محمدرضا آقازاده

محمدرضا آقازاده

@mr.aghazade

45 دنبال شده

73 دنبال کننده

            مهندس کامپیوتری، دست از برنامه نویسی کشیده و مشغول درس و بحث در حوزه علمیه قم.
در رادیو روایت، مشغول تولید پادکست هم هستم.
          
rrevayat.ir
Mr.aghazade

یادداشت‌ها

        امامِ بی مردم


ممکن است که حکومت حضرت امیر به واسطه ی تقدسی که ما برای ایشان قائل هستیم، حکومتی سراسر بی عیب و بی اشکال در ذهن تداعی کند ولی باید بدانیم که حضرت امیر (ع) هم با آن علم بی نهایت، با آن عزم و اراده ی پولادین، با آن درایت و فهم سیاسی، با آن معنویت و عصمت، بدون خواست مردم ،کمک مردم و قدرت مردم، نمیتواند کاری از پیش ببرد، همانطور که در بسیاری نقاط مردم او را مورد شماتت قرار دادند.
گسترش دین بدون قدرت ممکن نیست و اصلی ترین و عظیم ترین و شکست ناپذیر ترین قدرت، قدرت مردم است. اگر قدرت مردم بازویی برای حضرت امیر نباشد که نبود، او نیز نمیتواند کاری از پیش ببرد.
جامعه ی دینی، جامعه ی امام-ملت است. امام راهنمایی میکند، ملت قدرت خلق میکنند و پیشرفت ها حاصل میشود و مسیر طی میشود. وجود ما مردم هم ترکیبی است از خواسته های الهی و زمینی. نفس عِلوی ما چیزی میگوید و نفس سِفلی ما چیزی میخواهند. جنود عقل به سمتی و جنود جهل به سمتی. جنگ بین راهنمایی های امام جامعه و خواست های نفسانی ماست که در نهایت اراده و تصمیم ما را میسازد. اگر عموم مردم در جهاد اکبر، یعنی مبارزه با نفس و نفسانیت و خواهش های نفسانی خودشان پیروز بشوند و عقل حاکم بر مملکت وجودشان بشود، آن موقع است که تمام قدرت و خلاقیت و توانایی های خودشان را خرج امام جامعه میکنند و امام نیز رهبری جریان را انجام میدهد و جامعه ی دینی به پیش میرود و به قله های آبادانی دنیا و آخرت میرسد.
اگر عموم مردم پای کار امام جامعه نباشند، طبیعتا امام جامعه با یک هسته ی سختکارش را پیش میبرد که طبیعتا قدرت کمتری دارند و با ید دانست که با کنار کشیدن مردم، امام جامعه  که راهبر جامعه است، به خاک و خون کشیده شود و در مقتل به شهادت میرسد.

کتاب الغارات، توصیفی از نسبت حضرت امیر به عنوان امام جامعه و ملت مسلمان تحت بیعت اوست و عیان کننده ی نقش مردم در حفظ دین در جامعه است. بعد از خواندن این کتاب، نقش خودمان در پیشرفت کشور پر رنگ تر میشود و خواهیم فهمید که پیشرفت در جامعه ی دینی، با سوپرمن ها حاصل نمیشود، بلکه همه ی ما باید از تنبلی ها، سستی ها، شهوات و زیاده خواهی های خودمان عبور کنیم و نفس خود را پی کنیم تا بتوانیم حرکت کنیم و با ایجاد قدرت ملی، دستورات امام جامعه را اجرا کنیم.
      

10

        جنگ احزاب فرهنگی...

