یادداشتهای حـــامیم (25) حـــامیم 5 روز پیش بیست سال و سه روز: شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.4 28 **یادداشتی بر کتاب "۲۰ سال و سه روز" اثر سمانه خاکبازان** **"بعضی آدمها انقدر زود به بلوغ میرسند که گویی عمرشان را در یک لحظه زیسته اند..."** کتاب "۲۰ سال و سه روز" روایتی ست از زندگی کوتاه، اما پرطنین **سید مصطفی موسوی**، جوانترین شهید مدافع حرم. وقتی به سن وسال او نگاه میکنم، میبینم تقریباً همسنِ خودم است؛ اما او کجا و من کجا؟ مصطفی در بیست سالگی فهمید که «هدف زندگی» چیست؛ در حالی که من و خیلی ها، هنوز داریم توی گردابِ «دنیا دوستی» غرق میشیم! **این کتاب، یک سوال بزرگ تو دلم انداخت:** چطور میشود یک نوجوان، آنقدر زود به «بصیرت» برسد که دنیا را بازیچه ای بیش نداند؟ او فهمیده بود که زندگی، فقط نفس کشیدن نیست؛ انتخابِ مسیری ست که حتی اگر به قیمت جانش تمام شود، ارزشش را دارد. **نکته ی تکان دهنده:** خانم خاکبازان طوری از مصطفی نوشته که آدم باورش نمیشود اگر او را در خیابان میدید، فکر کند این همان پسری ست که روزی جوانترین شهید مدافع حرم میشود! ظاهرش شاید مثل همه ما نسل زد بود، اما درونش آتشی شعله میکشید؛ آتشِ عشق به ولایت، دغدغه ی دین و غیرتِ دفاع از حرم. خداوند هم که برعکس مردم آدم ها را از پشت پنجره ی قلبشان میبیند، او را برگزید... **از زبان خودم:** موقع خوندن کتاب، مدام به این فکر میکردم که چرا منِ امروز، اسیر شهوت های زودگذر و دغدغه های پوچم، اما مصطفی در اوج جوانی، از همه ی تعلقات دنیایی دل کند؟ شاید جوابش همان «بصیرت» است؛ نوری که خدا در قلب بعضی ها میاندازد تا راه را از چاه تشخیص دهند. مصطفی فهمیده بود که شهادت، «مُردن» نیست؛ «متولد شدن دوباره» است. حیاتی که هرگز پایان ندارد... این کتاب فقط شرح یک زندگی نیست؛ تلنگری ست به ما که غرق در روزمرگی هایمان، فراموش کردهایم «چرا زنده ایم؟». مصطفی به ما یادآوری میکند که جوانی، فقط سنِ جسم نیست؛ سنِ روح است. او در بیست سالگی به بلوغی رسید که بعضی ها در هشتادسالگی هم نمیرسند شهدا نمیمیرند؛ آنها همیشه در کنا ما هستند، مثل نسیمی که راه را نشان میدهد. انشاالله که ما هم مثل مصطفی، آنقدر شجاع باشیم که دنباله روی راهشان شویم. نه از ترس مرگ، بلکه از عشق به زندگیِ جاودانه... **پ.ن:** خواندن این کتاب را به همه، مخصوصاً جوانها پیشنهاد میکنم. چرا که مصطفی از خود ما بود و الگویی شبیه خودمان "خدایا، ما را از غبار دنیا پاک کن و در دلهایمان چراغِ بصیرتی روشن تا مثل مصطفی، راه را گم نکنیم و در آخر، از قافله ی عشق جا نمانیم..." به حق فاطمه زهرا(س) 0 4 حـــامیم 6 روز پیش معبد زیرزمینی معصومه میرابوطالبی 4.4 54 **یادداشتی بر کتاب "معبد زیرزمینی" اثر معصومه میرابوطالبی** --- کتاب "معبد زیرزمینی" روایتگر داستان مقنی های یزدی است که برای حفر تونلی برای پاتک زدن به دشمن به جبهه می روند. شخصیت اصلی کتاب آقا الیاس!! است، مردی که شانه هایش زیر بار سنگین سرکوفت های اطرافیان خم شده؛ مردی که باور کرده "بی مصرف" است، فقط چون دیگران مدام او را با آدم های دور و برش قیاس کرده اند. الیاس، مثل درختی که طوفان ریشه هایش را سست کرده، هر