سید صالح ادراکی

تاریخ عضویت:

آذر 1401

سید صالح ادراکی

@s.s.ed1357

17 دنبال شده

36 دنبال کننده

                زیاد خوندن مهم نیست، خلوت داشتن مهمه 
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        رولان توپور ، نویسنده ی فرانسوی، از چهره‌های برجستهٔ ادبیات آوانگارد و سوررئالیست قرن بیستم است. رمان مستأجر یکی از آثار شاخص اوست که با نگاهی تیره و کمیک، زندگی و تنهایی انسان مدرن را در قالب داستانی فراواقع گرایانه به تصویر میکشد.  
داستان حول شخصیتی بی نام (یا با هویتی مبهم) می‌چرخد که به عنوان مستأجر در آپارتمانی عجیب ساکن می‌شود. فضای داستان پر از نشانه‌های نمادین، موقعیت‌های آب‌سورد و طنزی سیاه است که یادآور آثار کافکا و بکت است. توپور با زبانی ساده اما چندلایه، ترس‌ها، پارانویا و احساس بیگانگی انسان در جامعهٔ مدرن را به شکلی رویاگونه بازتاب می‌دهد.  
توپور در این اثر از تکنیک‌های سوررئالیستی و تئاتر پوچی (ابزورد) بهره می‌برد. روایت خطی ندارد و گاه با تکرارها و صحنه‌های رویامانند، خواننده را در فضایی میان واقعیت و خیال غرق می‌کند. این اثر بیش از آنکه داستانی کلاسیک باشد، تجربه‌ای ادبی است که فرم و محتوا را در هم می‌آمیزد.  
مستأجر کتابی است برای کسانی که ادبیات تجربی و فلسفی را دوست دارند. توپور در این اثر، با طنزی تلخ و نگاهی عمیقاً انسانی، از تنهایی، ترس از هویت و تقلاهای بی‌ثمر آدمی در جهانی پوچ می‌گوید. اگر به ادبیات آوانگارد فرانسه یا آثار ابزورد علاقه دارید، این کتاب می‌تواند تجربه‌ای منحصر به فرد باشد. 
ترجمه خوب به جذابیت اثر افزوده است. 
      

2

        عصیان رمانی کوتاه اما عمیق از یوزف روت، نویسندهٔ اتریشی-مجارستانی است که در سال ۱۹۲۴ منتشر شد. این اثر، مانند بسیاری از آثار روت، بازتابی از دنیای پس از جنگ جهانی اول است. روت با نثری ساده اما شاعرانه، تراژدی انسانهای گمشده در چرخهٔ تاریخ را روایت میکند.  
  
داستان دربارهٔ آندریاس پوم، یک سرباز سابق ارتش است که در جنگ مجروح شده و یک پایش را از دست داده است و پس از بازگشت به زندگی غیرنظامی، خود را در دنیایی بی‌ثبات و بی‌رحم مییابد. او که نه تنها با درد جسمی، بلکه با تحقیر و بی‌تفاوتی جامعه روبه‌روست . تلاشهایش برای یافتن جایگاهی در این دنیای جدید به شکست می‌انجامد و در نهایت، طغیان او علیه نظامی که او را فراموش کرده، به سرنوشتی تراژیک ختم میشود.  

روت در این رمان، مسائلی مانند بی‌عدالتی اجتماعی، تنهایی انسان مدرن، و ازخودبیگانگی در جامعهٔ پس از جنگ را به تصویر میکشد. عصیان نه فقط شورش یک فرد، بلکه فریاد اعتراض همهٔ کسانی است که توسط نظام حاکم به حاشیه رانده شده‌اند. 
نویسنده با زبانی موجز و گزنده، داستانی پرکشش و تأمل برانگیز خلق میکند. او از توصیفهای طولانی پرهیز میکند، اما در عین حال، هر جمله بار معنایی عمیقی دارد. ترجمهٔ خوب این اثر به فارسی حقیقتا ترجمه ی خوبی از آب در آمده است. 

عصیان رمانی است دربارهٔ شکست و مقاومت، دربارهٔ انسانی که در برابر نظامی بی‌رحم تاب نمی‌آورد . یوزف روت، با درکی عمیق از روان آدمی و شرایط اجتماعی دوران خود، اثری خلق کرده که هنوز هم برای خوانندهٔ امروزی تازگی و قدرت دارد. 
      

