یادداشتهای احمد بابائی (47) احمد بابائی 1403/1/2 تاریخ فشردهی اتحاد شوروی شیلا فیتس پاتریک 4.2 3 «کسی که افسوس مرگ اتحاد شوروی را نمیخورد، قلب ندارد و کسی که به بازگشت آن امید بسته است، مغز ندارد»* 📌اتحاد جماهیر شوروی را حاصل انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میدانند. حکومتی که خود را محقق کنندهی وعدهی مارکس میدانست که: سرمایهداری سرانجام فروخواهد پاشید و سوسیالیسم جای آن را خواهد گرفت. اما آنچه نهایتاً فرو پاشید، شوروی بود نه سرمایهداری. 🔸️کتاب «تاریخ فشردهی اتحاد شوروی» در پی ریشه یابی انقلاب ۱۹۱۷ نیست. همانطور که داعیهی بررسی علل سقوط شوروی را هم ندارد. نویسنده از ابتدا هدف خود را آشنایی کلی با یکی از مهمترین حکومت های تاریخ معرفی میکند؛ کاری که کاملاً از پس آن بر آمده. ▫️پیدا کردن درکی نزدیک به حقیقت درباره اتحاد جماهیر شوروی چیزی شبیه به غیرممکن است. از ابتدای انقلاب اکتبر تا همین امروز، غرب با سوءظنی مرضگونه نسبت به روس ها عمل کرده است. رسانه هایش بیست و چهار ساعته هر گونه انگ اخلاقی و عملی که هست برای روس ها (به ویژه از نوع کمونیستشان) درنظر گرفته و میگیرند. قدرت پروپاگاندای غرب و بعد گرایش حکومت پهلوی به بلوک غرب و ترس مرضگونه آن از چپ ها (همانند دوستان غربیاش) به ریشهدار شدن این نگاه متعصبانه و منفی نسبت به شوروی در ایران دامن زد. اگر بعدتر در دوره جمهوری اسلامی بودند کسانی که از ریز و درشت غرب جانب داری کنند، شوروی اینبار هم شانسی نداشت. 🔹️«امر بین الاَمرَین» هرگز راجع به شوروی صادق نبود. این کتاب اما تلاش کرده تا در کنار این پیشفرض که جماهیر شوروی تمامیتخواه (totalitarian) بود و تمامیتخواهی بد است، این را مطرح میکند که چه بسا این حکومت آن شر مطلقی که در دورهی جنگ سرد تصویر میشد نباشد. ▪️نویسنده طی هفت بخش و یک پسگفتار، شِمایی کلی و جدید از شوروی و پساشوروی ارائه میکند. کتاب اصلاً ویکیپدیایی نیست (برخلاف مجموعه تاریخ جهان نشر ققنوس!). آمارها، منابع و بعضا تحلیل های کتاب، آنرا به منبعی جالب توجه تبدیل کرده است. و خلاصه اینکه: مگر چیز کمی است که کتابی پیدا شود راجع به اتحاد جماهیر شوروی و نگاهش سیاه یا سفید مطلق نباشد؟ *نقل از ولادیمیر پوتین 13 56 احمد بابائی 1402/12/26 مرغابی وحشی هنریک ایبسن 3.8 10 «از یک آدم معمولی دروغ زندگیش رو بگیر، اونوقت خوشبختی یکدفعه تو وجودش میشکنه» 📌پیشتر با خواندن «عروسک خانه» قانع شدم که یک نمایشنامه میتواند چفت و بست یک رمان را داشته باشد. اینبار با «مرغابی وحشی» متوجه شدم که چه بسا نمایشنامه میتواند این کار را راحتتر و با لکنت و اضافهگویی کمتر، به نحو احسن انجام دهد. 🔹️شخصیت پردازی عالی و نشان دادن ریشه های هر شخصیت از هنر های کم بدیل ایبسن است. ایبسن اعتقادی به تیپ ندارد؛از کوچکترین تا بزرگترین فرد داستانش را عمق میدهد. ▫️تم اصلی و مشترک این دو اثر به نظرم مفهوم دروغ و راز است. دروغی که میشود زیربنای یک خوشبختی دروغین. افشای آن مثل هم زدن حوض است. حوضی که هر ناظر خارجی به زلال بودنش غبطه میخورد اما با رو آمدن درونیات کثیفش حیرت میکند. تمام این بنای خوشبختی به تلنگری بند است. 🔸️تاختن پر حرارت ایبسن به اخلاقگرایی و ایدهآل های اخلاقی این را نشان میدهد که رئیسِ عزیز ضمن آگاهی از لجنآلود بودن زندگی عامه و پوچ بودن خوشبختی آنها، معتقد است درمان میسّر نیست. در واقع کار را گذشته از حد میداند. هر تلاشی برای درمان مرض، به پاره شدن همین یک تار مو میانجامد. نگاهی تلخ اما تأمل برانگیز... ▪️نکته اینجاست که رئیس همه اینها را میگوید و نمیگوید. بر عکس بعضی هنرمندان به اصطلاح متعهّد! ایبسن داستانش را میگوید بی هیچ شعار زمختی.داستان گفتن را بلد است و آن را ابزارِ صرف نمیداند. همین هم باعث میشود شما از داستان لذت ببرید و مفهمومش به عمق جانتان بنشیند. پ.ن :اجرای صوتی کتاب عالی و بینقص بود. واقعاً لذّت بردم. 8 35 احمد بابائی 1402/11/6 جنگ و صلح جلد 4 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.7 8 «انسان برای خوشبختبودن خلق شده است و اسباب خوشبختی در وجود او و در ارضای طبیعی احتیاجات انسانی او نهفته است و علت بدبختی انسانها نه کمبود بلکه فراوانی است.» ⁉️فیلسوف یا رماننویس؟! 📌پایانِ حمله به مسکو و عقبنشینی مفتضحانه ناپلئون و بعدتر پایان حکومتش، کلانروایت های این جلد نهایی هستند. 🔹️در یادداشت هایی که برای سه جلد پیشین این کتاب نوشتم به اندازه کافی هنر داستانگویی و چیرهدستی جناب تالستوی را خاطرنشان کردم و از این بابت دِین خود را پرداختم. اما وَجه دیگر تالستوی که کمتر اشارهای به آن میشود و شخصاً هم در آن یادداشتها به آن کملطفی کردم، حکمت این مرد است. ◽️تالستوی از جلد سوم کتاب شروع به فلسفه پردازی کرد و گهگاه جلوی دوربین آمد و شروع به ادای مونولوگ های اندیشمندانه کرد. آن مونولوگ ها لابهلای داستان گفته شدند و شخصیت ها را عمیقتر ترسیم کردند. اما اینبار آقای تالستوی به این سخنرانی های نسبتاً کوتاه قانع نبود و بعد از بستن پرونده شخصیت ها، به طور مفصل و در بخشی جداگانه در طی ۴۷ صفحه فلسفهٔ خود را ارائه کرد. 