یادداشتهای مونا نظری (52) مونا نظری 2 ساعت پیش نجات از مرگ مصنوعی حبیبه جعفریان 4.2 24 اگر از من بپرسید نویسنده خوب کیست، میگویم از مهمترین ویژگیهایش، خودآگاهی و شجاعت است. متن باید باید رنگ و بوی نویسندهاش را داشتهباشد. نویسنده باید آنقدر خودش را کاویده باشد که بتواند پنهانی ترین احساسات، ترسها، غمها وضعفهای خودش را از عمق وجودش بیرون بکشد، آنها را تبدیل به کلمه کند و حالا شجاعت آن را داشته باشد که آنچه از درونش یافته، فاش و عریان در برابر دیگران بگذارد. اینجاست که متن نویسنده دیگر مشتی کلمه نیست و تبدیل به موجودی میشود که گوشت و خون و نفس دارد. انگار موجود زندهای است که میتواند قدم به درونی ترین بخشهای وجود خواننده بگذارد و او را تغییر دهد. حبیبه جعفریان از همان هاست که موقع خواندن متنهایش، هرم نفس کلمهها را روی صورتت احساس میکنی. مجموعه جستار «نجات از مرگ مصنوعی» (که در واقع گردآوری شده جستارهایی است که قبلا در نشریات چاپ شده بوده)، از نمونههای اعلای جستار وطنی است. متنهای عمیق، جاندار پرشور و تامل برانگیز. 0 1 مونا نظری 1404/2/14 دنیا و سوسک صحرایی سپیده نیک رو 4.3 8 دنیا یک دختر کلاس دومی احساساتی و پرانرژی و البته سر به هواست که در هر جلد، با یک چالش در خانه یا مدرسه مواجه میشود. من که خودم مامان یک دختر کلاس دومی هستم میفهمم که فضای مدرسه، دغدغه ها و دوستی های کتاب، چقدر به فضای دختربچههای این سن و سال نزدیک است. ▫️کتاب طنز خوبی دارد، شخصیتهایش جذاب و بامزه و قابل درک هستند و خیلی زیرپوستی بچهها را با حل مسئله، باید و نبایدهای دوستی، پذیرش تفاوتها و ارزش خانواده آشنا میکند. ▫️ما که برای خونواده بردیم و راضی بودند. شما هم اگر تو خونواده کلاس دومی دختر دارین، یک جلدش رو امتحانی بخرین. قول میدهم مشتری بشین. 0 2 مونا نظری 1404/1/31 حواس پرتی مرگ بار: دو جستار برندۀ جایزۀ پولیتزر جین واینگارتن 3.8 13 💢 برای آنکه بدانید شتاب دیوانه وار زندگی مدرن، چه موهبتهایی را دارد از ما دریغ میکند، لازم نیست یک عالم کتاب روانشناسی و متون انگیزشی و عرفانی بخوانید. تمام متنها و سخنرانیهایی که انسان عصر جدید را به آهستگی و زیستن در زمان حال فرامیخوانند دور بریزید و فقط همین کتاب را بخوانید تا ببینید دویدنهای بی امانِ مان در پی «چیزهای بزرگ و مهم»، چگونه دارد مرواریدهای اصیل و ارزشمند زندگی را از چنگ مان در می آورد. 💢«حواس پرتی مرگبار» حاوی دو جستار بلند از «جین واینگارتن» نویسنده و روزنامه نگار است که هردوی شان جایزه پولیتزر برده. جستار اول با عنوان «مرواریدهای قبل از صبحانه» روایت روزی است که «جاشوا بِل» ویولونیست بزرگ جهان، با لباسی عادی و به صورت ناشناس در یکی از ایستگاههای پرتردد مترو نیویورک، ویولون میزند. یک تیم محقق، همزمان لحظه به لحظه آدمهای مترو را زیرنظر دارند تا ببینند چند نفر بدون دانستنِ نام و شهرت نوازنده، متوجه شکوه و زیبایی هنر او میشوند و برای شنیدن ساز او پا سست میکنند؟ 💢 جستار دوم «حواس پرتی مرگبار» با صحنه آشفتگی پدری در صحنه دادگاه آغاز میشود که از حکم تبرئه اش ناراضی است و میخواهد قصاص شود. جرم او این است که یادش رفته فرزند بیست و یک ماهه و خوابش را از صندلی عقب ماشین بردارد و چند ساعت بعد که به ماشین برمیگردد، بچه در اثر گرمازدگی از دنیا رفته. نویسنده پس از توصیف جریانات این دادگاه، سراغ چندین پدر و مادر که بخاطر مشغلههای ذهنی بچههای کوچکشان را در صندلی عقب ماشین فراموش کرده و از دستشان دادهاند میرود تا از سرنوشت زندگیشان پس از این اتفاق باخبر شود. 💢 لحن نویسنده در هردو جستار سرد و در عین حال کنجکاو است. او هیچکس را محکوم نمیکند. در مسند قاضی و روانشناس نمی نشیند. دقیق و قدرتمند روایت میکند. دوربین روایتش کنجکاوانه به همه جا سرک میکشد و خواننده را با تصاویری گیرا و تکان دهنده مواجه میکند. تصاویری که خوانندهاش را تا مدتها رها نمیکند. 