یادداشت zahra rashidi
4 روز پیش
بسمالله «ماهی به دریا برمیگردند» را باید توی دسته کتابهای «چگونه سوژه را حرام کنیم؟» قرار داد. کتاب دو محور دارد که موازی همدیگر پیش میروند، بخشی مربوط به داستان زندگی عاطفهٔ باردار است که بر اساس تخیل نویسنده است و بخش دوم مربوط به داستان زندگی خانوادهای فلسطینی است. ماجراهای این خانواده فلسطینی واقعی است و طی مصاحبههایی که در لبنان انجام شده، اطلاعات آن جمعآوری شده است. نویسنده در انتخاب طرح رمان هیچ خلاقیتی به خرج نداده است. خاطرات خانواده فلسطینی را در قالب گفتگو با عاطفه، یعنی همان شخصیت اصلی، روایت میکند، مثل همان مصاحبهها. یعنی در کتاب اعضای خانواده فلسطینی زندگیشان را برای عاطفه، تعریف میکنند به همین راحتی! طوبی، زنی که روایت فلسطین را میگوید، همسر یکی از مجاهدان فلسطینی است و ما در کتاب قرار است ورِ زنانهٔ این مجاهدت، دلتنگیها و سختیها را ببینیم. اینکه وقتی خانهاش خراب میشد چه حسی داشت، اینکه طوبی چطور دست تنها از غزه خارج شده چطور دخترش را عروس کرده ، چطور توی غربت روزگار گذرانده و اصلا چطور تاب آورده این همه درد را. اما روایت آنقدر ضعیف است که انگار داریم ماجرا را از پشت شیشهای غبار گرفته میبینیم. همه چیز تار و کمجان است. شبحی از دلتنگی و مقاومت را میبینم بیآنکه دست بکشیم روی زبری و لطافتش. ما همه چیز را از دور میبینیم، همه چیز را سایهوار میبینم. همان چیزهایی که خودمان هم از قبل میدانستیم. باقی شخصیتهای کتاب هم که زاییدهٔ تخیل نویسنده است، هیچ پرداخت مناسبی ندارند. سهیل امیرعلی و ستاره را فقط داریم از دور میبینم، خیلی دور. اینکه در آمریکا چه بر سهیل گذشته و بعدش چطور میشود که نویسنده هی اشاره میکند تغییر کرده است را نمیفهمیم. حتی نمیفهمیم عاطفه و سهیل برای ختم چه کسانی رفتهاند. بگذریم از اینکه کارکرد امیرعلی و ستاره را در قصه تا همین خط آخر نفهمیدم. امتیاز کتاب: ۲.۵ از پنج نیمنمره برای اسم و طرح جلد جذابش یک نمره برای سوژهای که حیف شد، یک نمره هم برای نثر روان کتاب.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.