روز بیشتر از خودش و توانایی هایش دور می شود... تا اینکه یک تصمیم زندگی اش را زیر و رو میکند: **پیوستن به گروهی از مقنی ها برای حفر تونل در جبهه**. این کتاب، از دید من قصه ی غلبه بر ترس های قدیمی است. ترس از ناتوانی، ترس از قضاوت، و ترس از شکست. اما نقطه ی اوج داستان، زمانی است که **حاج غلامحسین** مثل نسیمی تازه وارد زندگی الیاس می شود. این مرد با چهره ای آرام و کلامی آهنگین، نه با نصیحت، که با *نشان دادن آنچه در ژرفای وجود الیاس خوابیده بود، به او می آموزد که گاهی آدمها گنجینه ی درونشان را فراموش میکنند... **نکته ی درخشان کتاب:** حاج غلامحسین فقط یک شخصیت نیست؛ نمادی است از آن صدای آرامِ درونی که میگوید: "تو میتوانی!" ورود او به داستان، مثل تابیدن نور فانوس به گوشه های تاریکِ روان الیاس است. جالب اینجاست که نویسنده بدون شعار دادن، نشان میدهد چگونه یک همراهِ باورکننده میتواند زنجیرهای ترس ها را پاره کند. الیاس کم کم یاد میگیرد که حفر تونل، فقط کندن خاک نیست؛ کندنِ لایه های ترس و ناتوانی است... "معبد زیرزمینی" فقط یک تونل جنگی نیست؛ تونلی است به درون آدم هایی که فراموش کرده اند چقدر توانمندند. پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید، حتی اگر فکر میکنید "الان وقتش نیست"! چون شاید شما هم مثل الیاس، نیاز دارید کسی – یا چیزی – شما را به آن تونل بفرستد تا خودِ واقعیتان را کشف کنید... 0 3 حـــامیم 1404/1/27 نفرین زمین جلال آل احمد 3.7 10 **یادداشتی بر کتاب «نفرین زمین» اثر جلال آل احمد «نفرین زمین» مثل یک دوربین قدیمی است که از زوایای مختلف جامعه ی روستایی ایرانِ دهه های پیش عکسبرداری میکند. جلال آل احمد در این کتاب، با زبانی روان و بی حاشیه، قصه ای را روایت میکند از مردم عادی ،اینجا نه شعار هست، نه زیاده گویی؛ فقط واقعیت هایی که آدم را به فکر فرو میبرد. اقتصادِ وامانده** تصویر اقتصاد روستاها، پر از خانه های تکیده، و دست های خالی است. فقر چنان لایه به لایه روستاییان را احاطه کرده که گویی تقدیرشان با گرسنگی و قرض گره خورده است. روشنفکران غربگرا؛ بلندگوهای بیصدا** آل احمد به خوبی نشان میدهد برخی از «نخبگان» آن روزگار، چنان در حباب تقلید از غرب گیر کرده بودند که صدای فریاد مردم خود را نمیشنیدند. شعارهای زیبا میدادند، اما پای عمل که میرسید، قدمی برنمیداشتند. زن؛ پرنده ای در قفس سنت** زنان روستایی در این کتاب، اسیر سنت های سخت و نگاه های مردسالارانه اند. و حرف دلشان را تنها دیوارهای کاهگلی میشنوند. روستا؛ کویر امکانات** نبود آب سالم، پزشک و جاده های مناسب، روستا را به محلی برای زنده ماندنِ محض تبدیل کرده بود. مردم یا به بیماری تسلیم میشدند یا به شهرها میگریختند. آموزشِ نایاب، خرافه های فراوان** بیسوادی، دامن مردم را چسبیده بود. خرافه ها جای علم را گرفته بودند و مردم، درمان دردها را در دعانویس ها و چشم زخم ها میجستند. گویا جهل، خود نوعی بیماری مهلک بود. قلمِ جلال؛ سادگی هنرمندانه** زیبایی این کتاب در سادگیِ روایتش است. جلال بدون پیچاندن کلمات، حرفهای بزرگ میزند. طوری که گویی کنار دیوارِ کاهگلی روستا نشسته ای و به دردِ دلِ راوی گوش میدهی. **حرف آخر:** «نفرین