💢 اگر میخواهید جستار خوانی را شروع کنید یا به جستار علاقمندید، «حواس پرتی مرگبار» از بهترین هاست. 0 30 مونا نظری 1404/1/12 بپز و بخور (نان نان نان) هادی عزیززاده 4.0 1 ظاهر این کتاب مثل کتابهای آشپزی معمولی است. اما خیلی فرق دارد. چرا؟ 🥖 صفر تا صدش تالیفی است. از دستورها بگیر تا عکسهای کتاب. بخاطر همین هم مواد اولیه اش در ایران قابل تهیه است، هم دیدن عکسِ بچههای ایرانی در کتاب به بچهها احساس نزدیکی و اعتماد به نفس بیشتری میدهد، هم کلی شعر بامزه برای هر مرحله تولید نان دارد که میتوانید با بچهها بخوانید و زبان فارسیشان را تقویت کنید. 🥖 خودِ کتاب در معرفی خودش میگوید که فقط آموزش پخت نان نیست و قرار است مهارتهای زندگی را هم تقویت کند. واقعا هم برای این هدف بخشهای جالب و بامزهای دارد. از طرح مسئله و معما گرفته تا موضوعاتی برای پژوهشهای ساده و حتی یک جدول برای خودارزیابی بعد از هربار پخت نان. 🍪در حاشیه کتاب نکات جالبی درباره پخت نان آمده و برای قسمتهای عملی مثل ورز دادن و چانه گرفتن و... که یاد گرفتنشان نیاز به مشاهده دارد، فیلمهایی تهیه شده که میتوانید با کیوآرکد آنها را ببینید. 🍩من خیلی دوستش داشتم و به نظرم خیلی بیشتر از یک کتاب آشپزی بود. انشالله شما و دلبندان تان هم از مطالعه کتاب و پخت نان نهایت لذت را ببرید. 0 6 مونا نظری 1403/12/30 بازیگر پنجم محسن هجری 3.7 4 💢 آقای محسن هجری در دوره آموزشی شورای ادبیات کودک و نوجوان، مدرس بحث ادبیات دینی بودند. باسواد، خوشفکر، با اخلاق، با ذهنی روشن و آشنا با جامعه و نوجوان امروز. معلوم است که وقتی دیدم یک رمان با موضوع زندگی امام حسن مجتبی علیهالسلام برای نوجوانها نوشتهاند، چقدر مشتاق خواندنش شدم. 💢 «بازیگر پنجم» داستان چند نوجوان دمِ کنکوری است که با همراهی یک معلم خوش ذوق تصمیم میگیرند یک گروه تئاتر تشکیل بدهند. برای انتخاب سوژه، با کمک معلم ماجرای صلح امام حسن (ع) را انتخاب میکنند. نمایشنامه پنج بازیگر دارد، اما آنها چهار نفرند. انتخاب نفر پنجم گروه را در خطر فروپاشی قرار میدهد. 💢 بازیگر پنجم روایتی از گرهها و پیچیدگیهایی است که در طول تاریخ پاسخ سرراستی برای آنها وجود نداشته است. جایی که مرز دوست و دشمن به هم میریزد و انتخابِ کار درست خیلی سخت میشود. 💢 فضای داستان به زندگی نوجوان امروز نزدیک است و به مسئلهای از زندگی امام میپردازد که در تاریخ و در زندگی شخصی همه ما قابلیت تکرار دارد. این به نظرم نقطه طلایی کار است. 1 1 مونا نظری 1403/12/4 طناب نامرئی پاتریس کارست 4.3 26 ◾️این روزها وقتی دختر هشت سالهام برای مادرم دلتنگی میکند، این کتاب را با هم میخوانیم. نویسنده برای اینکه به بچهها نشان دهد بین ما و آنهایی که دوستشان داریم، همیشه یک اتصال محکم برقرار است، از یک تمثیل استفاده میکند: ریسمانِ نامرئی. ریسمانی که در واقع عشق است و باعث میشود هیچوقت بین ما و آنهایی که از ما دورند، جدایی نیفتد. این ریسمان، از خشم، دلخوری، ناراحتی، دوری مصافتی و حتی مرگ هم قویتر است و تا وقتی هم را دوست داریم پاره نمیشود. برای بچههایی که اضطراب جدایی دارند، قرار است مدتی از یکی از عزیزانشان دور باشند، یا در دوران سوگ عزیزی به سر میبرند، گزینه معرکه ای است. 0 1 مونا نظری 1403/12/4 این کندو مال او گروه نویسندگان 4.8 6 🔸از دنیای شما هزارتا چیز را دوست دارم که یکیاش کتاب داستان تالیفی و دیگری داستان دینی خوب برای کودک و نوجوان است. متاسفانه اولی کم و دومی خیلی کم گیر میآید. با این وصف از تولد «این کندو مالِ او» چقدر ذوق زده شده باشم خوب است؟! 