معرفی کتاب اضطراب موقعیت اثر آلن دوباتن مترجم سیدحسن رضوی

اضطراب موقعیت

اضطراب موقعیت

آلن دوباتن و 1 نفر دیگر
3.8
67 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

21

خوانده‌ام

121

خواهم خواند

102

شابک
9786007845745
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1399/7/21

توضیحات

        می توان گفت که دو داستان عشقی بزرگ زندگی هر فرد بزرگسالی را تعریف می کند.اولین داستان، جست وجوی ما برای عشق جنسی به خوبی شناخته و تعریف شده است.خیال و هوس های ان،اسکلت موسیقی و ادبیات را می سازد و از نظر اجتماعی پذیرفته و ارج نهاده می شود.دومین داستان، جست و جوی ما برای دریافت عشق از جهان ، افسانه ای اسرارآمیز و شرم آورتر است، اگر به آن اشاره شودمعمولا با عباراتی نیشدار و تمسخر آمیز بیان می شود.مانند چیزی که عمدتا توجه افراد حسود یا دارای کمبود را جلب می کند، در غیر این صورت میل به موقعیت تنها در معنای اقتصادی آن تفسیر می شود.با وجود این جدیت داستان دوم به هیچ وجه کمتر از داستان اول نیست.پیچیدگی اش کمتر نبوده،اهمیت یا جهان شمول بودن آن کمتر نیست و درد شکست در آن هم به هیچ وجه کمتر نیست.در اینجا هم شکست عشقی وجود دارد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به اضطراب موقعیت

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به اضطراب موقعیت

پست‌های مرتبط به اضطراب موقعیت

یادداشت‌ها

Sh M

Sh M

1400/11/8

          به خاطر علاقه‌م به آلن دو باتن و البته عنوان و موضوع وسوسه‌برانگیز کتاب، تقریبا یه سالی بود که میخواستم اضطراب منزلت رو بخونم. خوشبختانه دو هفته پیش از دوست عزیزم کادو گرفتمش و بلافاصله خوندنشو شروع کردم. همون طور که حدس میزدم کتاب بسیار دلچسبی بود و از هر لحظه خوندنش حظ بردم، از اون مدل کتابا که هم دوست داری زودتر بخونیش و هم دلت نمیاد تموم بشه. :))
موضوع کتاب چیزیه که خیلی وقته دغدغه ذهنیم بوده: سرزنش مداوم خودم بابت فتح نکردن همه قله‌های موفقیت و ممتاز نبودن تو همه جنبه‌های زندگیم. تو جامعه‌ای که موفقیت و خوشبختی رو تماما در پولدار بودن و "سطح بالا" بودن تعریف میکنه، من احتمالا آدم چندان موفق و خوشبختی دیده نخواهم شد؛ و همین موضوع علت اصلی سرخوردگی و ناراحتیهای من در یک سال گذشته بوده. 
یکی از چیزهایی که همیشه با خوندن کتابهای آلن دو باتن بهش فکر میکنم، اینه که این مرد چقدررر مطالعه داره! :)) برای هر دلیلی که در توجیه حرفاش میاره از ادبیات، نقاشی، تاریخ و فلسفه مثالهای مختلفی میزنه. و در عین اینکه کتاب بار نقل قولهایی از دهها هنرمند و فیلسوف رو به دوش میکشه، لحن کتاب کاملا ساده و روان می‌مونه و هیچوقت پرتکلف نمیشه؛ که البته این ساده‌نویسی بسیار متفاوت از "زردنویسی"ه.
        

10

          در نگاه اول این کتاب واقعا به نظر من ایده‌آل بود. پاسخی جامع به یک دغدغه‌ی فکری مهم. اینکه از نظر دیگران چگونه هستیم و دیگران درباره‌ی ما چه فکر می‌کنند. برداشت من از خلاصه‌ی مختصر کتاب این بود که قرار است کتاب به من بگوید که چه تصویری از شخصیت انسان در ذهن دیگران وجود دارد و چگونه تفکر درباره‌ی این موضوع نباید به دغدغه‌‌ای عجیب تبدیل شود. سیر تفکری که من در کتاب شاهدش بودم، شروع خوبی داشت. اینکه چرا تفکر بقیه درباره‌ی من مهم است. اما در ادامه وقتی به قسمت راه‌حل‌ها رسیدم، کتاب باید اسم جدیدی برمی‌گزید. چیزی مانند تاریخ اضطراب وضعیت. اینکه در طی زمان چه تلاش‌هایی برای بهبود این وضعیت صورت گرفته و چه نتایجی داشته است، که لزوما نگاه نو و تازه‌ای در باب این مطلب ارائه نمی‌کند و متعاقب آن افراد درگیر این دغدغه کمک شایانی را به دست نمی‌آورند. در هر حال و با اینکه موارد ذکر شده درست و قابل تاملند، کتاب دیدگاه و طرز فکری متعادل با میزان صفحات و گفتمانش ارائه نمیکند. شاید همین راهکارها در تعداد صفحات بسیار کمتری هم قابلیت نشان ‌‌دادن خود را حفظ می‌کردند.
        

