معرفی کتاب تاوان عاشقی اثر محمدعلی جعفری

 تاوان عاشقی

تاوان عاشقی

محمدعلی جعفری و 1 نفر دیگر
4.0
193 نفر |
80 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

383

خواهم خواند

78

شابک
9786004414463
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1401/1/31

توضیحات

        کتاب «تاوان عاشقی» عاشقانه‌ای است پر التهاب از زندگانی «آلا» از غزه و «خلیل» از شیلی که زندگی این دو در وسط جنگ هشت روزه غزه و اسرائیل به هم گره می‌خورد.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به تاوان عاشقی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به تاوان عاشقی

یادداشت‌ها

          قبلا یکی دو بار تعریف این کتاب رو از دوستام شنیده بودم ولی خب ترغیب نمی‌شدم بخونمش. 
آخرش بالاخره گفتم بذار برم سراغش.

نگم که این کتاب ۱۵۰ صفحه‌ای رو چقدر به سختی خوندم و چند جا جدا نزدیک بود کلا بذارمش کنار 😄
یعنی خوندن کتابی که ملت پنج ساعته تمومش کردن واسه من پنج روز طول کشید!


مواردی که از این به بعد میگم ممکنه یه بخشهایی از کتاب رو لو بده پس اگه خیلی حساسید و کتاب رو نخوندید ادامهٔ مطلب رو نخونید!

❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌

خب، نکتهٔ اول اینکه ماجرای این کتاب بر اساس زندگی دو تا شخصیت واقعی نوشته شده.
من از اول این موضوع رو می‌دونستم و اصلا واسه همین به خوندنش ادامه دادم وگرنه همون دو‌ سه فصل اول می‌بستمش می‌ذاشتمش کنار 😁 

بنابراین، الان هر چی بگیم جوابش میشه اینکه خب اینا واقعیت قضیه بوده دیگه!
در نتیجه بحثای مطرح‌شده رو می‌ذارم به حساب اینکه نویسنده می‌تونست خیلی پرداخت بهتری داشته باشه و ماجراها رو بهتر توضیح بده!

اول اینکه کلا  شخصیت اول کتاب به شددددت یه جوری بود و ابعادش به هم نمی‌خورد.... خودشو خیلی خفن می‌دونست ولی وقتی دید رئیسش می‌خواد اخراجش کنه یه جوری زاااااار می‌زد که من گفتم خب باشه حالا دنیا به آخر نرسید که 😅

یا از همون اول واسه من به شددددت سوال شد که این آقا دقیقا از چی چی این دختر خانوم خوشش اومده 😄

بی‌حجاب و سیگاری که هست
مذهبشم که باهاش نمی‌خونه...

یعنی تو همون سلام علیک اول این آقا شروع کرد کلللل زندگیش رو واسه این خانوم تعریف کردن 😄

این عشق چتی به حدی می‌رسه که دو‌ طرف حاضر میشن کلی مشقت و سختی و حتی کتک و شکنجه رو برای رسیدن به هم تحمل کنن... و من اینجوری بودم که خب چرا؟!

مسئله اینجاست که ما تو ذهن شخصیت نیستیم! نویسنده باید بیاد ابعاد پنهانی روابط رو واسه‌مون شرح بده!

همین مسئله عجله تو نوشتن تو قسمت‌های بعدی هم به چشم می‌خوره.
انگار نویسنده یه جمله نوشته از جاش پاشده بعد یادش رفته باید اون موضوع رو جمع کنه!
مثلا یه جا انگار دختره گیر پلیس مصر میفته و دو خط بعد می‌بینیم داره می‌ره فرودگاه!!! خب چی شد الان این وسط؟!

یا یهو میگه با خلیل به اختلاف خوردم، سر چی؟ سر مدل غذا درست کردن و این داستانا! بعد دیگه نمیگه خب چی شد؟! چه کار کردی این اختلاف رو؟!

این نوع نوشتن کلا کلی تناقض واسه من ایجاد کرد.

مثلا هی اصرار داشت که اینا ندار بودن و این بحثا،
اونوقت هی دلاری اینور و اونور خرج می‌کردن و خوراکی‌های خونه هم که دیگه نگم 😅
اونوقت من اینطوری میشدم که خب یه طلبه این همه پولو از کجا داره میاره؟
توجه کنید نمیگم این موضوع غیر ممکنه! میگم نویسنده هیچ توضیحی در این رابطه نمی‌ده!

و قس علی هذا!