🔸قصه «این کندو مال او» در یکی از روستاهای شمال ایران و در ماهِ محرم اتفاق میافتد. این کتاب ماجرای پدر و پسر زنبورداری است که بهترین عسل باغ را برای بهترین کسی که میشناسند آماده میکنند. 🔰چه چیز متمایز و با کیفیتش کرده؟ 🔹حرفهای قلمبه سلمبه نمیزند. قهرمانهای دور از دسترس و نفهمیدنی برای بچهها ندارد. در لازمان و لامکان اتفاق نمی افتد. تاریخی نیست که فضایش از فضای زیست بچهها دور باشد. مضمونی که به آن میپردازد خارج از ظرفیت درک و پردازش کودک نیست، مثل خیلی از کتابهای دینی کودک سعنی نکرده مفاهیم انتزاعی قلمبه سلمبه در قالب کلمههای ساده و به خورد بچهها بدهد. 🔹داستان ِ خوب و جذاب دارد که اتفاقا بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده. در یکی از روستاهای شمال ایران اتفاق میافتد. بنابراین نه تنها فضا و شخصیتهایش برای کودک ایرانیِ امروز ملموس است، بلکه او را با سنتها، فرهنگ و حال و هوای بچههای شمال ایران آشنا میکند. 🔹مفاهیم اخلاقی، زیستن با یک باور معنوی و ارادت به یک شخصیت معنوی و دوست داشتنی چیزی است که به خوبی در تار و پود داستان تنیده شده. 0 5 مونا نظری 1403/12/4 دوازدهم علی موذنی 3.5 10 🔸داستان کتاب از این قرار است که به یک نویسنده پیشنهاد نوشتن فیلمنامهای درباره امام زمان میدهند. نویسنده دو به شک قبول کردن پیشنهاد است و در خلوتش از امام زمان میخواهد نشانهای برایش بفرستند تا بفهمد این پیشنهاد را قبول کند یا نه. 🔸داستان برخلاف خلاصهای که من ازش ارائه دادم و (یادآور سریالهای مناسبتی صدا و سیما شد😁) اصلا لوس و شعاری از آب درنیامده. 🔸 شخصیت نویسنده برای نوشتن فیلمنامه مدام دوره زمانی تولد امام مهدی را میکاود، شخصیتها را برای خودش از نو میسازد و وارد سناریوهای مختلف میکند تا در نهایت به یک روایت جذاب و با شخصیتهای قوی برسد. 🔸داستانی درباره امام زمان و درباره نوشتن. برای همین اگر امام زمان و داستان نویسی را دوست دارید، خواندنش برایتان تجربه جذابی خواهد بود. 0 0 مونا نظری 1403/10/13 ما ایوب نبودیم فاطمه ستوده 4.1 26 ▫️«ما ایوب نبودیم» چه عنوانِ محشری! این را ٱدمهای مراقب دارند به ما میگویند، یا به خدا؟ ▫️ آنهایی که در مقام مراقبت بودهاند میدانند که مراقبت رنج و جسمی و روحی به همراه دارد. این مراقبت وقتی مراقب با مراقبت شونده پیوند عاطفی دارد و او در شرایط دشوار و اذیت کنندهای است، به اوج خودش میرسد. اما جامعه در قانونی نوشته، هالهای مقدس به دور افراد مراقب میکشد و آنها را در مقامی مینشاند که دیگر شرم میکنند از رنجهای مراقبت کردن با دیگران حرف بزنند. اگر فرد مراقب روزی به زبان بیاورد که از نگهداری از فرزند معلول، پدر پیر، مادر بیمار و هر موجود آسیب پذیر دیگری خسته شده، انگار از بلندای عرش به حضیض فرش فرو میافتد. ▫️این کتاب، شکستن تابوی حرف زدن از مراقبت است. سیزده نفر از کسانی که مسئول مراقبت از کسی یا چیزی بودهاند در این کتاب از رنجهای مراقبت گفتهاند. از این که نه صبر ایوب را دارند و نه قداستش را. از خستگیها، رنجها، جان به لب رسیدنها و در نهایت موهبتهایی که مراقبت به سختی و در طی زمانی طولانی به آنها اهدا کرده است. ▫️روایتهای این کتاب جان دارند. خون دارند. پر از حس و شور اَند. با خواندنشان اشک ریختم، خندیدم، افسرده شدم، به شوق آمدم، شگفتزده شدم و در نهایت با تمام شدنش احساس کردم دری جدید به روی اِدراکم از «هستی» و «انسان» گشوده شده و آدم مگر از خواندن یک مجموعه جستار چه میخواهد؟ 0 3 مونا نظری 1403/9/26 وقتی نفس هوا می شود پل کالانیتی 4.1 25 چهار سال پیش کتاب «وقتی نفس هوا میشود» را خواندم. خودزندگینامه نوشتِ یک جراح مغز و اعصاب که در سی و پنج سالگی میفهمد یک تومور مغزی بدخیم دارد و نهایت تا دو سال دیگر بیشتر زنده نیست. ❓شما اگر جای او بودید چه کار میکردید؟ ❓حدس میزنید او چه کار کرد؟ او تصمیم گرفت زندگی نامه اش را از کودکی تا لحظهای که توان دارد و میتواند روایت کند. در تک تک کلمههایش شکر، سلامت نفس و احترام به خود و زندگی موج میزند. بخشهای مربوط به بیماریاش را با چنان شجاعت و صراحتی روایت کرده که آدم باورش نمیشود یک نفر در اوج جوانی بتواند اینطور پرقدرت و شجاعانه در چشم مرگ زل بزند، دستش را بگیرد، و به جای جنگیدن با او، رقصی باشکوه و دونفره را با او ٱغاز کند. وقتی کتاب تمام شد برای خودم نوشتم: 💢 «حادثه بالذات بی معنا هستند. این ماییم که به مصیبتها رنگ و ارزش میدهیم. گاهی یک رنج کوچک با ورود به زندگی یک آدم حقیر، از او یک موجود بی ارزش و ذلیل وبدبخت (در نظر خودش) میسازد، گاهی هم بزرگترین رنجها و مصیبتها بر زندگی یک انسان بزرگ وارد میشوند و جز بر شکوه و قدرت وجودی شان اضافه نمیکنند؛ مثل حسینبن علی و زینب کبری (سلام الله علیها).» این روزها به آدمها و رنج هایشان خیلی دقت میکنم. به خودم و رنج هایم. من رنگ سیاه سوگ را کجای تابلوی زندگیام مینشانم؟ اصلا میشود با رنگ دیگری ترکیبش کرد و رنگ و طرح جدیدی با آن آفرید؟ ❓اگر مصیبت من را زشت کند، تقصیر من است یا مصیبت؟ 0 1 مونا نظری 1403/9/5 ایوان منحصر به فرد کاترین اپلگیت 4.4 5 💢 پدران پدربزرگهای ما که به دخترانشان اجازه باسواد شدن نمیدانند، در ازدواج برایشان حق انتخاب قائل نبودند و جز برای زاد و ولد و خدمت به مردان، آنها را لایق کار دیگری نمیدانستند، نه شاخ و دم داشتند و نه دشمن دخترهای شان بودند. اتفاقا خیلی هم آنها را دوست داشتند و چیزی جز خوشبختی شان نمیخواستند. پس چرا حالا و از این فاصله زمانی رفتارشان اینقدر ظالمانه و تبعیض آمیز به نظر میرسد؟ چون تصوری که از زن داشتند منجر به بروز رفتارهایی غیر از این نمیشد. آنها واقعا بر این اعتقاد بودند که جنس زن برای خدمت به مرد و زاییدن آفریده شده و حتی توانایی فکر کردن به چیزی جز این امور را ندارد. 💢 سفیدپوستانی که تا کمتر از دویست سال پیش، سیاهپوستها را به بردگی میگرفتند، بهشان گرسنگی میدادند یا زیر شلاق و شکنجه سیاه و کبودشان میکردند چطور؟ جانی و حیوان صفت بودند؟ نه! اتفاقا خیلی هایشان اهل کلیسا رفتن، کار خیر و اعانه دادن برای نیازمندان بودند. مشکل از کجا بود؟ از باور عمیقی که میگفت سیاهها نوع خاصی از حیوانات هستند که خداوند آنها را برای خدمت به سفیدها آفریده. آنها لایق نوع دیگری از زندگی نیستند و حتی توانش را ندارند. 💢حالا شما بگویید. اگر ما حیوانات را در بدو تولد از آغوش طبیعت و مادرانشان جدا میکنیم تا در خانه مان حیوان خانگی داشته باشیم، اگر باغ وحش و سیرک میسازیم و حیوانات را با زور وادار میکنیم جور متفاوتی از طبیعت واقعیشان زندگی کنند تا ما سرگرم شویم، ظالم و ددمنش ایم، یا مشکل از تصورمان است؟ شاید ما هم باور داریم حیوانات احساس ندارند، حق حیات ندارند و در تسخیر ما هستند تا هرجور دوست داریم از وجودشان استفاده کنیم. 💢 «ایوان منحصر بهفرد» رمان منحصر به فرد و متفاوت نوجوان است که از زبان یک گوریل سیرک روایت میشود. داستانی که میتواند روزنهای برای درک جهان پنهان حیوانات باشد. 💢 کسی چه میداند؟ شاید رمانهایی از این دست مثل «کلبه عمو تام» که نگاه جامعه را نسبت به حقوق سیاهپوستان تغییر داد، یادمان بیاورد دنیا فقط برای ما آدمها نیست و باید جهان را برای حیوانات امن تر و خوشایندتر کنیم. فقط حیف که حیوانات زبان و توان اعتراض ندارند. 0 1 مونا نظری 1403/9/4 مادرم زاغچه فرزانه رحمانی 3.4 5 «واقعا این رمان نوجوانه؟!» 