معرفی کتاب ماهی ها به دریا بر می گردند اثر مرضیه اعتمادی

ماهی ها به دریا بر می گردند

ماهی ها به دریا بر می گردند

3.7
36 نفر |
18 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

55

خواهم خواند

19

شابک
9786222852870
تعداد صفحات
207
تاریخ انتشار
1403/9/10

توضیحات

         «ماهی‌ها به دریا برمی گردند»، روایتی داستانی از زندگی و خاطرات خانواده‌ای فلسطینی است. این کتاب، حاصل ساعت‌ها مصاحبه‌ی حضوری با این خانواده صبور و مجاهد است. مخاطب این اثر، در خلال داستانی جذاب و شیرین، با گوشه‌ای از تاریخچه‌ی اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل، سبک زندگی مردم غزه، دلخوشی‌ها و آداب و رسوم آن‌ها ورنج و آزاری که از اشغالگران می‌برند، آشنا می‌شود.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ماهی ها به دریا بر می گردند

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ماهی ها به دریا بر می گردند

نمایش همه

یادداشت‌ها

          📄 #یادداشت 
📘 #ماهی‌ها_به_دریا_برمی‌گردند
🖋️ #مرضیه_اعتمادی
📚#انتشارات_شهید_کاظمی 

وقتی کتاب الی را از خانم غفارحدادی خواندم ایشان مژده کتابی با موضوع یک خانواده فلسطینی را دادند که درواقع سفرنامه الی برای مصاحبه با این خانواده ترتیب داده شده بود. مشتاق بودم تا زندگی این خانواده که قسمت‌های کوتاهی از آن را در الی خوانده بودم به صورت مبسوط بخوانم.
خانم غفارحدادی اما کتاب را خودشان ننوشته بودند و خانم اعتمادی به عنوان نویسنده انتخاب شده بود.
کتاب در بستری خیالی از زبان دختری دانشجو که در خانه دانشجویی متاهلی با دختر این خانواده فلسطینی همسایه است نقل می‌شود.
شروع داستان تعلق خوبی ایجاد کرد. زبان نویسنده ساده و صمیمی بود. در خلال ارتباط این دو خانواده زندگی مادر همسایه‌اش برای او که از فلسطین هیچ اطلاعی به جز راهپیمایی روز قدس ندارد جالب می‌شود.
در این کتاب با زندگی و رسم و رسومات مردم غزه آشنا می‌شویم. البته اطلاعات کتاب در مورد فلسطین و اهالی غزه عمیق نیست و بیشتر برای کسانی است که اطلاعات زیادی در مورد فلسطین ندارند. شخصیت مادر فلسطینی یعنی طوبی خانم و اعتقادات و ارتباطش با قرآن حس خوبی داشت اما در کل کتاب هنوز جای کار داشت و انتظار بیشتری از کتاب داشتم. ماجرای زندگی گذشته و جاری راوی کتاب ایده خوبی بود اما به نظرم نیاز به جزئیاتی داشت که کتاب را زنده‌تر و قابل باورتر کند.
کاش کتاب را خود خانم غفارحدادی و به حالت واقعی می‌نوشتند نه در بستری از خیال...
کاش در کتاب الی جزئیات مصاحبه‌ها روایت می‌شد و طوبی خانم در بستر واقعیت زندگی‌شان را توصیف می‌کرد.
صحنه‌سازی‌ها قوی نبود و به نظرم نویسنده نتوانسته بود آن‌ها را خوب به ما نشان بدهد مثلا ماجرای خراب شدن خانه‌شان در غزه آن حالتی که باید در خواننده ایجاد نمی‌کرد در حالی که می‌توانست با یک صحنه‌سازی خوب تبدیل به اوج داستان شود. واقعه طوفان الاقصی نیز مشروح توضیح داده نشده بود. به طور کلی من احساس می‌کنم این لنگیدن در توصیف جزئیات در جای جای کتاب وجود داشت که باعث شد کتاب از لایه سطحی زندگی فلسطینیان وارد لایه عمیق زندگی آن‌ها نشود. 
در هر صورت کتاب را به کسانی که می‌خواهند اطلاعات کلی از زندگی مردم غزه بدست بیاورند پیشنهاد می‌کنم.
از زحمات دوستان همخوانی کتاب و فراهم آوردن شرایط مطالعه گروهی سپاسگزارم. 