زمین» فقط روایت گذشته نیست؛ انگار آل احمد آینده را هم پیش بینی کرده است. بسیاری از این دردها، امروز هم (حتی با این همه تغییر )در برخی گوشه های جامعه مان نفس میکشند. این کتاب یادآوری است که گاهی پیشرفتِ واقعی، نه در ساختن برج ها، که در نابودیِ زنجیرهای جهل و ستم است. 0 6 حـــامیم 1404/1/22 عزرائیل: کهنه سرباز نیما اکبرخانی 4.3 60 نقدی بر رمان *عزرائیل* اثر نیما اکبرخانی» رمان *عزرائیل* نوشته نیما اکبرخانی، تابلویی پرکشش از جهان زیرزمینی جاسوسی، توطئههای امنیتی، و تقابل انسان با تاریکیهای درون و بیرون است. اکبرخانی با تسلطی قابل تحسین بر فضای پرتنش عملیاتهای مخفی، روایتی نفسگیر را پیش میبرد که گویی مخاطب را به پشت صحنه پررمز و راز مأموریتهایی میکشاند که مرز بین خیر و شر در آنها محو میشود. **نقاط قوت اثر:** - **شخصیتپردازی فراموشنشدنی علی علیزاده:** این شخصیت با ترکیبی از آسیبپذیری و صلابت، تصویری چندبعدی ارائه میدهد. گذشته پرآشوب او، یکدندگی در مسیر عدالت، و عملگرایی بیپروا، او را به موجودیتی تبدیل میکند که هم قابلیت همذاتپنداری دارد و هم الهامبخش است. - **فضاسازی مبتنی بر واقعیت:** نویسنده با دانش کافی از فضای امنیتی و جاسوسی، صحنههایی خلق میکند که باورپذیری آنها تا حدی است که گاه فراموش میکنیم در حال خواندن یک اثر داستانی هستیم. توصیف جزئیات عملیاتها، فناوریهای پیشرفته، و روانشناسی بازیگران صحنه جاسوسی، از کتاب اثری ساخته که انگار رگههایی از واقعیت را در خود دارد. **ریتم سریع و نگهدارنده:** با وجود خشونت در صحنههایی مانند بازجوییهای خشن یا درگیریهای فیزیکی، این عناصر نه زائد، که در خدمت حفظ حسیات ژانر تریلر هستند. نویسنده به خوبی میداند چگونه تعلیق را تا آخرین صفحات حفظ کند. **نقاط ضعف:** **خشونتِ بیپرده در بخشهای آغازین:** اگرچه این عنصر با سبک تریلر همخوانی دارد، اما توصیف بیپروای صحنههای خونین در فصول اولیه ممکن است برای مخاطبان حساس یا کمتحمل، کمی آزاردهنده باشد و آنها را از ادامه کتاب منصرف کند. **کمرنگ بودن برخی شخصیتهای فرعی:** تمرکز شدید بر علی علیزاده و حمیدرضا گاه باعث میشود شخصیتهای دیگر در سایه بمانند و فرصت پرورش عمیقتر را از دست بدهند. **در مجموع:** *عزرائیل* رمانی است که نه تنها علاقهمندان به ژانر تریلر امنیتی را سیراب میکند، بلکه با پرداختن به مفهوم «انسانیت در تقابل با سیستمهای بیرحم»، لایههای فلسفی خود را نیز آشکار میسازد. نیما اکبرخانی نشان میدهد که میتوان در دل هیجان یک مأموریت مخفی، از جسارت یک فرد برای ایستادن در برابر امواج سهمگین تقدیر نیز سخن گفت. خشونت کتاب اگرچه گاه ناراحت کننده است، اما در نهایت در خدمت روایت قرار میگیرد. امیدوارم در صورت انتشار جلدهای بعدی، شاهد تداوم این کیفیت باشیم. **پایان یادداشت:** و در پایان، یاد و خاطره همه شهیدانی را که همچون **حاج احمد متوسلیان** و **شهید کاوه**، در مسیر دفاع از ارزشها جان خود را فدا کردند، گرامی میداریم. رمانهایی مانند *عزرائیل*، هرچند داستانی، گواهی میدهند که روح ایستادگی و فداکاری آنان، همواره زنده است. 0 17 حـــامیم 1404/1/10 شاه بی شین محمد کاظم مزینانی 3.7 14 چند نکته نسبت