😰 این را بعد از خواندن اولین جملات کتاب از خودم پرسیدم. وقتی همان اول کار، مادر نوجوان شخصیت اول کتاب، جلوی چشمهایش خود را به قصد خودکشی از پنجره تراس به پایین پرتاب کرد. با خودم فکر کردم کتابی که چنین شروع مهیبی داشته باشد، در میانه و پایان چه اندوه و وحشت بی پایانی را به جان خواننده نوجوانش خواهد ریخت! اما کتاب که تمام شدم دیدم «مادرم زاغچه» کتاب هراس و یاس نیست، داستان پذیرش، امید و ادامه دادن است. مادرِ «شباهنگِ» سیزده ساله که مبتلا به افسردگی حاد است، یک روز تصمیم میگیرد به زندگیاش پایان دهد و حالا او باید تصمیم بگیرد که با این فقدان و رنج بزرگ چطوری به زندگی ادامه دهد. داستان، شرح مسیر پر افت و خیزی است که شباهنگ تا پیدا کردن دوباره خودش و مسیرش بعد از مادری که اتفاقا رابطه خوبی با او داشته طی میکند. کتاب پر است از تمثیلها و نمادها و ارجاع به آثار ادبی بزرگ که هرچند میشد کمتر باشد اما به نظرم در کل در داستان خوش نشستهاند. منطق و پیرنگ داستان اشکالات ریزی دارد. اما با اینهمه «مادرم زاغچه» جزو آثار خوب تالیفی نوجوان است. احساس میکنم از دستاوردهای خواندنش توجه بیشتر نوجوانها به حالِ اطرافیان، به ویژه اعضای خانوادهشان باشد. 0 1 مونا نظری 1403/8/26 واتسون ها به بیرمنگام می روند - 1963 کریستوفرپل کرتیس 3.8 5 🔰 «واتسونها» خانواده سیاهپوست پنج نفرهای از طبقه متوسط هستند. داستان از آنجا شروع میشود که پسر بزرگ خانواده با شیطنتها و قلدربازیهایش خانواده را به ستوه میآورد و پدر و مادر تصمیم میگیرند او را برای تنبیه چندماهی پیش مادربزرگ پیرش در بیرمنگام بگذارند تا در تنهایی و دور از دوستان ناخلفش به کارهای بدش فکر کند. اما چند روز بعد از رسیدن به خانه مادربزرگ، اتفاقی در شهر بیرمنگام می افتد که خانواده تصمیم میگیرند دسته جمعی به شهرخودشان برگردند و جمعشان را کنار هم حفظ کنند. بعد از بازگشت از بیرمنگام هیچکدام از اعضای خانواده و حتی خود جمع خانواده دیگر مثل قبل نیستند. 🔰 کتابی درستایش خانواده با موضوع زورگویی و نژادپرستی. با طنزی ظریف و بینهایت دوست داشتنی. ♦️چرا به نظر من رمان «واتسونها به بیرمنگام میروند» رمان درخشانی است؟ 💢بخاطر ارجاع به حادثه تروریستی و نژادپرستانه ای که در سال 1963 در بیرمنگام آمریکا اتفاق میافتد، خیلی ها موضوع اصلی کتاب را نژادپرستی میدانند. اما به نظر من کتاب بیش از آنکه درباره مفهوم نژاد پرستی باشد به مفهوم «قلدری» میپردازد. داستان با روایت قلدری نسبت به کسانی که لهجه متفاوت، سادگی روستایی، فقر و حتی هوش بالا دارند و نورچشمی معلمها هستند شروع میشود و در نهایت با اشاره به حادثه تروریستی و نژادپرستانه ختم میشود. نویسنده به جای آنکه مثل بیشتر رمانهایی از این دست، یک روایت پر از آب چشم از سیاهپوستان قربانی نژادپرستی ارائه دهد، بسیار هوشمندانه با پرداختن به انواع قلدری هایی که برای نوجوان آشناست، بستر ذهنی او را برای فهم بالاترین نوع قلدری که «نژادپرستی» است آماده میکند. 💢طنز ظریف و بسیار شیرین کتاب، هضم بخشهای دردناک داستان را برای مخاطب نوجوان آسانتر میکند. مترجم (محسن خادمی) خیلی خوب از پس انتقال این طنز به مخاطب فارسی زبان برآمده. 💢 «واتسونها...» رمانی در ستایش خانواده است. اما ما اینجا با خانوادهای ایدهآل و بینقص مواجه نیستیم. همه اعضای خانواده نقاط ضعفهای کوچک و بزرگی دارند. پدرومادر داستان مثل همه پدر و مادرها اختلاف نظر و بگو مگو دارند. دعواها و رقابتهای خواهر برادرها مثل بیشتر خانوادهها، دائمی و فرساینده است. با همه اینها اعضای این خانواده با اینکه زیاد روی اعصاب هم راه میروند، حرمت هم را حفظ میکنند، عمیقا هم را دوست دارند، کنار هم بهشان خوش میگذرد و در بحرانها و تروماها از هم حمایت میکنند. 💢 خواندن این کتاب لذتبخش، مفرح و تفکر انگیز است و بستر گفتگو درباره موضوعات مختلف با نوجوان را فراهم میکند. 