4

        یادداشتی بر رمان «بیمار خاموش» اثر الکس مایکلایدیس
عنوان اصلی: The Silent Patient (2019)  
ژانر: روانشناختی-مهیج
محور داستان: معمای سکوت مرموز یک زن پس از قتل همسرش  
داستان از دو مسیر روایی پیش می‌رود:  
1. روایت تئو فاربر (روان‌درمانگر ): به شکل اول شخص ، تلاش او برای درمان آلیسیا و کشف حقیقت.  
2. خاطرات روزانهٔ آلیسیا برنسون : اسنادی که مانند تکه‌های پازل، واقعیت را فاش می‌کنند.  
شخصیت‌های کلیدی داستان : 
1. آلیسیا برنسون
ویژگی‌ها: نقاش مشهور، قاتل همسر، و زنی که پس از جنایت به کلی سکوت می‌کند.  
نمادشناسی:
سکوت به مثابه اعتراض: واکنشی به خیانت و خشونت مردسالارانه.  
هنر به عنوان زبان: نقاشی‌هایش فریادهای خاموش او هستند (مثل تابلوی معروف «آلسستیس») 
2. تئو فاربر  
نقش: راوی ظاهراً قابل اعتماد که خود قربانی اختلال وسواس انتقام است. درمانگری که نیازمند درمان است و واگویه های روانی او، روایت را مخدوش می‌کند.  
3. گابریل برنسون
- همسر آلیسیا، مقتول: عکاسی که خیانتش محرک اصلی تراژدی است.  
- تم «قربانیِ قربانی‌کننده»: رفتارهای او یادآور پدر آلیسیا ( تکرار آسیب‌های کودکی‌) 
درون‌مایه‌های کلیدی: 
1. توهم کنترل:
   - تئو تصور می‌کند آلیسیا را درمان می‌کند، درحالی که او بازیچهٔ دست بیمارش است.  
   - ارجاع به جملهٔ کلیدی: "ما کنترل هیچ‌چیز را نداریم، مخصوصاً خودمان." 
2. انتقام به مثابه بیماری روانی:
   - هر دو شخصیت اصلی (آلیسیا و تئو) قربانی چرخهٔ انتقام می‌شوند.  
3. مرز بین واقعیت و توهم:
   - استفادهٔ هوشمندانه از دو راوی راوی  که خواننده را تا پایان فریب می‌دهند.
---
«بیمار خاموش» تنها یک تریلر روانشناختی نیست؛ پرسشگری فلسفی دربارهٔ ماهیت حقیقت است:  
- آیا سکوت آلیسیا نشانهٔ جنون است یا عاقلانه‌ترین واکنش به جهانی پوچ؟  
- آیا تئو قهرمان است یا شرورِ داستان؟  
نقطهٔ عطف: پیچش پایانی که با ارجاع به اسطورهٔ آلسستیس تمام مفروضات خواننده را برهم می‌زند. 
(در شب ازدواج، آدمتوس فراموش کرد قربانی سپاسی به درگاه آرتمیس تقدیم کند. آرتمیس در پاسخ، حجله او را با مارها پر کرد و نفرینی بر زندگی آدمتوس وارد کرد که او را در جوانی به مرگ نزدیک کرد.
آپولون مداخله کرد و از مرگ خواست که اجازه دهد آدمتوس زنده بماند، به شرط آنکه کسی به جای او بمیرد. هیچ‌کس حاضر به این فداکاری نشد، جز آلسستیس. او با شجاعت جان خود را فدای همسرش کرد و به استقبال مرگ رفت ) 
جملهٔ به یادماندنی:
"دیوانه‌ترین انسان‌ها آن‌هایی هستند که فکر می‌کنند عاقلند." 
این کتاب با پایانی آینه‌وار (که در آن خواننده مجبور است روایت خود را بازنگری کند)، اثری است که مدتها پس از بستن کتاب، ذهن را درگیر می‌کند.  
آیا شما نیز مانند آلیسیا، پس از کشف حقیقت، ترجیح می‌دهید خاموش بمانید؟
      