دیگه فکر کنم در همین حد بس باشه :)))

به نوع نگاهی که این کتاب در مورد مردم فلسطین میده هم نقدهایی دارم که در این مقال نمی‌گنجد 😄
        

34

          آن چیزی که در کتاب آماده است به بهترین شکل در نامش خلاصه شده است تاوان عاشقی!
کتاب، روایت زندگی یک زن فعال فلسطینی است، زنی که جوانی اش با مبارزه مجازی در فیس بوک، کار کردن، ترجمه و... میگذرد.
اما در یک جایی، زندگی آلا گره می‌خورد با زندگی مرد تازه مسلمان شده شیلیایی! مردی عاشق فلسطین و مبارزه.
کتاب روایت عشق یک زن سنی متعصب فلسطینی به یک مرد شیعه ی شیلیایی ساکن ایران است! عشقی با فاصله ای هزاران کیلومتری! 
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها! 
در خلال روایت شما با فلسطین واقعی رو به رو میشوید و به نکات جالبی درباره سبک زندگی و اعتقادات فلسطینیان بر می‌خورید. وارد زندگی خلیل میشوید و طعم سختی ها، امیدها و ناامیدی های یک تازه مسلمان را میچشید. 
اگر عکس های انتهای کتاب نبود حداقل تا نیمی از کتاب فکر میکردم با یک داستان عاشقانه مواجه ام نه یک روایت واقعی!
در آخر اینکه تاوان عاشقی یک کتاب کم حجم، پرکشش و پر از احساسات پاک انسانی است(از عشق گرفته تا ترس، از دست پنجه نرم کردن با مرگ گرفته تا جنگیدن برای زندگی، از غم گرفته تا...) یک زندگی واقعی به دور از فانتزی های معمول.

        

5

نُها :)

نُها :)

1403/7/23

        متحیر از باورفلسطینی ها از ایران و مردمش...
ایرانی که همه جوره پای دفاع از اونها ایستاده و دربرابر اسرائیل  جنگیده...!
و در پایان عشق و عاشقی..
دلم سوخت برای آلاء
آلائی که همه کسش را زیر خاک کرد...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

        این روایت جذاب و پرکشش و هیجانی، یک خلاء بزرگ دارد...
زنی فعال با سری پرشور و نترس، عاشق مردی از آن سر دنیا میشود، با سختی فراوان به هم میرسند و بعد... 
زنِ روایت هویت و هست خودش را گم میکند. دیگر آن زن فعال پر جنب و جوش وجود ندارد. همسر این زن تلاشها برای اسلام و تبلیغ دین میکند و خیلی زود میمیرد  و تمام‌
این زن کجاست؟
باقی این زن کجا رفت؟
دوربین خیلی زود خاموش شد آقای جعفری...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

7

        کتاب «تاوان عاشقی» را در بهخوان دیده بودم که یادداشت‌های جالبی در باره‌اش نوشته بودند؛ اما هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کردم که یکی از همین روزها و به این زودی آن را بخوانم.
دوستی کتاب‌دوست مرا به جمعی کتابخوان ـ به قول خودش ـ دعوت کرد و کتاب‌ها را برایم سفارش داد و من بعدا فهمیدم که «لیگ کتاب» است.
کتاب را در یک نشست خواندم و به‌واقع از آن لذت بردم.
این کتاب 152 صفحه دارد و در قطع رُقعی در نشر معارف منتشر شده است و نخستین کتاب از شش کتابی است که در «لیگ کتاب» معرفی شده و به مسابقه گذاشته شده است.


ماجرای کتاب بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده که همۀ شخصیت‌های آن واقعی‌اند و بسیاری از آنان هنوز زنده‌اند و به زندگی در گوشه‌‌ای از این کرۀ خاکی مشغول.

قصۀ این کتاب؛ ماجرای عاشق شدن یک جوان شیلیایی که مسلمان و شیعه شده (خلیل ساحوری) به دختری فلسطینی و سُنی از غزه (آلاء البواب) در دوران جنگ هشت‌روزه است که در فیس‌بوک با هم آشنا شده‌اند و به سختی تلاش می‌کنند به‌هم برسند و نشان دادن چند و چون این تلاش‌ها از بخش‌های جالب روایت کتاب است.
داستان را لو نمی‌دهم (اسپویل نمی‌کنم) تا شوق خواندن و شیرینی مطالعه‌اش، زیر زبانتان تا مدت‌ها باقی بماند.