0 14 مونا نظری 1403/7/29 یک تکه زمین کوچک الیزابت لرد 4.2 36 گاهی فکر میکنم اگر فلسطینیها، لبنانیها یا کلا اهالی خاورمیانه به اندازه مثلا آمریکایی ها فیلم و رمان از زندگی خودشان تولید کردهبودند، واکنش جامعه جهانی نسبت به اتفاقات وحشتناک این منطقه چقدر با الان تفاوت داشت؟ آدمی که صدا ندارد، از نگاه بیرونی با عدد تفاوتی ندارد و مرگش تنها کم شدن یک عدد از سرنشینان کره زمین است. وقتی کسی را نمیشناسی، زندگی و عواطف و آرزوهایش را لمس نکردهای، برایت تبدیل به «شخص» نمیشود. داستان آدمها را از صرفا یک عدد از میلیاردها سرنشینان کره زمین، تبدیل به انسان میکند؛ به همنوع، همنفس، عضوی از پیکر انسانیِ من، که رنج و اندوهش، رنج و اندوهِ من میشود. «یک تکه زمین کوچک» داستان چندماه از زندگی کریمِ دوازده ساله و دوستانش در رام الله فلسطین و زیر سلطهی اسرائیلی هاست. با خواندن این داستان فلسطینیها از مشتی عدد، تبدیل به آدمهایی میشوند که گوشت و پوست و عاطفه و رنج دارند. کسانی مثل خود ما، در شرایطی پیچیده، دشوار و متفاوت. بعد از خواندن این کتاب، هربار بعد از اخبار دردناک جنگ از خودتان میپرسید نکند کریم، هوپر یا جمال هم آسیبی دیده باشند. ناخودآگاه برای آزادی و آرامش شان دعا میکنید و آرزو میکنید کاش دستی برای کمک به آنها داشتید. و این معجزه داستان است. این کتاب برای دوازده سال به بالا مناسب است، اما با توجه به اطلاعات بسیار کمی که از زندگی اهالی فلسطین داریم، خواندنش برای همه ما لازم است. 💢 غم انگیزِ ماجرا آن جاست که حتی این رمان هم که جزو آثار انگشت شمار ادبیات مربوط به فلسطین است، توسط یک نویسنده انگلیسی نوشته شده. انگار اهالی این منطقه زیر سایه شوم جنگِ این سالها نا و توان داستان پردازی ندارند، یا صدایشان به گوش مردم دنیا نمیرسد. 💢 ما چقدر دغدغه رساندن صدایمان به گوش مردم دنیا را داریم؟ 💢 مسئولی که دستت را از دکمه فیلترینگ برنمیداری، حواست هست با به حاشیه راندن این ملت از عرصه شناخت جهانی، ایرانی ها را تبدیل به مشتی عدد میکنی؟ 0 2 مونا نظری 1403/7/27 اضطراب موقعیت آلن دوباتن 3.8 24 🔸فکر میکنید در حالی در جای خود مشغول درجا زدن هستید که دیگران با سرعت مشغول صعود از پلهها و چه بسا قلههای موفقیت هستند؟ 🔸از چهره، اندام، تیپ و در کل سرووضع خودتان ناراضی هستید و فکر میکنید در این زمانه ای که آدمها روزبهروز دلبرتر و خوشتیپتر میشوند، سر و ریخت تان مایه شرمساری است؟ 🔸داشتههای تان کم است؟ در سطح استانداردهای زندگی این دوره و زمانه نیست؟ 🔸هرچه میگردید، آن یارِ دلخواه ، آن نیمه گمشده، آن محبوب نازنینی که هوش، ازسرتان ببرد و خوشبختتان کند را پیدا نمیکنید؟ 🔸از بچگی با شعار «تو شگفت انگیزی» و «اگه نباشی کار دنیا لَنگ میمونه» یا «دنیا دیگه مثل تو نداره» بزرگ شدهاید و حالا این حقیقتِ دردناک که زیادی معمولی هستید و اتفاقا دنیا مثل شما و بهتر از شما خیلی زیاد دارد، خواب و خوراک برایتان نگذاشته؟ 🔸عمرتان دارد برای کارهای بی ارزش و پیش پا افتاده تلف میشود، در حالیکه دیگران مشغول فیل هوا کردن هستند؟ ✔️پس این کتاب برای شماست! 🔹آلن دوباتن به شما نشان میدهد که ترس از پایین بودن جایگاه و منزلت اجتماعی در دنیای مدرن چطور مثل خوره دارد روح آدمها را میجود. او دستمان را میگیرد، از تاریخ عبورمان میدهد، و نشانمان میدهد این احساس عقبماندگی و خودکم بینیِ عمیق از کجا میآید و ریشه در چه توهم هایی دارد. ▪️مثل همه کتابهای پرفروش، شونصدتا ترجمه ازش شده. با چندین عنوان مختلف. من نسخهی نشر میلکان رو خوندم. بد نبود. ولی به نظرم نسخه نشر ققنوس بهتر باشه. 0 1 مونا نظری 1403/7/27 عطر سنبل، عطر کاج فیروزه جزایری دوما 3.6 41 فیروزه جزایری در ده سالگی از اهواز به آمریکا مهاجرت کردهاست. در زمان نوشتن کتاب بیش از سی سال از مهاجرتش میگذرد، اما او همچنان خودش را ایرانی میداند. فیروزه زندگی خود و خانوادهاش بعد از مهاجرت و پیچیدگیهای انطباق با محیط جدید را دستمایه نوشتن کتابی کرده که در آمریکا جزو پرفروشها به شمار میرود. این کتاب میتواند لبخند به لب تان بیاورد، از خنده روده برتان کند، آه از نهادتان بلند کند و بی آنکه حرفهای گنده بزند، به فکر فرو ببردتان. خوشخوان، مفرح و مناسب برای عصرهای بلند تابستان. 