2

        خطر لو رفتن داستان 
انجمن شاعران مرده 
فیلم انجمن شاعران مرده (۱۹۸۹) اثر پیتر ویر، روایتگر داستان جان کیتینگ (با بازی درخشان رابین ویلیامز)، معلم ادبیات انگلیسی در مدرسه‌ی مرفه و سنتی ولتون است. کیتینگ با روش‌های غیرمتعارف و الهام‌بخش، دانش‌آموزان را به چالش می‌کشد تا از چهارچوب‌های خشک آموزشی فراتر روند و حساب‌شده زندگی کنند،   از شعر و ادبیات را نه به‌عنوان درس، بلکه به‌عنوان ابزاری برای درک زندگی بهره برند. 
کتاب انجمن شاعران مرده بر اساس همین فیلم رمان سازی (novelization ) شده است. 
معرفی شخصیت‌های کلیدی داستان : 
- جان کیتینگ
- نقش: معلم ادبیات انگلیسی، فارغ‌التحصیل سابق ولتون.  
- ویژگی‌ها: کاریزماتیک، غیرمتعارف، و الهام‌بخش. از روش‌های غیرسنتی مثل ایستادن روی میز، خواندن شعر با موسیقی، و تشویق به نگاه‌کردن از زوایای جدید استفاده می‌کند.  
- شعار محوری: دم را غنیمت شمار یا لحظه را دریاب. 
- اهمیت: نماد معلمی که آموزش را با زندگی پیوند می‌زند. او نه‌تنها ادبیات، بلکه شهامت فکر کردن و تبعیت‌نکردن کورکورانه از هنجارهای غلط و آداب و رسوم نابجا را می‌آموزد.  
تاد اندرسون
  - نقش: دانش‌آموز جدید، برادر سابقِ دانش‌آموز ممتاز ولتون.  
  - ویژگی‌ها: کم‌حرف، فاقد اعتمادبه‌نفس، و تحت نظارت شدید خانواده.  
  - تحول: تحت تأثیر کیتینگ، به تدریج صدای خود را پیدا می‌کند (صحنه‌ی معروف خواندن شعر بداهه).  
  - نماد: نقش محیط، تشویق و یافتن استعداد و علاقه در شکل‌دهی به هویت. 
-نیل پری 
  - نقش: دانش‌آموز باهوش و محبوب، علاقه‌مند به بازیگری.  
  ویژگی‌ها: تحت فشار شدید پدرش (آقای پری) برای موفقیت در پزشکی.  
  تراژدی:  با وجود بازی در نمایش رؤیای نیمه شب تابستان، پس از تهدید پدر به ترک تحصیل و جدی گرفته نشدن و بی اعتنایی به صحبت ها و درخواست هایش، خودکشی می‌کند.
  - نماد: تضاد بین علاقه‌ی فردی و فشارهای خانوادگی/اجتماعی.  
-چارلز دالتون
  - نقش: دانش‌آموز یاغی و ماجراجو.  
  - ویژگی‌ها: جسور، شورشی، و اولین کسی که آشکارا از آموزه‌های کیتینگ پیروی می‌کند (مثل تغییر نام به نوواندا) 
  - نماد: شورش علیه نظام‌های مستقر، بی باکی در اظهار تمایلات و علائق 
- ناکس اورسترات 
  - نقش: دانش‌آموز عاشق‌پیشه.  
  - ویژگی‌ها: عاشق دختری به نام کریس که نامزد دیگری دارد. تحت تأثیر کیتینگ، برای به‌دست‌آوردن عشقش جسارت نشان می‌دهد.  
  - نماد: شجاعت در پیگیری احساسات. 
- استیون میکس و ریچارد کامرون
  - میكس: دانش‌آموز باهوش اما کم‌رو.  
  -  کامرون: محافظه‌کار و مطیع قوانین، که در نهایت بر ضد کیتینگ شهادت می‌دهد.  
  -  نماد: دوگانگی بین وفاداری به سیستم یا اصول شخصی. 
جایگاه و اهمیت معلم در داستان 
کیتینگ فراتر از یک آموزگار ادبیات است:  
۱. آزاداندیشی: او دانش‌آموزان را تشویق می‌کند تا "انجمن شاعران مرده" را احیا کنند—گروهی که شعر را نه برای نمره، بلکه برای عشق به آن می‌خواندند.  
۲. تقابل سنت و نوآوری: در مقابل سیستم خشک ولتون (نمادشده در مدیر مدرسه، آقای نولان)، کیتینگ تفکر انتقادی را ترویج می‌دهد.  
۳. قربانی سیستم: پس از خودکشی نیل، او به‌عنوان طعمه‌ای برای تبرئه‌ی مدرسه اخراج می‌شود، نشان‌دهنده‌ی هزینه‌ی تغییر در ساختارهای مستقر.  
۴. تأثیر پایدار: با وجود خروجش، تأثیر او بر دانش‌آموزان (به‌ویژه تاد ) باقی می‌ماند. صحنه‌ی پایانی (ایستادن دانش‌آموزان روی میز با عبارت ناخدا! ناخدای ما! نماد پیروزی ایده‌های اوست. 
---
درون‌مایه‌های کلیدی:
- مقاومت در برابر یکنواختی: فیلم پرسش‌هایی درباره‌ی هدف واقعی آموزش مطرح می‌کند: آیا باید مطیع‌پروری کرد یا اندیشمندپروری؟  
- بهای آزادی اندیشه : تراژدی نیل و اخراج کیتینگ نشان می‌دهد که تغییر، همواره با مقاومت سرسختانه و بهای گزاف روبه‌روست. 
- نقش هنر در زندگی: شعر و تئاتر در فیلم، ابزارهایی برای ابراز وجود هستند، نه درسی خشک.  
نتیجه‌گیری
کتاب فیلم انجمن شاعران مرده بیش از یک داستان درباره‌ی مدرسه و معلم و شاگرد است؛ بیانیه‌ای است درباره‌ی قدرت آموزشِ تحول‌آفرین.
کیتینگ یادآور می‌شود که معلم واقعی کسی است که جرقه‌ی کشف خودِ حقیقی را در دانش‌آموزان روشن کند، حتی اگر سیستم او را طرد کند. 
انجمن شاعران مرده به زیبایی دوگانگی بین ضرورت و معنا را نشان می‌دهد: حرفه‌ها ما را زنده نگه می‌دارند، اما هنر و عشق به زندگی‌مان ارزش می‌بخشند. 
      