🔸️کلمه فلسفه البته بسیار وسیع است و طبعاً حتی تالستوی که چیرهدستترينِ نویسندگان است میداند که در ۴۷ صفحه نمیتواند این هدف را میسر کند. این جستار کوتاه ضمیمه میشود به هرآنچه ۴ جلد داستان در پی آن بود و آن پاسخی به این پرسش بود: "جنگ ها چگونه رخ میدهند و چه کسانی آنها را پیش میبرند؟'' این جستار به راحتی قابلیت چاپ جداگانه و نقد و بررسی های مفصل دارد که این را به اهلش میسپارم. ◾️اما یک سوال در نهایت برای مخاطب حرفهای رمان پیش میآید: آیا جنگ و صلح به راستی یک رمان عظیم است؟ یا حماسهای مدرن؛ فرزند ایلیاد و شاهنامه در عصر صنعتی؟ پاسخ همان است که تالستوی گفت: این نوعی داستانگویی متفاوتِ روسی است که از زندگی متفاوت روسها نشأت گرفته است. 💠این بود تجربه خواندن رقیب سرسخت جنایت و مکافات برای من. نتیجه نبرد را به بعد از بازخوانی داستان راسکولنیکف موکول میکنم:) 2 53 احمد بابائی 1402/10/26 سیاوش خوانی بهرام بیضایی 4.7 5 «بدْ ندانستن است و هر کسی در وی کوشند. آری، در نادرست را درست به نگر آوردن. بد دورویی است!» 📌سیاوش (سیاوَخْش) را کمتر کسی است که نشناسد. آشنایی ها اما متفاوت هستند. برخی با تک درسِ ابتری از سال آخر دبیرستان نامش را شنیدند. برخی داستانش را با صدای گرم نقالی در گوشهای از ایران شنیدند.کمتر کسانی با خواندن شاهنامه و بیشتر کسانی با نام کتاب مشهور خانم سیمین دانشور با او آشنا شدند؛ سووشون! 🔸سووشون یعنی سوگ سیاوش. اما مگر سیاوش که بوده که سوگواریاش در طی تاریخ ایران به یکی از رسوم مردم این کشور تبدیل شده است؟ سیاوش پسر کیکاووس است. همان کیکاووسی که رستم برای نجات جانش از هفت خان گذشت. و البته دردسر هایش تمام نشد. اما کاووس شاه بود. شاه ایران بود و پسرش سیاوش شاهزاده و جانشینش. از همان ابتدا پرورش او را رستمِ زال بر عهده گرفت. اما اینها و مابقی داستان را فردوسی هزار سال پیش گفته و خیلی بهتر از این حقیر هم گفته است. آنچه گفتنی است اهمیت سیاوش است.اهمیت سیاوش در مظلوم و در عین حال قهرمان بودنش است، در نگاهی است که به بشر دارد: برادرانی در هم آویخته که به ناحق و با حماقت در حال کشتن کسان خود هستند. سیاوش را همین تمایزش در جهانبینی خاص و البته مهم میکند. و اما بیضایی... 🔹بیضایی هم بهتر از من و شما میداند که مردی بود هزار سال پیش که این داستان کهن را به نظم درآورده. او میتوانست مثل خیلی ها با ساده کردن و به نثر درآوردن داستان تحسین هایی بشنود اما نخواست. نخواست که از روی دست آن دهقانِ طوسزاد بنویسد. پس چه کرد؟ بیضایی چند عنصر را برای فیلمنامه محشرش ترکیب کرده است: اول از همه داستان سیاوش و بعد دو داستان بعدی (کین سیاوش و فَرودِ سیاوش) را از شاهنامه خواند. سپس دوربینش را به روستایی در ایران برد. روستایی که هرساله در آن داستان سیاوش را اجرا میکنند. روستایی که نماینده ایران و توران نیز هست؛ رودخانهای مانند جیحون این روستا را به دو قسمت تقسیم کرده که بر هر طرفش خانی حاکم است. سووشون این دو خان و مردم دو طرف رود را دور هم جمع میکند. علاو بر اینها ریشه این اسطوره و تاثیرش را هم در خلال داستان ترسیم میکند. داستان سیاوش شاهنامه در جاهایی خلأ دارد و این خلأها گاه شک الحاق برمیانگیزند. اما بیضایی با هنرمندی و استفاده از دو داستان بعد شاهنامه، این ضعف ها را به قوت تبدیل کرده است. تسلط او بر شاهنامه در حدی هست که اصطلاح جهانِ جهان(یعنی دنیای جهنده) که فردوسی در داستان فَرود از آن استفاده کرده را در جملهای به کار ببندد و این از این دست کار ها به کرّات انجام داده است. ◾البته نقدهایی هم بر سیاوشخوانی وارد است، از جمله افزودن ویژگی ها و کارکرد های مسیح به عنوان اسطوره (مثل شستن گناهان امت به واسطهی قربانی شدنش) به سیاوش که البته در شاهنامه وجود ندارد. ◽پایان سیاوش پایان فرد نیست؛ پایان آرمانی است بزرگ. پایان آرمان صلح جهانی است. پایان برادری ملت هاست. پایان امید به سر آمدن برادرکشی. به همین دلیل است که ایرانیان بر او میگریستند؛ آنها بر روضهی مرگ انسانیت و برادری میگریستند. و انسان امروزی نیز میبیند تیر هایی را که بر جنازه این آرمان مینشیند. 1 23 احمد بابائی 1402/9/16 جنگ و صلح جلد 3 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 9 «جنگ ناز و نوازش و مبادلهٔ تمجید و تعارف نیست، بلکه پلیدترین و زشتترین کارهاست. باید این را دانست و جنگبازی را کنار گذاشت.» یک ماه طول کشید تا بتوانم خودم را راضی به نوشتن این یادداشت کنم. شده بود باری بر ذهنم این کار عقب افتاده؛ و البته این فاصله زمانی قضاوتم نسبت به جلد سوم کتاب را خالصتر کرد. نکات این جلد کمی بیشتر است و طبعاً یادداشت کمی بلندتر:) 📌این جلد گُلِ مجموعه است. فتح و آتش سوزی معروف مسکو اینجا به تصویر کشیده میشود؛ تصویری ظریف و پرجزئیاتْ طوری که هرگز بوی چوب سوختهای که شهر را دربر گرفته از یاد نخواهید برد. 🔹احتمالاً زیاد خوانده و شنیدهاید که در« جنگ و صلحْ» تالستوی بسیار سخنرانی کرده و مونولوگ های فلسفیاش آزاردهنده است. از ابتدای جلد اول منتظر بودم تا آقای کارگردان جلوی دوربین بیاید و هیچکاک وار با مخاطبش رو در رو سخن بگوید؛ این اتفاق اینجا از ابتدای جلد سوم رخ میدهد. این پیرمرد شیرین سخن در حالی که دستش با ریش بلندش بازی میکند شروع به حلاجی مسأله ای مهم میکند:« اراده چه کسی/کسانی جنگ را پیش میبرد؟» ما هم همراه او میشویم و مرحله به مرحله با رفت و برگشت دوربین از داستان پیش حکیم پیر برمیگردیم و حل مسأله را تماشا میکنیم. تالستوی با روایت داستانش یک جمله را برا ما اثبات میکند:«جنگ را نیرویی معین میکند که درک آن در حدّ مشاعر ما نیست، نیرویی که روحیهٔ افراد نامیده میشود.» تالستوی قهرمان داستانش را انتخاب کرده: مردم. همان سیاهی لشکر تاریخ. ▫️ناپلئون، الکساندر( امپراتور روسیه)، کوتوزف و دیگر فرماندهان جنگ فقط با موج اراده مردم و بالاتر از آن، با ارادهی تقدیر عمل میکنند. تالستوی اراده شخصی را نفی نمیکند بلکه از مقام خدشهناپذیرش به زیر میکشد. اراده مطلق فرد را نفی میکند. 