0 1 مونا نظری 1403/7/27 تب 1793 لوری هالس آندرسن 4.8 2 اگر بر یک ماشین حمل بار، بیش از ظرفیت و توانش بار بگذارید چه میشود؟ چرخش به سختی میچرخد، در دست انداز که بیفتد آسیب میبیند یا چندتا از لوازم ارزشمندش از آن پرتاب میشود بیرون و گم گور میشود و شاید درنهایت به مقصدی که قرار است، نرسد. یکی از آفتهایی که خیلی از رمانها درگیرش هستند، زیاد بودن بار شخصیتها، اتفاقها و حتی کلمات رمان نسبت به پیرنگ است. اگر نویسنده در آوردن شخصیتها، اتفاقها و حتی کلمه ها زیاد ریخت و پاش کند، داستانش روان پیش نمیرود، خیلی از نقاط طلایی اش از دست میرود و درنهایت به جایی قرار است برسد یا نمیرسد یا آنقدر به بخشهای ارزشمند لطمه میخورد که به دل آدم نمیچسبد. اگر فکر میکنید میخواهم بگویم «تب ۱۷۹۳» از این آفت رنج میبرد، باید بگویم که دقیقا برعکس! تب ۱۷۹۳ مصداق بارز رمانی است که همه چیز در آن به اندازه و درست استفاده شده. شخصیتها، رویدادها همه به اندازه اند و تک تک شان در پیشبرد پیرنگ و پرداخت مضمون ضروری هستند. از دید من مضمون اصلی رمان «بلوغ» است. ماتیلدا که در ابتدای رمان یک نوجوان سر به هواست، در آخر داستان و بعد از پشت سر گذاشتن رنج تنهایی، بیماری، سوگ و مشاهده دردهای دیگران، به یک پختگی و بلوغ فکری و روانی میرسد. این رشد حتی در بُعد بلوغ جنسی هم مشهود است و تفاوت رفتار او با «ناتانیل» در ابتدا و انتهای رمان این را به خوبی نشان میدهد. شخصیتهای مادر، پدربزرگ، الیزا، ناتانیل و نل حضورشان در داستان به موقع است و برای تحقق «بلوغ» در شخصیت ماتیلدا، نقششان را درست و به اندازه ایفا میکنند. در «تب ۱۷۹۳» چرخ روایت خوب میچرخد، هیچ بخشی از داستان زیادی کش پیدا نمیکند یا سرهم بندی شده تمام نمیشود. اگر نوجوانید، به رمان نوجوان علاقه دارید یا حتی تمرین داستان نویسی میکنید، احتمالا این رمان را دوست خواهید داشت. 0 11 مونا نظری 1403/7/27 ساعت مادربزرگ کیت پیرسون 4.2 6 پاتریشیا دختر نوجوانِ آرام و درونگرایی است که با مادر جسور، پُرکار و برونگرایش رابطه ی ناکارآمدی دارد. حالا بخاطر جدایی والدینش مجبور است مدتی را پیش خانواده خاله اش بماند. اما رابطه اش با دخترخاله و پسرخاله ها هم چندان دلچسب نیست. تنهایی در محیط جدید و رابطه ناکارآمدی که با مادرش دارد او را بی اندازه رنج میدهد، هیچ امیدی به بهبود اوضاع ندارد تا اینکه به طرزی جادویی به گذشته مادرش وصل میشود و رنجهایی که در خانه اش از سر گذرانده را میبیند. این سرآغاز یک رابطه تازه با مادر، خانواده مادری و جهان اطرافش است... تبعیض جنسیتی، کلیشه های جنسی، خانواده و روابط فامیلی از موضوعاتی است که به خوبی و در تاروپود این داستان طرح میشوند. 0 3 مونا نظری 1403/7/27 برادرخوانده کنت اوپل 4.8 1 🔰 پدر «بن»، شخصیت سیزده ساله داستان یک دانشمند است. او قرار است با انجام یک پژوهش این نظریه که آیا حیوانات میتوانند زبان انسان را یاد بگیرند یا نه، آزمایش کند . برای انجام این پژوهش پدر و مادر بِن، یک شامپانزه را در بدو تولد از مادرش جدا میکنند و به خانه می آورند. برای او یک اسم انتخاب میکنند (زان) و مثل یک بچه آدمیزاد بزرگش میکنند؛ توی بشقاب و با قاشق به او غذا میدهند، لباس و پوشک تنش میکنند، توی تخت میخوابانندش، برایش اسباب بازی میخرند و البته با زبان اشاره با او حرف میزنند. بعد از دو سال به دلایلی پروژه تعطیل میشود و قرار میشود زان را به حیات وحش بازگردانند. اما بن حالا شیفته زان است و او را مانند برادرش دوست دارد. از طرفی زان هم خودش را یک انسان میداند و به هیچ عنوان نمیتواند با افراد گونه خودش ارتباط برقرار کند. 