به این کتاب هست که به نظر من گفتنشون خالی از لطف نیست اول اینکه از نظر ادبی و نوع نوشتار کتاب بسیار خوبیه و میتونه برای دوستانی که دست به قلم هستند نوع نوشتار کتاب یک الگوی مناسب باشه دومی که از لحاظ تاریخی به نظر من مخاطبی که با ذهن خالی از تاریخ خاندان پهلوی این کتاب رو میخونه ممکنه یک مقداری اون رو به اشتباه بندازه در این کتاب یک جوری محمدرضا پهلوی یا حتی فرح توصیف شده که از این جنایات یا خبر نداشتن یا اگر خبر داشتند ناگزیر انجام این جنایت بودند این اگر تطهیر این خاندان نباشه حتماً برداشت غلطیه از لحاظ تاریخی از زندگی اینها نویسنده موضوعی رو بهش اشاره کرده و دربارهاش قلم زده که هر کسی جرئت ورود به این وادی رو نداره چرا که ممکنه مورد قضاوت قرار بگیره همیشه هم این بوده صحبت کردن از تاریخ به خصوص تاریخ معاصر مثل راه رفتن روی لبه تیغه خیلی باید دست به عصا حرکت کرد چون هم این طرف هم اون طرف افرادی هستند که ممکنه با موضوعاتی ناراحت بشن در کل به نظرم نمره سه و نیم برای این کتاب نمره منصفانهای هست. 0 4 حـــامیم 1403/12/11 مرا با خودت ببر مظفر سالاری 4.4 56 یک کتابی شبیه رویای نیمه شب. همان سبک و سیاق، همان قلم و همان خط داستانی فارغ از اینها من کتاب رو دوست داشتم. 0 8 حـــامیم 1403/11/30 تل آویو سقوط کرد: ندای وحدت ۱۰۰۱ سمیه علی هاشم 3.0 15 به امید آزادی فلسطین کتاب متوسطی بود اون چیزی که من انتظار داشتم از عنوان کتاب در محتوای کتاب نبود من انتظار داشتم که شرح سقوط اسرائیل رو در این کتاب به تفصیل و به جزئیات ببینم اما بیشتر یک مقاله احساسی عاشقانه بود و اون چیزی که من انتظار داشتم نبود 0 9 حـــامیم 1403/10/18 مغازه خودکشی ژان تولی 3.3 450 ایده جذاب پرداخت و پایان بندی داستان افتضاح بود دلیل ترند شدن این کتاب رو هنوز هم نمیفهمم 0 12 حـــامیم 1403/7/29 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 190 زندگیم رو عوض کرد با بهترین رفیقم آشنام کرد 0 9 حـــامیم 1403/7/27 بچه مردم جلال آل احمد 3.5 46 خیلی تلخ بود کاش هیچوقت نمیخوندمش 0 7 حـــامیم 1403/7/27 مهاجر سرزمین آفتاب؛ خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران مسعود امیرخانی 4.5 143 بسم الله الرحمن الرحیم خداوند اگر بنا بر هدایت کسی داشته باشه اون رو از شرقی ترین جای زمین به قلب زمین(ایران) میاره و بهش عزت میده و به مقام مادر شهید میرسونه. یدالله فوق ایدهم 1 10 حـــامیم 1403/7/25 حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس فاطمه سادات میرعالی 4.3 53 بسم رب الشهدا ایده کتاب ایده بسیار بدیع و نابی بود بخش مسکوت مانده جنگ را روایت میکنه که تا حالا ما حرفی ازش نشنیدیم یا کمتر شنیدیم. اما دلیل این حجم زیاد کتاب رو متوجه نمیشم مخاطب وسطهای کتاب سرد میشه از خوندن به دلیل حجم زیاد کتاب و تکرار مکررات ،یعنی ما هر بخشی رو که مربوط به یکی از شخصیتهای کتاب هست بخونیم تقریبا مضمون هر بخش یکیه و اون رومیشه حدس زد به نظرم بیشتر از اینکه هدف تیم نویسنده نوشتن یک کتاب خوب باشه بیشتر هدف ادای دینی بوده به زنان شجاع و مقاوم اندیمشک که در اون دوره در پشت جبهههای نبرد پا به پای مردان جهاد میکردند. 