روایت دلخواه پسری شبیه من
داستان از زبان محسن، رزمنده ای ایرانی که در قبرستان وادی السلام دفن است آغاز میشود.
رزمنده ای که ابوسمیر، پدری عراقی او را زخمی در گودالی پیدا کرده و چون به فرزندش که بالاجبار راهی جبهه شده است شباهت دارد او را با خود به خانه و نزد ام سمیر میبرد.
خانواده عراقی از ترس اینکه حزب بعث او را که فعلا سمیر است را پیدا نکنند و اعدام نشود، در یکی از دخمه های قبرستان وادی السلام مخفی میکنند.
راويان کتاب ارواح مدفون در بزرگترین قبرستان دنیا هستند که هر کدام روایتی را نقل میکنند.
آنچه مخرج مشترک تمام روایت هاست، شخصیت امام خمینی ست که از زبان افراد مختلفی از کشور ایران، عراق و ترکیه، از راننده تاکسی در بورسای ترکیه گرفته
تا شیخ مغروق که از ورامین راهی نجف شده است، نقل میشود.
راوی گاهی اول شخص است و گاهی دوم شخص اما این پرش روایت نه تنها ملال آور نیست که به جذابیت داستان افزوده است.
نثر کتاب روان، جذاب، آموزنده و گاهی حماسی ست.
تسلط نویسنده بر ادبیات حوزوی، تاریخ معاصر ایران و عراق، آشنایی با ساختار سیاسی دو کشور و همچنین احکام دینی و اسلامی، به کتاب جنبه ی آموزشی بخشیده است.
شاید بتوان گفت در کنار آثاری که در قالب رمان در مورد مرحوم امام خمینی نگارش یافته، امثال سه ديدار و سی مرغ سیمرغ، این کتاب از جهاتی برتری دارد.
خواندنش را تنها به دو گروه توصیه میکنم :
آنان که به تاریخ علاقه مند هستند
آنان که به تاریخ علاقه مند نیستند
محسن شبیه سمیر و من شبیه محسن هستم.
شباهتمان در علاقه مان به سید است.
سیدی که میتوان تاریخ معاصر را به قبل و بعد انقلابش تقسیم کرد.
سیدی که سیدی دیگر در وصفش فرمود :
این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای دنیا شناخته شده نیست.