یک قصه گوی دهاتی که تو در تو داستان سر هم می کند تا بیشتر پر حرفی کند ‌و مغز مخاطبش را کار بگیرد. او خوب وارد شده برای جهانگردان وراجی کند و از هیچ حماسه بسازد.
      

        از هر حیث سنجیده محققانه و درس اموز. به راستی در هر صفحه از کتاب دست‌کم درسی و نکته‌ای پژوهشگرانه نهفته است.
      

        کتاب که چه عرض کنم  جزوه ای ٥٣ صفحه ای ست که چهل صفحه بی ربط به آن سنجاق کرده‌اند. آقای حبیبی کم حرف است و سال‌ها ست از ایران دور است و لاجرم هر خطی که خبری از او به ما برساند وسوسه کننده است. علت خریدن و خواندن همین بود و بس. 
ناشر اگر ناشر بود این وجیزه را کاغذی منتشر نمیکرد.
      

        دو سوم انتهایی کتاب شاهکار است 
      

        ایده جالبی هست اما اطناب بیش از اندازه ملال آور شده و خواندن را کند کسالت بار می‌کند. چیزی که جالب توجه است اگر حین خواندن مورد توجه قرار بگیرد نگاه غیر انسانی فرنگی ها به سایر ملل است گو اینکه به تماشای باغ وحش رفته اند حال آنکه حتی حین این داستان هم مردمان شرقی بسیار متمدنانه و آدمیزادوارتر عمل می کنند.
      

        مطلقا ارزش وقت گذاری نداشت. شبه جستاری بود که نه چیز دندان گیری داشت نه توجه ویژه و نکته خاصی
      

        غر غر های ضعیف و سطحی.  گمان کرده در طوفان بی مانندی که به پا کرده چه تاثیر عمیقی بر جامعه ایران خواهد گذاشت با انتشار این مِعـر ها; پس پای برخی تاریخ ها را نزده یا روز و ماه را ثبت کرده و سال را نزده. 
شفیعی کدکنی دست‌بالا رباعی سرایی میان‌مایه است که جرقه ای به ذهنش می زند و در لحظه خاموش می شود. توان بسط و سیلاب به پا کردن ندارد. نه غزل نه شعر نوی جان‌دار و خون‌داری ندارد. این شش دفتر که آبکی و کم مایه بود. اگر اندک مسئولیت پذیری داشت از چاپ رسمی این ها صرف نظر میکرد و با نام معتبر علمی اش و جیب نخ نمای مخاطب به لحاظ مالی شوخی نمی کرد.
      

        ایده کتاب جذاب است اما نویسنده نتوانسته برابر ادعای بزرگی که کرده کاری  جدی و موجه ارائه کند.
      

        این یادداشت ها که با زحمت به جای پردازندگان مرتب و مدون شده گزارشی از تجربیات گوناگون فرهنگی ایرج افشار به ویژه در سال های پیش از انقلاب است و برای کسانی که به تاریخ اسناد و کتابخانه ها و مجلات و تصحیح متون تاریخی و دانشکده حقوق و ادبیات دانشگاه تهران  و رجال فرهنگی عصر پهلوی و مطالعات ایرانشناسی علاقه مندند جالب توجه خواهد بود
      

        بسیار سطحی و ضعیف
      

        کتاب سیر جامعی از آغاز اسلام تا به امروز را از زاویه امامان اسماعیلی فرا روی خواننده می گذارد که در چند برهه به روشنی دریچه های ارزشمندی در ذهن شما می گشاید 
١- ایام ستر و امامان پنهانی
٢- سازوکار تشکیلاتی اسماعیلیه و تلاش های کم نظیری که بیش از هزار و چند صد سال یک نهاد فکری را سر پا و استوار نگه داشته
٣- تحولات حکومت فاطمی و رواداری اندیشه دینی
٤- تقیه و گفت و گذار با حکومت ها برای دوام و گذار اندیشه به آینده و نقش نهان روشی در پایداری یک اعتقاد
٤- خداوندگاران الموت و امامان در نقاطی چون محلات و شهر بابک و کهک و ... تطور فکر نزاری اسماعیلی تا سال های میانی قاجار در ایران 
٥- آب به آب شدن و دست به دست دادن و نهان روشی در میان فرق تصوف و اندیشه اسماعیلی و قلندریه و شیعه امامیه دیگر اقلیت های  غیر سنی در ایران
٦- جایگاه والای شبه قاره و ارتباط سرزمین های سیستان با ایران تا سالهای میانی قاجار 
٧- ارتباطات و جایگاه اسماعیلیه در عصر افشار و زند و قجر با حلقه های تصوف و ساختار حاکمیت
٨- ارتباط با انگلستان و دگرگشت  جانمایی امامان اسماعیلی پس از هفتصد سال حضور در ایران به هند .
٩- نقش پر رنگ مودت میان آقاخان اول تا سوم در ارتباط با کمپانی هند شرقی و کارگزاران بریتانیا در هند مستعمره و فراکشیده شدن شیعه اسماعیلی 
١٠- تحولاتی که اقاخان سوم و پرنس آقاخان چهارم در جامعه اسماعیلی در سرتاسر جهان برای پیروان و اعتقادات اسماعیلی ایجاد کرده اند
      

        تصویر درستی, متفاوت از آن چه ذهنیت عموم راجع به دانش و دانشمندان هست; ارائه می کند که گاه شوک آور است
      

        بسیار ستودنی. اثر محققانه و گزیده از پژوهشگری که عمری در این زمینه آموخته و اندوخته. کار شسته رفته است و خواننده را گیج نمی‌کند. از طرفی زبده ای از متون متفاوت زرتشتی را هم به فراخور موضوع فراروی خواننده گذاشته است که مثل رگه های الماس در معدن ذغال سنگ کلمات و عبارات توحیدی خاص را در این نصوص می توان از نظر گذراند

      

        کار با نمک و نسبتا روشمندی بود
      

        انتخاب ها و زبان برگزیده شده برای واگردانی متن چنگی به دل نمی زند اما آن چه که از محتوای  اشعار چشمگیر است پیوند معنوی و باور ناپذیر دو همسایه است با آنکه زمینه اعتقادی مشترکی ندارند. سد سر به آسمان کشیده ی روسی ندانی مردمان فارسی زبان دستکم سیصد سال است ما را از بهره بردن از میراث و اندیشه سرزمین های روس زبان محروم ساخته