🔸تالستوی به بهترین نحو از شکست روسیه در نبرد بارادینو و تسلیم مسکو( مادر روسیه) حماسه میسازد؛ بسیار بهتر از نبرد آسترلیز. مسکو که تا پیش از این صرفاً به عنوان یک شهر شناخته میشد اینبار قلب ملت روس است، شهری که خود تبدیل به شخصیت محوری این جلد میشود. در این جلد آرزویی دیگر از جلد اول را پاسخ داده میشود: همنشینی و نزدیک شدن به ناپلئون. ▪️این جلد یک جمله دیگر هم به عنوان یکی از اصلیترین خط روایت هایش دارد:«عفو کن و لذت گذشت را دریاب!» متأسفانه توضیح بیشتر راجع به این خط داستانی باعث افشای یکی از اصلیترین و تأثیرگذارترین بخش های داستان میشود. با حسرت بیشتر نوشتن و حسرت گفتگو با یک گروه راجعبه این شاهکار یادداشت را تمام میکنم:/ 1 40 احمد بابائی 1402/8/9 همسایه ها احمد محمود 4.2 63 📌همسایهها روایتی است تماماً ایرانی؛ ایرانی ترین رمانی که تا این لحظه خواندهام. 🔹 اهواز احمد محمود زنده است. کارون یکی از شخصیت های اصلی داستانش است، نمایانگر حال شهر و مردمش. محمود راوی طبقات پایین جامعه است. راوی کوچههای خاکی، راوی فقر، راوی بیکاری و در عین حال راوی شرافت. فرق اساسی محمود با عمده راویان فقر همین است. محمود میفهمد که میشود فقیر را شرافتمند تصویر کرد. میشود همپایه فقرا شد و روایتشان را شنید نه اینکه همیشه از بالا و همچون سوژهای ناشناخته و چه بسا ترسناک و فهمناشدنی پرداخته شوند. این فقط از کسی برمیآید که فقر را زیسته باشد. محمود فقر را زیسته و نخواسته از آن پلهای بسازد برای بالاتر رفتن. نخواسته با استهزاء فقرا سری تو سرها درآورد؛ کاری که البته خیلی ها کردند. ▫️زبان و لحن محمود تند است. تند به هر دو معنا؛ هم صریح است هم سریع. جملاتش کوتاه هستند و همین هم باعث بالا رفتن ضرباهنگ داستان میشود. مخاطب هم پابهپای متن سرعت خواندش زیاد میشود و تا به خودش میآید میبیند حسرتی بر دلش مانده که ای کاش این ضیافت بیشتر طول میکشید. 🔸تاریخ خواندن واجب است و هیچ چیز جایگزین آن نمیشود. خواندن همسایهها برای فهم اواخر دهه ۲۰ تا اوایل دهه ۳۰ کفایت نمیکند اما مکملی مفید است برای کتب تاریخی. اگر در کتب تاریخی افراد کوچک اهمیتی ندارند در رمان های تاریخی همین افراد کوچک وقایع بزرگ را میسازند. با رمان تاریخی به عمق یک واقعه تاریخی میرویم؛ از جزء به کل میرسیم. با همسایهها عزم جزم مردم خوزستان در ملّی شدن صنعت نفت را میبینیم، مردمانی که روی نفت میخوابند و نفعی از نفت نمیبرند. ▪️برای هر نگرش و مسلکی هم نمونهای مثبت و هم منفی در داستانش میآورد: مذهبیونی که مذهب را سطحی میفهمند در کنار کسانی که اخلاق به عمق وجودشان رسوخ کرده. چپ هایی که هدفشان نوکری شوروی است در کنار آنهایی که غم نان و عدالت دارند. حتی نگهبان زندانی که نماینده تمام و کمال شر است در کنار نگهبانی که هنوز رنگی از انسانیت دارد. 🔚همسایهها رئالیستیترین رمان ایرانی است که خواندهام و شیفته قلم خالقش شدم. شیفته خالد که خود محمود است، شیفته کارونی که صدای مردم جنوب است و شیفته مردم جنوب. 6 53 احمد بابائی 1402/7/30 خشم و هیاهو ویلیام فاکنر 3.8 38 «میدان نبرد تنها بلاهت و نومیدی بشر را به رخاش میکشاند و پیروزیْ خیال باطل فیلسوفها و احمقها است.» 📌یادداشتم طولانی است چون دو بخش دارد، یکی راجع به داستان و دیگری راجع به این نسخه ترجمهی افتضاح! (۱ 🔸خشم و هیاهو کتاب آسانی نیست. فاکنر تمام تلاشش را برای سخت کردن کتاب به کار گرفته است. انگار کتابی نوشته تا اثبات کند میتواند سختترین رمان ادبیات_ یا لااقل ادبیات انگلیسی_ را بنویسد. موضوع داستان یا موقعیت آن ابداً پیچیده نیست بلکه تکنیک روایی آن غامض و نوآورانه است. داستان در چهار بخش روایت میشود که از سختترین به آسانترین میرسد: بخش اول را از درون ذهن یک معلول ذهنی دنبال میکنیم؛ بنجامین کامپسون. بخش دوم از درون ذهن پسر بزرگ خانواده یعنی کوئنتین کامپسون روایت میشود. بخش سوم از زبان جیسون کامپسون و بخش آخر را دانای کل با تمرکز بر دیلسی_ آشپز سیاهپوست و به نوعی همهکاره عمارت کامپسون_ دنبال میکند. 