معرفی کتاب ترجمه الغارات؛ سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) اثر ابراهیم بن محمد ثقفی مترجم سیدمحمود زارعی

ترجمه الغارات؛ سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

ترجمه الغارات؛ سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

4.7
394 نفر |
174 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

157

خوانده‌ام

779

خواهم خواند

417

شابک
9786229661383
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

        کتاب ترجمه الغارات نوشتۀ ابراهیم بن محمد ثقفی و ترجمۀ سیدمحمود زارعی با مقدمه علیرضا پناهیان است. نشر بیان معنوی این کتاب را منتشر کرده است. کتاب، روایت‌گرِ سال‌های روایت‌ نشده از حکومت امیرالمومنین (ع) است؛ سال‌هایی که به دورۀ غارات مشهور هستند.

درباره کتاب ترجمه الغارات (ترجمه فارسی الغارات)
کتاب ترجمه الغارات دربارۀ دورۀ غارات و غارات نام دورۀ دوم از حکومت علی (ع) است.

حکومت حضرت علی را به دو بخش تقسیم کرده‌اند. تمام سه جنگ مهم و مشهورِ جمل، صفین و نهروان در دو سال اول حکومت آن حضرت بوده و بیش از نیمی از دوران خلافت آن حضرت، پس از جنگ نهروان. از دورۀ دوم حکومت علی (ع) با نام دورهٔ «غارات» یاد می‌کنند؛ دوره‌ای مهم، عبرت‌آموز و از جهاتی مهم‌تر از دورهٔ اول حکومت آن حضرت. این کتاب با این هدف نوشته شده تا مردمان با این دوره از حکومت حضرت علی (ع) نیز آشنا شوند.

دوره غارات دارای دو ویژگی مهم است که آن را از زمان‌های دیگر متمایز کرده است:

اقدامات متعدد و متنوع معاویه برای تضعیف و حتی ساقط کردن حکومت امیرالمؤمنین (ع)

سستی و عدم همراهی یاران امیرالمؤمنین (ع) در مواجهه با اقدامات معاویه و تأمین امنیت خود

در مقدمۀ کتاب ترجمه الغارات (که به دست علیرضا پناهیان نوشته شده است) آمده که کتاب غارات نشان‌دهندهٔ اوج حکمت و بصیرت نویسندۀ آن، یعنی ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی است وی با نگارش این کتاب، فصلی از حیات غم‌بار و با عظمت امام علی (ع) را مستقلاً دیده و به آن پرداخته است. مطالعهٔ این کتاب و فهم حوادث پیچیده و دردناک آن دوران می‌تواند ما را به درک فلسفهٔ مظلومیت اولیای خدا و فهم راه‌های رفع این مظلومیت رهنمون کند و از مشهوراتی که گاه دقیق نیستند، عبور داده و متن وقایع تاریخ را برای ما به نمایش بگذارد.

این کتاب را «مقتل» نیز خوانده‌اند. پناهیان معتقد است که باید مقتل غارات را برای خود، مقدمهٔ فهم مقتل عاشورا قرار دهیم تا بدانیم چگونه کسانی که در جریان غارات سستی کردند، مبتلا به اقدامات یزید شدند و رذالت‌شان به جایی رسد که نه تنها در مقابل دیدگان آنها خیمه‌های امام غارت شد، بلکه خودشان به غارت خیمه‌های امام حسین (ع) پرداختند.

پناهیان از خوانندگان این کتاب می‌خواهد که آن را مکرر بخوانند؛ زیرا مقتل را باید مکرر خواند و اندیشید و اشک ریخت.