6

          اضطرابی چندظرفیتی که هم نیروی محرکه ای برای پیشرفت است و هم دلیل بسیاری از نا امیدی ها... 

این کتاب ساده و روان دوبخش کلی دارد بخش اول علل ایجاد اضطراب‌ موقعیت را واکاوی می کند و بخش دوم راه حل هایی با کمک هنر،ادبیات،سیاست و فلسفه ارائه می دهد. 

آلن دوباتن اضطراب موقعیت را  ترس از خطر شکست دربرابر آرمان‌هایی که جامعه مان وضع کرده است و در نتیجه از دست دادن مقام و منزلت خود معنی می کند؛ نگرانی از این بابت که نکند در حال حاضر روی پله ی پایینی از نردبان قرار گرفته ایم یا حتی نزدیک است که به پله پایین‌تری هم سقوط کنیم. معتقد است نگرانی از جایگاهمان روی نردبان به این سبب است که تصویر ما از خود بسیار به تصویر دیگران از ما بستگی دارد...

از متن کتاب:
تا سن مشخصی برای هیچ کس مهم نیست چه کار می کنیم،صرف وجود داشتن کافی است تا محبت بی قید و شرط دریافت کنیم.می توانیم پس از غذایمان آروغ بزنیم و از ته دل جیغ بکشیم و... با این وجود کسی خواهد آمد و موهایمان را نوازش خواهد کرد، لباسمان را عوض می کند و برایمان آواز می خواند. ما زندگی روی زمین را در آغوش مادر شروع می کنیم مادری که چیزی بیشتر از ادامه ی زندگی از ما نمی خواهد.... اما سرنوشت این زندگی کوتاه و شاد این است که دوام نیاورد. همین که تحصیلات مان تمام می شود مجبور می شویم جایگاهمان را در دنیایی بیابیم که زیر سلطه ی افراد جدیدی است، افرادی که تا حد زیادی با مادر فرق می کنند و طرز رفتارشان درست در قلب اضطرابِ موقعیتِ ما جا دارد: اشراف گرایان.
        

0

          🔸فکر میکنید در حالی در جای خود مشغول درجا زدن هستید که دیگران با سرعت مشغول صعود از پله‌ها و چه بسا قله‌های موفقیت هستند؟

🔸از چهره، اندام، تیپ و در کل سرووضع خودتان ناراضی هستید و فکر می‌کنید در این زمانه ای که آدم‌ها روزبه‌روز  دلبرتر و خوشتیپتر می‌شوند، سر و ریخت تان مایه شرمساری است؟

🔸داشته‌های تان کم است؟ در سطح استانداردهای زندگی این دوره و زمانه نیست؟

🔸هرچه می‌گردید، آن یارِ دلخواه ، آن نیمه گمشده، آن محبوب نازنینی که هوش، ازسرتان ببرد و خوشبخت‌تان کند را پیدا نمی‌کنید؟

🔸از بچگی با شعار  «تو شگفت انگیزی» و   «اگه نباشی کار دنیا لَنگ میمونه» یا  «دنیا دیگه مثل تو نداره» بزرگ شده‌اید و حالا این حقیقتِ دردناک که زیادی معمولی هستید و اتفاقا دنیا مثل شما و بهتر از شما خیلی زیاد دارد، خواب و خوراک برایتان نگذاشته؟ 

🔸عمرتان دارد برای کارهای بی ارزش و پیش پا افتاده تلف می‌شود، در حالیکه دیگران مشغول فیل هوا کردن هستند؟ 


✔️پس این کتاب برای شماست! 

🔹آلن دوباتن به شما نشان می‌دهد که  ترس از پایین بودن جایگاه و منزلت اجتماعی در دنیای مدرن چطور مثل خوره دارد روح آدمها را میجود.
او دستمان را می‌گیرد، از تاریخ عبورمان می‌دهد، و نشان‌مان می‌دهد این احساس عقب‌ماندگی و خودکم بینیِ عمیق از کجا می‌آید و ریشه در چه توهم هایی دارد.