ملت ایران در طول تاریخ گام به گام پیش آمده است و به صورت فعالانه و انتخاب گرانه و مبتنی بر قواعد بومی خودش اندیشه ها و فرهنگ هایی را پذیرفته است و برخی ها را نیز طرد کرده است.
آخرین انتخاب ملت ایران برای حرکت و پیشرفت در طول تاریخ، خلق اراده برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده است. در واقع ملت ایران پس از سال ها مبارزه با استبداد و تجربه ی روش ها و اندیشه های سیاسی مختلف برای این مبارزه، به تنها پاسخ صحیح، یعنی انقلاب اسلامی ایران رسید و جانانه به پای آن هزینه داد و این انقلاب  اسلامی بود که توانست انسان ایرانی را از زیر یوغ استبداد آزاد کند.
البته استعمارگران و مستبدان و مستکبرین عالم، از قیام ملت ایران ناراحت شدند، نه فقط به این خاطر که قیام آنها منافع آن ها در این خاک و حومه ی فرهنگی و سیاسی اطراف آن یعنی خاورمیانه قطع کرد، بلکه این قیام باعث الگو شدن این روش برای دیگر ملت ها شد و مثال نقضی برای اندیشه ی غالب آن زمان یعنی، عدم امکان رشد و پیشرفت در خارج از چتر فرهنگی-سیاسی تمدن غرب شد.
لذا کشورهای استعمارگر و مستکبر عالم در ابتدا با تلاش هایی به دنبال نابودی فیزیکی-نظامی انقلاب اسلامی بودند ولی بعد از ناامیدی از آن، روی به جنگ فرهنگی یا تهاجم فرهنگی آوردند.
کشور های غربی فهمیدند که نظام جمهوری اسلامی یک نظام کاملا مردمی است و قدرت آت، به خاطر مردم آن است و اگر بخواهند این نظام از بین برود، باید DNA ملت ایران که میخواهند ایرانیِ مسلمان بمانند را از بین ببرند، نشانه اش هم تحریم هایی است که نوک پیکانش به سمت مردم است.
لذا از دهه ی 70 جنگ احزاب فرهنگی بر علیه هویت بومی این ملت آغاز شد و همچنان به صورت سهمگین تری ادامه دارد.
این کتاب تلاش میکند تا همه ی جریان های فرهنگی که نقطه ی مشترک آنها، درگیری با فرهنگ ملت ایران است را به تفصیل بیان کند. جریان هایی که هرکدامشان برای نابودی یک ملت کافی است ولی در این نقطه ی از عالم، به پشتیبانی های همه جانبه ی دشمنان این فرهنگ در حال کار و فعالیت هستند.
باید بدانیم، اگر در حال حاضر، چیزی از ایرانی بودن و چیزی از اسلام به ما رسیده است، حاصل مقاومت فرهنگی اسلاف گذشته ی ماست. اگر در عصر حاضر با اعتماد به نفس در حال خلق معنا در عرصه های سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و بسیاری حوزه های دیگر هستیم، حاصل مقاومت فرهنگی گذشتگان ماست.
اگر دست از این مقاومت بکشیم، ممکن است به چیزهایی از عالم خارج از جهان فرهنگی خودمان برسیم که بعضا به واسطه ی غرب زدگی برایمان جذاب و خواستنی شده اند، ولی باید بدانیم، در فرایند رسیدن و در نهایت اگر به آن برسیم، استحاله شده ایم و دیگر مایی باقی نمانده است.

پی‌نوشت :
این کتاب برای تحلیل فضای فرهنگی جامعه امروز بسیار مناسب است.
      

6

        مسلمانِ مومن، انسانِ قدرتمند

قوی و قدرتمند بودن، یکی از خواسته های فطری هر انسانی است.
بعضی قدرت را در بزرگی بازو، بعضی در کثرت مال و ثروت، بعضی در اعتبار و آبرو نزد مردم، بعضی در مَناسب سیاسی و حکومتی و همینطور تا بی نهایت. عالم کثرت و جهل، پایانی ندارد.

أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ - فرقان ۴۳

هر کسی چیزی را الهه ی خود قرار میدهد و رسیدن به آن را قدرت و قدرتمندی، ولی همه ی اینها مثل کف روی آب از بین رفتنی است.