0 3 حـــامیم 1403/7/23 مسئله حجاب مرتضی مطهری 4.4 11 حرف جدیدی برای زمان ما نداره اما همین که جناب استاد به اهمیت این مسئله از همون زمان واقف بودن خیلی جذابه 0 3 حـــامیم 1403/7/23 ویولون زن روی پل خسرو باباخانی 4.3 128 احساسات این کتاب که از دل صاف نویسنده تراش میکند انسان رو مجذوب میکند 1 6 حـــامیم 1403/7/21 بی نام پدر سیدمیثم موسویان 3.8 25 بسم الله الرحمن الرحیم حالا که این یادداشت رو دارم مینویسم حتی کتاب رو تمام هم نکردم ما حیفم اومد تا وقتی که کتاب رو تموم میکنم یادداشتی دربارهاش ننویسم کتاب در صفحههای اولی که میخونی تو رو گیج میکنه نوع دیالوگ شخصیت مشخص نیست مشخص نیست راوی کیه اما کم کم به دستت میاد و اینکه راوی هر فصل ی رو کشف میکنی یا دیالوگهای شخصیت رو خودت کشف میکنی این به نظرم یک نکته خوبه آقای سید میثم موسویان خیلی جسور این کتاب رو قلم زده اصلاً انتظارش رو نداشتم با توجه به کتابهای قبلیشون که پیش زمینه مذهبی داشت انتظار این قلم جسور رو نداشتم از ایشون و واقعاً شگفت زده شدم نکته آخر اینکه خدا کنه آخر کتاب هم خوب باشه تمام. 0 2 حـــامیم 1403/7/16 حکایت زمستان سعید عاکف 4.6 37 بسم رب الشهدا کتاب را خواندم هر صفحهای که میخوندم ایمانم بیشتر میشد به راه و مسیری که این عزیزان ما در طول این انقلاب رفتند ایمانم بیشتر میشد به انقلابی که حضرت روح الله حضرت امام خمینی رهبری کردند هر صفحهای که میخوندم خجالت میکشیدم از خودم و شرمندهتر میشدم از اینکه حق این عزیزان رو به جا نیاوردیم فقط میتونم بگم که عالی بود 0 3 حـــامیم 1403/7/15 سرباز روز نهم نوید نوروزی 4.8 20 بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدا بر شهدا سلام خدا بر ابراهیم هادی سلام خدا بر سید ابراهیم حقیقتا با خواندن ورق به ورق این کتاب غبطه خوردم به زندگی این شهیدو مرام و منش او غبطه خوردم 0 3 حـــامیم 1403/7/5 مجید بربری: زندگی داستانی حر مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی کبری خدابخش دهقی 4.1 26 بسم رب الشهدا کتاب زندگی شهید مجید قربانخانی لقب به حر مدافعان حرم رو روایت میکند. یکی از نکات مهم زندگی این شهید که مورد توجه من قرار گرفت مرام و معرفت این شهید بوده و احترامش به پدر و مادر قبل از اینکه اون تحول روحی رو تجربه بکنه. نکته دیگر اینکه ین شهید رو متمایز میکنه با دیگر شهدا عاقبت بخیری اون بوده در یک مدت کوتاه مسیری که این شهید در طول چند ماه رفته رو خیلی از بزرگان در طول عمر چند دهه سال شان نرفتند. خدا به ما لیاقت ادامه مسیر این شهدا رو بده انشالله. 0 2 حـــامیم 1403/7/3 علی از زبان علی محمد محمدیان 4.7 37 بسم الله الرحمن الرحیم کوتاه میگم یکی از بهترین کتابهایی که در عمرم خوندم یکی از بهترین کتابهایی که میتونید شما بخونید 2 2 حـــامیم 1403/6/26 داستان بریده بریده: داستانی پژوهشی از حادثه کربلا علیرضا نظری خرم 3.3 16 بسم الله الرحمن الرحیم رمان هایی که به زبان عامیانه نوشته میشه برای نسل جدید شیرینه اما این شیرینی که از حد بگذره دل رو میزنه این کتاب حرف های جدید و ناگفته ای داره در قضیه عاشورا اما عامیانه بودن متن کتاب اون هم در قضیه عاشورا دل رو میزنه 0 2