معرفی کتاب ماهی ها به دریا بر می گردند اثر مرضیه اعتمادی

ماهی ها به دریا بر می گردند

ماهی ها به دریا بر می گردند

3.6
10 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

22

خواهم خواند

9

شابک
9786222852870
تعداد صفحات
207
تاریخ انتشار
1403/9/10

توضیحات

         «ماهی‌ها به دریا برمی گردند»، روایتی داستانی از زندگی و خاطرات خانواده‌ای فلسطینی است. این کتاب، حاصل ساعت‌ها مصاحبه‌ی حضوری با این خانواده صبور و مجاهد است. مخاطب این اثر، در خلال داستانی جذاب و شیرین، با گوشه‌ای از تاریخچه‌ی اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل، سبک زندگی مردم غزه، دلخوشی‌ها و آداب و رسوم آن‌ها ورنج و آزاری که از اشغالگران می‌برند، آشنا می‌شود.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ماهی ها به دریا بر می گردند

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ماهی ها به دریا بر می گردند

یادداشت‌ها

          تا تمام نشد زمین نگذاشتمش!
قطار که حرکت کردصفحه‌ی اولش را باز کردم:
"چه روز بدی بود!"
دوازده ساعت مسیر در پیش داشتم و یک کتاب دویست و هشت صفحه‌ای در دست، اما هنوز هم نمی‌دانم چطور به مقصد رسیدم و چطور به صفحه‌ی آخر کتاب.
من شاید مثل "عاطفه‌"ی داستان خیلی اطلاعاتی در مورد فلسطین نداشتم اما در حس مشترک دور بودن از وطن با "طوبی" و خانواده‌اش قرابت زیادی پیدا کردم. منی که بیشتر عمر بیست و چند ساله‌ام را به اجبار دور از وطن بودم و سعی در حفظ سنت‌ها و فرهنگ‌هایم داشتم درک می‌کردم که معنای جمله‌ی "او این هنر را دارد که فلسطین را کوچک کند و مثل یک گردنبد، همه‌جا با خودش ببرد." یعنی چه!
اما من اجازه‌ی برگشت را داشتم، هنوز در کشوری بودم که به زبان خودم صحبت می‌کردند. وطن من شهری بود که از آن دور شده بودم نه کشوری که به زور از من گرفته باشندش. شهری که هر بار اراده می‌کردم سوار قطار می‌شدم و در کمتر از نصف روز در هوای وطنم نفس می‌کشیدم. اما تصور اینکه برای هر بار بازگشت لازم باشد به هزار نفر جواب پس بدم و آخرش هم اجازه ندهند در مخیله‌ام نمی‌گنجد.
در مسیر انگار "طوبی" و "ریحان" همسفرم بودند، انگار روبه‌رویم نشسته بودند و طوبی از خاطرات و فرهنگ مردم فلسطین می‌گفت و ریحان با سرعت ترجمه می‌کرد و من در انتهای سفر دو دوست فلسطینی داشتم که با من از قطار پیاده شدند اما گمشان کردم. خدا خدا می‌کردم حالا که اثری ازشان نیست حداقل آن‌ها هم مثل من به وطن‌شان رسیده باشند، به دریای خودشان برگشته باشند، چون "طوبی می‌گوید دعا کردن اثر دارد".
        

