دیوان سومنات

دیوان سومنات

دیوان سومنات

3.3
9 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

14

شابک
9789643053956
تعداد صفحات
120
تاریخ انتشار
1398/10/18

توضیحات

        
داشتم به طنین صداهایی که پس از گذشت ساعت ها از یک ملاقات به گوش می آیند و حتی اگر شبی مثل آن شب گذشته و صبح شده باشد، وادارت می کند که برگردی و دوباره از آن کوچه باغ بگذری تا به آن خانه برسی و منتظر بمانی که در باز شود گوش می دادم. فکر می کردم که این بار دست هایش را می گیرم و رها نمی کنم، کوچه باغ پر شده بود از سایه روشن ها. زنگ زدم چند بار، با مشت به در کوبیدم. در باز شد یا اینکه در باز بود. هیچ کس در خانه نبود. هیچ چیز در خانه نبود. فقط عکس های دختر و پسر ناشناس در قاب های چوبی شان بر روی دیوار بجای مانده بود.

      

لیست‌های مرتبط به دیوان سومنات

پیش رویجامعه های ماقبل صنعتی: کالبدشکافی جهان پیشامدرنبرج سکوت

سیاهه‌ی دوصد

100 کتاب

15 سال پیش «سیاهه‌ی صدتایی رمان» را نوشتم. در این فاصله‌ی پانزده ساله بیش از هزار کتاب جدی خوانده‌ام که 920 تا را شماره زده‌ام و یادداشتی ولو کوتاه نوشته‌ام درباره‌شان. بارها از من خواسته‌اند که افزونه‌ای بزنم بر سیاهه‌ی صدتایی و مثلاً سیاهه‌ی دوم را بنویسم و من همیشه بهانه آورده‌ام که هر که صد رمان بخواند، خود در رمان قریب‌الاجتهاد است و ادامه را به سلیقه‌ی تربیت‌یافته‌ی خودش انتخاب خواهد کرد. فرار از مصاحبه با همشهری جوان و پیگیری‌های مداوم خانم حورا نژادصداقت باعث شد تا قبول کنم سیاهه‌ی جدیدی بنویسم. اما این سیاهه، سیاهه‌ی دوم نیست. حتا سیاهه‌ی رمان هم نیست. در حقیقت انتخابی‌ست از به‌ترین کتاب‌هایی که در این پانزده سال خوانده‌ام. می‌خواستم به ترتیب اهمیت باشند که این ترتیب هم رعایت نشد. بیش از بیست ساعت کار مفید و پنجاه ساعت کار غیرمفید به انتخاب آثار گذراندم و حاصل‌ش شد همین «سیاهه‌ی دو صد». اما توضیحی مهم راجع به «سیاهه‌ی دو صد». تنها به رمان نپرداخته‌ام، اما به یقین می‌گویم که هیچ عنوانی هرگز از مفهوم ادبیات تهی نیست در این سیاهه. اگر دقیق‌تر بنگریم و رمان را ادبیات تعلیق بدانیم، می‌توان گفت که آن‌چه در این سیاهه آمده است حتا در سرزمین‌های دوردست از مرزهای کشور رمان، تنه می‌زند به رمان. یعنی کتاب تاریخی و مقاله‌ی بلند و حتا متن‌نامه‌های مذهبی در این سیاهه تعلیق دارند و از منظر ادبیات به آن نگاه شده است. اصح و ادق این که رمان‌نویس ام‌روز نیاز به متونی دارد که پیکره‌ی داستان را نشان بگیرد؛ پیکره‌ای که دیگر نه شخصیت است و نه فضا و نه حتا درام؛ پیکره‌ای که ذات مفهومی رمان است... همه‌ی عناوین انتخاب شده با این پیکره هم‌راستاست. «سیاهه‌ی دوصد» سیاهه‌ای است از جنس ادبیات برای رمان‌نویس... ثلث‌ش حتما سلیقه‌ی من نگارنده است اما یحتمل دوسوم‌ش مشترک است در بسیاری نگاه‌ها... خوش‌حالی دیگری دارم که نمی‌توانم پنهان‌ش کنم. پانزده سال پیش وقتی سیاهه‌ی صدتایی رمان را می‌نوشتم، دربه‌در می‌گشتم دنبال مولف فارسی‌زبان و رمان فارسی و داستان ایرانی... کم از ده درصد، رمان و داستان داخلی یافتم... تازه آن هم با اغماض... و حالا نویسنده‌گان نیمی از آثار «سیاهه‌ی دو صد» فارسی‌زبان‌ند... رضا امیرخانی، 15 اردیبهشت 1397

109

یادداشت‌ها

          «از برلین که می‌آمدیم، از اسپار پرسیدم، ایران چطور جائیست؟ و اسپار گفت، جایی است پر از گنبدهای آبی و مردان شاعر»

📌دیوان سومنات دومین نوشته‌ی منتشر شده از ابوتراب خسروی است. مجموعه داستانی مشتمل بر ۱۲ داستان کوتاه. داستان هایی که بیشترشان از روی دست هوشنگ گلشیری و صادق هدایت نوشته شده‌اند. فضای حاکم بر تمام داستان ها، وهم و فراواقع‌گرایی است. سورئالیسمی ناپخته و بی اصالت. فقط داستان آخر مجموعه یعنی «دیوان سومنات» را می‌توان اثری نو و پیش درآمد اسفار کاتبان دانست. 