خواندن کتاب الغارات را به دوستداران تاریخ اسلام پیشنهاد می‌کنیم.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ترجمه الغارات؛ سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به ترجمه الغارات؛ سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

نمایش همه

پست‌های مرتبط به ترجمه الغارات؛ سال های روایت نشده از حکومت امیرالمومنین (ع)

یادداشت‌ها

          بسم رب علی و آل‌ علی

همیشه خواندن در مورد مولا علی شور و شوق به انسانیت  را در من بوجود می‌آورد.
علی که از نظرم جمع اضداد در بالاترین حد خودش بود .
علی برای من بتی بود که اگر میخواستم بر اساس احساساتم و بدون دخالت این عقل لعنتی با او مواجه شوم، قطعا روز و شب او را میپرستیدم.
گاه احساس میکردم نگاه به روی ماهش، همانا سعادتی است که نصیب هیچ بنده‌ای مگر مخلصین درگاه نمیشود و خودم را نگاه میکردم که هیچ قرابتی با مخلصین ندارم .
اما بعد از خواندن الغارات 
فهمیدم این انتهای آمال انسانیتی، که همیشه آرزویش را داشتم و دارم، چقدر تنهاست، هیچ کس را ندارد، هیچ پناهی ندارد، جز خدا!
اطرافیان او (حتی مالک ، حتی میثم و ...) صدها سال از فهم علی دور اند. چه برسد به من ، که پرده‌های غفلت جلوی چشمم را گرفته . منی که اصلا علی را ندیده‌ام، سخنانش را نوش نکرده‌ام و در رکابش شمشیر نزده‌ام.
الغارات ترجمه بخش کوچکی از تنهایی علی است.
تصور کن اسد الله باشی، اما در روزگاری و با مردمی زیست کنی که مرگ را به زندگی با آنها ترجیح دهی، چاه را به حرف زدن با آنها برتری دهی.
با هیچ زبانی نمیشود احساس علی را بعد از جنگ نهروان، بعد از قتل مالک ، بعد از غارت‌های متعدد سپاه معاویه و تجاوز به زنان عفیفه و مومنه، بعد از پاره‌کردن شکم زن باردار شیعه در مقابل شوهرش، بعد از دیدن بیغیرتی مردمان کوفه در مواجهه با این حوادث و بعد از فوت تنها همدم او یعنی فاطمه، را بیان کرد. 
علی خداوند غیرت و مردانگی چگونه تاب میآورد این حوادث را؟ چگونه بعد از این اتفاقات زنده می ماند؟ چگونه برنگشت و گردن تک تک مسجدیان عنقلابی کوفه را از بدن جدا نکرد؟ 

بعد از خواندن الغارات به این نتیجه میرسی که شیعه علی بودن به لاف نیست، به مصاف است. مصاف با هوس‌های درونی و شیاطین بیرونی. اگر علی قرار است مولای مان باشد ، یعنی باید پیه تنهایی و جدا بودن در عمل را از این مردم هفتاد رنگ دنیا به تن خودمان بمالیم و در عوض در رکاب مولایی باشیم که بوییدن گرد سم اسبانش، می‌ارزد به کرور کرور طلا و جواهرات.
و در نهایت
علی ابدیت است.