🔰داستان بدون شعار و مستقیم گویی، درباره حقوق حیوانات پرسشهای اساسی و تکان دهندهای را در ذهن نوجوان ایجاد میکند و میتواند خوراک ساعتها گفتگو در این زمینه را فراهم کند. 0 1 مونا نظری 1402/12/21 قصه ای که انتخاب میکنیم دیوید دنبورو 3.5 3 🔸اگر کسی از شما بپرسد کی هستید یا چه جور آدمی هستید، چه جوابی به او میدهید؟ یا بهتر است بپرسم چطوری جواب این سوال را پیدا میکنید؟ چه آگاه باشیم، چه نباشیم همهمان در پاسخ به این سوال به خاطراتمان (داستانهایمان) رجوع میکنیم. مثلا اگر فکر میکنم مهربانم، خاطراتم از مهربانیام به اطرافیان، تمام دفعاتی که دلم به شدت برای دیگران تپیده یا رضایت عمیقی که پس از مهربانی احساس کردهام را به یاد میآورم. اگر فکر میکنم خونسرد یا مضطربم، سختگیر یا آسانگیرم، تنبل یا باپشتکارم، موفقم یا در زندگی درجا زدهام، همه را از داستانهایی که درمورد خودم به یاد دارم یا دیگران در موردم گفتهاند نتیجه گرفتهام. 🔹شما از آنچه هستید چقدر راضی یا ناراضی هستید؟ از زن یا مرد بودنتان از ایرانی بودنتان از مسلمان بودن یا نبودنتان و... بخش مهمی از رضایت ما از هویت مان یا آنچه در مورد خودمان فکر میکنیم، به داستانهایی برمیگردد که در مورد عناصر هویتمان شنیدهایم. مثلا اگر فکر میکنیم ایرانی بودن باعث سربلندی یا سرافکندگی است، ببینیم چه داستانهایی این احساس را در ما به وجد آوردهاند. اگر فکر میکنیم زن بودن یعنی قدرت یا ضعف، چه کسانی با چه روایتهایی زن بودن را برای ما چنین تعریف کردهاند. 🔸یکی از حقوقِ نانوشته انسانها، این است که داستان زندگیشان را خودشان تعریف کنند. اینکه روایت ویژه زندگی و هویتشان را از عُرفها و کلیشهها، رسانهها و آدمهایی که شناخت نادرست یا ناکاملی ازشان دارند باز پس بگیرند و خودشان مولف داستان منحصر به فرد خودشان باشند. این البته نیاز به دو مهارت مهم دارد: خلاق بودن و قصهگو بودن. 🔸آدمهایی که این دو ویژگی را دارند، میتوانند با خاطرات بی شمار و ریز و درشت زندگیشان، تصویرهای متفاوت بسازند و نتیجههای جدید بگیرند. آنها منتظر نمی مانند تا دیگران با دیدن چند قطعه محدود از زندگیشان، به آنها برچسب های خودشان را بزنند. آنها امیدوارتر و شجاعترند، با کیفیتتر زندگی میکنند و نعمت بزرگ و کوتاه زندگی را به شیوهی خودشان میسازند، و مگر در دنیا کاری مهمتر و باشکوهتر از این هم هست؟ پس اگر هنوز فکر میکنید قصهگو بودن یک مهارت تفننی است، اگر از آن دسته آدمهایی هستید که داستان خواندن را وقت تلف کردن میدانید و دوست دارید فرزندانتان به جای رمان، کتابهای علمی بخوانند، این کتاب برای شماست تا به صورت کاملا واضح و عملی نشانتان دهد که در زمانه ما، قصهگو بودن از نان شب هم واجبتر است. کتاب براساس اصول «روایت درمانی» که نقطه تلاقی ادبیات و روانشناسی است نوشته شده، اما مخاطبش عام است و زبان سادهای دارد. پر است از تمرینهای عملی و بسیار جذاب برای بازنویسی داستان زندگی که میتوانید تنها یا به صورت گروهی انجام دهید. این کتاب برای همه خواندنی و اثرگذار است. اما اگر تسهیلگر هستید، احساس ناکامی یا ناامیدی میکنید یا بحران یا مشکل بزرگی در زندگی داشته اید یا دارید که نتوانستهاید از آن عبور کنید ( کداممان نداشتهایم؟) خواندنش از نان شب هم برایتان واجب تر است. «قصهای که انتخاب میکنیم» بهترین گزینه برای عیدی سال نو است. هدیهای ارزشمند برای مهمترین آدم زندگی هرکس. آن را به «خودتان» عیدی دهید و در فصل نو شدن طبیعت، داستان زندگیتان را از نو بنویسید. 🌱 0 6