نثر کتاب شیرین و زبانش روان است و می‌توان گفت خوشخوان است.
داستان به آرامی و ملایمت پیش می‌رود و گرچه رویدادها و حوادث پی‌درپی می‌آیند و می‌روند، اما در بیان ماجراها شتابزدگی دیده نمی‌شود.
البته در بخش‌های پایانی ـ آنجا که سیر رویدادها به ایران می‌رسد ـ بناگاه سرعت سیر حوادث بالا می‌رود و ظرافت‌های بخش‌های پیشین، به طور چشمگیری کمتر می‌شود.

در قسمت‌های پایانی؛ ماجراها بیشتر به صورت یک گزارش کوتاه و عجولانه بیان می‌شوند و حوصله و آرامش پیشین از یاد رفته است. دلیل این مسئله را باید از نویسندۀ محترم پرسید.

نویسنده از بعضی واژگان و اصطلاحات عربی مردم غزه استفاده کرده و چون حجم آنها در کل نوشته زیاد نیست؛ مانند یک چاشنی خوشمزه نوشته را خواندنی‌تر کرده است.
نویسنده در این کتاب، از عبارات کوتاه و جمله‌های یکی دو کلمه‌ای استفادۀ مناسبی کرده که ما را به یاد نثر زنده‌یاد «جلال آل احمد» می‌اندازد. 
استفادۀ مکرر از عبارات تشبیهی و استعاری زیبایی که از نوشته بیرون نمی‌زند و به پیشرفت داستان کمک شایانی می‌کند؛ از ویژگی‌های مهم و جالب نثر کتاب است.
اطلاعات فراوانی از اعتقادات، آداب و رسوم و روش زندگی مردم غزۀ فلسطین بیان می‌شود که ضمن پیشبرد قصه، دانستنش جالب و سودمند است.

حکومت خودگردان فلسطین و دولت مصر، تحت تاثیر و به خواست و القائات اسرائیل؛ چهرۀ نادرست و غیرواقعی از دولت و مردم ایران، در نظر مردم غزه ساخته و پرداخته‌اند که ایران را دوست اسرائیل و دشمن مردم فلسطین نشان می‌دهد.
بسیاری از مشکلات و مسائل مردم غزه را نمی‌دانستیم و در طول جنگ اخیر حماس و اسرائیل فهمیدیم که تا پیش از این در جایی نشنیده بودیم. 
قطعا شخصیت‌های اصلی داستان، کتاب را دیده‌اند و از آن باخبرند. دوست دارم بدانم، واقعیتِ ماجراها چقدر با این داستانی که از فلسطین، مردم، عقاید و افکار آنها خواندیم؛ تفاوت دارد؟
شما عزیزانِ جانِ کتابخوان را، به خواندن این کتاب دعوت می‌کنم.

نمونۀ نثر کتاب: «... این جملۀ سوالی پیرم را درآورد تا فردا. تا این که دوباره اینترنت وصل شد.
این بار آن طرفِ خط گریه‌اش بند نمی‌آمد. جزءبه‌جزءِ اتفاقات را خبر داشت. حتی بیشتر از من که داخل معرکه بودم. 
می‌گفت لحظه‌به‌لحظه، اخبار غزه را دنبال می‌کند. 
می‌دانست کجا را با موشک زده‌اند و هر روز چه تعداد شهید و زخمی داده‌ایم. 
گفت مرده و زنده شده تا من جواب داده‌ام.

ـ این بار خبر سلامتی تو مهم‌تر از غزه شده برایم!
یادم رفت از دانجلا بپرسم. حتما او هم فراموش کرده بود، چرا که آدرس ایمیل گرفت تا در اسکایپ صحبت کنیم.
ولی تُن صدایش کاری کرد که امید به زندگی پیدا کردم. امید به رسیدن فردا صبح و وصل شدن به اینترنت.
وقتی از زیر بمباران و مرگ حتمی نجات پیداد می‌کنی، رقیق می‌شوی.
معنویتی وصف‌نشدنی راه می‌افتد توی رگ‌هایت. خدا را نزدیک‌تر می‌بینی؛ در آغوشت.
او تو را وسط این همه آتش‌باران و گلوله‌ها زنده نگه داشته تا نفس بکشی.
اگر دختر هم باشی که نور علی نور.
حالا این وسط یکی هم نگرانت شده باشد و ابراز علاقه کند و حرف‌های قشنگ‌قشنگ بزند. وابسته‌اش می‌شوی. آرامت می‌کند. 
و آن جنگ هشت روزه، آقای جاسوس را تبدیل کرد به آقای خلیل ...»
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

30