یاعلی
        

33

          الغارات؛ خونِ دلِ مولا، دلهره‌ی من
بخش اول

همیشه عاشق تاریخ بوده‌ام؛ اما نه اینکه بنشینم و مثلا پانزده جلد قطور تاریخ طبری یا ویل‌دورانت بخوانم. دوست دارم یکی برایم تاریخ را روایت کند. قصه‌اش کند و من گوش بدهم. این سبکِ دلخواه من در خواندن(بخوانید شنیدن) تاریخ است. ناگفته نماند که من رمان‌ها و داستان‌های تاریخی کم نخوانده‌ام. اما یک عیب دارد: اینکه گرچه خط اصلی داستان بر پایه‌ی روایت‌های مسلم تاریخی است، اما بالاخره داستان است و چمشه‌هایی از تخیل هم لابه‌لایش می‌جوشد. که البته ناگزیر هم هست. از طرفی نثرهای تاریخی، به سلیقه‌ی من نمی‌خورد. به نظرم خیلی خشک و نچسپ است. می‌توانم بگویم «الغارات» یک متنِ تاریخی بود که زبانِ روایی داشت. خُب قطعا داستان نبود. اما لحن روایت‌گونه‌ای که داشت، خواننده را با خودش می‌کشید و به او می‌گفت: «دنبالم بیا...» و خواننده هم «نه» نمی‌گفت. ظاهرا این روایت‌گونه شدنِ الغارات، کار نویسنده‌ی ثقفی نیست. این را سیدمحمود زارعی انجام داده و از حق نگذریم به خوبی از عهده‌اش برآمده.
قبل از اینکه چند کلمه‌ای از کتاب بنویسم، توی پرانتز بگویم: «این کتاب پیشنهاد گروهی از دوستان «کتاب‌دوستِ سیاستِ ما» بود. قرار بر این شد که همه این کتاب را بخوانیم و در یک گَعده، درباره‌اش گپ‌وگفت کنیم. من به جلسه نرسیدم. پس خودم اینجا می‌نویسم که از قافله عقب نمانم.»
1.	در کتاب‌های درسی خبری از الغارات نیست! چرا؟ اصلا الغارات چیست؟ بعد از سه جنگ جمل و صفین و نهروان، حضرت امیر حدود دو سال حکومت می‌کند که معاویه غارت‌های زیادی از مناطق تحت حکومت حضرت، در این دوره دارد که معروف شده به الغارات. چرا در کتاب‌های درسی بچه‌شیعه‌ها، خبری از این بخش مهم از تاریخِ امام اولشان نیست؟ البته حمله‌ به شهر انبار و تک‌وتوک روایت‌های پراکنده پیدا می‌شود. اما هیچ‌کس نخواهد فهمید که این روایت‌های پراکنده، مربوط به کدام دوره از حکومت حضرت علی است. و نکته‌ی خوبِ این کتاب، این بود که هرچه می‌دانسیتم را نیاورده بود. البته مترجم، که می‌توان اسمش را مصحح هم گذاشت، خلاصه‌ی مختصر و مفیدی از پیش از دوران الغارات آورده بود که دستش هم درد نکند.
2.	من یک دور از اول تا آخر نهج‌البلاغه را خوانده‌ام. اما بعضی از خطبه‌ها را درک نمی‌کردم. این‌طور بگویم: نمی‌توانستم با آن ارتباط برقرار کنم که چرا انقدر امیرالمؤمنین(ع) از دستِ مردم می‌نالد؟ چرا می‌خواهد از دستشان راحت شود؟ و خیلی چراهای دیگر... جوابش این است: چون من هیچ اطلاعی از دورانی که این خطبه‌ها قرائت می‌شده، نداشتم. وقتی برخی از این خطبه‌ها را لابه‌لایِ روایت‌ها خواندم، آنجا بود که فهمیدم چی به چی است و کی به کی و اصلا در کوفه و مملکت اسلامی چه خبر است.
3.	روایت‌گونه شدنِ متن اثر، گاهی هم می‌تواند به اثبات تاریخی آن شبهه وارد کند. مختصر توضیح بدهم: اگر کتاب را داستان فرض کنیم ـ که نیست ـ حضرت علی شخصیت اصلی داستان است. می‌شود گفت قهرمان داستان. معاویه هم می‌شود ضدقهرمان. اصلا روایت‌های کتاب پینگ‌پنگی پیش می‌رود. گاهی معاویه کاری انجام می‌دهد و حضرت واکنش نشان می‌دهند و گاهی عکس آن. اما جنبه‌ی داستانی آن کجا قوت پیدا می‌کند؟ وقت نویسنده ذهن‌خوانی می‌کند یا گفت‌وگوهای محرمانه را هم ثبت می‌کند. وقتی اثر داستانی شد، از قوتِ تاریخی آن کم می‌کند. مثال بزنم: معاویه حرکتی زده. حضرت امیر با پسرانش و دامادش(عبدالله بن جعفر) در این خصوص مشورت می‌کند. این جلسه می‌شود گفت محرمانه است. اما همه‌ی نقل‌قول‌های ریز نیز در این کتاب آمده. ابراهیم بن محمد ثقفی، کجایِ این گفت‌وگوی محرمانه قرار داشته؟ از کجا این گفت‌وگو به او رسیده است؟ حالا ما فرض می‌کنیم یکی از حاضرین در جلسه ـ که بعید است ریزگفت‌وگوها به بیرون درز کند، چون فرزندان و داماد خلیفه هستند ـ این گفت‌وگو را به بیرون منتقل کرده‌اند و به شکلی به نویسنده‌ی الغارات رسیده و او هم در کتابش آورده. اما این مورد چه: قیس‌ بن سعد، فرماندار مصر بود. به دلیلی قرار بود او را عزل کنند. نویسنده نوشته: عبدالله‌ بن جعفر در جلسه مشورتی که چند خط بالاتر ذکر آن رفت، می‌گوید قیس را عزل کن و محمد بن ابی‌بکر را به فرمانداری مصر منصوب کن... عبدالله‌ بن جعفر، هم برادر مادریِ محمد بن ابی‌بکر بود و به همین دلیل دوست داشت برادرش حکم امارت بگیرد. سؤال: مگر نویسنده در دلِ عبدالله حضور داشته که می‌نویسد عبدالله «دوست داشت»؟ شاید او «بر اساس عقل و منطق» این پیشنهاد را داده است؟ باز فرض می‌گیریم خود عبدالله جایی نقل کرده من دوست داشتم برادرم فرماندار مصر شود به همین خاطر این پیشنهاد را به حضرت امیر دادم. اما نویسنده نباید خواننده را مطلع کند که عبدالله کجا و در چه شرایطی این حرف را زده؟ کلی بگویم: همین است که خیلی از روایت‌های تاریخی را داستانی می‌خوانم. شاید ایراد از نوع نگاه من باشد. نمی‌دانم. (البته این مورد شاید ایراد به مترجم باشد تا نویسنده.)

