یادداشت احمد بابائی

«با ایجاد
        «با ایجاد ترس و وحشت در جانوران هیچ کاری پیش نمی‌رود... آن‌ها بیهوده فکر می‌کنند که ایجاد ترس و وحشت کمکشان می‌کند.»

📌برای آنهایی که حال خواندن بیش از یکی دو جمله ندارند، راجع به کتاب قلب سگی در یک عبارت می‌توان گفت:« رمان کوتاهی ایدیولوژیک و نمادین که در کارش تا حد زیادی موفق است.»
اما اگر بخواهیم کمی تفصیلی تر آن را بررسی کنیم باید بگوییم که بولگاکف در این اثر توانسته از جملات عریان و خارج از بافت و نچسب ضد کمونیستی تا حد زیادی بکاهد. منظورم نسبت به داستان کوتاهش است؛ تخم مرغ های شوم. اولین اثری که از بولگاکف خواندم تخم مرغ های شوم بود که داستان کوتاهی است با ایده یکسان با قلب سگی.
 اما این داستان روایت جذابی داشت که مخاطب را تا انتها با خود همراه می‌کند. ولو آن وسط ها گاهی هم جملات سیاسی اش بدون آرایه و پیرایه ظاهر شود و کمی ما را از داستان دور کند.

🔹این ایدیولوژیک بودن که عرض کردم ابداً چیز بدی نیست؛ به شرطی که در بافت داستان باشد و در پیشبرد روایت کمک کند. تمام نویسندگان بزرگ تاریخ ادبیات دارای فکر و ایدیولوژی های مختص خود بودند. از داستایِفسکی تا کامو و هوگو و ... اما تفاوت رمان نویس با ایدئولوگ در این است که نویسنده به آن ایدیولوژی جان می‌بخشد و مخاطب با پوست و گوشت آن مفهوم را درک می‌کند.

🔸قلب سگی را باید در دسته کتاب هایی قرار داد که در شکل‌گیری ذهنیت مردم جهان( به خصوص غرب) درباره‌ی شوروی و بلشویک ها بسیار موثر بود. از آن دست روایت های سیاه و یکطرفه که توانست به مرور جلوی پیشروی کومونیسم در غرب را بگیرد.

▪️ اما همه اینها به این معنی نیست که قلب سگی خواندنی نیست، بالعکس قلب سگی داستان جذابی است که باید خواند تا بتوان حداقل به فضای فکری مخالفان بلشویسم و شوروی پی برد.
      
2

30

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.