یادداشت محمدرضا آقازاده

        ماکسیم گورکی در این کتاب تلاش کرده است بر اساس مکتب رئالیسم سوسیالیستی سیر رشد و به فعلیت رسیدن قوای انسانی و تبدیل یک انسان ضعیف به انسانی قوی، به سبب آشنایی با اندیشه های مارکسیستی را روایت کند.

عناصر داستان به صورت کاملا مکانیکی در کنار هم قرار گرفته اند و عمق و روح لازم یک داستان واقعی را ندارند.

در کل، زیاده گویی، مکانیکی بودن عناصر، فقدان زندگی و احساسات اذیت کننده بود ولی تلاش شوروی سابق برای ساخت یک مکتب خاص ادبیاتی ارزشمند است و احتمالا بتوان الگوهایی را از مجموع فعالیت های آنها کشف کرد که فایده مند باشد.

در باب اندیشه مارکسیسم هم در کتاب چیزی جز کینه توزی طبقاتی چیزی فهم نمیشد.
نویسنده تلاش کرده بود در پس روایت هایی، ظاهری اندیشمندانه برای پشتیبان فکری شخصیت های داستان خلق کند ولی اندیشه ای موهوم و بی اساس در کل کتاب حاضر بود.
      
61

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.