(به خاطر محدودیت بهخوان در تعداد کلمات، یادداشت نوشته شده بر این کتاب در دو بخش منتشر می‌شود)
بخش دوم را اینجا بخوانید:
https://behkhaan.ir/review/4558ac7f-3771-4451-bb0d-959392576223
        

37

          لثارات:
🔸الغارات و ما ادراک ما الغارات!

▫️کتابی سراسر روضه و به قول حاج قاسم عزیز یک مقتل کامل از دوران کمتر شنیده شده حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام که یک دوره کامل و فشرده، فهم سختیها و مشقت‌های حکمرانی و حکومت داری است.

▫️کتاب قدیمی شیعه که برخلاف کتب تاریخی دیگر که بر سالهای آغازین حکومت حضرت و سه جنگ مشهور جمل، صفین و نهروان میپردازند، بر دوسال پایانی حکومت آن حضرت تاکید دارد.

▫️حقیقتا وقتی این کتاب را خواندم بیشتر شعار ,,ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند ,, را درک کردم. آنقدر با رفتارشان غصه دارش کردند، آنقدر آزارش دادند و آنقدر سرپیچی کردند که از خدا طلب مرگ میکرد.

▫️این کتاب روایت مظلومیت، تنهایی و غصه امیرالمومنین است در برخورد با مردمی که از فرمانش اطاعت نمیکردند، با یارانی که به طمع پول و قدرت به جبهه دشمن میپیوستند، خشک مقدسهای احمقی که خون به دل امام کردند، با دستگاه تبلیغاتی رسانه ای قوی معاویه که تلاشش ضعیف و ناکارآمد نشان دادن حکومت امیرالمومنین و ایجاد ناامیدی و تفرقه در مردم بود. روزی با جریان حکمیت، روزی با غارتهای وحشتناک، روزی با کشتار و ترور مردم بیگناه و روزی با دخالت و تعیین استاندار در مناطق تحت حکومت امیرالمومنین!

▫️خطبه های سوزناک حضرت در این دوران دل هر مسلمانی را به درد می آورد و عمق غربت امام را بیشتر نمایان میکند‌.

▫️خواندن این کتاب به عموم افراد جامعه نه تنها توصیه میشود بلکه واجب و لازم است. اگر من بودم حتما این کتاب را در متن درسی دانش آموزان و دانشگاهیان میگنجاندم؛ آنقدر که خواندنش در این زمانه، موجب تربیت دیدگاه نسبت حکومت و نظام اسلامی میشود. 
▫️و خلاصه دمشان گرم که کتاب ثقیل قرن سومی ابراهیم ثقفی کوفی را با حذف مطالب تکراری و غنی سازی متن و فصل بندی عالی، به زبان امروزی ترجمه  و آن را روان و‌خواندنی کردند.