در اسلام، نقطه اصلی و محوری برای اصلاح عالَم، اصلاح نفس انسانی است. همه چیز از این جا شروع می شود. قرآن با آن نسلی که می‌خواست با دست قدرتمند خود، تاریخ را ورق بزند فرمود «قُوا أَنْفُسَكُمْ»، «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ» خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید. اگر جامعه اسلامیِ صدرِ اولِ اسلام، از تزکیه انسان ها شروع نشده بود و در آن به اندازه لازم، آدم‌های مصفا و خالص و بی غش وجود نداشت، اسلام پا نمی گرفت گسترش پیدا نمی‌کرد، بر مذاهب مشرکانه عالم پیروز نمی شد و تاریخ در خط اسلام به حرکت نمی‌افتاد. اگر انسان‌های مذکّٰا و مصفّٰا نباشند، جهاد نیست. (بخشی از مقدمه کتاب)

این کتاب، شرح متن روایتی از امام صادق(ع)، در مورد برخی صفات نبی اکرم(ص)، توسط عالِم و اندیشمند جهان اسلام، استاد سید علی خامنه‌ای در سال ۱۳۵۲ است.

مسلمانِ مومنی که این صفات را در خود پدید آورده باشد، قدرتمند است و هرکاری را در عالم بخواهد می‌تواند رقم بزند. همینطور است، یک جامعه مسلمان مومن.

این کتاب، کتاب نابی است که باید تبدیل به کتاب بالینی انسان بشود و سلوک با این کتاب، نفس را رام اراده ی انسانی می‌کند و قدرت واقعی را به ارمغان می‌آورد.

فهرست صفات مورد بررسی در کتاب :
۱. یقین
۲. قناعت
۳. صبر
۴. شکر
۵. حلم
۶. حسن خلق
۷. سخاوت
۸. غیرت
۹. شجاعت
۱۰. مروت
۱۱. راستی و امانت داری
      

6

        مثل شمشیر فرود می آید و مثل شبح ناپدید می‌شود

یک کودک که به دنیا می آید، طرز حرف زدن، رفتارها و سبک فکری و زیستی اش را از پدر و مادرش می آموزد. در واقع پدر و مادر روایتی برای زندگی کودکشان را میسازند. در این روایت، طرز نشستن، خندیدن، آرزوها، جهت زندگی و بسیاری موارد دیگر خوابیده است. اینکه این عالم چگونه کار میکند، قوانین معنوی و فیزیکی و روابط انسانی چگونه است. همگی توسط والدین به فرزند منتقل میشود. پدر و مادر هتسند که که می آموزند، چگونه فکر کن را، چیستی خوبی، چیستی بدی، چرایی زندگی و اینکه چرا اصلا چرا باید تلاش کرد و تمام خلاقیت ها و قدرت های خودت را به پای چه هدف و آمالی باید خرج کرد و حتی چرا و برای چه باید شهید شد.
پدر و مادر همان کاری را برای کودک میکنند که الگو برای یک جامعه.
البته من میدانم الگو هم مثل پدر و مادر برای انسان جبر ایجاد نمیکند، ولی الگو، ابر روایت ابتدایی زندگی یک انسان را میسازد.
تصور کنید، کسی را که دقیق است، منظم است، به روز است، همواره در حال یادگیری و پیشرفت است، ظلم ستیز است، خواهش های نفسانی خودش را کشته و خدمت به مظلومین را هدف زندگی خود میداند، عطوف است، مهربان است، در مقابل دشمنان حیدر کرار است، سرباز است و ولایت پذیر، مسئولیت پذیر است و از قدرت برای خدمت به مردم بهره میبرد، از زندگی دنیایی دست شسته است و حتی از مطرح شدن نامش با عنوان افتخار فراری است.
تصور کنید همچنین شخصی الگویی باشد برای جوانان یک جامعه.
آن جامعه چه طور میشود ؟ چه شکلی میشود ؟ کجاست آن جامعه ؟ آیا آن جامعه دیگر توقفی دارد ؟ آیا فسادی در آن جامعه رخ میدهد ؟ و هزاران پرسش دیگر

مواردی که بیان شد، بخش  های کوچکی از صفات شهید حاج عماد مغنیه، مسئول جهادی حزب الله لبنان است. کسی که دشمنانش در وصفش گفته اند : مثل شمشیر فرود می آید و مثل شبح ناپدید میشود

آیا جامعه ای که الگویش شهید عماد مغنیه باشد، مدینه فاضله نیست ؟
      

2

        قطب نمایی که سالم است...