اردیبهشت ۱۴۰۴ 

@BargiAzDanesh 🌱🌾
.


        

2

          ﷽
نوجوان اطراف‌تون دارید؟ میخواید با تاریخ فلسطین آشنا بشه،میخواید بدونید اصلا چی شد که فلسطین شد پاره تن اسلام؟ پس خیلی زود کتاب ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند را به عنوان عیدی براش بخرید چون که روایت تاریخ است ،تاریخ مردم و سرزمینی که در زیر چنگال وحشی‌‌ها اسیر است و مردمش مظلوم و غریب.

در ماهی‌های به دریا برمی‌گردند با قلم خانم اعتمادی به تاریخ سفر می‌کنید، تاریخ سرزمین مظلوم فلسطین،نویسنده برای بازگویی داستان واقعی خانواده ابوحامد یک روایت فرعی ساخته،روایت زندگی یه زوج جوان ایرانی که به زودی پدر و مادر می‌شوند در  یک خوابگاه متاهلی در کنار یک خانواده فلسطینی،عاطفه در اتفاقی با طوبی که آمده کنار دخترش باشد آشنا می‌شود و این آشنایی دریچه ورود به تاریخ فلسطین و شنیدن رنج وسرگذشت مردم فلسطین است،به نظرم برای نوجوانان این کتاب عالی‌ست و برای بزرگسالان هم یک دوره تاریخ کوتاه فلسطین دارد و صدالبته قلم خانم اعتمادی روایت طوری تعریف کرده که انگار نویسنده خودش جای عاطفه با این ابوحامد و طوبی و ریحان و بقیه نشست و برخواست داشته و زندگی کرده.
        

11

          قرار است خوانواده‌ای کرمانی که ساکن تهرانند، میزبان خانواده‌ای اهل غزه باشند. میزبان که زن جوانی است، دیدارها و مصاحبه‌هایش را در خلال یاداشت‌ها و نامه‌هایی برای خواننده می‌نویسد.
مادهٔ خام یادداشت‌ها مصاحبه‌هایی واقعی است که تاریخ فلسطین را از خلال زندگی یک خانوادهٔ فلسطینی روایت می‌کند، ولی تا جایی که دستگیرم شد، شخصیت‌های دو خانواده و مراوده‌شان برای دراماتیزه‌کردن داستان اضافه شده‌اند و واقعی نیستند.
کتاب اطلاعات خوب و پایه‌ای دربارهٔ تاریخ فلسطین به مخاطب می‌دهد و برای مخاطبی که اطلاعی از گذشتهٔ این کشور ندارد، شروع بسیار خوبی است. قلم نویسنده هم خیلی روان و خواندنی رواین کرده ولی حتی مواجههٔ شخصیت اصلی با تاریخ فلسطین و پرسش‌هایش مواجههٔ نوجوانانه‌ای است. 
اما سوالی که اواسط کتاب داشتم هنوز برطرف نشده. چرا نویسنده چنین پلاتی را برای گفتن این قصه به نوجوان انتخاب کرده؟
در همهٔ قصه ما هیچ نوجوان کنشگری نمی‌بینیم. شخصیت‌ها همه بزرگسال‌اند و دغدغه‌های بزرگسالانه دارند. مثلاً شخصیت اصلی باردار است و نگران اینکه فرزندش مبتلا به سندروم دان باشد و در تمام کتاب دلتنگی و نگرانی‌های همسرانه و مادرانه تجربه می‌کند و احتمالاً نوجوان با چنین شخصیتی همذات‌پنداری نکند.
در یک کلام به نظر من شخصیت اصلی کتاب  «بلاتکلیف»  بود. حس می‌کردی بین داستان و ناداستان، بین زمین و هوا معلق مانده. نه صداقت واقعی بودن را داشت و نه ظرافت خیالی‌بودن را. 
در کنا این، مفهوم وطن و خاک و مقاومت را خیلی درست و دقیق در قصه بیان کرده بود و از این جهت برای من تحسین‌برانگیز بود.
بین کتاب‌های این نویسنده از همه کمتر دوستش داشتم ولی از خواندنش ناراضی نیستم. 
        