3

        کتاب، بخاری و دیگر هیچ
چهارم دبستان بودم. معلمم علاقه ام به کتاب را کشف کرد. یک جلد از مجموعه قصه های خوب برای بچه های خوب را به من هدیه داد و مرا با دنیای شگفت آور مرحوم آذر یزدی آشنا کرد. 
رفته رفته مجموعه را تکمیل کردم. بارها و بارها خواندم. قصه هایش هم مرا خنداند، هم اشکم را در آورد. هم به من امید داد هم ترس را از من گرفت. برخی قصه ها را تغییر میدادم و برای همکلاسی هایم تعریف میکردم و از لذت بردن بچه ها کیفور میشدم. 
گمان میکردم چون متولد ماه آذر و شهر یزد است فامیلی آذر یزدی دارد. در خیالاتم نام خانوادگی دی شیرازی را انتخاب کرده بودم.
سال ها گذشت. 
کتاب عاشق کتاب و بخاری کاغذی اش را خریدم.
نمی‌دانم چرا ولی دوست داشتم کنار بخاری بخوابم و بخوانم.
کنار بخاری خواندمش.
با اینکه کتاب حجیمی نیست ولی سعی کردم جرعه جرعه بنوشمش. 
و پیرمرد قصه گو چه شربت گوارایی برایم تدارک دید. 
ارادتم نسبت به او بیشتر شد. 
کاش زمانه زمان تولدم را جوری مقدر می‌کرد که می‌توانستم به یزدش سفر کنم و در آن اتاق کاهگلی و سرد، کنار بخاری کاغذی گرمش به قصه هایش گوش دهم.
پیرمرد خجالتیِ قصه گویِ زودرنجِ من؛ عاشق کتاب و بچه ها، دوستت دارم. 
      

5

        یک کتاب خوشمزه
آوار کتاب ها، اثری از خانم فاطمه مرتضوی نیا، در مورد معلم ادبیات و کتاب فروشی به نام مرتضی ست که همسرش را از دست داده است، به دلیل بدهی و اوضاع بد اقتصادی مجبور است کتاب فروشی اش را بفروشد، رابطه اش با پسرش سرد است و در جست و جوی خلوتی است که بتواند خودش را پیدا کند.
قبلا از نویسنده، کتاب عشق کتاب را خوانده بودم. کتابی کمیک که ترجمه خوب خانم مرتضوی نیا، شیرینی کتاب را دو چندان کرده بود.
کتاب آوار کتاب از دو جهت برایم دلنشین بود :
اول اینکه در طی داستان، به بهانه هایی از ١۶ کتاب نام برده شد. کتاب هایی که من ده تایش را خوانده بودم و اتفاقا با نظر راوی در مورد آن کتاب ها تا حد زیادی موافق بودم. کتاب هایی نظیر : از قیطریه تا اورنج کانتی ، تولستوی و مبل بنفش، خاطرات کتابی، کشتن مرغ مقلد و فهرست کتاب.
جهت دوم اما بیماری مشترک من و محبوبه، همسر مرتضی بود .
نویسنده به خوبی توانسته از بیمار سرطانی که کتاب ها برایش حکم مسکن دارند سخن بگوید.
کتاب آوار کتاب ها، کتابی خوش خوان، حال خوب کن، روان و جمع و جوری ست که می‌توان یک سره تا انتها پیش رفت.
یحتمل با مطالعه این کتاب، شوق مطالعه در شما تقویت می‌شود.
تنها ایراد کتاب فونت ریزش بود که برای خواننده ی یک چشمی چون من، کمی آزاردهنده بود.
      

2

        اگر شخص افسرده ای از شمای مشاور کتاب بخواهد کتابی به او معرفی کنید آیا کتابی معرفی میکنید که او بپسندد یا کتابی که مفید حالش باشد و کمکش کند؟
کارل پیر، کارمند کتابفروشی سیتی گیت در یکی از شهرهای آلمان است که وظیفه اش رساندن کتاب به دست مشتریان است. کتاب ها را بر اساس روحیه و حال فعلی مشتریان انتخاب می‌کند. رئیس کتابفروشی از دنیا می‌رود و جانشین رئیس که دخترش است باوری به این نوع کتاب رساندن به دست مشتری ندارد و با کارل پیر به مشکل بر می‌خورد. در این بین کارل با دختری ده ساله به نام شاشا آشنا می‌شود که باورهای کارل متخصص در امور کتاب را به چالش می‌کشد.
داستان روان است، به قدری کافی کشش دارد، از بیان شعار و جملات کلیشه ای پرهیز دارد و از همه مهمتر حال خواننده را بهتر کرده و نگاهش به نوع معرفی کتاب به دیگران را تغییر می‌دهد.
اگر دوست دارید به دیگران کتاب معرفی کنید ولی نمی‌دانید از کجا شروع کنید، چطور معرفی کنید و چگونه به دستش برسانید و بعد از همه این ها چه کنید، خواندن کتاب کتاب فروشی خانه به خانه را از دست ندهید. 
      