فلسفه، علم پرداختن به اصلِ بودن هاست و از آنجایی که هر چیزی، ورای کیفیت و چگونگیِ بودنش، یک اصل بودن دارد، فلسفه در مورد اصل بودن هر چیزی صحبت میکند و برای صحبت در مورد کیفیت و چگونگی چیزها سکوت میکند و عرصه را به علوم دیگر می‌سپارد. فیزیک، شیمی، الاهیات، تاریخ، علوم انسانی و دیگر علوم، حول نقاطی میگردند که فلسفه تایینشان کرده است.

به سبب تعریفی که از فلسفه کردیم، در طول تاریخ همه ی حکما و فیلسوفان اسلامی، با اعتقاد به بودن یک امر اصیل و امکان دسترسی به آن، بنای عظیم فلسفه اسلامی را چیده اند و بنیان های فکری مسلمان ها بر اساس این امر اصیل بی خدشه مستحکم شده است ولی در فلسفه غرب، برخلاف فلسفه اسلامی اصل واقعیت و اعتقاد به بودن امری واقعی خارج از فاعل شناسا مورد شک قرار گرفت و لذا در اصل بودن و امکان ارتباط با اصل واقعیت که میتوانست همچون قطب نما انسان را راهنمایی کند تردید شد و از انجا به بعد، انسان غربی به دامن فلسفه بافی افتاد. بله فلسفه بافی، چون انسان بدون فلسفه نمیتواند زندگی کند. انسان نمیتواند در مواجه با این حجم عظیم خلقت سوالات بنیادین نپرسد. اندیشه غربی  قدم به قدم پیش رفت تا در نهایت وارد وادی ناایمن زبان شناسی، هرمونوتیک، تفسیرهای مختلفی از واقعیت، جهان های موازی، مرگ مولف و صحت برداشت های متنی متکثر شد و طبیعتا پس از اینها، شاهد اوج گرفتن تکثرات در جامعه، از بین رفتن حق و حقیقت و اصیل شدن خواست ها و هواهای انسانی بودیم و دور ندانید که کشته شدن میلیون ها انسان در جنگ هایی که غربی ها به راه انداختند همگی از اینجا نشات گرفته است.

کتاب ارزشمند بدایه الحکمة، ابتدایی ترین کتاب در فلسفه اسلامی است که تا بن دندان معتقد به بودن اصل واقعیت و امکان دسترسی به آن است و بنای فلسفه اسلامی را بر این اصل اساسی چیده است. نویسنده تلاش کرده است تا در 12 مرحله، تمام زاویه نگاه های ممکن در تحلیل هر چیزی در عالم را بیان کند که همه ی این زاویه نگاه ها، ذیل اصل بودن واقعیتی فرای فاعل شناسا و امکان دسترسی به آن است.

علامه طباطبایی با نوشتن دو کتاب بدایه الحکمة و نهایه الحکمة، فلسفه اسلامی را با زبانی ساده و پیراسته مطرح کردند که خود مقدمه ی برکات دیگر است.

از آنجایی که خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج، وضعیت فعلی جوامع غربی که رسما سقوط آزاد انسانیت است، بر اساس عدم استفاده از این قطب نمای صحیح است و خدا را شاکریم که ما گرفتار این وضعیت نیستیم.
      

7

        چه کسی نقشه را بهم زد ؟

بعد از گرم شدن آتش زیر خاکستر قیام های اسلامی در خاورمیانه و دمیدن به این آتش توسط ایران، آمریکا میخواهد دوباره و سالها بعد از فروپاشی عثمانی، دموگرافی منطقه خاورمیانه را تغییر دهد. 