🔹همانطور که در خلاصه های کتاب آمده داستان خشم و هیاهو راجع به زوال خانواده کامپسون است؛ خانوادهای اشرافی ساکن جنوب آمریکا. جنوب آمریکا تِمی ثابت و کلیشهای دارد: نژادپرستی. فاکنر به عنوان یک متولد جنوب از این کلیشه آگاه است و در داستانش این کلیشه را با بداعت در روایت، بازآفرینی میکند. خشم و هیاهو داستان زوال اشرافیت سفیدپوستان جنوب است. حکایت مجازات سفیدپوستان بخاطر سالها جنایت آنها در حق سیاهپوستان. سیاهپوستانی که داستان نشان میدهد بدون آنها چرخ اقتصاد و زندگی اشراف از چرخش باز میایستد. (۲ ▪️خشم و هیاهو را باید دوباره و شاید سهباره خواند تا به عمقش رسید. به خصوص برای ما که از زبان دیگری سراغش میرویم؛ آن هم با این ترجمه های ناقص و حتی افتضاح! آقای شعلهور در مقدمه گفتهاند که چند پاراگراف را حذف کردهاند چون معنای آن را نمیدانستند! بعد میگویند بیش از یک بار ترجمهاش کردهاند که ای کاش اصلاً سراغ این متن نمیرفتند. اشتباهات ترجمه گاهی بسیار واضح و مضحک هستند مثل اینکه Jason را جاسن خواندند یا با فهم غلط از جمله بندی ها، فهم کتاب را سختتر از آنچه هست کردند. ترجمه آقای حسینی را پیشتر تورق کردم و با شناختی که از انتخاب سختترین کلمه ها از ایشان دارم خیلی به ترجمه ایشان هم امیدی نمیبندم. ▫️انتشارات نگاه باز هم توانست در رقابت با خودش رکورد بدترین و اعصاب خردکنترین حروفچینی را بزند. کتاب به قدری بد ویراستاری شده که با خواندن هر صفحه کتاب درودی نثار ناشر و ویراستار کردن ناگزیر است. 🔺امتیاز دادن به داستان را به بعد از خواندن مجددش حواله میکنم اما امتیاز این ترجمه و این ویراستاری زیر صفر است. خلاصه امر اینکه خشم و هیاهو سخت، مهم و خواندنی است اما نه با این ترجمه! و البته بهتر است در خواندن این کتاب عجله نکنید. پ.ن۱: از روی کتاب دو فیلم در سالهای ۱۹۵۹ و ۲۰۱۴ ساخته شده است.تماشای دومی که جیمز فرانکو ساخته و نقش بنجی را هم بازی کرده است، برای درک بهتر داستان مفید است. پ.ن۲: بعد از خواندن این کتاب ارج و قرب سمفونی مردگان برایم بسیار کم شد؛ در حد نسخهای نسبتاً ایرانی و متوسط از خشم و هیاهو. 13 40 احمد بابائی 1402/7/27 کارنامه ی اردشیر بابکان از متن پهلوی قاسم هاشمی نژاد 4.4 4 «یاد آر از ستمگاری ضحّاکِ تازی و افراسیابِ تور و سکندرِ رومی که یزدان که دیگر از ایشان خرسند نبود، با آنهمه فرّ و ارج، چگونه تباه کردشان و خوار که جهان آشناست.» 📌بعد از مأنوس شدن با آلام ایّوب، نثر و قلم مرحوم هاشمینژاد شیفتهام کرد و کارنامه اردشیر بابکان آن تجربه شیرین را زنده کرد. 🔸اردشیر بابکان را پایهگذار سلسله شاهنشاهی ساسانی میدانند. «کارنامه اردشیر بابکان» متنی است که سرگذشت اردشیر بابکان را از پدرش شروع میکند و با مطلع شدن او از داشتن نوهای به نام اورمزد و خیالآسودگی او از آینده ایران و البته تاج و تختش به پایان میرسد. ▪️«کارنامه اردشیر بابکان» یادگاری است با قدمت بیش از هزار و چهارصد سال، به جامانده از عصر ایران باستان. جزو اندک متونی که از فرهنگ پیش از اسلام ایران به جا مانده است. اما اهمیت کتاب فقط در طول قدمتش خلاصه نمیشود. اهمیتش در داستان گویی آن است. به «کارنامه» از لحاظ تاریخی شک و شبهه وارد است اما از لحاظ فن داستان گویی خُردهای نمیتوان بر آن وارد کرد. 🔹مرحوم هاشمینژاد به عنوان یک نویسنده معاصر به سراغ این متن کهن رفته است برای یادگیری و آموزش داستاننویسی. زبان کتاب پهلوی بوده است که ایشان به فارسی دری ترجمه کردند تا کمی از اصالت متن را بازیابی کنند. مقدمه ایشان برای فهم بهتر کتاب بسیار کمککننده است. ▫️کارنامه اردشیر بابکان حقیقتاً متنی است مغفول و کمتر شناختهشده بین ما. اثری که خواندش لااقل برای نویسندگان امروز ایران واجب است. 7 32 احمد بابائی 1402/6/25 سونات کرویتسر و چند داستان دیگر لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.3 7 «آنچه من میدانم مردم حالا حالا نخواهند دانست. آنها بهزودی خواهند دانست که در خورشید و ستارگان چه مقدار آهن و چه فلزاتی وجود دارد. اما آنچه پرده از خوکصفتی ما بردارد، نه... دریافتن آن مشکل است. خیلی مشکل!» 📌همین ابتدای یادداشت به دلیل طولانی بودنش عذر میخواهم، چون در واقع باید برای دو رمان یادداشت بنویسم. این کتاب مجموعهای مشتمل بر ۶ رمان کوتاه مثال زدنی از عالیجناب تالستوی است. این شش داستان به ترتیب: «سعادت زناشویی»، «مرگ ایوان ایلیچ»، «سونات کرویتسر»، «ارباب و بنده»، «پدر سرگی» و «داستان یک کوپن جعلی» هستند. از بین این داستان ها فقط «سونات کرویتسر» و «داستان کوپن جعلی» پیشتر جداگانه چاپ نشدهاند. واقعاً نمیدانم به چه دلیل و تشخیصی این دو داستان _که قطعاً از برخی داستان های دیگر تالستوی مثلاً «ارباب و بنده» قویتر هستند_ توفیق چاپ انفرادی نداشتند. این نقد و خرده بر نشر چشمه و بعد آقای حبیبی، تنها نقدی است که بر کتاب وارد است. به طبع من هم به این دو داستان مغفول مانده تالستوی میپردازم. 📕۱-«سونات کرویتسر» همیشه در بین آثار نویسندگان بعضی آثار از جهت شناخت فلسفه و نظریات نویسنده مهمتر و کارگشا تر شناخته میشوند. سونات کرویتسر مطمئناً در این دسته قرار میگیرد. این داستان در کنار «مرگ ایوان ایلیچ»، «اعتراف» و «پدر سرگی» میتواند بنمایه افکار تالستوی در مورد خدا، مرگ، معنای زندگی، خیر و شر، مسیحیت، کلیسا و زناشویی را به اختصار نشان دهد. صد البته که این به معنای تکرار سخن در مثلاً «جنگ و صلح» نیست. اگر تالستوی در «سونات» نقدش بر کالا انگاری زن و روابط عاشقانه باسمهای را طرح میکند در «جنگ و صلح» تفصیلش میدهد. سخن کوتاه این که «سونات کرویتسر» همانند مرگ ایوان ایلیچ با مشخص شدن پایان داستان از ابتدای آن، دست مخاطب را میگیرد و به دنبال علل وقوع واقعه میبرد. نکته نهایی اینکه تالستوی از تجربیات تلخ زناشویی خود در نوشتن داستان استفاده کرده است. (راجع به این داستان حرف و نکته بسیار است...) 