▪️مثل همه کتابهای پرفروش، شونصدتا ترجمه ازش شده. با چندین عنوان مختلف. من نسخه‌ی نشر میلکان رو خوندم. بد نبود. ولی به نظرم نسخه نشر ققنوس بهتر باشه. 
        

1

هر چند می‌
          هر چند می‌توان مرور جامع‌تری برای این کتاب نوشت اما ترجیح می‌دهم به همین کفایت کنم: ای‌کاش جهان به اندازه چیزی که افراد دفتر راه‌حل به‌دست، توصیف می‌کنند زیبا و با ثبات و مسئله زندگی قابل‌حل بود.
کتاب بی‌فایده‌ای نیست، کشکولی از دلداری‌هاست.

در ادامه خلاصه‌ای از بخش اول کتاب که به شرح مشکل می‌پردازد را عینا از گزارش پیشرفتم ذکر می‌کنم. بخش دوم کتاب مروری جامع بر راه‌های ادعایی بود. تصویر این یادداشت هم به یکی از این راه‌حل‌ها پرداخته است.

به دلایلی که در این گزارش به صورت خلاصه عنوان شده ما همواره در معرض از دست دادن موقعیتمان هستیم و این مسئله به شدت ما را مضطرب می‌کند، زیرا همین موقعیت ساخته شده با دستاوردها تنها چیزی است که داریم، یا حداقل فکر می‌کنیم که داریم.

 علل ایجاد اضطراب موقعیت:

### فقدان عشق

سختی‌ای که همراه با احترام باشد یا حتی صرفا همراه با تحقیر نباشد را می‌توان برای مدتی طولانی تحمل کرد.

اینکه افرادی به جمع‌آوری پول فراتر از نیاز مادی می‌پردازند را می‌توان اینگونه توجیه کرد که ایشان برای احترام پول جمع می‌کنند. در واقع این تفکر به ما می‌گوید جایگاه مادی ما در جهان به ما می‌گوید چقدر لایق عشق هستیم و چقدر باید از خود راضی باشیم. 

### انتظارات

انقلاب صنعتی و سرمایه‌داری انتظار افراد از زندگی را افزایش داده‌اند. افراد خود را با سطوحی بسیار بالایی از رفاه مقایسه می‌کنند و در نتیجه از پس انتظارات خود برنیامده و مضطرب می‌شوند. در حالت افراطی می‌توان افرادی را متصور شد که علی‌رغم فقر مادی بخاطر انتظارات پایین از زندگی، از آن لذت فراوانی می‌برند.

### شایسته‌سالاری

پررنگ شدن نقش شایسته‌سالاری در داستان‌های ما از اجتماع و خودمان می‌تواند افزایش اضطراب فقر و فشار بر فقرا را توضیح دهد.

1. در یک نظام فئودالی اینطور گفته می‌شد سختی زندگی اشان، تمام طبقات دیگر به دهقانان وابسته‌اند
2. همچنین طبق آموزه‌های مسیحی، فقر افراد اتفاقی مستقل از جایگاه معنوی و ارزش انسانی ایشان بود.
3. طبق آموزه‌های مارکس، کارگر برتری اخلاقی دارد و سرمایه‌دار جانوری رذل است.

در برابر این داستان‌ها:

1. این ثروتمندان هستند که مفیدند و در آمد فقرا از آنان می‌رسد. رذیلت‌های ایشان به واسطه بازار به فضیلت بدل می‌شود. (ماندویل و اسمیت)
2. با لغو امتیازات موروثی و فراهم کردن آغازی مشابه به طور نسبی، نابرابری‌ها نشان‌دهنده شایستگی‌ها و حافظ شایسته‌سالاری هستند. رفته رفته ثروت حتی به نشانه لیاقتی برای زندگی ابدی هم بدل شد.
3. داروینیسم اجتماعی بیان کرد نه تنها صدقه لازم نیست بلکه مضر هم هست. در این دیدگاه فقرا اشتباهات طبیعت هستند و کمک به ایشان آسیب به نوع انسان است.

### اشرافی‌گری

وقتی وارد جامعه می‌شویم از محبت بی‌قید و شرط خبری نیست و سلسله مراتب قدرت، محبت مشروط را به ما آموزش می‌دهد که همان تعریف خودمان با چیزهایی بیرونی است.