برنامه ها بدین قرار بود :

ابتدا حمله به عراق، بعد حمله به افغانستان، حمله به سوریه، حضور سنگین نظامی در خلیج فارس، حمله به ایران و تجزیه به عنوان عامل اصلی حمایت از خیزش ها، اخراج همه ی فلسطینیان به صحرای سینا و تاسیس اسرائیل از بحر تا نهر، نابودی حزب الله لبنان و در نهایت ایجاد کشورهایی جدید از بین این کشورها، مثل تشکیل 17 کشور مختلف بعد از فروپاشی شوروی.

حادثه 11 سپتامبر 2001 برنامه را خراب میکند و آمریکا مجبور میشود ابتدا به افغانستان حمله کند ولی بعد دوباره نقشه از سر گرفته میشود. حمله به عراق با 1 سال تاخیر آغاز میشود. عراق سقوط میکند. 200 هزار نیروی نظامی آمریکایی و ائتلافی در عراق حاضر هستند. فشار ها به سوریه و بشار اسد جوان به اوج رسیده است تا حاکمیت را رها کند. تهدید ها و اجماع سازی ها علیه ایران به نهایت خودش رسیده است. اسرائیل از موقعیت استفاده میکند و جنگ 33 روزه را در سال 2006 شروع میکند. همه چیز آماده ی نهایی شدن طرح است. کاندولیزا رایس در سخنرانی بیان میکند : این اتفاقات (کشتار مردم لبنان، عراق و افغانستان) درد زایمان خاورمیانه جدید است.

میلیاردها دلار هزینه میشود، در حدود 200 هزار نیروی نظامی در منطقه حاضر هستند، ده ها هزار ادوات نظامی سنگین با هواپیما منتقل شده است، 50 هزار نفر کشته میشوند ولی در نهایت، رئیس جمهور این ائتلاف بزرگ، برای بازدید از پایگاه نظامی خودشان، مجبور است، مخفیانه و در شب با هواپیما به عراق بیاید. این اتفاق را ذلت بیان میکند. هیچ تغییری در نقشه ی کشورها رقم نمیخورد و از دل این آتش، سیمرغ جبهه ی مقاومت زنده میشود و همه ی کشورها با تکیه بر نیروهای مردمی، قدرتمندانه آمریکا را از منطقه بیرون میکنند.

چه کسی نقشه را بهم زد ؟
در یک کلام 
سید علی خامنه ای

این کتاب را حتما بخوانید. به خصوص 2 مصاحبه ی آخرش با سید حسن نصرالله و شهید حاج قاسم سلیمانی
      

15

        حکومت مردم  !! چیستی و چگونگی

ما یک حکومت مردمی داریم و یک حکومت مردم. حکومت در ابتدا مردمی میشود و بعد مردم حاکم میشوند. 

برای توضیح بیشتر میتوان گفت حکومت مردمی، حکومتی است که دغدغه اش رفع نیازهای مردم و پیشرفت ملی است و جهت گیری فعالیت ها، برنامه ها و طرح هایش، مرتفع کردن مشکلات و نیازهای مردم باشد و حکومت مردم یعنی حکومتی که خود مردم حاکم هستند و نیازهای کشور را رفع میکنند و کشور را به پیش می‌برند.

حکومت مردم چطور رقم میخورد ؟ به واسطه ی نظریه حلقه های میانی. 
نظریه حلقه های میانی چیست ؟

حلقه های میانی یعنی گروه های خودجوش مردمی که هر کدام یک مساله از مجموعه مسائل حکومت را انتخاب میکند و تمام خلاقیت و توانایی خودش را به پای حل آن مساله میگذارد و حکومت هم نقش سهیل گری را برایش اجرا میکند.
در دنیا هم به این نتیجه رسیده اند که دیگر هیچ حکومتی نمیتواند همه ی نیازها را مرتفع کند. البته در غرب حکومت ها به نفع سرمایه دارها کنار میکشند و در نظریه اسلام حکومتی، حکومت به نفع مردم. 