📗۲- «داستان یک کوپن جعلی» ایده داستان در یک کلام همان اثر پروانهای اعمال ماست. چگونه جعل یک کوپن و اضافه کردن عدد یک کنار دو، منجر به قتلها و سرقتهای زنجیرهای میشود. از لحاظ تعداد شخصیت شاید تنها اثری که با این داستان رقابت کند «جنگ و صلح» است! تالستوی در صد صفحه هم کلیسا، هم سیستم قضایی و هم انسانهایی که جرم کوچکشان را بیاثر میدانند، له و لورده میکند و در پایانْ سلسله اتفاقاتی که بهوجود آمده را به نقطه مبدأ برمیگرداند و داستانش را به نحو احسن ختم میکند. 📎به راستی که تالستوی لایق تمام تحسین و تمجیدهایی که از او به عمل آمده و چه بسا بیشتر از آنها هم هست. 2 49 احمد بابائی 1402/6/12 جنگ و صلح لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.7 10 «وقتی که سراسر زندگیت در برابر ابدیت لحظهای بیش نیست چه جای آن است که خود را عذاب دهی؟» 📌جلد اول «جنگ و صلح» با نبر آسترلیز به پایان رسید و تصویر پایانی کتاب پرترهای از ناپلئون بود که با تصور بخش زیادی از جوانان نواندیش روس متفاوت بود. مردی که برخلاف تصور پرنس آندرهی(نماینده قشر اشراف جوان و اصلاحطلب) هیچ ابایی از کشتار و خونریزی نداشت و از دیدن کشتهشدگان جنگ پریشان نشد. جلد دوم اما با صلح شروع میشود و با زمزمه جنگی قریب به پایان میرسد. 🔸اگر سایه جنگ در جلد اول از همان شروع داستان محسوس بود، اینجا در جلد دوم دوره هفت ساله صلح شروع میشود و داستان هایی حول آن شکست و این صلح درمیگیرد. داستان هایی که به عمیقتر شدن شخصیت های اصلی کمک به سزایی میکند. ▫️ جذابترین بخش این جلد، آن جایی است که پرنس نیکلای رستف_که از سوارهنظام ارتش روسیه و عاشقان تزار است_ طی عقد پیمان تیلسیت از دیدن اینکه ناپلئون اکنون همپایه تزار شده و تزار به رغم همه آن شعار ها و خون های ریخته شده با او گرم گرفته، دچار یاس و تردید میشود. این البته سرنوشت بیشتر رزمندگان جنگ های تاریخ بعد از اتمام جنگ است. اوج هنر تالستوی در این است که ابتدا وضعیت اسفناک بیمارستان ها و مجروحین جنگ را به تصویر میکشد و سپس بزم الکساندر با ناپلئون را به عنوان بیاعتنایی آشکار حاکمین به شعار های پیشین پیش چشم میآورد. شعار هایی که بهایشان را مردم عادی پرداختهاند. ♨️یک جذابیت دیگر این جلد روایت دقیق و بدیع آن از لژ های فراماسونری است. 🔹تنها خردهای که میتوان از این جلد گرفت سرنوشت پرنس آندرهی بعد از پایان جلد اول بود که میشد از آن برای ترسیم دقیقتر فرانسه و شخص ناپلئون استفاده کرد ولی تالستوی تمام تمرکزش بر روسیه است و قصدی برای روایت آنطرف میدان ندارد. البته این خردهگیریها در برابر اثری به عظمت «جنگ و صلح» همچون ایراد های بنی اسرائیلی به نظر میرسد:) ▪️الحق که خواندن این کتاب شیرینترین تجربه کتابخوانیام تا به امروز بوده است. این کامل شدن مروری داستان و تعیین سرنوشت شخصیتها بسیار لذت بخش است.انگار هنگام خلق «شام آخر» داوینچی تمام وقت کنار دستش نشستهای و در جزئیات خلقش سهیم شدهای. پایان جلد دوم. پیش به سوی جلد سوم و حمله عظیم و معروف ناپلئون به مسکو... 0 35 احمد بابائی 1402/5/30 دیوان سومنات ابوتراب خسروی 3.3 2 «از برلین که میآمدیم، از اسپار پرسیدم، ایران چطور جائیست؟ و اسپار گفت، جایی است پر از گنبدهای آبی و مردان شاعر» 📌دیوان سومنات دومین نوشتهی منتشر شده از ابوتراب خسروی است. مجموعه داستانی مشتمل بر ۱۲ داستان کوتاه. داستان هایی که بیشترشان از روی دست هوشنگ گلشیری و صادق هدایت نوشته شدهاند. فضای حاکم بر تمام داستان ها، وهم و فراواقعگرایی است. سورئالیسمی ناپخته و بی اصالت. فقط داستان آخر مجموعه یعنی «دیوان سومنات» را میتوان اثری نو و پیش درآمد اسفار کاتبان دانست. 🔸داستان «حضور»، «حرکت زیبا و آسان» و «پلکان» بهترین های این مجموعه بودند. «دیوان سومنات» و «مرثیه برای ژاله و قاتلش» هم داستان هایی متوسط که گاه حتی جالب به نظر میآیند؛ مابقی یا بسیار متوهّمانه هستند یا تقلیدی دم دستی. 🔹در کل برای کسانی که «اسفار کاتبان» خسروی را خواندهاند این کتاب یک عقبگرد و اتلاف وقت محسوب میشود اما برای کسانی که به دنبال آشنایی با قلم او هستند میتواند تا حدی یاری رسان باشد. پ.ن: عبارت بالای یادداشت از داستان اول مجموعه به نام «مینیاتور» است. 0 25 احمد بابائی 1402/5/25 خاطره ی دلبرکان غمگین من گابریل گارسیا مارکز 3.5 7 «ناممکن است سرانجام آنگونه نشویم که سایرین گمان میکنند هستیم.» 📌خالق سرزمین جادویی و پرماجرای ماکوندو سی و اندی سال بعد از آفرینش صد سال تنهایی و پرچمداری رئالیسم جادویی در جهان، کم جادوترین اثرش را نگاشته است. ◾مارکز در هفتاد و هفت سالگی آخرین رمانش را با موضوعی خاص و به نوعی تمام کننده تمام روابط عاشقانه یا صرفاً اروتیک آثار قبلیاش نگاشت. پیرمردی که در روز تولد 90 سالگیاش میخواهد همآغوشی با دوشیزهای 14 ساله را به خود هدیه بدهد. خواندن موضوع داستان کافیست تا صدای همه دربیاید که وا حقوق بشرا! پس کو حقوق زنان؟ چه شد ارزش آدمیان؟ اما داستان با این هوس بدمنظر شروع میشود و به سمت نوعی عشق پاک و معصومانه میرود. 🔹پیرمرد این داستان خود مارکز است. چرا؟ مخاطبین مارکز همیشه میدانند که اروتیسم و شهوت بخشی جدانشدنی از داستان های مارکز است. شهواتی که خیلی کم بویی از عشق به مشام میرسانند. مارکز سالها در داستانهایش و چه بسا در زندگیاش به دنبال عشقی حقیقی میگشت که تمام وقت و محبتاش را صرف آن کند. ولی هیچگاه در بین روسپیان و در خلال روابط شهوت بنیاد این عشق را نیافت. حال در کهنسالی آخرین جنبش شهوت او را به سرمقصدش میرساند. آنجا که افسار این شهوت را برای اولینبار در دست میگیرد میگوید:« سرانجام خودم را از اسارتی در امان میدیدم که از سیزده سالگی یوغش را بر گردن داشتم.» جملهای در اواخر کتاب تمام آنچه مارکز طی این همه سال میطلبید بیان میکند:« واقعا حیف است که بمیری و مزهی همآغوشی توأم با عشق را نچشیده باشی.» ◽در «خاطره دلبرکان» خبری از باران های چندساله یا شخصیت هایی که به آسمان عروج میکنند نیست. شاید آخرین رمان مارکز را بتوان خالی ترین اثرش از رمز و راز و جادو دانست. البته همین که مردی در 90 سالگی هنوز سر و گوشش میجنبد و مشکلات جسمانیاش در حد مردی 50 ساله است یکی از بزرگترین جادو های مارکز است. 🔸تا به امروز هر آنچه از مارکز خواندهام با ترجمه آقای میرعباسی بوده و از تمامشان لذت بردم. ترجمه این کتاب هم به خوبی قبلیها بود. مترجم این گونه آثار میبایست بسیار هوشمند باشد که تا بیشترین حد ممکن اثر را کامل از زیر دست ممیزها برهاند. البته این داستان اروتیک با وجود همه این تدابیر بعد از یک نوبت چاپ تا به امروز توقیف است. پ.ن: جمله بالای یادداشت نقل قول راوی داستان از کتاب نیمههای مارس است. 2 46 احمد بابائی 1402/5/11 دایرةالمعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق جعفر شیرعلی نیا 4.2 5 «ایرانی ها از جنگ نترسیدند و این بزرگترین دردسر صدام بود.» 📌دایرةالمعارف ها اساساً بهترین انتخاب برای آشنایی و شناخت کلی یک مضمون هستند. دایرةالمعارف مصور اگر باشند که نور علی نور است؛ بخصوص برای دو گروه: ۱-کسانی که کتابخوان حرفهای نیستند و به متن خالص عادت نکردهاند و ۲-کسانی که عاشق تصویر هستند. خوشبختانه این کتاب انتظار هر دو گروه را برآورده میکند. 🔹از نظر اطلاعاتی که کتاب در اختیار مخاطب میگذارد واقعاً رقیبی در بازار کتاب ایران برایش نمیشناسم. ترکیب تصویر و متن تأثیری دو چندان دارد. آقای شیرعلینیا(نویسنده) با استفاده از ۱۹۲ کتاب به عنوان مأخذ و ۴۳ مقاله یا نشریه و همچنین به همین تعداد مصاحبه های اختصاصی، کتاب را مبدل به منبعی قابل استناد کرده است.آقای شیرعلینیا به عنوان طرفدار آقای رفسنجانی گاه به گاه این تمایل شخصی را در متن پیاده کرده است؛ تا جایی که پس از پایان کتاب مخاطب احساس میکند هر چه کار مثبت در طول جنگ و بعد در ایجاد صلح انجام شده است آقای رفسنجانی کرده و بقیه عمدتاً در سایه او قرار گرفتهاند. ▪️برای کسانی که دنبال جزئیات عملیات ها یا شخصیت فرمانده های جنگ هستند این کتاب انتخاب مناسبی نیست. اصولاً دائرةالمعارف ها خیلی در جزئیات کارا نیستند. دوربین این کتاب ها(به طور خاص کتاب مورد بحث) بالاتر از شخصیت ها قرار میگیرد و برخلاف کتاب های خاطره و روایت محور، دیدی ماکروسکوپی دارند. 🔸اطلاعات و آمار کتاب از ادوات نظامی، تعداد شهدا و کشتهشدگان، تعداد افراد اعزامی از هر شهر و همچنین چهل صفحه انتهایی کتاب که توضیح کامل و مصور ابزار و ادوات نظامی استفاده شده در طول جنگ را در بر دارد، بسیار جذاب و کاربردی هستند. مکمل این کتاب برای درک دقیق تر جنگ، کتاب هایی با دید محدودتر و عمدتاً خاطره محور هستند. کتاب هایی نظیر: سلام بر ابراهیم، پایی که جا ماند، دا و... 🇮🇷 مظلومیت مردم ایران در جنگ تحمیلی عجیب است؛ حال انسان را دگرگون میکند. حیرتآور است این همه مظلومیت و این همه اقتدار. آدم نمیتواند بخواند و بغض گلویش را نبندد. روایت سقوط خرمشهر، کربلای ۴، خیبر و... اشک ایرانی را بر گونهاش روان میکند تا یادآور اشک های مادران در گوشه گوشهی این کشور باشد که سیل شدند بر سر خصم. 🥀به یاد کسانی که خونشان ضامن بقای ما شد... 4 50 احمد بابائی 1402/5/3 جنگ و صلح (جلد اول از مجموعه چهارجلدی) جلد 1 لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.4 22 «همه چیز را که بفهمی آسان عفو میکنی.» 📌 قبل از شروع یادداشت نکته مهمی هست که به نظرم کسانی که قصد خواندن این کتاب را دارند باید به آن توجه کنند: «جنگ و صلح» اثر سترگی است. نه فقط بخاطر حدود ۵۰۰ شخصیتی که دارد بلکه حدود ۱۷۰۰ صفحه کتاب خواندن هم خیلی راحت نیست. بهتر است که این کتاب حداقل جزو ۵۰ تجربه اول شما از کتاب خوانی و به طور ویژه کلاسیک خوانی نباشد. 🔹مدت ها بود که آرزوی خواندن «جنگ و صلح» را در سر داشتم و این تابستان بالاخره این تجربه شیرین برایم پیش آمد. چیزی که برای بیشتر افراد(همچنین خودم) باعث میشد که این تجربه را مدام عقب بیاندازند حجم کتاب و آوازه سخت بودن آن است. اما روایت داستان ابداً سخت و پیچیده نیست. عمده مشکلی که ممکن است پیش بیاید گیج شدن خواننده بین این همه شخصیت است. ▪️خانم ایران زندیه (همسر آقای سروش حبیبی) در مقدمه این نسخه بسیار جامع و کامل شخص تالستوی، آثارش و همچنین «جنگ و صلح» را تشریح کردهاند اما بخش هایی که درباره شخصیت ها نوشتهاند داستان را لو میدهد. 🔸هنر نمایی تالستوی این است که از هر فرد کم اثری شخصیتی به یادماندنی میسازد. از یک خدمتکار تا ناپلئون همگی شخصیت هایی میشوند که به خوبی آنها را میشناسیم. ترکیب شخصیت های خیالی و افراد حقیقی تاریخ هم بسیار دلچسب است؛ کاری که تالستوی از «بینوایانِ» هوگو به خوبی آموخته و حتی آن را ارتقا داده است. ▫️بعد از حدود دو سال که «جنایت و مکافات» و بعدتر «یادداشت های زیرزمینی»را خواندم دیگر نتوانسته بودم نویسندهای را از نظر روایت، شخصیت پردازی، ساخت محیط و... با داستایفسکی همقدر بدانم و همیشه برایم این سوال برجا بود که چرا خیلی ها تالستوی را برتر از داستایفسکی میدانند؟ آثار کوتاه تالستوی پاسخ کافی و مناسبی به این پرسش نبودند. اما همین جلد اول جنگ و صلح مرا وادار کرد که کم کم به جایگزینی تالستوی به جای داستایفسکی در مقام مورد علاقهترین نویسنده فکر کنم:) پ.ن: عکس این یادداشتْ مربوط به جنگ آستِرلیز است که فصل های پایانی جلد اول با روایت جذاب و بینظیر این جنگ و خلق حماسه از شکست به اتمام میرسد. 5 44 احمد بابائی 1402/4/15 عصیان یوزف روت 3.8 22 «مردی چون او، مردی چهره در چهرهی مرگ، زنده مانده بود تا عصیان کند، عصیان علیه جهان، علیه مقامات، علیه حکومت و علیه خدا.» 🔹«عصیان» یا شورش داستان مردی است که در جنگ جهانی اول در جبهه آلمان جنگیده و یک پایش را در راه میهن، حکومت و خدا از دست داده است. اما به خاطر معلولیتی که گریبانش را گرفته اصلا و ابدا ناراحت نیست چون فکر میکند حکومت به عنوان دست خدا بر زمین، قدر زحمتش را میداند و به او شغلی کوچک اما ثابت تا آخر عمرش خواهند داد. اما حکومت به مدال افتخار و مجوزی برای پخش موسیقی در خیابان اکتفا میکند. 🔸«آندریاس پوم» نماینده آدم های خوشبین و ذاتا ضعیفی است که در برههای از زندگی با تلنگری ناگهان به خود میآیند اما اینبار کاملاً در نقطه مقابل خودشان در گذشته قرار میگیرند. 📌پوم در بسیاری از حرف ها و شکایت هایش یادآور ایوب عهد عتیق است. مردی پرهیزکار که ناگهان خدا هر چه داشت و نداشت را از او گرفت و به روز سیاهش نشاند. پوم همانند ایوب نمیفهمد که چرا او ناگهان هدف تیر غیب الهی قرار گرفته؛ او که «کافر» نبوده و نیست. اما تفاوت ایوب با پوم در این است که ایوب هرگز حتی در شکواییه هایش، از ایمان به خدا خارج نمیشود اما پوم علیه همه چیز و در صدرشان «خدا»، عصیان میکند. سوالش واضح است: آخر چرا من؟ به چه دلیل؟ یوزف روت در همین رمان کوتاهش به عنوان اولین کاری که از او خواندم، عیارش را نشان داد. نویسندهای کار بلد که گویا حرف های شنیدنی زیادی دارد. 0 28 احمد بابائی 1402/3/30 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.2 36 «این طور است که برف بعد از آتش میبارد، و حتی کار اژدها جماعت هم یک روز تمام میشود!» ▪️همین اول کار تکلیف کسانی که نمیدانند این کتاب به دردشان میخورد یا نه را مشخص کنیم: اگر دوست دارید به جهانی نو هر چند مدتی کم، قدم بگذارید و با داستان جذاب از ماجراجویی مردی با زندگی یکنواخت همراه شوید، این کتاب را دوست خواهید داشت. کلمات و گفتگو ها و در کل داستان بیشتر برای نوجوانان نوشته شده و اگر حس میکنید خیلی بزرگ شدهاید و سن و سالتان از این خیال پروری ها گذشته سراغ این کتاب نروید. 📌 این کتاب سرگذشت عجیب و جالب بیلبو بگینز است. عموی فردو بگینز که در سهگانه «ارباب حلقه ها» حلقه را نگه میداشت و تقریباً قهرمان آن سهگانه بود. در این کتاب متوجه میشویم که حلقه چگونه از گالِم به دست آقای بگینز رسیده و ماجرای آشنایی گندالف با او چیست؟ 🔹۱)اندکی راجع به خالق هابیت: هشتاد و شش سال پیش استاد دانشگاه آکسفورد با اندوختهای غنی از افسانه و اسطوره و همچنین سابقه ساخت زبان، دل به دریا زد و جهانی نو پدیدآورد. «آردا» اسم آن بود و موجوداتی نظیر اِلْف ها و دورف ها و آدم ها و... ساکنان آن. این نابغه برای جهانش تاریخ نوشت و دوره های مختلف تعیین کرد. زبان ساخت و افسانه ها و اساطیر را بازآفرینی کرد یا آفرید. حتی اگر طرفدار ادبیات فانتزی نباشید و از تخیل و جهان خیالی منزجر، قطعاً عظمت کار تالکین و نبوغش را نمیتوانید انکار کنید.به شخصه از خوانندگان حرفهای و پروپاقرص ادبیات فانتزی نیستم اما کار تالکین را تحسین میکنم و او را در زمره بزرگترین داستانسرایان قرار میدهم. 🔸۲)اما هابیت چیست یا بهتر است بپرسیم کیست؟ هابیت ها طبق تعریف تالکین مردم کوچکی هستند تقریباً نصف قد ما، و کوچکتر از دورف های ریشو. هابیت ها ریش ندارند. قدرت جادویی ندارند. کفش پا نمیکنند چون کف پایشان پوششی چرم مانند دارد. صورت مهربان دارند و موقع خنده از ته دل میخندند. ▫️هابیت را بخوانید و ذهنتان راآماده کنید برای داستان های جدی تر، وسیع تر، تلخ تر و حماسی تر از جهان تالکین! 0 23 احمد بابائی 1402/2/26 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 «آدم ها همیشه تنها میمانند، صدا و ادا در میآورند و فکر میکنند دارند با یکدیگر تعامل میکنند و همدیگر را میفهمند. اما در واقعیت تمامِ اینها توهمی بیش نیست.» 🔹فلسفهی تنهایی را با توجه به شناخت قبلیام از دو مجموعه «خرد و حکمت زندگی» و «تجربه و هنر زندگی» نشر گمان تهیه کردم. اما در واقع نام و موضوع کتاب طوری بود که انگار باید بخوانمش. کم تر پیش میآید حس کنم کتابی را باید بخوانم. احساس میکردم این کتاب کمک میکند بعضی از گره های زندگیام را باز کنم. 