یادداشت مونا نظری
1403/9/5
💢 پدران پدربزرگهای ما که به دخترانشان اجازه باسواد شدن نمیدانند، در ازدواج برایشان حق انتخاب قائل نبودند و جز برای زاد و ولد و خدمت به مردان، آنها را لایق کار دیگری نمیدانستند، نه شاخ و دم داشتند و نه دشمن دخترهای شان بودند. اتفاقا خیلی هم آنها را دوست داشتند و چیزی جز خوشبختی شان نمیخواستند. پس چرا حالا و از این فاصله زمانی رفتارشان اینقدر ظالمانه و تبعیض آمیز به نظر میرسد؟ چون تصوری که از زن داشتند منجر به بروز رفتارهایی غیر از این نمیشد. آنها واقعا بر این اعتقاد بودند که جنس زن برای خدمت به مرد و زاییدن آفریده شده و حتی توانایی فکر کردن به چیزی جز این امور را ندارد. 💢 سفیدپوستانی که تا کمتر از دویست سال پیش، سیاهپوستها را به بردگی میگرفتند، بهشان گرسنگی میدادند یا زیر شلاق و شکنجه سیاه و کبودشان میکردند چطور؟ جانی و حیوان صفت بودند؟ نه! اتفاقا خیلی هایشان اهل کلیسا رفتن، کار خیر و اعانه دادن برای نیازمندان بودند. مشکل از کجا بود؟ از باور عمیقی که میگفت سیاهها نوع خاصی از حیوانات هستند که خداوند آنها را برای خدمت به سفیدها آفریده. آنها لایق نوع دیگری از زندگی نیستند و حتی توانش را ندارند. 💢حالا شما بگویید. اگر ما حیوانات را در بدو تولد از آغوش طبیعت و مادرانشان جدا میکنیم تا در خانه مان حیوان خانگی داشته باشیم، اگر باغ وحش و سیرک میسازیم و حیوانات را با زور وادار میکنیم جور متفاوتی از طبیعت واقعیشان زندگی کنند تا ما سرگرم شویم، ظالم و ددمنش ایم، یا مشکل از تصورمان است؟ شاید ما هم باور داریم حیوانات احساس ندارند، حق حیات ندارند و در تسخیر ما هستند تا هرجور دوست داریم از وجودشان استفاده کنیم. 💢 «ایوان منحصر بهفرد» رمان منحصر به فرد و متفاوت نوجوان است که از زبان یک گوریل سیرک روایت میشود. داستانی که میتواند روزنهای برای درک جهان پنهان حیوانات باشد. 💢 کسی چه میداند؟ شاید رمانهایی از این دست مثل «کلبه عمو تام» که نگاه جامعه را نسبت به حقوق سیاهپوستان تغییر داد، یادمان بیاورد دنیا فقط برای ما آدمها نیست و باید جهان را برای حیوانات امن تر و خوشایندتر کنیم. فقط حیف که حیوانات زبان و توان اعتراض ندارند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.