برگردیم به نظریه حلقه های میانی. مثلا صادرات مرکبات. وظیفه ی کیست که اینکار را انجام بدهد ؟ دولت. دولت ها فشل هستند و بروکرات. کند و منفعت طلب.
پس چاره چیست ؟ 
اینکه یک گروه خود جوش خودش نظام مسائل صادرات مرکبات را پیدا کند و تلاش کند تولید انبوه مرکبات با کیفیت داخل را به بازارهای بین المللی متصل کند. چون خود جوش است و مردمی، پس حتما جهادی کار میکنند، خلاقیت بالایی دارند، چالاک هستند و به نفع مردم کار میکنند و البته سود خودشان را هم میبرند. دولت چه کاره است ؟ دولت باید تسهیل گری کند.

میتوانید به جای مرکبات، حل مسائل کشاورزی، خودرو، مقابله با فساد اداری، راه اندازی کسب و کارهای کوچک خانگی، تولید برق با سلول های خورشیدی و دیپلماسی عمومی و شناساندن انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ایران به ملل مختلف جهان.

مثلا جنگ را با بسیج مردمی پیروز شدیم، جهاد سازندگی به همین سبک موجب آبادانی میشد. رفع مشکلات مردم در زلزله ها و سیل ها در چند سال اخیر توسط گروه های جهادی با همین منطق انجام شد.

کار دولت است که در همایش های مختلف جهانی نماینده داشته باشد و با خلاقیت بالا، جذابیت بالا، چابک و کم هزینه در قالب دیپلماسی عمومی، فرهنگی ایرانی-اسلامی خودمان را به ملل دیگر معرفی کند و جاپای ایران را در اقصی نقاط جهان سفت کند.
میتواند و انجام میدهد ؟ خیر.
در این کتاب میتوانید در ضمن یک سفرنامه، فعالیتی کوچک به مثابه ی یک حلقه میانی برای معرفی انقلاب اسلامی در یک همایش بین المللی را بخوانید.

بسیار مناسب برای هر فرد و گروهی که قصد دارد در تحقق حکومت مردم در ایران عزیز قدمی بردارد.
      

6

        اطراف را قضاوت میکنم...

از ابتدای تاسیس نشر اطراف دوستش داشتم به 2 دلیل، یکم بابت تمرکز بر یک فرم هنری قدرتمند و  دوم بابت رعایت حریم هویت فرهنگی کشورم.
ولی دومین این مورد در این کتاب نقض شد، هیچ قضاوتی نسبت به نویسنده ندارم، هرکسی میتواند هر اندیشه ای داشته باشد ولی اطراف را قضاوت میکنم

شما که خودتان استاد روایت هستید دیگر چرا ؟ 
وقتی روایت هایی را که حاوی تِم و رنگ و عطر و منطق خاصی است را در قالب کتاب منتشر می‌کنید، در واقع دارید روایت سازی میکنید، مخاطبانتان را به آن روایت دعوت میکنید، خواننده جهان را از دریچه ذهن راوی می نگرد و بعد از اتمام کتاب، دریچه تبدیل به عینک های دائمی خواننده میشود.
در کتاب پا جا پای کسی میگذاریم که سردرگم است، خود حقیر پنداری ملی دارد، سر شار از ناامیدی است، در لبه ی خودکشی قرار دارد، ترکیبی از اندیشه های فمنیستی و بحران های جنسیتی است، سطحی، کم عمق، بی جهان بینی، عُرفی و بی ضابطه است، دچار مشکلات خانوادگی و فراری از خانواده است.
اطراف جان، تو مخاطبانت را دعوت به نگاه از همچنین دریچه ای کردی.
اصلا از اطراف میپرسم، میدانی هیچ هایک از کجا آمده است که تو از طریق آن جهان را برای جامعه ی ایرانی روایت میکنی ؟ خداوند به ما یا داده است که در زمین سفر کنید و با نظام فکری توحیدی بنگرید که چگونه است عاقبت ملت ها و مردمان. نه اینکه بی اندیشه، پا به سفر بگذاری و به همگان اعلام کنی، من سفر کردم و چیزی نیافتم و همه جا مثل تهران سپهر نجاتی برای مردم وجود ندارد.

