10 مبارکه اکبرنیا 1403/10/19 هفت روایت خصوصی از زندگی سید موسی صدر حبیبه جعفریان 4.0 82 وقتی شروع کردم فکر میکردم به محض پایانش تصویر واضحتری از امام موسی صدر داشته باشم. منتظر یک تکان عظیم بودم. مخصوصا که کتاب به قلم جعفریان بود اما خب انتظار زیادی بزرگی داشتم. حرفهای کلیشهای باز هم! بزرگنماییهای غیرطبیعی و کاش اسم روایت را روی آن گفتگویی که عینا پیاده کرد نمیگذاشت! هدف از این همه حرفهای تکراری بین چند زن چه بود؟ تمام حرفهای گفته شده خیلی خلاصهتر میشد بیان شود! باقی روایتها هم معمولی بود. محتوای غنیای که دنبالش بودم نداشت. به شناخت عمیقی نرسیدم و فرم هم خیلی ضعیف بود! بعد خانم جعفریان! اسم خلاقانهتر از این نبود که روی چنین کتابی بگذارید؟😑 2 2 مبارکه اکبرنیا 1403/10/15 از طرف فرزند کوچک شما؛ این بار فرزندان از پدر و مادر روایت می کنند فاطمه لیالی 4.0 26 مطالعهاش را از لحاظ محتوا و تاثیرگذاریاش پیشنهاد میکنم اما از لحاظ فرم و ساختار روایتها جای کار داشت. بعضا روایتهای فرمی خوب هم داشت البته. 0 3 مبارکه اکبرنیا 1403/9/26 معسومیت مصطفی مستور 3.7 12 زبان محاوره را که دیدم کُپ کردم! البته که شخصی مثل جناب مستور اجازهی برهم زدن قواعد را به نفع متن دارد اما من هرچه گشتم نفعی پیدا نکردم؟! شخصیتپردازی شخصیت اصلی به شدت برایم میلنگید. اتفاقها جاندار نبود. تا آخرش یک " خب که چی؟" با من همراه بود. اما مثل همیشه قلم روان و گیرا بود. از این کتاب یک مستور متوسط چه بسا ضعیف خواهید دید! 0 2 مبارکه اکبرنیا 1403/9/22 هفته چهل و چند: بیست روایت از مادری در همین روزها منصوره مصطفی زاده 3.8 36 خواندنش را به مادرها پیشنهاد میکنم. خواهید دید جهان مادری هر مادر خاص و منحصر به فرد خودش است. هیچ قانون مشخصی برای همهی مادرها وجود ندارد. باید راه درست خودت را پیدا کنی. بعضی روایتها درجه یک و بعضی دیگر متوسط و چه بسا ضعیف بود. 0 3 مبارکه اکبرنیا 1403/9/11 زیر نور کم؛ مجموعه کامل داستان های کوتاه 1395 - 1371 مصطفی مستور 4.4 1 اگر کتابهای جناب مستور را قبلا خواندهاید این کتاب را نخرید. چون تمام آن مجموعه داستانها را یکجا کرده است. برای همین جز چند داستان چیز جدیدی برایم نداشت. البته اشتباه خودم هم هست که به عنوانش دقت نکردهام. اما اگر میخواهید همهی داستانهای کوتاهشان را یکجا داشته باشید، پیشنهاد خوبی برای شماست. خواندن آثار جناب مستور را به تمام هنرجویان نویسندگی و دوستان علاقمند به داستان و رمان پیشنهاد میکنم. قلم روان و گیرا و شخصیت پردازیهای خوب جزو ویژگیهای بارز ایشان است. 0 2 مبارکه اکبرنیا 1403/9/1 خیابان گاندی، ساعت پنج عصر مهراوه فردوسی 3.2 26 از لحاظ فرمی و ساختمانی کتاب قوی بود اما واقعا نمیفهمیدم این ربطها را نویسنده براساس چه آمار و گزارش عینی به هم میبافد؟! دلیلهای محکمهپسندی پیدا نمیکردم که چطور میتوان یک قتل وحشتناک را که توسط دو نوجوان رخ داده، برد به سمت حوادث سال ۷۸ و کوی دانشگاه؟ هم نویسنده زیرک بود و هم مخاطب را کمی سادهلوح گیر آورده بود😅 0 7 مبارکه اکبرنیا 1403/8/21 درباره ی کشتن نسیم مرعشی 3.0 6 نمیدانم چرا به اسم جستار چاپ شدند! مسلما جستار نبودند و همان " روایتهای مستند" که در پشت جلد کتاب گفته شده نزدیکتر است. نمیتوانستم آن نخ تسبیح بین روایتها را پیدا کنم. انگار نویسنده روایتهایی داشته که به زور گذاشته در یک کتاب. در روایت بیمارستان راوی خیلی گم بود. انگار خودش اینطور میخواست. روایت اول خوب بود اما دو روایت آخر خیلی ضعیف. محتوا تلخ بود و اعصابخردکن! توی لیست دوستداشتنیهایم از مرعشی نرفت! 2 8 مبارکه اکبرنیا 1403/8/21 گورهای بی سنگ بنفشه رحمانی 4.2 21 پارسال خواندمش اما دلم نیامد یادداشت کوتاهی ننویسم. فقط اینکه بعد از این کتاب دیگر جستار ایرانی خوبی پیدا نکردم. البته فعلا😅 زنانه، لطیف، واقعی و باورپذیر و تاثیرگذار. گورهای بیسنگ، جستارهاییست راجع به نازایی. 0 9 مبارکه اکبرنیا 1403/8/18 برج سکوت حمیدرضا منایی 4.3 12 اولین کتابی که از جناب منایی خواندم. داستان زندگی یک معتاد از کودکی تا اکنون. شخصیتپردازیها و فضاسازیها عالی و درجه یک. زبان بسیار خوب. محتوا اما پُر از تلخی و سیاهی. آنقدر یکجاهایی واقعی نوشته شده بود که باورم نمیشد نویسنده معتاد نباشد و اینها را نوشته باشد :) اگر از پس تلخی و سیاهیاش برمیآیید توصیهاش میکنم. 0 7 مبارکه اکبرنیا 1403/8/16 پاتوق ها جومپا لاهیری 3.3 20 آنقدر که تعریفش را شنیدم نبود! جاهایی حوصلهام را سر میبرد. جاهایی هم عمیق و تاملبرانگیز. درهر صورت در لیست خاصهایم نرفت که نرفت! پ.ن: کتاب هایی که یادداشتشان را روزانه می گذارم در چند ماه اخیر خواندهام. 0 8