🔸داستان «حضور»، «حرکت زیبا و آسان» و «پلکان» بهترین های این مجموعه بودند. «دیوان سومنات» و «مرثیه برای ژاله و قاتلش» هم داستان هایی متوسط که گاه حتی جالب به نظر می‌آیند؛ مابقی یا بسیار متوهّمانه هستند یا تقلیدی دم دستی.

🔹در کل برای کسانی که «اسفار کاتبان» خسروی را خوانده‌اند این کتاب یک عقبگرد و اتلاف وقت محسوب می‌‌شود اما برای کسانی که به دنبال آشنایی با قلم او هستند می‌تواند تا حدی یاری رسان باشد.

پ.ن: عبارت بالای یادداشت از داستان اول مجموعه به نام «مینیاتور» است.
        

26

          
یکی از دوستانم بهم کتابی رو معرفی کرد که بخونم. گفت کتاب ... از ابوتراب خسروی رو بخون و من اسم کتاب رو فراموش کردم ولی اسم نویسنده یادم بود! جایی کتاب دیوان سومنات با اسم ابوتراب خسروی رو دیدم و گفتم شاید همین بود، خلاصه که شروع کردم به خوندن (ادامه در انتهای ریویو)

دیوان سومنات یک مجموعه داستان کوتاه شامل دوازده داستانه که با در هم آمیختگی زمان و مکان و خلق موقعیت‌های گاها سورئال به قول دوستان ادبی به سبک پسامدرن نزدیک شده. صحبت از تک‌تک داستان‌ها وقت گیره و من به همین بسنده میکنم که اکثر داستان‌ها آنچنان پخته نیستند و برای من چهار داستان خوب در این کتاب وجود داشت، پلکان، مرثیه برای ژاله و قاتلش، حرکت زیبا و آسان و دیوان سومنات. ضمن اشاره‌ی هزار باره به این نکته که اصولاً من با داستان کوتاه سخت ارتباط برقرار میکنم. برای آشنایی با مدل نوشتار کتاب یه قسمتی رو اینجا می‌نویسم

شاکی اصلی در این واقعه‌ مادر سیروس م بود که در دادخواست‌ش می‌گوید، پسرم از بچگی قدر اسباب و وسایلش را نمی‌دانست، همیشه چیزهایش را جا می‌گذاشت و ما را به دردسر می‌انداخت و ما مجبور می‌شدیم مثل حالا به دنبال وسایل گمشده‌اش بگردیم. ایشان در شرح جزئیات آن واقعه اظهار داشته‌اند که آن شب سیروس روی تختخوابش بخواب رفته بود و وقتی او دید پنجره باز است و باد خنکی می‌آید و ممکن است سرما بخورد، خواسته پتویی رویش بیندازد، یکی از پاهای سیروس را سر جایش نمی‌بیند. بر سرش فریاد می‌زند، پایت را چه کرده‌ای؟ سیروس م از خواب بیدار شده و نیم خیز می‌شود و او ادامه می‌دهد که تو همیشه باعث دردسر شده‌ای، چرا از وسایلت نگهداری نمی‌کنی. سیروس م می‌گوید، چرا اینقدر عصبانی هستی، مگر چه خبر شده، و وقتی نگاه مادرش را به جای خالی پایش می‌بیند، می‌گوید، موضوع آنقدرها هم مهم نیست و او از زمان بچگی با این عضو نابکار اختلاف داشته و در واقع علت اصلی انحرافاتش او بوده و سال‌ها به این فکر می‌کرده که راهی پیدا کند که از دستش خلاص شود و حالا در غیابش احساس آرامش می‌کند و نباید مادر مهربانش به خاطر یک چیز بی قابلیت عصبانی شود


ادامه‌ از ابتدای ریویو: خلاصه بعد از خوندن این کتاب به خودم گفتم این کتابی نبود که اون شخص به من معرفی کنه! خلاصه ازش پرسیدم و نتیجه این که کتاب مورد نظر اسفار کاتبان بود، نه دیوان سومنات!!! همین
        

1