5

15

          تا تمام نشد زمین نگذاشتمش!
قطار که حرکت کردصفحه‌ی اولش را باز کردم:
"چه روز بدی بود!"
دوازده ساعت مسیر در پیش داشتم و یک کتاب دویست و هشت صفحه‌ای در دست، اما هنوز هم نمی‌دانم چطور به مقصد رسیدم و چطور به صفحه‌ی آخر کتاب.
من شاید مثل "عاطفه‌"ی داستان خیلی اطلاعاتی در مورد فلسطین نداشتم اما در حس مشترک دور بودن از وطن با "طوبی" و خانواده‌اش قرابت زیادی پیدا کردم. منی که بیشتر عمر بیست و چند ساله‌ام را به اجبار دور از وطن بودم و سعی در حفظ سنت‌ها و فرهنگ‌هایم داشتم درک می‌کردم که معنای جمله‌ی "او این هنر را دارد که فلسطین را کوچک کند و مثل یک گردنبد، همه‌جا با خودش ببرد." یعنی چه!
اما من اجازه‌ی برگشت را داشتم، هنوز در کشوری بودم که به زبان خودم صحبت می‌کردند. وطن من شهری بود که از آن دور شده بودم نه کشوری که به زور از من گرفته باشندش. شهری که هر بار اراده می‌کردم سوار قطار می‌شدم و در کمتر از نصف روز در هوای وطنم نفس می‌کشیدم. اما تصور اینکه برای هر بار بازگشت لازم باشد به هزار نفر جواب پس بدم و آخرش هم اجازه ندهند در مخیله‌ام نمی‌گنجد.
در مسیر انگار "طوبی" و "ریحان" همسفرم بودند، انگار روبه‌رویم نشسته بودند و طوبی از خاطرات و فرهنگ مردم فلسطین می‌گفت و ریحان با سرعت ترجمه می‌کرد و من در انتهای سفر دو دوست فلسطینی داشتم که با من از قطار پیاده شدند اما گمشان کردم. خدا خدا می‌کردم حالا که اثری ازشان نیست حداقل آن‌ها هم مثل من به وطن‌شان رسیده باشند، به دریای خودشان برگشته باشند، چون "طوبی می‌گوید دعا کردن اثر دارد".
        

9

zahra rashidi

zahra rashidi

1404/2/10

          بسم‌الله

«ماهی به دریا برمی‌گردند»‌ را باید توی دسته کتاب‌های  «چگونه سوژه را حرام کنیم؟» قرار داد.
کتاب دو محور دارد که موازی همدیگر پیش می‌روند، بخشی مربوط به داستان زندگی عاطفهٔ باردار است که بر اساس تخیل نویسنده است و بخش دوم مربوط به داستان زندگی خانواده‌ای فلسطینی است‌.

 ماجراهای این خانواده فلسطینی واقعی است و طی مصاحبه‌هایی که در لبنان انجام شده، اطلاعات آن جمع‌آوری شده است.

نویسنده در انتخاب طرح رمان هیچ خلاقیتی به خرج نداده است. خاطرات خانواده فلسطینی را در قالب گفتگو با عاطفه، یعنی همان شخصیت اصلی، روایت می‌کند، مثل همان مصاحبه‌ها.


یعنی در کتاب اعضای خانواده فلسطینی زندگی‌شان را برای عاطفه، تعریف می‌کنند به همین راحتی!

 طوبی‌، زنی که روایت فلسطین را می‌گوید، همسر یکی از مجاهدان فلسطینی است و ما در کتاب قرار است ورِ زنانهٔ این مجاهدت، دلتنگی‌ها و سختی‌ها را ببینیم. اینکه وقتی خانه‌اش خراب می‌شد چه حسی داشت، اینکه طوبی چطور دست تنها از غزه خارج شده چطور دخترش را عروس کرده ، چطور توی غربت روزگار گذرانده و اصلا چطور تاب آورده این همه درد را.