21

        '' رقت بار است که جنگ زده باشی و در خاکی دیگر معنی جنگ را بفهمی و بعدها چنان با وحشتِ کمونیست و طالب و داعش سر کنی که بدانی باز این کشور از آن یکی جنگِ بهتری داشته که لااقل قبل مُردن با آژیر به آدمها خبر میدادند که شاید بمیرند و حواسشان به جان آخرشان باشد پدرم در لحظات اولی که حمله به هوش میآمد در میانهٔ هذیانهاش با گریه و ترس میگفت: «جنگ دنبال او می آید... هر جا برود می آید... جانکاه است که از جنگی به جنگ دیگر فراری باشی و خیال کنی این تویی که جنگ را دنبال خودت میکشانی. '' 
تا همین چند وقت پیش، شنیدن کتاب صوتی را به خاطر معایبی که داشت بعد از کتاب های الکترونیکی، نازل ترین نوع مطالعه می‌دانستم ( که البته به نظر من شنیدن کتاب صوتی اصلا مطالعه نیست )
تا اینکه کتاب صوتی کور سرخی را با صدای نویسنده اش شنیدم.
کور سرخی روایت مرز نشینی، مهاجرت، دوری، جنگ، آوارگی و به سوگ نشستن عزیزان است.
خانم عالیه عطاییِ افغانستانی الاصلِ بزرگ شده ایرانِ ساکن آلمان، روایتگر رنج های دختری ست که زاده ی مرز است، در کودکی با چپ ها و توده ای ها آشنا می‌شود، در هشت سالگی دستش را به دهان پدر صرعی اش می‌برد و استخوانش خرد می‌شود و بعد از گذشت سالیان دراز به وقت درد جای درد را می‌بوسد ، در جوانی پسر دانشجویی که عاشقش بود را می‌کشند (معادلات عاشقانه در جنگ دو خط موازی هستند که هیچ گاه به هم نمی‌رسند) و یک دستش را به غنیمت می‌برند، در تهران مورد حمله سه جوان مست قرار می‌گیرد، با جوانی ایرانی ازدواج می‌کند و راهی آلمان می‌شود. 
نویسنده در هر بخش از کتاب برگ برنده و البته دردناکی از مصائب غیر ایرانیان ساکن در ایران یا آنان که طبق قواعد مسخره نیمه ایرانی هستند رو می‌کند. 
گفت و گوی اینترتی خانم عطایی با دختر عمویی که هزاران کیلومتر دور است از جذاب ترین قسمت های کتاب است، نویسنده از ایران و شوهر ایرانی می‌گوید و سلما از آمریکا و شوهر آمریکایی. 
نویسنده در خوانش کتاب به خوبی احساساتش را به مخاطب منتقل می‌کند. وقتی از کشته شدن فؤاد می‌گوید صدایش می‌لرزد، وقتی از ملاله صحبت می‌کند بغض می‌کند و هر جا پای ایران و تهران به میان می‌آید غرور و افتخار را می‌توان در کلامش حس کرد. 
فرض کنید این کتاب را باران کوثری یا پگاه آهنگرانی بخوانند.
فکرش هم خنده دار است.
این اولین و شاید تنها کتابی باشد که توصیه میکنم نسخه صوتی اش را بشنوید.
بدون اینکه مشغول به کار دیگری باشید یا با سرعت بیشتری پخش کنید.
کمی تلخی بد نیست 
      

3

        "جایی از پیاده رو جلوی پارک ملت مردی بساط بلال فروشی راه انداخته بود بابا گفت: تو میدونی چرا وقتی بلالو بو میدن، ترق و تروق میکنه؟
اول گفتم نه. بعد گفتم خب دونها باد میکنه و میترکه
دیگه. 
گفت :  نه. طفلی دردش میآد .دیگه داغ که می کنه، استخوناش باد میکنه و دردش می‌آد. اگه دردش نیاد که ترق و تروق نمیکنه. 
بلال اگه ترق و تروق نکنه رو آتیش چیکار کنه؟ " 
رمان زیبا صدایم کن اثر فرهاد حسن زاده در مورد دختری به نام زیباست که هم کودک کار است و هم فرزند طلاق، با پدری که در تيمارستان بستری است و مادر و ناپدری که هر دو درگیر اعتیاد هستند.
پدری که عاشقانه دوستش دارد، مادری که او را به حال خود رها کرده و ناپدری که با سوءاستفاده از معصومیت زیبا، او را در سرقت‌هایش با خود همراه می‌کند.
هر یک از اینها می‌توانست دستمایه یک داستانه پر و پیمان باشد ولی نویسنده با چیرگی تمام این موضوعات را در داستانی کمتر از ١٧٠ صفحه آورده است.
تولد زیبا نزدیک است و پدرش تمام تلاشش را می‌کند که از تيمارستان فرار کند بلکه بتواند روز تولد زیبا، برای زیبا روزی زیبا باشد.
پدری که گاهی دچار جنون می‌شود، جنونی که زیبای نوجوان را  می‌ترساند. 
با همکاری زیبا پدر از تيمارستان می‌گریزد و تمام تلاشش را می‌کند که روز تولد زیبا به هر دوشان خوش بگذرد. 
کتاب، عاشقانه های پدر و دختری ست که سوای تمام مشکلات و دوری ها، یکدیگر را عاشقند. 
آقای نویسنده با وجود گذر از سن شصت سالگی به خوبی توانسته روایتگر داستانی از دختری نوجوان باشد. 
خواندن داستان زیبا صدایم کن به تمام پدران دختر دار یا دخترانی که پدرانشان محدودیت، معلولیت و یا محرومیت دارند توصیه می‌شود. 
      