▫️در پایان به این جمله از امام خمینی بسنده میکنم که فرمودند:
«من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) هستند.»🌹
        

18

          امامِ بی مردم


ممکن است که حکومت حضرت امیر به واسطه ی تقدسی که ما برای ایشان قائل هستیم، حکومتی سراسر بی عیب و بی اشکال در ذهن تداعی کند ولی باید بدانیم که حضرت امیر (ع) هم با آن علم بی نهایت، با آن عزم و اراده ی پولادین، با آن درایت و فهم سیاسی، با آن معنویت و عصمت، بدون خواست مردم ،کمک مردم و قدرت مردم، نمیتواند کاری از پیش ببرد، همانطور که در بسیاری نقاط مردم او را مورد شماتت قرار دادند.
گسترش دین بدون قدرت ممکن نیست و اصلی ترین و عظیم ترین و شکست ناپذیر ترین قدرت، قدرت مردم است. اگر قدرت مردم بازویی برای حضرت امیر نباشد که نبود، او نیز نمیتواند کاری از پیش ببرد.
جامعه ی دینی، جامعه ی امام-ملت است. امام راهنمایی میکند، ملت قدرت خلق میکنند و پیشرفت ها حاصل میشود و مسیر طی میشود. وجود ما مردم هم ترکیبی است از خواسته های الهی و زمینی. نفس عِلوی ما چیزی میگوید و نفس سِفلی ما چیزی میخواهند. جنود عقل به سمتی و جنود جهل به سمتی. جنگ بین راهنمایی های امام جامعه و خواست های نفسانی ماست که در نهایت اراده و تصمیم ما را میسازد. اگر عموم مردم در جهاد اکبر، یعنی مبارزه با نفس و نفسانیت و خواهش های نفسانی خودشان پیروز بشوند و عقل حاکم بر مملکت وجودشان بشود، آن موقع است که تمام قدرت و خلاقیت و توانایی های خودشان را خرج امام جامعه میکنند و امام نیز رهبری جریان را انجام میدهد و جامعه ی دینی به پیش میرود و به قله های آبادانی دنیا و آخرت میرسد.
اگر عموم مردم پای کار امام جامعه نباشند، طبیعتا امام جامعه با یک هسته ی سختکارش را پیش میبرد که طبیعتا قدرت کمتری دارند و با ید دانست که با کنار کشیدن مردم، امام جامعه  که راهبر جامعه است، به خاک و خون کشیده شود و در مقتل به شهادت میرسد.

کتاب الغارات، توصیفی از نسبت حضرت امیر به عنوان امام جامعه و ملت مسلمان تحت بیعت اوست و عیان کننده ی نقش مردم در حفظ دین در جامعه است. بعد از خواندن این کتاب، نقش خودمان در پیشرفت کشور پر رنگ تر میشود و خواهیم فهمید که پیشرفت در جامعه ی دینی، با سوپرمن ها حاصل نمیشود، بلکه همه ی ما باید از تنبلی ها، سستی ها، شهوات و زیاده خواهی های خودمان عبور کنیم و نفس خود را پی کنیم تا بتوانیم حرکت کنیم و با ایجاد قدرت ملی، دستورات امام جامعه را اجرا کنیم.
        