اما روایت آنقدر ضعیف است که انگار داریم ماجرا را از پشت شیشه‌ای غبار گرفته می‌بینیم. همه چیز تار و‌ کم‌جان است. شبحی از دلتنگی‌ و مقاومت را می‌بینم بی‌آنکه دست بکشیم روی زبری و لطافتش. ما همه چیز را از دور می‌بینیم، همه چیز را سایه‌وار می‌بینم. همان چیزهایی که خودمان هم از قبل می‌دانستیم.

باقی شخصیت‌های کتاب هم که زاییدهٔ تخیل نویسنده است، هیچ پرداخت مناسبی ندارند. سهیل امیرعلی و ستاره را فقط داریم از دور می‌بینم، خیلی دور.
اینکه در آمریکا چه بر سهیل گذشته و بعدش چطور می‌شود که نویسنده هی اشاره می‌کند تغییر کرده است را نمی‌فهمیم. حتی نمی‌فهمیم عاطفه و سهیل برای ختم چه کسانی رفته‌اند.

 بگذریم از اینکه کارکرد امیرعلی و ستاره را در قصه تا همین خط آخر نفهمیدم.



امتیاز کتاب:
۲‌.۵ از پنج
نیم‌نمره برای اسم و طرح جلد جذابش یک نمره برای سوژه‌ای که حیف شد، یک نمره هم برای نثر روان کتاب.
        

2

حسن مجیدیان

حسن مجیدیان

2 روز پیش

          ماهی ها به دریا برمی‌گردند 

اگر می‌توانستم برای این کتاب مدیحه ی مفصلی حتی با اغراق و بزرگنمایی بنويسم؛ حتما این کار را می‌کردم. ولی کلمات من برای نمایاندنِ خوبی و عُلوِ این کتاب، کلماتی الکن و توسری خورده است. این کتاب که از حلاوت و مزه و شیرینی چیزی کم ندارد؛ نوعی درسِ زندگی و رسمِ جهاد و بهانه ای برای گریه های بی امان برای غزاوی های قهرمان است. کتاب از زبان خانمی طوبی نام از اهالی فلسطین که میهمان ایران است؛ پنجره ای دیدنی به سلوک اهالی جهاد که جان و قلب و زبانشان گره خورده با قرآن و ایمان و صبر و مبارزه است؛ می گشاید.  هرچه این پنجره وسیع تر است؛ حقارت ما مدعی ها و بی عمل ها هم نمایان تر است.
 اگر می‌خواهید اندکی از رنجِ بزرگ و بزرگیِ رنج مردمان بزرگترین زندانِ بی سقف دنیا، توحش اسرائیل؛ سلوک مبارزان، ایمان ناب مردم فلسطین، آداب و رسوم و لباس و غذا و طایفه و درس و میهمانی و عزای آن مظلومان را فهم کنید؛ این کتاب مختصر و شیرین و گریه دار و البته کوتاه و مبتکرانه را بخوانید.
 نویسنده به خوبی از زبان زنِ همسایه ی اهل بمِ کرمانِ این خانواده ی  غزه ای ، شما را به دنیای خاطرات طوبی و ابوحامدِ قهرمان می‌برد.  می‌خواهید بچه ها و نوجوانان تان از اسرائیل بیشتر بدشان بیاید؟ ماهی ها به دریا بر می‌گردند را بدهید دست شان!
دوباره آفرین به بچه های نشر شهید کاظمی.