2

        روایت دلخواه پسری شبیه من
داستان از زبان محسن، رزمنده ای ایرانی که در قبرستان وادی السلام دفن است آغاز می‌شود.
رزمنده ای که ابوسمیر، پدری عراقی او را زخمی در گودالی پیدا کرده و چون به فرزندش که بالاجبار راهی جبهه شده است شباهت دارد او را با خود به خانه و نزد ام سمیر می‌برد. 
خانواده عراقی از ترس اینکه حزب بعث او را که فعلا سمیر است را پیدا نکنند و اعدام نشود، در یکی از دخمه های قبرستان وادی السلام مخفی می‌کنند.
راويان کتاب ارواح مدفون در بزرگترین قبرستان دنیا هستند که هر کدام روایتی را نقل می‌کنند. 

آنچه مخرج مشترک تمام روایت هاست، شخصیت امام خمینی ست که از زبان افراد مختلفی از کشور ایران، عراق و ترکیه، از راننده تاکسی در بورسای ترکیه گرفته 
تا شیخ مغروق که از ورامین راهی نجف شده است، نقل می‌شود. 
راوی گاهی اول شخص است و گاهی دوم شخص اما این پرش روایت نه تنها ملال آور نیست که به جذابیت داستان افزوده است.
نثر کتاب روان، جذاب، آموزنده و گاهی حماسی ست.
تسلط نویسنده بر ادبیات حوزوی، تاریخ معاصر ایران و عراق، آشنایی با ساختار سیاسی دو کشور و هم‌چنین احکام دینی و اسلامی، به کتاب جنبه ی آموزشی بخشیده است‌.
شاید بتوان گفت در کنار آثاری که در قالب رمان در مورد مرحوم امام خمینی نگارش یافته، امثال سه ديدار و سی مرغ سیمرغ، این کتاب از جهاتی برتری دارد.
خواندنش را تنها به دو گروه توصیه میکنم :
آنان که به تاریخ علاقه مند هستند
آنان که به تاریخ علاقه مند نیستند 
محسن شبیه سمیر و من شبیه محسن هستم.
شباهتمان در علاقه مان به سید است.
سیدی که می‌توان تاریخ معاصر را به قبل و بعد انقلابش تقسیم کرد.
سیدی که سیدی دیگر در وصفش فرمود :
این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای دنیا شناخته شده نیست. 
      

3

        خانه ای مغایر با فرزند کمتر زندگی بهتر
خانه مغایرت رمانی طنز از محمد علی جعفری ست.
پیش از این از این‌ نویسنده کتاب های تاوان عاشقی، سربلند، عمار جلب، آرام جان، جاده یوتیوب و شغل شریف را خوانده بودم.
در بین این ها، بعد از سربلند که درمورد شهید حججی بود، این‌ خانه از نظر جذابیت برای من دوم بود.
داستان در مورد پسری به نام سعید است که هم تک فرزند است، هم دانشجو، هم بی هنر و هم عاشق سحر.
سحر، نامزد سعید، در خانواده ای شلوغ و سنتی رشد کرده است.
برادران و خواهران او عبارتند از : مرتضی، مجتبی و سمانه و سمیه که دوقلو هستند.
داستان از ماه عسل نیمه کاره سعید و سحر به شیراز آغاز می‌شود. پدر بستنی فروش سحر با موتور تصادف کرده و خانه نشین شده است. با خانه نشین شدن پدرخانم سعید، پیشنهاد اداره بستنی فروشی توسط سعید مطرح می‌شود.
سعیدی که دست و پا چلفتی ست و به محض دست زدن به هویج بدنش مور مور می‌شود.
مقایسه زندگی خانوادگی خانواده ی خلوت سعید با خانواده شلوغ سحر از نقاط قوت کتاب است.
سرزندگی، شادی، خنده، احترام، عشق و محبتی که در خانه سعید به ندرت يافت می‌شود در خانه سحر به وفور در دسترس همگان است.
در این بین خبر بارداری مادر سحر، سعید را متعجب می‌کند که......
داستان به حداقل یکبار خواندنش می‌ارزد.
نسخه ی صوتی کتاب با لهجه شیرین یزدی هم موجود است که لذت کتاب را دوچندان می‌کند. 
      