اطراف جان، هنر برای تعالی انسان است، برندارید فرم زده بشوید و خودتان را از محتوی خالی کنید.
شما اطراف فرهنگ ایرانی-اسلامی هستید و نه اطراف اندیشهِ پست مدرنِ خسته ی از زندگی ماشینی، خالی از معنویتِ نابِ و پر از پارتی و سماع های بی حاصل که در نهایت بازیچه ی اندیشه غربی میشود.

حرف بسیار است ولی خیر الکلام ما قل و دل
      

21

        اگر کسی فقط بخواهد با خواندن یک کتاب، آن بخش تاریک و خاموش ذهنش را نسبت به قوم یهود و چرایی انجام این جنایت های عجیب و غریبشان را بداند، به او این کتاب را معرفی میکنم.

کتاب به خوبی به ریشه های قومیتی یهود میپردازد و به راحتی صفات ذاتی آنها را برایمان شرح میدهد، گویی مثل ادبیات داستانی، نویسنده، کاراکتری به معنای کامل خودش را برایمان میسازد. از آن به بعد دیگر میتوانیم حس و حال، اهداف، مسیرهای پیش رو، واکنش ها، انتخاب ها و رفتار های شخصیت را به راحتی حدس بزنیم.

برای فهم سوالات زیر و بسیاری سوالات دیگر میتوانید به این کتاب مراجعه کنید :
این که چرا بخش مهمی از ابرسرمایه دارهای جهان، یهودی هستند ؟
چرا ابر رسانه های جهان در اختیار یهودی ها هست ؟ 
چرا کشورهای غربی و به خصوص آمریکا این میزان هزینه های مالی و آبرویی برای اسرائیل انجام میدهند ؟
چرا اسرائیل به این میزان با ایران مشکل دارد ؟
اصلا چرا اسرائیل تشکیل شد و ادامه یافت و قصه ی پر قصه ی مردم فلسطین از کجا آغاز شد ؟

متن کتاب به شدت روان است. اطلاعات و اسنادی دقیق و قابل اعتنا دارد. و گستره ی موضوعی خوبی را برای شناخت قوم یهود و این غده ی سرطانی ارائه میدهد.

بعد از خواندن این کتاب، معنای جملات بزرگان برایتان روشن میشود :
اسرائیل غده سرطانی است.
در تقابل اسرائیل و شیطان، در کنار شیطان می ایستیم.
      

3

        ما چرا کتاب میخوانیم ؟تا به حال به این نکته فکر کرده ایم ؟

در یک کلام، کتاب خوان ها به دنبال کشف خودشان هستند. 
در لا به لای کتاب های مختلف، به زندگی ها، تجربه ها، شادی ها، غم ها، شکست ها، اندیشه ها و فکرهای مختلف سرک میکشند تا بفهمند چه هستند و اینکه چه نیستند. بسیاری اوقات اینکه چه نیستیم بسیار کمک میکند به اینکه چه هستیم.
با همزادپنداری فکری و خیالی با دیگران، خودشان را توسعه میدهند، هم دیگران را می یابند و هم خودشان را.

ولی در این میان اصل خودشان است. میخواهند خودشان را محکم کنند. خودشان را بیابند و سفت کنند تا در طوفان زندگانی مثل برگی به این سو و آنسو پرتاب نشوند.

این سلوک هم در مقیاس فردی و هم در مقیاس اجتماعی مطرح است.
جامعه ی ایرانی اگر میخواهد بداند کیست و کجای تاریخ ایستاده و خودش را، خود ایرانیِ مسلمانش را در 1403 ایرانی و 2024 جهانی بیابد، ضمن حفظ  ذاتیات هویتی خویش، به روز نیز باشد، باید کتاب بخواند و همین. راه حل دیگری نیست.

تا اینجای کار تلاش کردم هدف و دغدغه ی خودم را از کتابخواندن بیان کنم.