16

          این کتاب رو سال 1400توی نمایشگاه قرآن خریدم و خوندمش. چون شیوه کتاب نقل تاریخیه خوندنش یک کم برای من سخت بود اما کم کم توی حوادث غرق شدم و تا به خودم اومدم کتاب تموم شده بود.
تاریخ واقعا چیزی جز تکرار نیست؛ اون چیزی که ما به اسم سنت های الهی می شناسیم. تاریخ رو باید بخونیم تا مشمول سنت های مثبت تاریخ بشیم نه سنت های منفی. وقتی روایت تاریخی می خونیم می تونیم یک دید کلی به حوادث داشته باشیم و هر حادثه به تنهایی حواسمون رو پرت نکنه.
کتاب الغارات رو که می خوندم همش تلاش می کردم زمانه رو از چشم مردم کوفه ببینم و ببینم چرا فشل و سست شدن. وضعیت سنگینی بوده، بعضی حاکم های حضرت علی چون حضرت به عدل اعتقاد داشتن می رفتن سمت معاویه!حتی عقیل برادر حضرت علی. این تصمیمات از روی نیت شخصی بوده اما اثر اجتماعی می گذاشته. قبیله بازی و تهدید قبیله ها به اینکه اگر فامیل ما رو مجازات کنی فلان میشه یا اینکه چرا از قبیله فلان فرماندار شده و از قبیله بهمان نشده و اینا چقدر اقامه عدل رو عقب می انداخت و مردم هم از چشم ناتوانی حاکم جامعه می دیدن. فساد و غارتگری چقدر اعصاب مردم رو خرد می کرده و ناراضی شون می کرده و هزار عامل دیگه.
امتحان مردم کوفه امتحان سختی بوده و این طبیعت کسیه که هدایت رو پذیرفته. پس لازمه که خودمون رو با خوندن تاریخ و کلمات ائمه و بزرگان دین بابصیرت کنیم تا در برابر حق معذور باشیم.
پیشنهاد می کنم کتاب پس از بیست سال رو هم بخونید. موضوعش به این کتاب نزدیکه و فضاسازیش منطبق بر روایاته
        

16

          کتاب خوشخوانی است.به راحتی در سه چهار روز با سرعت خوانش متوسط، کتاب تمام می شود، اما در مورد من، علت طول کشیدن خواندن الغارات، این بود که بعضی حالات و اتفاقات آن زمان، انگار الان داره دوباره تکرار میشه! این احساس و این فکر و این مقایسه ها، فقط ناگوار نیست، قلبم را تکه تکه میکند. خودم را می بینم که خیلی فرقی با آن مردم ندارم.
در قسمتی از کتاب می خوانیم که مردم به اشتباهاتشان پی برده و اظهار ندامت کرده و آماده پیروی از دستورات امیرالمومنین می شوند، ولی هیهات که دیگر دیر شده بود و شد آنچه نباید می شد!
پی نوشت:
اثبات این که هنوز هم مردم همان هستند که زمان امام علی علیه السلام بودند در همین وقایع اخیر، روشن و آشکار است:
یک رییس‌جمهور از دست دادیم، انسانی توانا، متواضع، مردم دار و از همه مهمتر کارآمد، کسی که واقعاً می خواست و در حال انجام کار برای کشور بود و چقدر خدمت کرد و کشور را از لبه  ورشکستگی برگرداند. آن وقت این همه بی انصافی در حق او رخ داد و نمی توانم به این فکر نکنم که ناشکری مردم، هم در این که از دستش دادیم، بی تاثیر نبود و بدتر از همه این ها این که یک آدم نالایق، منفی بافی که بنده خدا خودش گفته من نمی توانم، و نمی شود کاری کرد را مردم به جای او رییس جمهور انتخاب کردند!!!!!!! یعنی مردم این قدر کور هستند!! یعنی اشکال از من و امثال من است که نتوانستیم خدمات رییس جمهور و جریان فکری نزدیک به او را برای مردم روشن کنیم، حداقل نه به اندازه کافی. الان من عزادار رییس جمهور هستم و البته عزادار زندگی آینده خودمان و واقعا نمی دانم تا چه زمانی این غم ادامه خواهد داشت، فعلا که هنوز خیلی جانکاه است.
پی نوشت دو:
از کجا معلوم من می توانستم عدالت امام را تحمل کنم؟ چرا همیشه فکر می کردم، از مردم کوفه بهتر ام؟ اگر می توانستم حکمرانی امام معصوم را تحمل کنم و بپذیرم و از آن استقبال کنم، الان امام دوازدهم غایب بودند؟
        

7