3

        در سال ١٩١۴ آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراتوری پیر اتریش_مجارستان به‌همراه همسرش به دست یه جوان بیست ساله ی ملی گرای صرب به قتل رسید.
امپراتوری اتریش_مجارستان به صربستان اولتیماتوم داد.
صربستان درخواست ها را رد کرد.
امپراتوری به صربستان اعلان جنگ کرد.
روسیه به طرفداری از صربستان و آلمان به هواخواهی اتریش وارد کارزار شدند.
آلمان به فرانسه متحد روسیه و بلژیک متحد انگلیس حمله کرد.
انگلیس به دفاع از بلژیک وارد جنگ شد و اینچنین جنگی چهار ساله بین دول اروپایی در گرفت.
جنگی که سرانجام به فروپاشی چهار امپراتوری اتریش_مجارستان، روسیه، آلمان و عثمانی منجر شد.
جنگی با حدود بیست میلیون قربانی نظامی و غیر نظامی.
آلمان در کاخ ورسای فرانسه، مجبور به ترک مخاصمه و قبول عهدنامه ی ورسای کرد. عهدنامه ای که ١٣ درصد خاک آلمان و تمامی مستعمراتش را تصاحب کرد.
آلمان مجبور به پرداخت ۴٢٣ میلیارد دلار به متفیقن شد.
برخی از مهمترین مفاد عهدنامه ورسای شامل :
تمامی کشتی‌های جنگی و تجاری آلمان به بریتانیا و فرانسه داده شود. 
آلمان با هزینه خود برای متفقین کشتی بسازد. 
آلمان باید از تمامی دارایی‌های خود در سایر کشورها چشم بپوشد. 
آلمان باید ۵۰۰۰ موتور قطار و ۱۵۰ هزار اتومبیل برای متفقین تولید کند. 
آلمان باید به مدت ۱۰ سال مقادیر زیادی زغال سنگ به فرانسه، ایتالیا و بلژیک بدهد. 
ناحیه زارلاند به مدت ۱۵ سال به فرانسه واگذار شود. 
آلمان می‌بایست نیروی زمینی خود را به یکصد هزار نفر بدون تانک، سلاح سنگین و خودروهای زرهی کاهش دهد. 
آلمان از حق داشتن زیردریایی و خدمت وظیفه و نیروی هوایی محروم و نیروی دریایی آن هم به ۶ فروند کشتی جنگی و تعدادی رزمناو و قایق اژدرافکن محدود می‌گردد 
به موجب این پیمان آلمان ۵۵ درصد از منابع سنگ آهن، ۴۵ درصد از منابع زغال‌سنگ، ۷۵ درصد از منابع روی و ۵۷ درصد از منابع سرب خود را از دست داد.
عهدنامه نامه ی ورسای ابرتورمی یک‌ میلیون درصدی را در آلمان منجر شد.
به قدری ارزش پول آلمان سقوط کرد که کارگران در طی روز چندین نوبت حقوق دریافت کرده و دستمزد خود را با گاری جابجا می‌کردند.
بی ارزش شدن پول ملی به جایی رسید که مردم اسکناس ها را در بخاری ریخته و به عنوان سوخت استفاده می‌کردند.
تحقیر در پیمان ورسای از یک‌طرف و قحطی و فقر و گرسنگی از طرف دیگر مقدمات به قدرت رسیدن فردی را فراهم آورد که دشمن مردم آلمان را دو چیز می‌دانست : مارکسیسم و یهودیت. 
ظهور هیتلر و تاسیس رایش سوم، آلمان را به روزهای پرشکوه گذشته رساند و به قدری قدرتمند شد که توانست جنگ جهانی دیگری به پا کند.
جنگ دوم جهانی که از ١٩٣٩ آغاز و تا سال ١٩۴۵ ادامه داشت.
جنگی با حدود ٧۵ میلیون کشته که خونبارترین جنگ تاریخ لقب گرفت.
پس از شکست آلمان و اتمام جنگ، باز قحطی و تورم گریبانگیر مردم آلمان شد.
کتاب به سال های بعد از جنگ جهانی دوم می‌پردازد.
نان سال های جوانی، اثری از نویسنده ی آلمانی، هاینریش بُل است که خود در سن بیست و دو سالگی به اجبار روانه جبهه جنگ شد.
کتاب در مورد فردی به نام والتر فندریچ است که در سن ١۶ سالگی به امید یافتن لقمه نانی از روستا راهی شهر شده و نهایتا به عنوان تعمیرکار لباسشویی مشغول به کار می‌شود.
داستان با رسیدن نامه ای از زادگاه والتر آغاز می‌شود.
در طول داستان والتر جوان دائما به گذشته سفر کرده و خاطرات کودکی، نوجوانی، گرسنگی و قحطی و نبود نان را با خود مرور می‌کند.
نان در این داستان، در ازای جوانی داده می‌شود.
گرسنگی، از مردم حیواناتی شیاد، بی اخلاق، بدبین، بددهن و طغیانگر می‌سازد که از ترس آن به مرگ پناه می‌برند.
رمان نان سال های جوانی یک رمان ضد جنگ است.
جنگی که دو سر آن باطل، تمامیت خواه، مستکبر و خونریز است.
بُل در این کتاب نه تنها به یکی پیامدهای جنگ اشاره می‌کند، بلکه به ملت خودش هم رحم نکرده و از مردم جنگ زده ی گرسنه، چهره ای کریه و مشمئز کننده ترسیم می‌کند. 
مردمی که برای لقمه نانی حاضرند دست به هر کاری بزنند.
توحش طرف پیروز جنگ ( که در واقع این‌ جنگ برای هر دوطرف شکست محسوب می‌شد) بعد از آتش بس نیز ادامه داشت.
از برهنه کردن زنان آلمانی و گریم کردن آنان به شکل هیتلر و سوار بر الاغ در شهر چرخاندن، تا تجاوز به زنان و دختران، کشتار بی رحمانه کودکان و سالمندان و تلف شدن صدها هزار اسیر جنگی پس از اتمام جنگ، تنها گوشه ای از بربریت متفقین است.
تلخ ترین طنز تاریخ آن است که اروپاییانی که خونبارترین جنگ ها را به راه انداخته اند، شنیع ترین جنایات تاریخ را مرتکب شده اند، به بی‌رحمانه ترین وسائل متوسل شده اند تا بتوانند خوی خون ریز و سفاک خود را ارضا کنند، امروزه مدعی حقوق بشر شده و نگران دموکراسی در کشورهای دیگر به خصوص غرب آسیا و ایران هستند. 
      