4

          مرضیه اعتمادی رو به صفحه اینستاگرامش، بوی بهشتی زیر گلوی دخترش و پذیرش مومنانه شرایطش می‌شناسم. هنوز کتابش درباره معلولین رو نخوندم ولی هم اون کتاب و هم سبک روایتی کپشن‌هاش باعث شد فکر کنم این کتاب هم روایت و ناداستانه. این تصور با اون نوشته پایین کتاب، "روایتی از همسایگی با یک خانواده فلسطینی" تقویت شد و به نیت خوندن روایتی واقعی خریدم. در نتیجه وقتی فهمیدم داستان (فیکشن) بوده کمی تو ذوقم خورد. البته که این نمی‌تونه محلی برای ایراد باشه. 
اما محتوای داستان؛ عاطفه شخصیت اصلی داستان دختریه اصالتا اهل بم که تجربه دهشتناک زلزله و آوار شدن خونه و از دست دادن مادر رو داشته. از خلال حرف‌هاش میشه فهمید در خونواده‌ای دور از سیاست و اخبار بزرگ شده. تجربه زلزله باعث شده بود خودش رو در مرکز بدبختی‌های جهان بدونه و بی‌خبری از اخبار سیاست اون رو بی‌تفاوت به دغدغه‌های همسایه‌اش کرده بود. برای همین اوایل آشنایی و رفت و آمدش با همسایه فلسطینی نسبت بهشون اندکی قضاوت داشت. عاطفه رویکردی کاملا مادی به زندگی داره؛ معنویات، دعا و قرآن خوندن خیلی براش پررنگ نیست و حتی گاردی ملایم هم داره. وقتی بهش توصیه می‌کنن فلان سوره رو برای سلامت و صبوری بچه‌ی توراهیش بخونه میگه الکی گفتم باشه.

اما طوبی مادر همسایه فلسطینی انقدر تو اعتقاداتش عمیقه و دید معنویش به زندگی انقدر متفاوت و البته واقعیه که رویکرد عاطفه رو به زندگی کلا عوض می‌کنه.

عاطفه گفتگوهاش با طوبی رو تو دفتر خاطراتش می‌نویسه. به نظرم روش هوشمندانه‌ای بوده تا ایرادهای احتمالی وارد به لحن و نبود دیالوگ رو بشه توجیه کرد.

دو نکته بود که به نظرم خانم اعتمادی با این دو کتاب داره تبدیل به موتیف‌های اختصاصی خودش می‌کنه. یکی اطلاق پروانه به بچه‌ها و دیگری کودک معلول. هر چند در نهایت من نفهمیدم پروانه عصبانی عاطفه و سهیل سندرن دان بود یا نه. انگار نویسنده از یه جایی دیگه پرداختن به این موضوع رو رها کرد. خواهرشوهرش ستاره هم همین سرنوشت رو داشت. نمیشه گفت حضورش بی‌دلیل بود و نبودنش به جایی برنمی‌خورد اما یهو نیست شد.

تناقضاتی هم تو خاطره‌های تعریف شده از شخصیت طوبی بود که جا داشت تو بازخوانی‌ها یا ویراستاری‌ها بهش رسیدگی بشه. مشخص نبود خانواده شوهر طوبی با فعالیت‌های پسرشون موافقن یا مخالف و این تناقض در کتابی نه چندان طولانی به فاصله چند صفحه خودش رو نشون می‌داد.

اگه بپرسین داستان رو توصیه می‌کنم یا نه، میگم برای کسانی که از فلسطین چیزی نمی‌دونن و خوراک مسموم تبلیغاتی هم تو ذهنشون رسوب کرده، بله توصیه می‌کنم. ادعا ندارم محقق و پژوهشگرم اما تو خونواده ما برعکس عاطفه همیشه حرف مسائل و آرمان‌های انقلاب اسلامی جاری بوده فلذا قضیه فلسطین، ریشه‌ها و عللش برای من جدید و شروع شده از ۷ اکتبر نبوده. سبک زندگی عجیب فلسطینی به خصوص ساکنین غزه‌ی بعد از شروع محاصره ۲۰۱۴ هم همیشه یه جایی تو مطالعاتم داشته و هنوز برام مایه شگفتیه. اگه شما هم این موارد رو می‌دونین کتاب مطلب جدیدی براتون نداره حتی میشه گفت سبک روایت  تاریخ و سبک زندگی فلسطین گاهی زیادی گلدرشت میشه.


        

18