جنگ و صلح
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
5
خواندهام
56
خواهم خواند
62
توضیحات
کتاب جنگ و صلح، مترجم سروش حبیبی.
لیستهای مرتبط به جنگ و صلح
پستهای مرتبط به جنگ و صلح
یادداشتها
1400/6/25
4
1400/9/22
1- به نظرم رسید پست را با این عبارات آغاز کنم: «جنگ و صلح» روایت زندگی چند خاندان اشرافی روس در بحبوحهی جنگهای ناپلئون و ارتش روسیه است. اما این جملات که تقریبا در همهی سایتها و صفحات معرفی کتاب در مورد«جنگ وصلح» تکرار شده است هیچ چیز ملموسی درباره آن 1700 صفحه کتاب،600 شخصیت و 7 سال پژوهش تاریخی گسترده تولستوی به شما نمیگوید. واقعیت این است که خواندن «دربارهی» یک کتاب با خواندن خود کتاب دوتجربهی متفاوتند. ما راهی جز این نداریم که خودمان را میان واژههای کتاب به دست فراموشی بسپاریم و با شخصیتها زندگی کنیم تا به جوهرهی آن چه نویسنده برای بیانش در تلاش بوده دست یابیم. بنابراین هرچه در ادامه گفته میشود دستاورد شخصی من «دربارهی» جنگ و صلح است. 2- جنگ و صلح را باید یکبار از منظر جزئی شخصیتها نگاه کرد و یکبار از منظر کلی روحِ تاریخ. بسیاری از تعدد شخصیتهای داستان نالیدهاند. در حالی که تمرکز داستان تولستوی بر پنج شخصیت اصلی (پیر بزوخوف، آندرهی بالکونسکی، ماریا بالکونسکی، ناتاشا رستف، نیکلای رستف) است و باقی شخصیتها را در نسبت با این 5 تن میتوان از فرعی تا سیاهی لشگر دسته بندی کرد. جنگ و صلح هیچ قهرمانی ندارد، همهی شخصیتها درگیر نقصها، شکها و ناتوانیهایی خوداند و در طی زمان دست خوش تغییرات دراماتیک میشوند. با این وجود همهی آنها یک سوال مشترک دارند. چگونه میتوان در جهانی که هر لحظه امکان فروپاشیاش وجود دارد خوشبخت بود؟ هر کدام از شخصیتها مسیر ناهموار خود برای دست یافتن به پاسخ این سوال میپیمایند. برای مثال پیر بزوخوف، شخصیت محبوب من، تجربههای مختلفی مانند عیاشی در دوره جوانی یا تلاش مادی برای محقق ساختن آرمان بزرگ ماسونی را پشت سر میگذارد اما تنها مواجه مستقیم او با مرگ و اسیری است که کمک حال او در درکی نسبی از خوشبختی است. به شکلی مشابه، ناتاشا رستوف آن دختر زیبا و شورانگیز که در مجالس شادی چشمها را به خود خیره میکند سعادت خویش رادر تشکیل خانواده، مادری و گوشه گیری مییابد. اگرچه میتوان شخصیتها را مسامحتاً نماد انواع گوناگون سبکهای زندگی یعنی مذهبی (ماریا) فلسفی (پیر) عملگرایانه (آندره) هوسبازانه (ناتاشا) جنگجویانه (نیکلای) دانست، اما تولستوی، دست کم در نظر من، نوعی سعادت مسیحی را برای همهی آنها فارغ از تمایزتشان تجویز میکند. منظور از سعادت مسیحی تسلیم بودن در برابر خواست خدا، عشق ورزیدن به دیگری و احساس حضور نیروی والاتر در همهی امور است. ازین رو پیر بزوخوف در نهایت با رعایایش احساس خویشاوندی دارد و قضاوت درباره درستی و نادرستی تصمیماتش را به نوعی حضور دل معنوی واگذار میکند، ناتاشا خود را وقف همسر و بچههایش میکند و آندرهی به ظاهر کافر در لحظات مرگ بدنبال انجیل میگردد. البته من مخالف تجویز تقریبا یکسان چیستی سعادت برای شخصیتهای مختلفام. شاید در عصر تولستوی چنین تجویزی معقول و احتمالا بسیار پسندیده بوده است، اما برای ما که در جهانی به مراتب متکثرتر از تولستوی زندگی میکنیم احتمال دست یافتن به چنین توافقی بر سر چیستی خوشبختی آن هم در مورد افراد با زمینههای گوناگون کمتر است. 3- نگاه تاریخی جنبهی دیگر از کار عظیم تولستوی را آشکار میکند. منظور از نگاه تاریخی صرف بازسازی دقیق و زیبای شخصیتها، مکانها و جنگهای تاریخی نیست بلکه علاوه بر آن اندیشهای درباره تاریخ است که تولستوی سعی میکند تمام داستان خود را بر بستر آن قرار دهد. برای تولستوی تاریخ آن نیست که تاریخدانان بر اساس گفتهها و اعمال اشخاص نابغه مانند ناپلئون یا تزار نوشتهاند، تاریخ بر اساس تصمیمهای منفرد و پراکنده انسانها شکل نمیگیرد، بالعکس تاریخ جریان حتمی و ناگزیر از وقایع است که از طریق انسانها به ظهور در میآید. ما آمران تاریخ نیستیم بلکه ماموران آنیم. اضمحلال ارتش فرانسه حتی پیش از حمله به روسیه مقدر شده بود، اما ناپلئون باید در آن مکان و زمان حضور پیدا میکرد تا دریابد چرا؟ این تعبیر از تاریخ شباهت ویژهای با افکار هگل درباره تاریخ دارد. با این وجود برای هگل حرکت تاریخ هدفمند و در راستای رسیدن به عقل مطلق است، اما برای تولستوی این حرکت بیشتر دلبخواهی و ورای ادراک انسانی قرار میگیرد. شاید بتوان پیوندی میان این نوع درک از تاریخ با آن سعادت مسیحی که تسلیم و رضا را تجویز میکند برقرار ساخت. تاریخ و جریان زندگی چیزیست که ورای دانش و ادراک ما قرار میگیرد و هرگونه تلاش برای فهم و تغییر آن کاری عبث است، ازین رو خوشبختی چیزی نیست جز پذیرفتن آن چه «است» و تن دادن به امری که برای ما مقدر شده است. 4- جنگ و صلح هم برای آنان که به تاریخ علاقهمندند، هم برای کسانی که در پی لذت ادبیاند و هم برای کسانی که اهل اندیشهاند محتوایی دوست داشتنی فراهم میکند. جنگ و صلح (جدای از برخی انتقادات) چیزیست که ادبیات باید باشد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
4
1403/6/7
2