📌مولف در هشت فصل تنهایی را تعریف میکند، بین تنهایی و خلوت خط فاصل میکشد، وضعیت تنهایی امروز با دیروز جهان را مقایسه میکند و در کل تلاش میکند به زوایای مختلف این مسئله ازلی ابدی بشر، نور بیاندازد. اگر با هدف یافتن راهکاری مشخص و یکّه برای برون رفت از تنهایی سراغ این کتاب بروید، احتمالاً ناامید خواهید شد. باید از بین دلایلی که برای تنهایی گفته میشود، دلیل خود را پیدا کنید و این در مرحله اول به خودشناسی و بیتعارف بودن با خویشتن احتیاج دارد. 🔸از آن دست کتاب هایی بود که زیر بیشتر جملاتش باید خط کشید و احتمالاً بعدتر هم بسیار به آن رجوع خواهم کرد. «باید بیاموزید با این واقعیت کنار بیایید که در زندگیِ انسانها همیشه حدودی از تنهایی وجود خواهد داشت. برای همین واجب است یاد بگیریم تنهایی را تاب بیاوریم و در عین امیدواری بکوشیم تنهایی را بدل به خلوتگزینی کنیم.»ص ۱۶۷ 0 38 احمد بابائی 1402/2/22 پی یر و ژان گی دو موپاسان 3.6 4 «از جنگیدن خسته شده بود، خسته از زدن، خسته از نفرت ورزیدن، خسته از همهچیز، چنان خسته که دیگر طاقت نداشت و میکوشید دلش را با فراموشی کرخت کند.» 🔹پییر و ژان داستانی معمولی، کوتاه و جذاب است که فراز و فرودش، تعلیقش و شخصیت پردازی هایش خواننده را تا انتهای ۱۹۰ صفحه با خود همراه میکند. 🔸داستانِ معمایی که به بیش از بیست سال پیش بازمیگردد و با رسیدن خبری به خانواده رولان ذهن پییر (پسر بزرگ خانواده) را به خود مشغول میکند. «پییر و ژان» آمیزهای از حسادت برادران، معمای خیانت و عشق و بیش از همه رابطهی مادر و فرزندی است. کرده یا ناکرده مادر سایهای بر رابطه او با فرزندانش و البته رابطه بین فرزندان میاندازد. ▪️شخصیت پردازی ها بسیار دقیق و کارشده هستند و بجز یکی، دو نفر مابقی از تیپ به شخصیت تبدیل شدهاند. فضاسازی و پردازش محیط هم بسیار عالی است و تا انتهای داستان احساس بودن در شهری ساحلی داشتم. 📌مقدمه کتاب که از خود موپاسان است به راستی از مهمترین و جذابترین نوشته هایی بود که تاکنون در مورد نویسنده و منتقد خواندهام و به نظرم از حیث اهمیت و جذابیت از داستان کمتر که نیست، چه بسا بیشتر هم باشد. 3 28 احمد بابائی 1402/2/14 قلب سگی میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف 3.9 47 «با ایجاد ترس و وحشت در جانوران هیچ کاری پیش نمیرود... آنها بیهوده فکر میکنند که ایجاد ترس و وحشت کمکشان میکند.» 📌برای آنهایی که حال خواندن بیش از یکی دو جمله ندارند، راجع به کتاب قلب سگی در یک عبارت میتوان گفت:« رمان کوتاهی ایدیولوژیک و نمادین که در کارش تا حد زیادی موفق است.» اما اگر بخواهیم کمی تفصیلی تر آن را بررسی کنیم باید بگوییم که بولگاکف در این اثر توانسته از جملات عریان و خارج از بافت و نچسب ضد کمونیستی تا حد زیادی بکاهد. منظورم نسبت به داستان کوتاهش است؛ تخم مرغ های شوم. اولین اثری که از بولگاکف خواندم تخم مرغ های شوم بود که داستان کوتاهی است با ایده یکسان با قلب سگی. اما این داستان روایت جذابی داشت که مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند. ولو آن وسط ها گاهی هم جملات سیاسی اش بدون آرایه و پیرایه ظاهر شود و کمی ما را از داستان دور کند. 🔹این ایدیولوژیک بودن که عرض کردم ابداً چیز بدی نیست؛ به شرطی که در بافت داستان باشد و در پیشبرد روایت کمک کند. تمام نویسندگان بزرگ تاریخ ادبیات دارای فکر و ایدیولوژی های مختص خود بودند. از داستایِفسکی تا کامو و هوگو و ... اما تفاوت رمان نویس با ایدئولوگ در این است که نویسنده به آن ایدیولوژی جان میبخشد و مخاطب با پوست و گوشت آن مفهوم را درک میکند. 🔸قلب سگی را باید در دسته کتاب هایی قرار داد که در شکلگیری ذهنیت مردم جهان( به خصوص غرب) دربارهی شوروی و بلشویک ها بسیار موثر بود. از آن دست روایت های سیاه و یکطرفه که توانست به مرور جلوی پیشروی کومونیسم در غرب را بگیرد. ▪️ اما همه اینها به این معنی نیست که قلب سگی خواندنی نیست، بالعکس قلب سگی داستان جذابی است که باید خواند تا بتوان حداقل به فضای فکری مخالفان بلشویسم و شوروی پی برد. 0 30 احمد بابائی 1402/2/8 کتاب ایوب: منظومه آلام ایوب و محنتهای او از عهد عتیق قاسم هاشمی نژاد 4.4 7 «کنون امید من کجاست؟ امید مرا که دیدست؟» 📌نوشتن از برخی احساسات، سخت و حتی ناشدنی است. قفس کلمات گاه نمیتواند بعضی احساسات عمیق و مبهم را به بند کشد. به یاد ندارم کتابی تا این حد حس و حالم را عوض کرده باشد. کمتر عباراتی میتوانند انسان را به گریه وادارند. جنس غمی که با ایوب تجربه میکنید فرق دارد. غمی است برآمده از آنچه همه چشیدهایم؛ البته بسیار بسیار کمتر از ایوب. غمی که خواندن و شنیدنش حداقل من را آرام کرد. اشکی که باید ریخته شود تا غمباد نشود. 🔹اصل متن عهد عتیق که در کتاب آمده،۱۱۵ صفحه است. مابقی اعظم کتاب پیش گفتار و پس گفتار مرحوم هاشمی نژاد است بعلاوه پنج قصه از میان متون کهن پارسی برای مطابقت داستان ایوب. همانطور که مرحوم هاشمی نژاد نوشته: کتاب خوب اصولاً کتابی است که از درآمد و برآمد عاری باشد و تفسیر داستان در خود متن داستان باشد، اما این کتاب از این قاعده مستثنی است. حتماً برای فهم بهتر داستان میبایست پیش گفتار مطالعه شود. 🔸پنج داستان انتهایی کتاب، روایت ایوب از منظر مسلمین است از کتب:۱-تفسیر سورآبادی ۲-تفسیر کمبریج ۳-قصص الانبیا ۴-کشفالاسرار و عدةالابرار ۵-روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن ▪️قلم مرحوم هاشمی نژاد قند تمام است. قطعاً سراغ مابقی آثارشان خواهم رفت تا تکرار شود این تجربهی شیرین. روحشان شاد. 0 24