امروز 8م تیر ۱۴۰۳ است. روز انتخابات ریاست جمهوری.
همانطور که دغدغه ام، حفظ هویت خویشتن ایرانی اسلامی ام است، چیزی این هویت را تهدید میکند. 
غرب گرایی و غرب زدگی.
برای جامعه ای که میخواهد خودش را بیابد و حفظ کند، غرب زدگی سم است. نابود میکند. همه چیزت را از تو میگیرد و حیران در میانه ی جهان میمانی.
از جایی رانده و از جایی مانده میکند تورا.
مثل ژاپنی های امروز. مثل هندی های امروز. مثل هزاران ملت دیگر که دیگر خودشان نیستند، همانطور که شریعتی میگفت : دیگر هندی نمی بینی، ژاپنی نمی بینی، فقط آمریکایی می بینی.
اگر این غرب گرایی در کوچه و پس کوچه ها بود، من مشکلی نداشتم ولی وقتی بخواهد حاکم بشود و ابر روایتی بالا دست روایت ایرانی اسلامی بسازد، شمشیرم را از قلاف درخواهم آورد.

جریانی سیاسی خودشان را در معرض انتخاب مردم قرار داده اند. جریانی غرب گرا.
جریان سیاسی غرب گرا، پشت سر نامزد ساده زیست و پاکدستی به نام آقای دکتر پزشکیان جمع شده اند و با گچ و آرد تلاش میکنند دستان کثیف گرگینه خودشان را سفید کنند و کلید اتاق مدیریت را از مردم پس بگیرند. بله 8 سال تجربه شان کردیم ولی گرگ های بسیاری در طول تاریخ با سرخاب و سفید‌آب، دوباره شکم های دوخته شده را دریدند و دوباره خون ها ریختند و بازهم اینچنین خواهد بود، این ما هستیم که تصمیم میگیریم.

شعارهای زیبا، رفتارهای حساب شده، تیزرهای اصلاح رنگ شده، موسیقی های برانگیزاننده، تیکه کلام های ساخته شده، آدم های چیده شده، روایت هایی تصمیم ساز. همه و همه را به کار میگیرند که مارا دچار اشتباه محاسباتی کنند.

یک نگاه به مسیر 45 ساله انقلاب بی اندازید، در هر دوره ای که غرب گرایی در کشور بیشتر شد، کشف ابعاد جدید هویت ایرانی اسلامی ما مردم، کند تر شد و بیشتر غربی شدیم.

بسم الله... امروز روز انتخاب است.
اگر گرگینه ها میخواهند کوچه ها را در اختیار بگیرند و همه را به زور غربی کنند، سر در لاک بهخوان کردن و سلوک فردی داشتن، باطل است.
      

4

        به لطف مریضی و خانه نشینی چند روزه، تمام شد و حسرت خوردم که چرا این کتاب قرمز رنگ لاغر، 1 سال در قفسه کتابخانه باقی مانده بود.

کتابی که میتوان آن را، مانیفست هر فعالیت فرهنگی که بخواهد برچسب انقلابی بودن را به دوش بکشد بیان میکند. 
حقا نویسنده با تجربه بوده. در 10 عنوان کلی، شاخصه هایی را برای هر فعالیت فرهنگی که بخواهد در تراز انقلاب اسلامی فعالیت کند و به سمت الگوهای شرقی و غربی غش نکند را بیان کرده است.

کتابی روان، پر مثال، شیرین و راحت الحقوم.
شاید بتوان گفت، در متن کتاب حتی یک پاراگراف اضافی پیدا نمیشود.

کاش خواندن و آزمون دادن این کتاب برای اعضای هیئت های امنای مساجد، مسئولین پایگاه های بسیج، معلم های پرورشی مدارس، نهادهای رهبری دانشگاه ها و کل حوزه های علمیه کشور، مثل دریافت کد ملی ضروری و واجب میشد.

ظاهرا کتاب های دیگری در همین موضوعات موجود است :

1. در مکتب مصطفی: الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکل های مردمی
2. آش پشت جبهه: خاطرات معلمان پرورشی اهواز
3. خانه ای برای همه
4. خانم مربی: خاطرات شفاهی سعیده صدیق زاده
5. مربای گل محمدی دفتر اول: خاطرات مربیان پرورشی دهه شصت آذربایجان شرقی
6. شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری
7. نهضت ادامه دارد
8. رسم جهاد: تجربه های کار جمع در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی
9. برپا
      

8

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.