        

34

          مرضیه اعتمادی رو به صفحه اینستاگرامش، بوی بهشتی زیر گلوی دخترش و پذیرش مومنانه شرایطش می‌شناسم. هنوز کتابش درباره معلولین رو نخوندم ولی هم اون کتاب و هم سبک روایتی کپشن‌هاش باعث شد فکر کنم این کتاب هم روایت و ناداستانه. این تصور با اون نوشته پایین کتاب، "روایتی از همسایگی با یک خانواده فلسطینی" تقویت شد و به نیت خوندن روایتی واقعی خریدم. در نتیجه وقتی فهمیدم داستان (فیکشن) بوده کمی تو ذوقم خورد. البته که این نمی‌تونه محلی برای ایراد باشه. 
اما محتوای داستان؛ عاطفه شخصیت اصلی داستان دختریه اصالتا اهل بم که تجربه دهشتناک زلزله و آوار شدن خونه و از دست دادن مادر رو داشته. از خلال حرف‌هاش میشه فهمید در خونواده‌ای دور از سیاست و اخبار بزرگ شده. تجربه زلزله باعث شده بود خودش رو در مرکز بدبختی‌های جهان بدونه و بی‌خبری از اخبار سیاست اون رو بی‌تفاوت به دغدغه‌های همسایه‌اش کرده بود. برای همین اوایل آشنایی و رفت و آمدش با همسایه فلسطینی نسبت بهشون اندکی قضاوت داشت. عاطفه رویکردی کاملا مادی به زندگی داره؛ معنویات، دعا و قرآن خوندن خیلی براش پررنگ نیست و حتی گاردی ملایم هم داره. وقتی بهش توصیه می‌کنن فلان سوره رو برای سلامت و صبوری بچه‌ی توراهیش بخونه میگه الکی گفتم باشه.

اما طوبی مادر همسایه فلسطینی انقدر تو اعتقاداتش عمیقه و دید معنویش به زندگی انقدر متفاوت و البته واقعیه که رویکرد عاطفه رو به زندگی کلا عوض می‌کنه.

عاطفه گفتگوهاش با طوبی رو تو دفتر خاطراتش می‌نویسه. به نظرم روش هوشمندانه‌ای بوده تا ایرادهای احتمالی وارد به لحن و نبود دیالوگ رو بشه توجیه کرد.

دو نکته بود که به نظرم خانم اعتمادی با این دو کتاب داره تبدیل به موتیف‌های اختصاصی خودش می‌کنه. یکی اطلاق پروانه به بچه‌ها و دیگری کودک معلول. هر چند در نهایت من نفهمیدم پروانه عصبانی عاطفه و سهیل سندرن دان بود یا نه. انگار نویسنده از یه جایی دیگه پرداختن به این موضوع رو رها کرد. خواهرشوهرش ستاره هم همین سرنوشت رو داشت. نمیشه گفت حضورش بی‌دلیل بود و نبودنش به جایی برنمی‌خورد اما یهو نیست شد.

تناقضاتی هم تو خاطره‌های تعریف شده از شخصیت طوبی بود که جا داشت تو بازخوانی‌ها یا ویراستاری‌ها بهش رسیدگی بشه. مشخص نبود خانواده شوهر طوبی با فعالیت‌های پسرشون موافقن یا مخالف و این تناقض در کتابی نه چندان طولانی به فاصله چند صفحه خودش رو نشون می‌داد.

اگه بپرسین داستان رو توصیه می‌کنم یا نه، میگم برای کسانی که از فلسطین چیزی نمی‌دونن و خوراک مسموم تبلیغاتی هم تو ذهنشون رسوب کرده، بله توصیه می‌کنم. ادعا ندارم محقق و پژوهشگرم اما تو خونواده ما برعکس عاطفه همیشه حرف مسائل و آرمان‌های انقلاب اسلامی جاری بوده فلذا قضیه فلسطین، ریشه‌ها و عللش برای من جدید و شروع شده از ۷ اکتبر نبوده. سبک زندگی عجیب فلسطینی به خصوص ساکنین غزه‌ی بعد از شروع محاصره ۲۰۱۴ هم همیشه یه جایی تو مطالعاتم داشته و هنوز برام مایه شگفتیه. اگه شما هم این موارد رو می‌دونین کتاب مطلب جدیدی براتون نداره حتی میشه گفت سبک روایت  تاریخ و سبک زندگی فلسطین گاهی زیادی گلدرشت میشه.


        

18