اشراف مظهر اعلای تعریف خود با چیز‌های بیرونی هستند زیرا برتری آن‌ها هیچ ارتباطی به درون ندارد. آن‌ها  برای حفظ این برتری اقدام به خرید کالای لوکس می‌کنند؛ کالاهایی که با گذر بی‌فایدگی آن‌ها آشکار و آشکارتر می‌شود. (از مد افتادن)

### وابستگی

آدم‌ها برای پول کار می‌کنند و هیچ عاملی غیر از موفقیت متضمن نجات (پولدار شدن) ما نیست و به دلایل زیر موفقیت به شدت به شانس وابسته است:

1. استعدادهای ما پایدار نیستند
2. شانس فردی در رسیدن به موفقیت
3. کارفرما: اشاره به رقابت میان کارگران درون بنگاه
4. سوددهی کارفرما: رقابت میان محصولات در بازار
5. اقتصاد جهانی: اشاره به رقابت بین بنگاه‌ها در بازار

به صورت بنیادین بین دو منطق عشق (میل کارگر به دوست داشته شدن) و سود (میل بنگاه به بقا و حداکثرسازی سود) در بنگاه تقابل وجود دارد و کارگر می‌داند که در اوضاع نابه‌سامان اقتصادی، عشق هرگز به سود برتری نخواهد یافت

می‌توان جهانی را تصور کرد که انسان برای بر طرف کردن نیازهای دیگران کار کند و نه سود. (می‌توان؟)
        

2

          از اون کتاب‌هایی بود که دو سه سالی تو کتاب‌خونه مونده بود تا زمان خوندنش برسه؛ یعنی وقتی که خودم هم دغدغه‌ی «اضطراب منزلت» رو پیدا کرده‌م! منظور از اضطراب منزلت نگرانی ما نسبت به جایگاه اجتماعی‌مون در جوامعیه که توشون یک‌سری استانداردها برای موفقیت و شکست تعریف شده. کتاب دید کامل و همه‌جانبه‌ای درباره‌ی ریشه‌های این موضوع به خواننده می‌ده تا بهش نشون بده خیلی از قواعد و استانداردهایی که تا الان پذیرفتیم و مطابق اونها فکر و عمل می‌کنیم اونقدری هم که به نظر میان طبیعی یا غیرقابل تغییر نیستن.
در ادامه، راهکارهایی رو بیان می‌کنه که آدم‌ها و گروه‌های مختلف در طول تاریخ برای این دغدغه در پیش گرفته‌ن. این راهکارها معیارهای متفاوتی برای طبقه‌بندی آدما دارن و قرار نیست اضطراب منزلت رو کاملا محو کنن، اما نکته اینجاست که ما آگاهانه انتخاب کنیم طبق چه معیارها و ارزش‌هایی می‌خوایم دغدغه‌ی جایگاه‌مون در اجتماع رو داشته باشیم.
من کتاب رو دوست داشتم و احتمالا بعدا باز هم بهش برگردم.
        

22

          علی‌رغم اینکه من این کتاب رو بسیار دوست داشتم، یک بار برای همیشه باید قبول کنم من آدم یادگیری بسیار زیاد از کتاب‌ها نیستم. چون هم حافظه ضعیفی دارم و هم خیلی طول می‌کشه تا این مطالب خونده شده در رفتار و عقایدم منعکس بشه.
موضوع دیگه هم اینکه ترجیح می‌دادم کتاب با همون روندی که شروع می‌کنه بیش‌تر ادامه پیدا کنه و علاوه بر بحث‌ تفاوت جایگاه اقتصادی افراد توی جامعه (که بخش دوم کتاب بیش‌تر به این موضوع می‌پردازه)، به همون بحث اضطراب ناشی از طلب عشق از جهان و تفکر درباره نگاهی که دیگران به ما دارند بیش‌تر بپردازه. اینکه ما درباره ارزش خودمون دچار تردیدیم و از نگاه بقیه به این ارزش و هویت خودمان امتیاز می‌دهیم، یا این مسئله که تا اندازه‌ای که بیش‌تر دوست داشته شویم و مورد احترام دیگران قرار بگیریم احساس خوشبختی می‌کنیم و باید با افراد هم‌رده‌مان دارای امتیازات برابر باشیم تا احساس رضایت کنیم و اضطراب وجود ما رو فرا نگیره. 
اما به هر حال چون در این برهه‌ی زمانی از زندگی شدیدا دچار این احساسات ضد و نقیض هستم درباره خودم، کتاب خوبی بود برای خوندن و بیش‌تر فکر کردن به شرایطم.
        

6