معرفی کتاب مربای گل؛ ماجراهای خانواده آمد اثر نفیسه شیرین

مربای گل؛ ماجراهای خانواده آمد

مربای گل؛ ماجراهای خانواده آمد

3.8
7 نفر |
4 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

8

شابک
9786226837491
تعداد صفحات
376
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        چله زمستان است و حکیمه مثل هر سال دل خوش کرده به آمدن بهار و برآورده شدن شکوفه های آرزوهایش اما احدآقا همسرش برایش خوابهای قمر در عقربی دیده است. احدآقا با همه سادگی و شیرینیاش بلد است چطور دل حکیمه را بریزد و در این سرمای استخوان سوز تبریز او را آلاخون والاخون این کوچه آن کوچه کند خوش نشینی و اجاره نشینی در یک خانه قدیمی اما بزرگ به حکیمه نیامده است.

بهار با غربت و خانه تازه شروع میشود اما حکیمه هنوز توی خواب خوش خودش فرورفته و دوست ندارد بیدار شود. حتی اگر ننه سرما و عمو نوروز با هم دستشان توی یک کاسه باشد و مدام برای او از زمین و زمان بیارند اما زور زندگی بیشتر است و قرار است او را چهارزانو هم که شده به وسط معرکه بکشاند و این تازه شروع ماجرای خانواده آقای آمد است.

حالا حالاها باید دل بدهیم به پرچانگی های حکیمه خانم ما با این کوچه و این خانواده ماجراها داریم
      

یادداشت‌ها

          کتاب را با یک قطره اشک گوشه‌ی چشمانم تمام کردم و توی دلم به نویسنده‌اش آفرین گفتم. نفیسه‌ شیرین‌بیگی در اولین کتابش توانسته خیلی قابل قبول باشد. 
رمان " مربای گل" اولین جلد از سری ماجراهای خانواده آمد است. این رمان قصه‌ی حکیمه‌ست. زنی با سه بچه در تبریزِ دهه‌ی هفتاد. حکیمه‌ای که در ابتدا پنجه به پنجه‌ی زندگی نمی‌اندازد و از مبارزه خسته است. مخاطب حرص می‌خورد از انفعال شخصیت اصلی اما کم‌کم که می‌گذرد به او حق می‌دهد. انتظار داریم که کتاب با این رخوت شخصیت اصلی تمام شود اما اینجاست که از این کتاب یک اثر متعهد و متمایز می‌سازد. حکیمه از یک جا به بعد مجبور می‌شود بلند شود و یقه‌ی مشکلات را بگیرد. تمام لحظه‌هایی که این حکیمه‌ی سر از آب بیرون آورده را می‌بینی چیزی توی دلت وول می‌خورد. حکیمه می‌تواند هر زنی باشد که از جایی به بعد خسته شده و ترجیح داده یک گوشه بنشیند. اما می‌بیند که نشستن و انفعال یک زن، می‌تواند دنیا را خراب کند. پس می‌ایستد و مبارزه را پی می‌گیرد و توی دل مخاطب انگار هزاران زن درمانده برایش کف می‌زنند.

قصه‌ی حکیمه و خانواده‌اش ملموس و باورپذیر و واقعی درآمده. ما خانواده‌ی آمد را می‌پذیریم و باور می‌کنیم. اتفاق‌ها در عین تلخی بامزه نوشته شده‌اند و مخاطب می‌تواند با غصه‌های حکیمه بخندد و این معجزه‌ی دستان نویسنده است! نمی‌دانی بخندی یا اشک بریزی و دلت می‌خواهد ادامه بدهی تا ببینی ته قصه چه می‌شود؟
قصه‌های حکیمه از ما دور نیست و عین زندگی‌هامان است و این شیرین‌ترش می‌کند. استفاده از اصطلاحات و آداب و رسوم دینی و بومی مردم تبریز هم به اندازه و به‌جا استفاده و پرداخته شده.

اگر دنبال کتاب خوشمزه‌ای هستید که روزهایتان را بسازد، این کتاب را پیشنهاد می‌کنم.


        

24