1

        روحانی نویسنده یا نویسنده ی روحانی، مسئله این است.
شاید نتوان در بین مردان و پسران کسی را پیدا کرد که لااقل یک بار در زندگی اش، با خودکار یا مداد یا چوب شوری ادای سیگار کشیدن در نیاورده باشد. 
و کسی به این عزیزان نگفته که :
گیریم سیگارت واقعی باشه.خب که چی؟ 
نویسنده محترم، حاج آقا بطحایی انگار از همین دسته است. جوری ادای برخی نویسندگان غیر متعهدی که به دین و مذهب و آیین مخاطب رحم نمی‌کنند در آورده که کاش کسی بپرسد خب که چی؟ 
حجت الاسلام سید احمد بطحایی در کتاب موضوعی را برای قصه گویی انتخاب کرده که برای عموم مردم گنگ، ناشناخته، موهوم و کمی ترسناک است.
احمد مردی ست که به جرم قتل همسر باردارش در انتظار قصاص است. در دانشگاه حقوق خوانده و با عکاسی برای مجلات روزگار خود را سپری می‌کند. 
داستان گره هایی دارد که نویسنده به خود زحمت باز کردن آن ها را نداده است. حتی سرنخ هایی هم به مخاطب نمی‌دهد که خود زحمت گره گشایی اش را بکشد.
مثلا اینکه مقتول از کجا میدانسته قاتل روزی او را به قتل می‌رساند؟
یا اینکه با وجود عقیم بودن قاتل، مریم چگونه باردار شد؟ آیا پای خیانت در میان است؟
شخصیت هایی در کنار احمد در بند اعدامی ها هستند که برخی از لحاظ شخصیت پردازی بسیار لاغر و نحیف اند مانند دانیال و برخی مانند حبیب با وجود فربه بودن، نه تنها باورپذیر نیستند که ابهاماتی حول آن ها تا انتهای داستان باقی میماند.
انتظار من از حجت الاسلام بطحایی کتابی بود که شبیه کتب غیر متعهد موجود در بازار نباشد.
اگر ندانید که نویسنده محترم روحانی ست، با توجه با اصل داستان و واژه هایی که انگار امضای چنین آثاری محسوب می‌شوند، بعید بود بتوانید به طلبه بودن نویسنده فکر کنید. 
نویسنده ی روحانی کسی ست که می‌نویسند و از قضا روحانی هم هست و شما باید فرم داستان را از نظر تکنیکی بررسی کنید و کاری با روحانی بودن نویسنده نداشته باشید. 
روحانی نویسنده کسی ست که لباس مقدسی به تن دارد و از بین راه های مختلف تبلیغ، نویسندگی را انتخاب کرده است و اینجاست که شأن طلبگی بر شأن نویسندگی غلبه دارد و باید بیشتر بر محتوا تکیه کرد. 
در هر حالت، نویسنده، مخاطب متوقع را از خودش ناامید می‌کند. 

      

8

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.